یکی از علمایی که در چند سال گذشته در حوزه «فقه مضاف» درسهای مفصلی را برای طلاب ارائه داده است، حجتالاسلام محسن اراکی است. او پیش از این جلسات زیادی را با موضوع «فقه فرهنگ»، «فقه شهرسازی» و … برگزار کرده است و پنجشنبه هفته گذشته نیز اولین جلسه از مباحث «فقه نظام خانواده» را در قم تشکیل داده است. در این نوشته گزارشی از جلسه اول این بحث را میخوانیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، اراکی بحث خود را با تعریف واژگان شروع کرد. او درباره واژه «فقه» گفت: مراد از فقه یعنی علمالفقه که عبارت است از «العلم باحکام افعال المکلفین من ادلتها التفصیلیه» علم به احکامی که به رفتارهای مکلفان در شرع اسلام تعلق پیدا میکند، آن هم علم به این احکام به شکل مستند به ادله تفصیلی آن. تکلیف نیز به افعال ارادی تعلق میگیرد و به افعال غیرارادی تعلق نمیگیرد.
تشکیل جامعه منوط به حکومت است
او در ادامه واژه «نظام» را توضیح داد و گفت: فقه متعلق رفتارهای ارادی فرد، فقه خرد است. زیرا ارادهای که در پیدایش این فعل نقش دارد، اراده فرد است. اما همین انسان اگر با انسانهای دیگر در سایه یک حکومتی که این حکومت به این مجموعه انسانها نظم میبخشد قرار گرفت، جامعه شکل میگیرد.
اراکی با اشاره به بحث اصالت فرد یا جمع تأکید کرد: جامعه به معنی این است که اراده افراد جامعه تابع اراده رأس جامعه و هیأت حاکمه باشد اما این تبعیت اجباری نیست؛ یعنی مردم و فرد میتواند از اراده حاکمیت خارج شود. لذاست که این حرفی که ما میزنیم مبتنی بر اصاله الاجتماع و اصاله الفرد است؛ یعنی هم اجتماع اصالت دارد و هم فرد. این انسان است که میتواند انتخاب کند که بخشی از آن اراده جمعی باشد یا نباشد. اراکی برای توضیح منظورش درباره جامعه و نظام اجتماعی، مباحثی از «علمالاجتماع اسلامی» را مطرح کرد و گفت: جامعه جمع الانسان نیست بلکه جامعه عبارت از تبدل انسان فردی به انسان جمعی است. چه وقت انسان فرد به انسان جمعی متبدل میشود؟
وقتیکه اراده، اراده جمعی شود. چه وقت اراده انسانها اراده جمعی میشود؟ وقتیکه رأسی پیدا کردند که آن رأس اراده میکند و آنها هم طبق آن رأس اراده میکنند؛ یعنی ارادهشان تابع اراده رأس میشود که همان رییس است.
او افزود: اینجا وقتیکه معلوم شد و فهمیدیم اراده جمعی داریم، اراده جمعی که باشد فعل جمعی داریم که در این صورت رفتار جمعی داریم، رفتاری داریم که این رفتارِ جمعی است یعنی رفتاری که مبنا و ارادهاش رفتار جمع است و لذا جمع در برابر این رفتار مسوول است، نه یک نفر نه دو نفر بلکه همۀجمع در برابر ارادههای جمعی مسوولاند و مسوولیت اینجا مسوولیت جمعی است؛ «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ».
ما یک فعل کلان داریم که این فعل کلان حکم شرعی خاص به خودش را دارد، ما حکم شرعی کلان داریم. گفتهایم فرض کنید مثلاً اقتصاد؛ اقتصاد فعل کلان است، اقتصاد عبارت از عقد بیع و عقد اجاره و عقد مضاربه و عقد الشرکه نیست اگرچه ممکن است همه اینها در اقتصاد جای بگیرند، اما اینها وقتی در اقتصاد جای میگیرند که تبدیل به آن فعل جمعی شوند. گاهی یک فعل در مقیاس فعل فردی مکروه است اما در مقیاس فعل جمعی همین مکروه محرم میشود؛ یعنی تکلیف دولت و حاکمیت که میخواهد اراده جمعی را شکل بدهد، تکلیف دیگری میشود.
اراکی سپس ترکیب «فقه» و «نظام» را تعریف کرد و گفت: مراد ما از فقه نظام، فقه مربوط به این رفتارهای جمعی است. این رفتارهای جمعی چه وقتی رفتارهای جمعی میشود؟ وقتیکه در یک نظم واحدی شکل بگیرند. یعنی نظامی که رفتارها را تبدیل به رفتار همسان و همسو میکند.
او نکتهای را در حاشیه مباحث خود درباره تفاوت نفاق و تقیه مطرح کرد و گفت: گاهی یک شخص در جامعه رفتار فردیاش را نگه میدارد. اینجا ناچار میشود که یا منافق باشد یا در تقیه.
اگر جامعه، جامعه صالحی بود و خودش در رفتار فردیاش نخواست خود را هماهنگ با جامعه کند این نفاق است. حال اگر رفتار جمعی رفتار سیعه است و امام، امام جائری است و اراده جمعی اراده پستی است، او میخواهد خودش را در آن جامعه پست خوب نگه دارد، میخواهد اراده صالح داشته باشد، میخواهد شخصیت فردی او پاک بماند که در این صورت تقیه میشود.
فرد با خانواده شخصیت جدیدی پیدا میکند
او در ادامه خانواده را به مثابه یکی از نظامات اجتماعی تشریح کرد و گفت: فرد قبل از اینکه به جامعه وارد شود به «خانواده» وارد میشود. با تشکیل خانواده هم یک شخصیت جدیدی برای افرادی که خانواده تشکیل میدهند به وجود میآید؛ یعنی زن و مرد که به هم میرسند. از افتخارات مربوط به علم الاجتماع اسلامی است و در هیچ علم دیگری وجود ندارد. در حرفهای غربیها هم این حرف وجود ندارد که وقتی یک زن و مرد همدیگر را انتخاب میکنند و زندگی واحدی تشکیل میدهند؛ به تعبیر فقه و روایات ما تبدیل به «بیت» میشوند: «ما بُنِیَ فی الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّوجلّ، وأعَزَّ مِنَ التَّزویجِ» در اصطلاحات شرعی ما از خانواده به اهل البیت تعبیر میشود.
اراکی آیاتی از قرآن را به عنوان شاهدی بر این مدعا که «فرد با ورود به خانواده شخصیت جدیدی پیدا میکند» ذکر کرد: لذا میفرماید: «احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا کَانُوا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» حالا خودشان را به جهنم میبرند اما برای چه ازواجشان را به جهنم میبرند؟
در جای دیگر میفرماید: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ» اصلاً اینجا وحدت شخصیت که بر مبنای این وحدت شخصیت، وحدت سرنوشت به وجود میآید مطرح است. ما که میگوییم فقه نظام خانواده، چرا میگوییم نظام خانواده؟
چون اینجا یک فعل جمعی خرد مطرح است؛ این جمعی است اما جمعی کوچک است و این غیر از رفتار جمعی کلانی است که جامعه را میسازد. لذا از این ما به شخصیت میانه تعبیر میکنیم شخصیت خانوادگی. جامعهسازی در فلسفه اجتماعی اسلام از اهل البیت شروع میشود.
او بیان کرد: یکجا جامعه از اهل البیت ابراهیمی شروع شد؛ «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ» ، یکجا از اهلبیت محمدی شروع میشود؛ «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» .
این واژه اهل البیت واژه بنیادین در نظام معرفتی اسلام است، یک واژه حاشیهای نیست، یک واژه مربوط به ساختار اجتماعی جامعه اسلامی است؛ بیتی وجود دارد.
اراکی با تأکید بر اینکه اگر زوجیت حقیقی شکل بگیرد، سرنوشت و اراده جمعی آنها واحد میشود، گفت: البته این موضوع جبری نیست؛ بلکه میتواند زوجه خارج از اراده زوج هم عمل کند و زوجه میتواند تابع اراده زوج نباشد، میتواند منتها آن هسته خانواده حقیقتاً شکل نمیگیرد و فقط یک ظاهری است و مانند یکخانه کارتنی میشود. / صبحنو