اختصاصی شبکه اجتهاد: شکی نیست بهبود وضعیت اقتصادی مردم و جلوگیری ضرر، از وظایف شرعی و حقوقی حاکمان است و شارع نسبت به آن اهتمام ویژه دارد (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۰، ح ۳، ۶، ۸ و…) و از طرفی از مجموع ادله شرعی میتوان استفاده کرد، که روز جمعه در شریعت اسلامی، روز مهمی است و با سایر روزهای هفته متفاوت است. و به لحاظ شرعی تعطیلی آن میتواند از مصادیق تعظیم این روز و اعمال آن، به خصوص نماز جمعه باشد. همچنین نماز جمعه، از شعائر اسلامی و به ادبیات جامعه شناسی جزء نمادها محسوب میشود. و تعظیم شعائر، بر حاکمان و مومنان برای حفظ تقوی لازم است.(ر.ک: حج: ۳۲). تعطیلی روز جمعه از مقدمات و مصادیق تعظیم اعمال روز جمعه، و همچنین متمایز شدن آن از باقی ایام هفته از جمله شنبه، میشود.
از جمله ادله این است که در رورایات روز جمعه جزء اعیاد اسلامی شمرده شده (ر.ک: همان، ج۷، باب وجوب تعظیم یوم الجمعه و التبرک به و اتخاذه عیدا و اجتناب جمیع المحرمات فیه، ص۳۷۵)، و امر به تعظیم آن شده است. (همان، ح۵). همچنین روز جمعه سید ایام معرفی شده که خداوند این روز را برای دعا و عبادت (همان، ح۴) و نظافت (همان، ح ۱۸) قرار داده است.
برخی گفتهاند: تعطیلی روز شنبه از احکام واجب یهودیان محسوب میشود (عهد عتیق، خروج۲۰ : ۱۸-۱۱) و از آنجا که -طبق استناد به کلام برخی از فقها- تشبه به کفار عنوان قصدی نیست لذا تعطیلی شنبه، تشبه به کفار است.
ولی باید توجه داشت، درست است که تشبه به کفار به خودی خود عنوان قصدی نیست، اما این در صورتی است که فعل مد نظر وجهی جزء تشبه به کفار نداشته باشد. چنانچه نمونههایی که برای عدم اعتبار قصد، ذکر شده اینگونه است. اما اگر فعل دارای وجوه مختلف باشد، صدق تشبه، به ناچار منوط به نیت فاعل خواهد بود. تعطیلی روز شنبه نیز اینگونه است.
برخی دیگر گفتهاند: از سیره قطعی شارع استفاده میشود که پایان هفته جمعه است؛ اما اولا این سیره از کجا استفاده شده است؟ ثانیا بر فرض هم این سیره احراز شود، آخر هفته بودن به معنی تعطیلی نیست. لذا در آیه، جمعه: ۹ آمده «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ» یعنی تا قبل از ندای نماز جمعه معاملات در بازار اقتصادی دائر بوده است و بعد از نماز جمعه هم امر شده است که «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه: ۱۰).
اما اینکه در یادداشت تاملات فقه فرهنگ، به استناد به آیه «توبه :۳۶»، ماهیت سال، ماه و هفته را حقیقت شرعی معرفی کردهاند، و از واژه “سال شرعی” استفاده شده است. ماهیت این ایام به هیچ وجه حقیقت شرعی نیست. چون در آیه شریفه اگر چه تعداد ماهها به خداوند نسبت داده شده است اما خداوند بما هو خالق -نه بما هو شارع- نظام تکوین را اینگونه تقدیر کرده است که سال و ماه از چرخش خورشید و ماه اینگونه شکل بگیرند (ر.ک: یس:۴۰-۳۸) و از ابتدای خلقت این مدار وجود داشته است.(طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۲۶۷). فارغ از اینکه این غلظت و تاکید در آیه شریفه «توبه: ۳۶» جهت تاکید بر حرمت «نسی» و جابهجایی ماههای حرام است. تعطیلی شنبه و یا جمعه ربطی به جابهجایی ایام تکوینی ندارد.
اما باید قانونگزار به این تحذیر توجه داشته باشد که چه بخواهیم و چه نخواهیم، تعطیلی روز شنبه، قطعا در تغییر فرهنگ دینی و کمرنگ شدن تعظیم شعائر الهی موثر واقع خواهد شد. و امر فقط متوجه تعطیلی روز شنبه نخواهد شد.
به لحاظ فقهی، اگر چه حل تعارض تعظیم روز جمعه به عنوان یکی از نمادهای جامعه اسلامی با ضرر متنابه اقتصادی که مشکل جدی جامعه است، راه حل دارد، اما این در صورتی است که اولا احراز شود که ضرر متنابه از ناحیه عدم تعطیلی روز شنبه حاصل شده است و ثانیا تنها راه حل تعارض تعطیلی روز شنبه باشد، از آنجا که خود کارشناسان اقتصادی در این امر متوفق نیستند، لذا احراز این دو امر و فتوا به آن برای فقیه مشکل خواهد بود.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین سعید فاقدی، دبیر گروه فقه جامعه و فرهنگ مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)
سلام علیکم. از حسن توجه شما تشکر میکنم.
در یادداشت شما، از واژه ” سال شرعی ” استفاده شده بود. که واضح نبود مرادتان چیست. خیلی متشکرم که مرادتان را توضیح دادید.
در هر صورت هویت سال، ماه، هفته و روز، یک امر شرعی نیست.درست که ماههای سال، موضوع حکم شرعی حرمت نسی در آیه توبه ۳۶-۳۷ واقع شده است. اما شارع به لحاظ شرعی ( یعنی تنظیم قانون و حکم) این موضوع را ضیق و یا توسعهای نداده است و استفاده از سال شرعی هیچ وجهی ندارد. بلکه ” عند الله” اشاره به نحوه خلقت خدا دارد (ر.ک: المیزان، ج۹، ص۲۶۷). وهمچنین در خود آیه شریفه «یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض» قرینه بر همین معنا میباشد. واژه «شرعی» آنگاه وصف برای ماهیت موضوع حکم شرعی قرار میگیرد که شارع علاوه بر امر تکوینی، تعبد خاصی را مد نظر داشته باشد.
ثانیا بر فرض توسعه و ضیق، به نظر حقیر هر توسعه و ضیقی موجب شرعی شدن نمیشود. اگر یک امر تکوینی و یا عرفی را شارع قیودی برایش لحاظ کند این موجب شرعی شدن ماهیت آن نمیشود.
در بحث سیره هم عرض کردم بر فرض احراز سیره شرعی و متشرعیه برای آخر هفته بودن (که هنوز محل تامل است) بحث اصلی بنده این است چطور این امر را مساوق با تعطیلی به همین معنای مد نظر (تعطیلی معاملات، بانکها، بازارهای کلان اقتصادی، ادارات و نهادهای آموزشی) میدانید؟
متنابه غلط است
معتنا به صورت صحیح آن است.
حالا اشکال از نویسنده بوده یا از ویراستار الله اعلم!
سلام علیکم.
از حسن توجه و دقت شما تشکر میکنم.
به این لحاظ اینگونه استفاده شد که به نظر رسید “متنابه” کلمه مفرس در فارسی معاصر، برای واژه « معتنابه» است. اگر چه ضبط دقیق آن «معتنابه» بدون فاصله است.