شبکه اجتهاد: درباره مسئله «تعطیلی روز شنبه» و استفتائی که از آیتالله جوادی آملی انجام گردیده است، نکات چندی قابل طرح است که تقدیم میشود. در این یادداشت، به عناوینی که میتوانند خلاف شرع بودن «تعطیلی روز شنبه» را اثبات نماید، استدلال میشود.
تشبّه به یهود
اولین عنوانی که به ذهن میرسد و در کتب فقهی نیز موضوع احکام قرار گرفته است، عنوان «تشبّه به یهود» است. ابتدائاً به اخباری اشاره میشود که، در منابع معتبر روایی با مضمون «نهی از تشبّه به یهود و مجوس» و «نهی از تزیّی به زی جاهلیت و یهود» وارد شده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اکْنُسُوا أَفْنِیَتَکُمْ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ. (المحاسن، ج۲ ص ۶۲۴/ الکافی، ج۶ ص ۵۳۱)
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ. (الفقیه، ج۱ ص ۱۳۰)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَتَشَبَّهُوا بِالْمَجُوسِ. (معانی الأخبار، ص۲۹۱)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَتَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ وَ النَّصَارَى. (الخصال، ج۲ ص۴۹۸ / نهج البلاغه ص ۴۷۱)
وَ رَوَى صَفْوَانُ عَنْ یَزِیدَ بْنِ خَلِیفَهَ قَالَ رَآنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَطُوفُ حَوْلَ الْکَعْبَهِ وَ عَلَیَّ بُرْطُلَهٌ فَقَالَ بَعْدَ ذَلِکَ تَطُوفُ حَوْلَ الْکَعْبَهِ وَ عَلَیْک بُرْطُلَهٌ لَا تَلْبَسْهَا حَوْلَ الْکَعْبَهِ فَإِنَّهَا مِنْ زِیِ الْیَهُود. (الفقیه، ج۲ ص ۴۱۱/ تهذیب الاحکام، ج۵ ص ۱۳۴)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیِ الْجَاهِلِیَّهِ. (الکافی، ج۳ ص ۳۹۵)
با وجود روایات متعدد در نهی از تزیّی و تشبّه به کفار و یهود، نیازی به بررسی سندی آنها نیست و همین مقدار روشن میسازد که، عدم تشبّه و عدم تزیّی به زی آنها – به عنوان مناط اصلی حکم- مورد اهتمام اولیاء دین بوده است. لازم به ذکر است که برخی از این اخبار نبوی در منابع روایی عامه نیز نقل شده است.
ممکن است، برخی اینگونه اشکال کنند که همانطور که در پاسخ استفتاء نیز آمده است، عنوان «تشبّه» عنوانی قصدی است و اگر کسی قصد تشبّه نداشته باشد، صدق تشبّه نکرده و مرتکب حرام نشده است.
پاسخ این است که؛ اساساً در ظهور عناوین افعال، با مراجعه به عرف میتوان قصدیت و عدم قصدیت را نتیجه گرفت. درباره عنوان «تشبّه» نیز که نتیجه آن «شبیه شدن» است، حصول چنین نتیجه ای متوقف بر قصد عنوان نیست. شاهد بر این مطلب اینکه، این عنوان فقط در خصوص انسانها که صاحب اختیار و قصد هستند به کار نمیرود، بلکه درباره اشیاء نیز استعمال میشود، درحالیکه، هیچ امکان قصد در آنها وجود ندارد. مانند مثالی که فراوان در کتب لغت ذیل ماده «شبه» بیان میشود: «و فی الحدیث: فإن اللبن یَتَشَبَّهُ.» معنای این عبارت این است: همانا شیر، شبیه چیزی میشود. همین استعمال نشان میدهد که، ماده «شبه» در باب «تفعّل» که معنای غالبی آن اثرپذیری است، به معنای «شبیه شدن» استعمال میشود که، متقوم به قصد نیست.
ضمن اینکه، اختیاری بودن فعلی که نهی به آن تعلق گرفته است، ملازم با قصدیت آن هم نیست. ممکن است کسی فعلی را به اختیار خود انجام دهد اما قصد نداشته باشد که آن فعل را به عنوان خاصی مانند «تشبّه» انجام دهد. مانند اینکه، مردی لباس زنان را بپوشد بدون آنکه قصد تشبّه داشته باشد، اما ظهور عرفی این فعل آن است که او شبیه زنان شده است. نهی از تشبّه، به چنین فعلی هم تعلق میگیرد؛ زیرا اختیاری بودن انجام این فعل کفایت میکند برای تعلق نهی به آن، و نیازی به اخذ قصد در ذات متعلق نیست.
و در همین مبحثی که شیخ انصاری ذیل روایت «لعن الله المتشبهین» گشوده است محقق خوئی جمع بندی خود را از عدم اعتبار قصدیت در مفهوم «تشبّه» چنین بیان میکند:
«و قد علم مما تقدم أیضا أنه لا وجه لاعتبار القصد فی مفهوم التشبه و صدقه، بل المناط فی صدقه وقوع وجه الشبه فی الخارج مع العلم و الالتفات، کاعتبار وقوع المعان علیه فی صدق الإعانه، على أنه قد أطلق التشبه فی الاخبار، على جر الثوب و التخنث و المساحقه مع أنه لا یصدر شیء منها بقصد التشبه، و دعوى أن التشبه من التفعل الذی لا یتحقق إلا بالقصد دعوى جزافیه، لصدقه بدون القصد کثیرا». (مصباح الفقاهه، ج۱ ص ۲۱۰)
اصل برتری اسلام بر کفر
امروزه کشور اسلامی ایران در دنیا به عنوان «مرکز اسلامی» شهرت یافته است که تمام تلاش حاکمان آن، تحقق دین اسلام در متن و بطن زندگی مردم است. در چنین وضعیتی، هر برنامه، تصمیم و اقدام و عملی به عنوان «اسلامیت» شناخته شده و تبدیل به «شعار» میشود و تمایز میان این کشور و ملت و حاکمیت با سایر ملل که بیرون از فرهنگ اسلامی هستند در همین شعائر برجستگی ویژه ای پیدا میکند. این هویت یابی ایرانیان مسلمان و تمایز آنان از کشورهای غیر اسلامی در حیطه «فرهنگ» از اهمیت دوچندان برخوردار است؛ زیرا عرصه فرهنگ، عرصه نمادها و شعائر است.
با این وصف، هر نماد و شعاری که در درون کشور اسلامی ساخته و پرداخته میشود، حامل معنا و مفهومی است که در همین فرهنگ به آن اشراب شده است، و اگر نماد و شعاری بیرون از مرزهای فرهنگی به داخل آن آید، به دلیل وجود آن تمایز آشکار و واضح میان هویت ایرانی با سایر هویتها، به سهولت میتوان چنین عملی را «تبعیت» فرهنگی ایرانیان از بیگانگان خواند. و همین تبعیت است که، دست برتر کفر بر اسلام را فراهم میسازد، درحالیکه باید از سوی حاکمان مسلمان «اصل برتری اسلام بر کفر» مراعات و ملاحظه گردد.
خداوند متعال در آیات سه گانه ای، از «اظهار دین حق بر همه ادیان» به عنوان هدف رسالت سخن گفته است: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»
شیخ طوسی در المبسوط، مقصود از آیه شریفه را تغلیب از طریق حجج و ادله میداند. (المبسوط ج۲ ص ۱۳). اظهار و غلبه از طریق حجت و برهان، یعنی اظهار و غلبه فکری و فرهنگی بر سایر ادیان. هرچند، نمیتوان ظهور آیه شریفه را منحصر در همین اظهار و غلبه فرهنگی دانست، اما پرواضح است که، غالب شدن دین اسلام از جهت فرهنگی بر سایر ادیان نمیتوان تخصیص بردارد و در حوزه و بخش خاصی استثناء بگیرد و تابعیت و مغلوبیت مسلمانان از یهود و نصارا را به دنبال خود داشته باشد.
یا روایت نبوی مشهور «الاسلام یعلو و لایعلی علیه» که آن را شیخ صدوق در الفقیه آورده(الفقیه، ج۴ ص ۳۳۴) و سایر فقها نیز آن را تلقی به قبول کرده و به آن استناد کرده و فتوا داده اند. به عنوان نمونه، یکی از فتاوای مشهور میان فقها با استناد به این قاعده آن است که، نباید بناء خانه ذمی بالاتر از خانه مسلمان باشد. (الرسائل التسع محقق حلی، ص ۲۴۵) صاحب مستمسک، علوّ در این روایت نبوی را به معنای «ظهور» در آیه شریفه «لیظهره علی الدین کله» میداند. (مستمسک العروه الوثقی، ج۱۴ ص ۴۸۲)
ممکن است اینگونه به ذهن برسد که «تعطیلی روز شنبه» موجب علو و برتری یهود بر مسلمان نمیشود، اما چنین نیست. چرا که، علوّ و برتری در هر موضوعی به تناسب با آن معنا میشود. و از آنجا که، تعطیلی روز شنبه از موضوعات فرهنگی است، در اذهان عامه حکایت از «تبعیت از یهود» پیدا میکند. به عنوان نمونه تاریخی میتوان به قضیه تغییر قبله در صدر اسلام اشاره کرد. در ذیل آیه شریفه « قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» در تفسیر قمی چنین آمده است:
«أَنَّ الْیَهُودَ کَانُوا یُعَیِّرُونَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ یَقُولُونَ أَنْتَ تَابِعٌ لَنَا تُصَلِّی إِلَى قِبْلَتِنَا- فَاغْتَمَّ مِنْ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص غَمّاً شَدِیدا». (تفسیر القمی، ج۱ ص ۶۳)
همانطور که از این عبارت معلوم است، یهودیان به پیامبر اکرم طعنه میزدند که او تابع قبله یهودیان است و رسول الله (صلی الله علیه و آله) از این قضیه غم و اندوه شدیدی داشت. مفهوم «تابعیت» به خوبی در چنین مواقفی قابل تطبیق است، چرا که بالاصاله و الاولی، قبله بیت المقدس برای یهودیان بوده و وقتی مسلمانان قبله خود را به جانب بیت المقدس قرار میدهند، نشان از برتری یهود بر مسلمین و تبعیت مسلمین از ایشان دارد. درباره تعطیلی رسمی هفتگی نیز این واقعیت در اذهان عموم مردم مرتکز است که، تعطیلی مسلمانان روز جمعه است و تعطیلی یهود روز شنبه. و وقتی که روز شنبه به عنوان تعطیلی رسمی انتخاب میشود، نوعی تبعیت از یهود را در اذهان جلوه گر میسازد.
سلام ما که جمعه را نمی خواهیم تعطیل کنیم؟مگر جمعه تعطیل است؟شنبه به خاطر مسائل تجارت جهانی و هماهنگی. با معاملات جهانی و کسب درآمد است ..صهیونیستهای کثیف و پلشت چه کاره اند که ما. بخواهیم به انها تشبه بورزیم؟ نکته بعد این است اگر دلتان به حال مردم و اسلام می سوزد چرا پول ملی را نجات نمی دهید؟مگر الان دلار ویورو و یوآن جای پول ملی را نگرفته است؟مگر الان امریکا و دلار و یورو بر اقتصاد کشور سلطه ندارند؟ دلار نماد سلطه امریکا و یهود است و اقتصاد کشور همه وابسته به دلار. و ارز یورو است و هر روز مردم و پول ملی دارند نابود می شود اتفاقا دولت و همه مسئولان کشور امریالیسم اقتصادی غرب و یهود و امریکا را رسما دارند در کشورمان اجرا می کنند و کفار و امریکا کاملا. اقتصاد کشور را با کمک خود مسئولان دولتی و خصوصی و شرکتها زیر سلطه خودش گرفته است نماد سلطه امریکا ، دلار و یورو است..این معضل اصلی کشور است نه چیزهای پیش پا افتاده مثل تعطیلی روز شنبه..زنده باشید