استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه دین مجموعهای از روایات و آیات قرآن است، تأکید کرد: نسبت دادن دیدگاهی بفه دین با استناد تنها به یک روایت، غلط است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمد قائنی، استاد فقه حوزه علمیه قم در ادامه سلسله مباحث فقه پزشکی خود به بحث سرایت بیماری به مناسبت کرونا پرداخت و گفت: سرایت برخی بیماریها مسئله قابل انکاری نیست، زیرا تجربه قطعی بشری در آن وجود دارد و همه پزشکان بر آن تأکید دارند.
وی با اشاره به توصیه قرنطینه و سفارش بر اینکه مردم باید در خانه بمانند و حتی از قوه قهریه هم برای این کار استفاده میشود، افزود: در روایتی از پیامبر (ص) که سیدمرتضی در امالی نقل کرده در مورد طاعون به عنوان امراض مسری بیان شده است که پیامبر فرمودند «اذا کان بالبد الذی انتم فیه فلا تخرجو منه و …»؛ یعنی اگر این طاعون در شهری است که شما در آن هستید از آن خارج نشوید و اگر در شهر دیگری است وارد آن نشوید، یعنی همان بحث قرنطینه که امروز در مورد کرونا اعمال میشود.
قائنی با بیان اینکه امروز علمیترین توصیه بشری همان است که پیامبر (ص) فرمودند، تصریح کرد: بنابراین اگر کسی بخواهد بحث عدم پذیرش سرایت هر نوع بیماری را به دین با استناد به برخی روایات نسبت بدهد، باید به این روایت پیامبر (ص) هم توجه داشته باشد که در مورد امراض مسری سفارشی اینچنین واضح از ایشان داریم.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: بنابراین اینکه برخی افرادِ بیاطلاع در مورد برخی توصیههای بهداشتی به برخی روایات که ممکن است سند آن مشکل هم داشته باشد استناد میکنند؛ این مصداق «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» است و این را نمیتوان دستوری دینی دانست.
قائنی اظهار کرد: باید روایات و مجموعه دین را به صورت منظومه تحلیل کنیم، نه اینکه اطلاقی بدون مقید و کلامی بدون قرینه اخذ شود و آن را قول اولیاء دین و دین بدانیم؛ یعنی با استناد به یک روایت که مؤید این است که در بیماری، سرایت وجود ندارد نمیتوان سایر روایات مرتبط را در نظر نگیریم.
تحریف دین با استناد به برخی روایات
استاد سطح عالی حوزه بیان کرد: فقیه کسی است که محیط، به کل گفتههای دین باشد و همه آنها را مورد توجه قرار دهد، نه اینکه دین را بریده بریده بگیریم؛ لذا این نوع نسبتها به دین تحریف است.
قائنی اضافه کرد: در روضه کافی در صفحه ۱۹۶ روایتی بیان شده است که نضر به قرواش شتردار میگوید: از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره شتری که جرب [۱]دارد، پرسیدم که آیا او را از شترانم جداکنم، از ترس سرایت جرب آن و نیز از سوت زدن برای حیوان برای اینکه آب بیاشامد، سؤال کردم. فرمود: یک بادیهنشین نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمیخورم که به «جرب» مبتلا است، خوشم نمیآید که آن را بخرم، مبادا جربش به شتر و گوسفندم سرایت کند. پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به او فرمود: پس چه کسی اوّلی را مبتلا کرد؟ سپس فرمود: نه سرایت، نه فال بد، نه فال پرنده شب، نه سوت زدن، نه شیرخوارگی بعد از فصال و از شیر گرفتن، نه تعرّب بعد از هجرت و ایمان، نه روزه سکوت از روز تا شب، نه طلاق قبل از ازدواج، نه آزادی پیش از بردگی و نه یتیمی بعد از بلوغ [در اسلام تشریع نشده است].
وی افزود: اینکه در روایت گفته شده لا عدوی، مضمون و محتوایی که برداشت میشود این است که ممکن است بیماریای که پیامبر فرمودند (جرب) مسری نبوده ولو در اعتقاد مردم مسری بوده باشد. پس این روایت نمیتواند نفی هر نوع سرایتی را داشته باشد بلکه در نهایت سرایتی را نفی میکند که در خود روایت و مربوط به همان بیماری خاص است.
قائنی تصریح کرد: اگر در ارتکاز عام سرایت یک امر پذیرفته شده است با عموم نمیتوان نفی صلاحیت ارتکاز را کرد؛ بنابراین وقتی مسئلهای با قاطعیت در تجربه بشری وجود دارد؛ یعنی سرایت برخی بیماریها، با استناد به یک روایت نمیتوان آن را رد کرد؛ لذا آنچه که از روایت مورد ذکر در نفی عدوی فهمیده میشود. این است که نفی پیامبر هم نهی مولوی است نه نهی ارشادی و تکوینی تا معنا چنین باشد که واگیر واقعیت ندارد.
رابطه مشیت الهی و سرایت بیماری
استاد سطح عالی فقه حوزه علمیه با اشاره به نقل علامه مجلسی تصریح کرد: وی از دیگران این روایت را نقل کرده و پذیرفته است؛ ولی منظور او از نفی عدوی نفی تأثیر بیماری مستقل از مشیت الهی باشد؛ یعنی تصور نکنیم که سرایت بیماری خالی از مشیت و اداره الهی است و روایت قصد دارد این موضوع را نفی کند.
قائنی با بیان اینکه سرایت همانند اسباب دیگر مانند سوزاندن آتش است، اظهار کرد: روایت میخواهد بگوید خیال نکنید سرایت مستقل از تأثیر است، بلکه با مشیت الهی صورت میگیرد؛ علامه مجلسی معتقد است که قواعد طبی بشری را باید به عنوان قاعده شرعی محسوب کرد.
وی افزود: همه عللی که در عالم تأثیرگذار هستند، همه مخلوقات الهی هستند و اگر تصور کند که برخی علل مستقل از اراده الهی است خلاف توحید است؛ زیرا هر تأثیری در عالم نشئت گرفته از خداوند است؛ کسی بخواهد تخیل کند علل مستقل از خدا مؤثرند و در تأثیرشان وامدار هیچ مبدأ و علتی نیستند. کفر و شرک است و طب نیست؛ طب این نیست که معتقد باشد بیماری علتی است که بدون هیچ علت اصلی و مبدایی وجود مستقل به تأثیر است؛ بیماری هم مانند دیگر موجودات و ممکنات است.
قائنی اظهار کرد: ویروس موجودی است که نبوده و پیدا شده و نیاز به علت دارد و اگر کسی بخواهد تأثیرگذاری شیئ را اعم از بیماری و غیر آن جدا از خدا معنا کند، حرف باطل و نادرستی است، ولی اگر بخواهد تأثیرگذاری اشیاء را در سایه مخلوق بودن آنان تفسیر کند میتواند حرف درستی باشد و طب هم یعنی همین؛ یعنی این ویروس و بیماری که مخلوق الهی است منشأ سرایت است همان طور که سوزانندگی آتش سرایت دارد.
استاد سطح عالی حوزه تأکید کرد: بنابراین در یک کلام آنچه در روایت فوق بوده نفی نظر کسانی است که سرایت بیماری را بدون مشیت الهی و مستقل در نظر میگیرند نه اینکه پیامبر بخواهند اصل سرایت را زیر سؤال ببرند./ ایکنا