دکتر سیاهپوش در سخنانی بیان داشت: متوقف شدن در جواز سلب و ایجاب برخورد حاکمیت با پوشش، باعث باخت ما خواهد شد. اساسا این سوال جای طرح ندارد زیرا تعریف از حکومت یعنی الزام کردن و این جزء ماهیت حکومت است. از طرفی سلب هم صرفا در برخورد انتظامی محصور نمیشود.
به گزارش شبکه اجتهاد، میزگرد علمی و کرسی نقد و نظر «تحلیل اجتماعی مواجهه حکمرانی و مردمی با نابهنجاری پوشش و حجاب» به همت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه و کمیته مرکزی کرسیهای آزاداندیشی حوزه در روزهای پایانی اردیبهشتماه برگزار گردید.
حجتالاسلام ابراهیمی پور، نائب رئیس انجمن مطالعات اجتماعی حوزه در این نشست بیان کرد: این کرسی با توجه به ضرورت پرداختن به مسائل اجتماعی روز و مخصوصا مسئله حجاب، عفاف و پوشش برگزار شده است و لازم است اساتید علوم اجتماعی به مولفه برخورد سلبی بپردازند و الگویی برای حکمرانی در این زمینه ارائه دهند.
دکتر دین محمدی، استاد و پژوهشگر مرکز پژوهشی مبنا در تحلیل این موضوع بیان کرد: برخورد سلبی نسبت به یک واقعه در دو فضا قابل تصور است: یکم: نسبت به عوامل رقم زننده آن (علت)؛ دوم: نسبت به خود واقعه (معلول).
در راستای کنترل معلول، توجه به علل پیدایش معلول و مداخله سلبی و یا ایجابی بر روی همان عوامل مقدم ترین و درست ترین کار ممکن است. تمرکز بر روی برخورد با خود معلول و حذف آن (در قالب برخورد سلبی) به نوعی پاک کردن صورت مسئله بوده و یقینا مانع بازتولید دوباره معلول نخواهد شد. تنها محمل توجیه کننده «برخورد سلبی با معلول»، در فضای «کنترل اجتماعی» قابل تصور است. باید توجه داشت که کنترل اجتماعی فرایندی است برای جلوگیری و ممانعت از تحقق جرم و بی نظمی که بعد از تحقق جامعه پذیری و آموزشهای حداقلی و با شناخت و پذیرش فرهنگ و هنجارهای مقبول معنا پیدا میکند.
فرایند کنترل اجتماعی و برخوردهای سلبی ذیل آن، در ایجاد نظم اجتماعی چنان از اهمیت برخوردار است که از آن با عنوان «جامعه پذیری ثانویه» نیز یاد میشود که این نشانه ارتباط وثیق این دو عنوان با همدیگر است. یکی از پشتوانههای اصلی توجیه کننده فرایند کنترلی در مقابله با ضد هنجارها، مقبولیتی است که همیشه همراه هنجارها است که موجب میشود مقابله با ضدهنجارها را در راستای بقاء نظم و انسجام اجتماعی و … در ذهن مردم موجه و منطقی میکند.
با اخلال در جامعه پذیری، مداخلههای کنترلی کم توان شده و با کم توان شدن فرایندهای کنترلی، ضد هنجارهای اصلاح نشده و به مرور زمان یا هنجار مطلوب دچار استحاله و یا انقلاب میشود و جامعه را دچار آنومی و بی هنجاری میکند و یا ضد هنجارها در قامت یک هنجار پا به عرصه رقابت با هنجار مطلوب خواهند گذاشت.
در این فضا دیگر تمایل خود خواسته عاطفی (همانند سازی) و یا بینشی (درونی سازی) برای پیروی از هنجار مطلوب وجود نخواهد داشت و همراهی با هنجار و توجه به کنترل اجتماعی بیشتر در لایه جبرگونه «متابعت» محقق خواهد شد و هنجار تنها با تنفس مصنوعی ابزارهای رسمی کنترلی به حیات ضعیف خود ادامه خواهد داد. در این حالت پیروی از قانون و هنجار تا زمانی وجود خواهد داشت که اهرم فشارحضور بالفعل داشته و قدرت کافی برای مداخله داشته باشد. استمرار و ارزشمندی چنین هنجارهایی در جامعه معمولا محل تردید واقع میشود.
یکی از راههای سنجش میزان توان و قدرت هنجار، واکنشهایی است که ناظرین و شاهدین برخوردهای سلبی در فرایند کنترلی اجتماعی ابراز میکنند. رضایت و حمایت از برخورد سلبی نشانگر بقاء ارزشمند بودن هنجار و تمایل به حفظ آن در ذهن مخاطبین است. در صورت موجه نبودن فرایند کنترلی و و عدم حمایت از برخوردهای سلبی احتمالا یکی از سه رویداد در حال تحقق است:
۱) ضعیف شدگی هنجار و دچار شدن جامعه به فضا آنومی
۲) نادرست اجرا شدن قانون
۳) توهم ضعیف شدن هنجار و عدم مقبولیت آن
برای رصد و تحلیل این امر میتواند در قالب «نمود سنجی کنترل اجتماعی» و یا «نمود سنجی برخورد سلبی» محقق شود.
برخی از گویههای نظر سنجی عمومی مرکز پژوهشی مبنا در حوزه رصد وضعیت دین داری ایرانیان به این مسئله توجه داشته و در یکی از گویهها از میان ۲۴۴۰ شرکت کننده در نظر سنجی عمومی ۳۴.۵ درصد شاهد تذکر پلیس امنیت اخلاقی بصورت حضوری بوده اند که ۱۱.۵ درصد از زنان و ۲۳ درصد از مردان جامعه را تشکیل میدهند که ۶۵ درصد زنان و ۷۵ درصد از مردان شاهد، نوع برخورد مجریان کنترل رسمی را خیلی بد و بد، ارزیابی کرده بودند. در تحلیل قضاوت صورت گرفته مشاهده شد ۸۰ درصد از مردان و ۷۳ درصد از زنان (با ارزیابی بد و خیلی بد) «تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی و ازادی حجاب در جامعه داشته و ۸۵ درصد از مردان و ۹۵.۵ درصد از زنان این سبک زندگی را برای خانواده خود نیز میپسندند. همین طور ۶۶ درصد از مردان و ۷۰ درصد از زنان میپندارند که اطرافیانشان تمایل به ازادی پوشش دارند ولی در صورت ازاد شدن قانون الزام حجاب فقط ۳۶.۵ درصد (به نظر مردان) و ۴۱ درصد (به نظر زنان) عملا اقدام به کشف حجاب خواهند کرد. از میان این زنان (دارای قضاوت بد و خیلی بد) ۱۵.۸ درصد اصلا پوشش موی سر را رعایت نمیکنند و ۴۵.۵ درصد فقط بخاطر الزامات قانونی چیزی روی سرشان میاندازند؛ و ۳۹ درصد به پوشش موی سر ملتزم هستند.
بر اساس خود اعترافیهای موجود، احتمال تاثیر نگرشها و تمایلات افراد بر روی قضاوتشان، احتمال معنا داری به نظر میرسد که این امر میتواند نشان دهنده از بین رفتن توان هنجاری و ضعیف شدن هنجار رعایت حجاب در میان افراد فوق میباشد (چیزی حدود ۱۵ الی ۲۰ درصد از جامعه) البته همین افراد هنوز احساس میکنند که هنجار پوشش در میان اطرافیانشان، سویه غالب را شمرده شده و بی حجابی هنوز یک ضد هنجار تلقی میشود. امار در سطح کلان نیز موید این نکته است که هنوز هنجار حجاب در میان آحاد جامعه و اطرافیانشان (بیش از ۶۰ درصد) هنوز هنجاری مقبول و قویای حساب میشود در عین حال با کمال تعجب برداشت آنها از وضعیت حجاب ظاهری جامعه وضعیتی معکوس و بحرانی قلمداد میشود و این تفاوت عجیب ما بین خود اعترافی نسبت به نگرشهای فردی و بستگانی با نمود همان هنجار در جامعه نشانگر یک شکاف عمیق ما بین واقعیت هنجار و نمود خارجی آن است که آمار برخی از گویهها موید همین نکته است؛
۹۱ درصد وضعیت حجاب در اجتماع را کاهشی میبینند و حدود ۷۰ درصد پیشبینی میکنند که این روند همچنان ادامه خواهد داشت.
تنها ۳۸.۹ درصد تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی دارند و ۷۶.۷ درصد از کسانی که تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی دارند این سبک از زندگی را برای خانواده خود نیز میپسندند و ۸۱.۳ درصد از زنان شرکت کننده در نظر سنجی به پوشش موی سر خود توجه جدی دارند و ۱۵.۴ درصد از زنان بخاطر الزامات فرهنگی و قانونی اقدام به رعایت ظاهری پوشش میکنند و تنها ۳.۳ درصد از این افراد پوشش موی سر را به هیچ وجه رعایت نمیکنند که عدم اعتقاد به حجاب و تمایل به ازادی عمده ترین دلایل آنها برای این امر است.
در میان زنان شرکت کننده تنها ۸.۲ درصد اعلام کرده اند که در صورت حذف الزام حجاب اسلامی، بدون حجاب در جامعه ظاهر میشوند و ۶۹ درصد تغییر نکرده و ۳.۸ درصد اقدام به پوشش افزایشی و ۹.۱ درصد اقدام به کاهش پوشش خواهند کرد.
و در پایان از کل نمونه اماری تنها ۱۸.۱ درصد احتمال داده اند که اطرافیانشان در صورت حذف قانون الزام به حجاب اسلامی کشف حجاب کامل بنمایند.
مدیریت هدفمند قضاوتهای ناهشیار افکار عمومی در جنگ رسانهای به سمت هنجار پنداری بی حجابی، حضور اجتماعی بیشتر افراد متمایل به خروج از هنجار حجاب و … از جمله احتمالات فراوانی است که در این وادی قابل طرح است اما این تفاوت عجیب ناشی از هر امری که باشد یقینا مخل فرایند کنترل اجتماعی بوده و با توجه به استدلالی که در ابتدا بیان شد میتواند موجب ضعیف شدن مقبولیت و موجه بودن فرایندهای سلبی بشود و شاید از همین روست که فقط ۱۷.۵ درصد جامعه با دیدن پلیس امنیت اخلاقی احساس ارامش و حمایت میکنند و یقینا در دراز مدت سر ریز قشر خاکستری به صورت ناخواسته در راستای کسب مقبولیت و جایگاه اجتماعی و همرنگی و همراهی با جامعه به سمتی خواهد بود که تصور میشود جامعه به سمت آن تمایل داشته و حرکت میکند.
در نتیجه به سازمانهای متکفل و مجری برخورد سلبی، پیشنهاد میشود جهت استمرار مطلوب و موثر برخورد سلبی، توان هنجاری امر مطلوب و یا نحوه اجرای فرایند سلبی و همچنین چرایی فاصله ما بین مقبولیت فردی و نمود هنجار گونه بی حجابی را مورد توجه قرار داده و بر اساس توانمندی مداخله و مدیریت این عوامل، برای زمان، میزان و نوع برخورد سلبی خود تصمیمات مقتضی را مبذول دارند. مرکز پژوهشی مبنا در راستای کمک به مدیریت چالش حجاب در کشور علاوه بر رصد بیش از ۱۰ عامل اصلی و حدود ۳۰ عامل فرعی، اقدام به بیان و اولویت بندی زمانی و رتبی حدود ۱۰۰ راهکار ایجابی و سلبی در این حوزه نموده است که به فراخور نشستها، جهت تحلیل و بررسی خدمت جامعه علمی و نخبگی عرضه خواهد شد.
خانم طرقی، عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه نیز در سخنانی گفت: آن چیزی که میتوان ادعا کرد این است که روش موجود برخورد سلبی مطلوب نیست. علتهای مخالفت با حجاب گاهی به خاطر عدم درک صحیح از حجاب است و گاهی که البته تعداد آن اندک است به خاطر عناد با حاکمیت است. فارغ از بحثهای برخورد سلبی، بهتر است بحث کنیم که چه بسترهایی باعث شده است به این وضع برسیم. دخترهایی که در زمینه حجاب و پوشش همسو نیستند در همین انقلاب رشد کردند اما علت تفاوت جدی با تفکرات پدر و مادرها در چیست؟
در فرآیندی که دختر بزرگ میشود تا تحصیل و ازدواج و مادری هرگز به صورت صحیح ارزش مقام مادری را درک نمیکند. وقتی دختر توسط مادر خودش به کار و تحصیل خارج از خانه تشویق میشود نباید انتظار غیر از این داشته باشیم. جایگاه اصلی مادری را نتوانستیم به مادر منتقل کنیم تا او بتواند به دخترش منتقل کند.
در فضای مدرسه هم دختر ما جایگاه حقیقی مادر، همسرداری، تربیت جنسی صحیح را یاد نمیگیرد و مدام گفته میشود در تحصیل و کار تفاوتی بین او و پسر نیست.
با بزرگ شدن دختر، توسط خانواده و جامعه برای ازدواج تقبیح در مقابل تشویق به درس و کار میشود؛ و اگر روزی هم ازدواج کند این دختر فهم و درکی از مقام همسری و مادری ندارد و در واقع سواد شوهرداری ندارد. لذا قبل از برخورد سلبی باید به این جایگاهها توجه داشت و فرآیندها را اصلاح کنیم. در پروژه بی حجابی باید به نقش دشمن توجه داشته باشیم اما زمانی که دختر ما سلبریتی و برخی از بازیگران و بلاگرهای داخلی را با وضع زننده میبیند نمیتوانیم از این دختر توقع حجاب درست داشته باشیم.
حجتالاسلام آقاجانی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیهالسلام) نیز از دیگر کارشناسان این کرسی بود که در سخنانی بیان داشت: موضوع بحث را میتوان از دیدگاههای مختلفی مورد بحث قرار داد ما باید ساماندهی و ساختارمند بحث را ادامه دهیم. مراد از برخورد سلبی تنها برخورد انتظامی نیست بلکه دارای مراتب و مراحلی است که آخرین مرحله برخورد سلبی و برخورد نظامی است.
در مسئله حجاب چندین سطح وجود دارد: اولین سطح مبنایی است، زیرا که برخی هنوز قائل هستند که حکومت حق الزام ندارد و در این زمنیه کتاب منتشر کردند. دومین سطح مسائل مربوط به حوزه حجاب است که بعد از استقراء باید در مورد آنان گفتگو کنیم؛ و سطح سوم بحث از روشها و مدلهای برخورد و مواجهه است.
در بحث مبنایی امام خمینی رحمه الله علیه میفرمودند: «تجلی فقه ما در حکومت است» و این نسبت در تمام فقه جاری است یعنی کل فقه ما حکومتی است و این مبنای ما است. لذا در همه مسائل همچون حجاب و پوشش علاوه بر فرد و خانواده بر عهده حکومت هم است.
مدل حکومتی ما مبتنی بر سه پایه اصلی «شریعت، امامت و امت» است؛ و هر بحثی از فقه باید این سه نقش را داشته باشد.
در مقوله حجاب و عفاف توجه به آمارها خوب است اما زمانی این آمارها کارکرد اصلی خود را خواهد داشت که جامعه سالم را فرض کنیم اما در جامعهای که دشمن وجود دارد و مدام در حال فتنه گری است باید این مولفه در آمارها لحاظ و دیده شود؛ مثلا در تغییر نگاه مردم به عملکرد پلیس؛ رسانهها، برنامههای دشمن و بیانیههای احزاب موثر بودند اما در آمار موجود به این مولفهها دقت نشده است. در مسائل جامعه شناختی مسئله متابعت و همراهی مردم صحبت میشود اما اگر متابعت صورت نگرفت، مقابلت هم نباید باشد؟ در واقع امر به معروف برای جامعه پذیری است اما اگر به هر دلیلی این امر محقق نشد نباید از سایر اقدامات استفاده کنیم؟!.
خانم دکتر منصوری نیز از کارشناسان این نشست بیان کرد: یکی از پیش فرضهای اشتباه در پوشش و حجاب این است که تک بعدی نگاه میکنیم در حالی که بر اساس حکمت متعالیه باید به آگاهیها، هستیها، فرهنگها، سبک زندگی و… دقت داشت و لذا مشکلات صرفا از آموزش نیست، صرفا از ساختارها و قوانین نیست بلکه مجموعهای از این مسائل باعث بروز مشکلات امروزی شده است.
اگر قرار باشد در مواجهه با حجاب و عفاف نگاه بحران زدگی داشته باشیم مشکل برطرف نمیشود. اتفاقات امروز حاصل یک پروسه است. زمانی که سایتها و شبکههای مجازی برای فروش لباس عکسهایی را میگذاشتند احساس خطر و بحران نکردیم و الان توقع داریم با رفتار پلیسی قابل حل باشد که این عمل کردن بدون سویه یک خطای راهبردی است. لذا وظیفه انجمن علاوه بر دادن رهیافت نظری، کنشگری هم خواهد بود.
برای حل این مشکلات باید حاکمیت برای ساماندهی بخشهایی که دسترسی دارد ورود کند. میدانهای اصلی در حجاب و عفاف ورزشگاهها و آرایشگرهای زنانه است. اینها دنبال تغذیه هستند، به عنوان مثال مربی ورزشگاهها اگر بخواهد محرم صدای ضبط را خاموش کند ممکن است با اعتراض مشتریهای خودش مواجه شود، در این مسئله حتی قانون نداریم که با متوسل شدن به آن قانون عمل کنند.
یا در حوزه شهرسازی، معماری و فضاهای آموزشی زن برای حفظ حجاب باید بجنگد. این مسائل در اختیار حاکمیت است اما ورود نمیکند. چقدر فضاهای آپارتمانی موجود باعث رواج بی حیایی است اما به این فرآیندها توجه نمیشود.
دختر جوان در این فرآیندها آنقدر عاملیت ندارد که با آن برخورد سلبی شود، بلکه اینان قربانی این فرآیندها هستند. برخورد سلبی باید با این افسادها و ساختارهای فسادزا باشد.
از دیگر عرصههای ورود حاکمیت اصناف است که هنوز اصناف توجیه نیستند که تولید لباس کوتاه و هنجار شکن مجازات دارد. حاکمیت باید برای این عرصهها و ساختارها نقشه جامع داشته باشد.
در ساختارهای موجود نگاه به زن همان نگاه زن در داستانهای فارسی است که یک طناز است و شوهر قوام بر او است در حالی که نگاه امامین انقلاب کاملا متفاوت است و الگوی سوم زن را مطرح میکنند؛ اما در ساختارهای حاکمیت این نگاه وجود ندارد.
دکتر سیاهپوش، نیز در سخنانی بیان داشت: متوقف شدن در جواز سلب و ایجاب برخورد حاکمیت با پوشش، باعث باخت ما خواهد شد. اساسا این سوال جای طرح ندارد زیرا تعریف از حکومت یعنی الزام کردن و این جزء ماهیت حکومت است. از طرفی سلب هم صرفا در برخورد انتظامی محصور نمیشود.
مقام معظم رهبری معتقد است در فسادهای اجتماعی که یک مصداق آن مسئله حجاب است باید نگاه تحول گرا و تغییر رویکرد را داشته باشیم؛ و ایشان میفرمایند: «محافظه کاری قتلگاه انقلاب است». برخی از مسئولین که محافظه کار هستند و این تحول و تغییر رویکرد را برنمی تابند از عوامل موثر در ایجاد این نگاه است.
در منظومه فکری رهبری، حجاب در قله ی تصمیمهای حکومت قرار میگیرد و هیچ تنافری با مسئله اقتصاد ندارد. اگر به دنبال اقتصاد خوب هستیم برای حجاب و عفاف میخواهیم. اقتصاد بدون حجاب و عفاف یعنی در عمل باختیم. اولویت داشتن اقتصاد به این معنا نیست که مراکز فرهنگی همچون وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی تعطیل شوند و از وظیفه ذاتی خود دور شوند. نگاه ما مارکسیستی نیست که زیربنای همه چیز را اقتصاد بدانیم. رهبری معتقدند که در نگاه هویتی ۷۵ درصد مسائل زیربنای فرهنگی دارند و اگر آن ۲۵ درصد خوب واکاوی شود باز هم زیربنای فرهنگی دارند.
همچنین بر اساس آیات قرآن داریم که «مترفین» در جامعه اسلامی داریم و مخالفت میکنند این مترفین همان افراد متمولی هستند که امروزه در قالب شرکتهای خصوصی و مرفهین فعالیت دارند و دغدغه اقتصادی ندارند.
نکته دیگر باید توجه به ساختار، عامل و افراد داشته باشیم. ما ناخواسته خیلی نگاه ماتریالیستی و جبری داریم. درست است که گاهی دختران قربانی هستند. در همین فضا خیلی از دختران سالم و صالح هستند و لذا نباید نقش اراده فردی را تقلیل دهیم و کار فرهنگی را تعطیل و فقط به ساختارها متمرکز شویم.
حجتالاسلام والمسلمین حسن خیری، رئیس انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم از دیگر سخنرانان این نشست بود که در سخنانی بیان کرد: بحث حجاب و پوشش از مسائل هویتی و اجتماعی شدن است و در بحثهای هویتی، هم الزامات وجود دارد و هم کار فرهنگی. اساس مباحث ما نظریات اسلام است و این نظر اسلام تعیین کننده مدل رفتاری ما است. هدف حکومت در اسلام، رسیدن به سعادت حقیقی است و باید روی این مسئله تاکید داشته باشیم. در کنار این مسائل باید به نقش دشمن توجه داشته باشیم و بدون توجه به این مولفه تحلیل ما ناقص خواهد بود.
یکی دیگر از مسائل ملتزم بودن به نقش فقه در حکمرانی است. در حکمرانی برخی از حقوق، حق الله و برخی از مسائل حق الناس است. خداوند برای فرد مسلمان الزاماتی قرارداده است تا بتواند به نظام اجتماعی سامان بدهد. لذا اگر خطایی مرتکب شود که به مرتبه «حد» برسد باید فقیه مبسوط الید حد را جاری کند و دیگر خواست برخی از افراد موضوعیت ندارد. بر همین اساس آیتالله جوادی حجاب را حق الله میداند و باید در نظام اجتماعی محقق و اجرا شود و هرگز مسئله شخصی نخواهد بود. در همین جا باید تاکید کنیم که داشتن آمار رهزن است و نباید به این اصل ثابت خللی ایجاد کند. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام داریم که فرمودند: «اگر سنت پیامبر تعطیل شود آن امت هلاک میشود». نباید به بهانه اقتصاد، فرهنگ را کنار بزنیم.
اینکه گفته میشود ۴۴ سال فرصت داشتید و الان شاهد ناکارآمدی هستیم را قبول نداریم چون در این سالها اسلام در میدان نبوده که الان بگوییم اسلام ناکارآمد است. بلکه در بیانات مقام معظم رهبری داریم که تشکیل حکومت و تمدن اسلامی مراحلی داریم و اکنون در حال گذار هستیم. در جامعهای که برخی از روسای جمهور رسما بر خلاف نظر ولی فقیه عمل میکنند و یا برخی تکلیف را عدل حق مطرح میکنند و یا هنوز نگران اجرای سند ۲۰۳۰ هستیم یعنی اسلام به صورت تمام پیاده نشده است. یا در بحث اسلامی سازی علوم انسانی قرار بر این بود که بعد از فربه شدن حوزه به سراغ دانشگاهها برود اما متاسفانه در سیستم خود هنوز درگیر هستیم و لذا در دانشگاهها که مباحث غربی مطرح میشود شاهد اعتراضات هستیم.
نسخه پیچی ما برای مسائل بر اساس فرهنگ غربی است در حالی که طبق گفته فارابی نظام معنایی بر سه پایه است: لذت، سود و خیرخواهی. غربیها بر دو پایه لذت و سود متکی هستند که نتیجه آن فروپاشی خانواده است. ما جامعه اسلامی به دنبال خیرخواهی است که نتیجه آن تحکیم خانواده است.
در نهایت، برای حل مشکلات در حکمرانی باید سعی کنیم امتداد فلسفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مبانی را داشته باشیم و حکمرانی به وظیفه اصلی خود عمل کند./ حوزه