قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / تبیین نسبت «فقه» با «علوم اجتماعی»
تبیین نسبت فقه با علوم اجتماعی

تبیین نسبت «فقه» با «علوم اجتماعی»

حجت‌الاسلام پارسانیا به تشریح فلسفه فقه‌الاجتماع پرداخت و نسبت علم اجتماعی با فقه، مطالعه جامعه شناختی نسبت به فقه و این‌که فقه اجتماعی چگونه باید شکل بگیرد را از شیوه‌های ورود به این موضوع عنوان کرد.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندی پیش در مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر قم به تشریح «فلسفه فقه‌الاجتماع» پرداخت و گفت: در این نشست نسبت و چگونگی برقراری رابطه بین علوم اجتماعی، فقه و فلسفه، همچنین این که چه عنوان‌هایی را در ذیل این مبحث می‏توان مطرح کرد و چگونه سازماندهی پیدا می‌کند را در این نشست بررسی می‏کنیم.

وی با اشاره به اندیشه‏‌های متفکران اسلامی در این رابطه خاطرنشان کرد: فارابی و ابن سینا در این زمینه به خوبی به این مسأله پرداخته‏اند و در دوره مدرن نیز با عنوان جامعه شناسی به این موضوع پرداخته می‌شود؛ سنت دینی فروریخته شده در دین مسیحیت باعث شد تا علم جامعه شناسی با ویژگی عدم وجود معرفت، جایگزین فقه الاجتماع شود؛ این در حالی است که مسیر جهان اسلام متفاوت با جهان غرب است.

وی از نحوه‏ های ورود به بحث فلسفه فقه الاجتماع سخن گفت و اظهار داشت: نسبت علم اجتماعی با فقه، مطالعه جامعه شناختی نسبت به فقه و این که آیا فقه اجتماعی اصولا یک باب از باب‏‌های فقهی است و باید چگونه شکل بگیرد، از شیوه‏‌های ورود به این موضوع است؛ به نحوی می‏توان گفت همه فقه‌ها زیر مجموعه فقه الاجتماع است، چرا که با تمام رفتارهای انسان از جمله عبادات، عقود، حج و بسیاری دیگر از اعمال انسان سروکار دارد.

تبیین نسبت فقه با علم اجتماعی

این کارشناس علوم فقهی حوزه علمیه قم با اشاره به شیوه ورود ابن سینا به بحث فقه الاجتماع یادآور شد: ابن سینا موضوع نبوت را با یک دلیل اجتماعی بیان می‏کند و می‌گوید که زندگی اجتماعی بدون وجود شریعت به هدف و غایت نهایی نمی‏رسد و قانون زندگی اجتماعی باید وحیانی باشد؛ وی کارهایی که مردم جامعه باید در زمانی که پیامبر مبعوث می‏شود، انجام دهند را به عنوان یک ضرورت بیان کرده است.

پارسانیا در بخش دیگر به تبیین نسبت فقه با علم اجتماعی پرداخت و تصریح کرد: از نظر فارابی علوم به دو بخش فلسفه نظری و فلسفه عملی تقسیم می‏شود؛ امروزه فلسفه به معنای خاص متافیزیک بیان شده است؛ همه علوم مثل علم ریاضی یا علم طبیعی، به فلسفه اعلی که همان متافیزیک است نیاز دارند؛ این نوع فلسفه، فلسفه نظری است که با عنوان دانش ریاضی شناخته می‏شود.

وی به تبیین فلسفه عملی پرداخت و ادامه داد: علمی که در آن «موضوع»، با اراده انسان ایجاد می‏شود، فلسفه عملی است که اخلاق، خانواده و جامعه از جمله این موضوعات است؛ فقه و علوم اجتماعی از علوم عملی هستند که در هم آمیخته شده‏اند؛ مدیریت علم جامعه، بخشی از فقه الاجتماع است که دارای بخش‏های مختلفی است؛ پرداختن به نظام‏های تشکیل شده، تبیین چگونه به وجود آمدن این‏ها و این که این نظام‏ها چگونه باید باشد، از کارکردهای علم جامعه محسوب می‏شود؛ علم فقه، تجویز کارهایی که باید انجام بشود تا یک جامعه مطلوب به وجود بیاید را در برمی‏گیرد.

تبیین نسبت علم اجتماع با فقه الاجتماع

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: نسبتی که علم اجتماع با فقه الاجتماع برقرار می‏کند به دوگونه است؛ متن متافیزیک که متن علم و اجتماع از آن کمک می‏گیرد و دانش درجه اول است؛ بحث درباره داد و ستد متافیزیک با علم اجتماع که دانش درجه دوم است که در اصطلاحات فلسفه فقه الاجتماع است؛ عبارت «فلسفه فقه الاجتماع» از سه معنی برخوردار است: فلسفه علم به معنی عام که همان علم فقه الاجتماع است؛ دیگری به معنای متافیزیک و در آخر، بحث درباره متافیزیک این علم که در واقع علم درجه دوم می‏شود و بحث مورد نظر ما است.

پارسانیا به هویت اجتماعی افراد در جامعه اشاره کرد و اظهار داشت: بعضی جوامع هویت فرد را دارای هویت اجتماعی می‏دانند؛ در برخی جوامع دیگر نیز اجازه این که فرد خود را معرفی کند و جزئی از جامعه بداند را نمی‏دهند و فرد را مستقل از جامعه می‏دانند؛ در واقع این جمع فرد است که جامعه را تشکیل می‏دهد.

وی تعاریف علم اجتماع را دارای بحران دانست و گفت: جامعه شناسان در تعریف علم اجتماع، درباره رابطه ارزش‏ها با جامعه بحث می‏کنند و این درحالی است که به خوب و بد بودن این ارزش‏ها پرداخته نمی‎‏شود؛ برخی معتقدند که بحث‏های انتقادی و تجویزی نیز جزئی از تعریف علم اجتماعی است؛ نگاه متفکران اسلامی به علم اجتماعی همین گونه بوده است؛ فقه اجتماعی بخشی از علم اجتماعی است که به بایدها و نبایدها می‏پردازد و بخش‎ تجویزی علم اجتماعی را دربرمی‏گیرد.

استفاده از روش ترکیبی در فلسفه فقه الاجتماع

حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، به عنوان سخنران دیگر در این کرسی آزاد اندیشی، به مفهوم شناسی واژه‏های فلسفه فقه الاجتماع پرداخت و تصریح کرد: فلسفه در این بحث، به معنای مصطلح فلسفه نیست و به عنوان علم درجه دومی که مضاف واقع می‏شود مورد بحث است؛ کلمه فقه نیز از سه معنی تفقه در دین، احکام شریعت و دانش فقه که شیوه استنباط احکام به شمار می‌رود، برخوردار است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: اجتماع نیز از تعاریفی همچون جامعه، نظام اجتماعی و علم و دانش گسترده‏ای که راجع به حیات انسان بحث می‏کند تشکیل می‏شود که هدف ما در این بحث نظام اجتماعی یا همان ایدئولوژی است.

وی پس از تشریح فلسفه فقه الاجتماع افزود: علوم اجتماعی سه کار مهم را انجام می‏دهد که شامل توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقق و نقد و تغییر انسان محقق به مطلوب که فقه الاجتماع، به این امر سوم می‏پردازد؛ در واقع فلسفه فقه الاجتماع، شکاف بین انسان محقق و مطلوب را برطرف می‏کند؛ به طور کلی می‏توان گفت، فلسفه فقه الاجتماع دانشی است که با روش خاصی به مسائل بیرونی فقه الاجتماع می‏پردازد.

این استاد حوزه و دانشگاه به تبیین پاسخ این پرسش که «آیا برای ورود به بحث فلسفه فقه الاجتماع نیاز هست که فقه الاجتماعی باشد یا بدون آن هم می‏توان به این بحث ورود پبدا کرد؟» پرداخت و اظهار داشت: دو دیدگاه منطقی و تاریخی در این زمینه وجود دارد؛ از نظر پوپر، در روش منطقی به دلیل استوار بودن بر اندوخته‏های ذهنی، نیازی به وجود علم فقه الاجتماع در خارج نیست.

خسروپناه از منظر تاریخی برای ورود به بحث فلسفه فقه الاجتماع اشاره کرد و ادامه داد: در روش تاریخی نیاز به وجود علم در خارج وجود دارد و همچنین این علم باید با تحولاتی نیز مواجه شده باشد؛ به دلیل رویکرد تاریخ نگری ما در این بحث نیز باید علم فقه الاجتماع در خارج وجود داشته و با تحولاتی مواجه شود تا بتوانیم به فلسفه فقه الاجتماع بپردازیم.

وی استفاده از روش ترکیبی در بحث فلسفه فقه الاجتماع را مناسب دانست و گفت: در این روش به‏طور هماهنگ باید از نگاه تاریخی و تحلیلی به صورت نظام‏مند استفاده کرد تا بتوانیم به خوبی این دو را در کنار هم قرار دهیم و به نتیجه مطلوب برسیم./ رسا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics