اختصاصی شبکه اجتهاد: الزامی کردن حجاب و یا عدم الزامی کردن آن از مباحثی است که از ابتدای انقلاب مطرح بوده و همواره مخالفان و موافقانی داشته است. هر یک از مخالفان و موافقان نیز ادلهی خاص خود را دارند و در پی ابطال استدلال گروه مقابل خود هستند. این بحث در چند ماه اخیر و باوجود رسانههای اجتماعی، دوباره به یک بحث جنجالبرانگیز تبدیلشده است. بهگونهای که حتی برخی از نمایندگان مجلس نیز دراینباره اظهارنظر کردهاند. اخیراً آیتالله جوادی املی در این زمینه اظهارنظری کرده بودند و بدحجابیهای اخیر را ناشی از مخالفت با برخی رفتارهای سیاسی مسؤولین دانسته بودند نه مخالفت با قرآن. به همین بهانه، با فرزند ایشان، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی، رئیس موسسه اسراء، گفتگو کردیم و از او، زوایای سخنان پدر را پرسیدیم. گفتگوی جذاب با وی، به قرار زیر است.
اجتهاد: پدرتان فرموده بودند که کشف حجابهای اخیر، به معنای مخالفت با قرآن نیست و منشأ اعتراض سیاسی دارد. حال پرسش این است که آیا با توجه به قاعده درء، میتوان از تحقیق و تفحص پیرامون نیت واقعی این افراد سرباز زد؟
جوادی آملی: معمولاً قاعده درء و امثالذلک در محکمه و امر قضا مورد استفاده قرار میگیرد. ما باید کاملاً بین مباحث فقهی و مباحث قضایی تفکیک کنیم. الآن یک خلط جدی بین بحثهای فقهی و بحثهای قضایی صورت گرفته است. در مباحثی که امر، به دستگاه قضایی ارجاع میشود، باید تحقیق و بررسی کنند که احیاناً آیا این حدود با شبهات، همراه هست یا خیر که اگر همراه با شبهه بود، حد اجرا نمیشود؛ اما وقتی در مقام فقهی هستیم و میخواهیم احکام تکلیفیه را فرابگیریم، اصلاً بحث الحدود تدرء بالشبهات مطرح نیست. چون جاری اجرای حدود نیست بلکه بحث مشخص شدن تکالیف است. یکی از کارهای تحقیقی عمدهای که باید صورت بگیرد، تفکیک بین فضای فقه و فضای قضا است. در آنجایی که تنازع و درگیری وجود دارد و باید به محکمه ارجاع شود، باید بحث قضا و حدود دیات را مطرح کرد؛ اما آنجایی که بحث تکالیف عباد است، مباحث فقهی مطرح است.
اجتهاد: آیا این نظریه، معنای جدیدی را در مفهوم محارب به دست نمیدهد؟
جوادی آملی: بحث این است که ما در فضاهای سیاسی و اجتماعی، چه تحولات و تغییراتی را ایجاد میکنیم که منجر به صدور برخی از افعال هنجار شکنانه در اجتماع میشود. بسیاری ازاینگونه افعالی که بندگان خدا انجام میدهند، نوع افعال واکنشی است نه یک افعال روشنی که بندگان با او، وظائف خودشان را انجام میدهند و نظر شریف حضرت آیتالله جوادی آملی در این زمینه، این است که ما اگر بندگان خدا را به حال خودشان واگذار کنیم و تحمیلاتی را از جایگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر آنها نداشته باشیم، آنها بهصورت طبیعی احکام الهی را میپذیرند و اجرا میکنند؛ زیرا این احکام برای صیانت و حفظ موقعیت خود آنهاست. آن خدایی که انسان را آفرید، برای نحوهی تربیت و زیست او در فضای اجتماعی، تکالیفی را مشخص کرده و همه، باور دارند که آن تکالیفی که از ناحیهی پروردگار عالم آمده است، در جهت حفظ و صیانت موقعیت انسانهاست. در اینجا دو مشکل وجود دارد. یک مشکل این است که آیا واقعاً فقها در استنباط احکام و ارائهی احکام الهی، به وظائف و رسالتهای خود عمل کردهاند؟ آیا یک وضع شفاف و روشنی را برای جامعه ارائه کردهاند؟
مثلاً مسئلهی حجاب و مسئلهی موسیقی و امثالذلک، آنگونه که حدود الهی هست را بیان کردهاند؟ چون خیلی از مردم در اینگونه مسائل با مراجعی روبهرو میشوند که احکام مختلفی را بیان میکنند. حالا اگر یک فقیهی نظری دارد که نسبت به نظر سایر فقها، مضیّق تر و تندوتیز تر است، دلیل بر این نیست که اعلان رسمیکند که اگر کسی این نظر فقهی را قبول نکرد از دین خارجشده است یا خداینکرده محارب است. پس ما یک مشکل فقهی داریم که در مقام ارائه، وضع روشنی را به جامعه اعلام نمیکنیم که در حدود بسیاری از مسائل، بحث اختلاط، روابط اجتماعی، روابط مرد و زن، روابط دختر و پسر و مسئلهی موسیقی، حجاب و امثالذلک، مسائل فراوانی است که اولاً حکم افراد، آنهم در سطح جامعه و در حد یک ملت هشتادمیلیونی یا در سطح کل جوامع و کشورهای دیگر وجود دارد، بیاننشده است.
مشکل دیگر این است که اگر برفرض، احکام هم مشخص باشد، در مقام پیادهسازی و در مقام اجرای این احکام، مشکلات فراوانی مثل مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد که افراد را وادار میکند و برای آنها الزامات اجتماعی ایجاد میکند که در مقابل این احکامی که وضع روشنی ندارد، واکنشهایی نشان بدهند.
فرمایش آیتالله جوادی آملی ناظر به بخش دوم است که متأسفانه برای مردم شرایطی ایجادشده که وضع روشنی را برای اینکه مردم چگونه وظائف و تکالیف الهی خودشان را انجام بدهند، ایجاد نکرده است و در مقابل آن تکالیف، واکنش نشان میدهند.
قطعاً جامعهای که بر اساس عدالت پیش برود و مردم احساس کنند که واقعاً مسئولین و متولیان امر، حقوق آنها را رعایت و حفظ میکنند و آنها را به چالشهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نمیاندازند و حرمت آنها را حفظ میکنند و نمیخواهند با مردم بازی کنند، طبیعی است که احکام الهی را قطعاً قدر و ارج مینهند و ملتزم هستند؛ ولی یک جوانی که احیاناً با چنین وضع نا به سامانی برخورد میکند، در حقیقت یک واکنش اجتماعی نشان میدهد.
فرمایش آیتالله جوادی آملی ناظر به این بخش است و لذا فرمودند که اینها مخالف احکام الهی نیستند و قطعاً اگر کسی بخواهد با حکم حجاب مخالفت کند و بخواهد مخالفت خود را بهصورت علنی نشان دهد، دستگاه قضایی باید بر اساس معیارها و ضوابط قضایی او را بخواهد و توجیه کند و اگر بازهم مقابله کرد، حکمش روشن است؛ ولی اینکه در مجامع عمومی اینگونه رفتار کنیم و مردم ببینند که ما در رفتار و گفتار، صداقت نداریم و یکچیزی میگوییم و چیز دیگری عمل میکنیم مثلاینکه از عدالت و برابری سخن میگوییم ولی در مقام عمل، چیز دیگری را شاهد هستیم، اینیک واکنشی است در مقابل این حرکات نه اینکه کسی در مقابل احکام الهی بخواهد مقابله کند.
قطعاً جوانها، در خانوادههای مسلمانی رشد کردهاند و با تربیت اسلامی تا حدی آشنا هستند ولی این چالشهایی که هم ازلحاظ تئوری و نظریهپردازی و هم ازلحاظ اجرا و عمل که با بسیاری از مسائل و تحمیلاتی که جوان امروز به هر دلیل آنها را نمیپذیرد، مقارن میشود، باعث میشود که یک واکنش اینچنینی نشان داده بشود. فرمایش حضرت آیتالله جوادی آملی ناظر به همین بخش دوم است.