اخیرا حجتالاسلام اکبرنژاد در نامهای سرگشاده از حجتالاسلام والمسلمین علیدوست برای مناظره دعوت کرده است که متعاقب آن برخی از شاگردان وی به پاسخ به نامه رئیس مؤسسه فقاهت پرداختند.
به گزارش شبکه اجتهاد، در پی نامه سرگشاده حجتالاسلام محمدتقی اکبرنژاد، رئیس مؤسسه فقاهت و دعوت به مناظره کردن برخی از مجتهدان از جمله حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، برخی از شاگردان وی در یادداشتی ایشان را به بررسی روششناسانه مدلهای تحول علوم دینی دعوت کردهاند.
متن نامه حجتالاسلام محمد عشائری منفرد در این زمینه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای محمدتقی اکبرنژاد
سلام علیکم
اخیرا در نامهی سرگشادهای به اطلاع عموم حوزویان رساندهاید که آیتالله علیدوست را به مناظره درباره «روششناسی فقهی شیخ اعظم انصاری» دعوت کردهاید؛ فارغ از اینکه علنی کردن چنین نامهای مدلولهای التزامی خاصی دارد که من این مدلولهای التزامی را برازنده شما نمیدانم، چند نکته را بردارانه به محضرتان متذکر میشوم:
۱) درست است که برای سوال کردن و پاسخ شنیدن در اغلب موارد نیازی به هموزنی بین سوال کننده و پاسخ دهنده وجود ندارد اما برای مناظره، لازم است یک همسانی نسبی بین دو طرف مناظره وجود داشته باشد. با این حال پیشنهاد این جانب آن است که جنابعالی به جای دعوت به مناظره، مانند دیگر همردههایتان که فروتنانه ذُلّ تعلّم را بر خود هموار میکنند، مدتی در دروس آیتالله علیدوست شرکت کنید تا از سویی با دیدگاههای ایشان آشناتر شوید و از سوی دیگر با اشکالهایتان دیدگاههای ایشان را تحت تأثیر قرار بدهید! البته اگر هم خودتان را از حد شاگردی آیتالله علیدوست بالاتر میدانید باز هم برای حل مسائلی که دارید، از شرکت در درس ایشان ابا نکنید؛ بههرحال صاحب مدارک هم در درس صاحب معالم شرکت میکرد!.
۲) آیتالله علیدوست شاگردان شناختهشدهای دارند که برخی از آنها کرسی درس خارج دارند، اگر پیشنهاد فوق به هر دلیلی برایتان مقبول نیست، با این بزرگواران که قطعاً با دیدگاههای استادشان آشنایی کامل دارند گفتوگوهای علمی و دور از هیجانات رسانهای را تجربه کنید و در مواردی که با آنها به تفاهم نرسیدید، از آنان بخواهید که امکان فراهم شدن گفتوگوهایی با آیتالله علیدوست را نیز برایتان فراهم کنند.
۳) اگر به دنبال روشن شدن مسائل علمی و کمک به تحقق هویت بین الاذهانی دانش هستید، یکی از دو پیشنهاد فوق شما را به هدف خواهد رساند اما اگر به دنبال هدف دیگری هستید، آن هدف دیگر را آشکارتر مطرح کنید.
غفر الله لنا و لکم- محمد عشایری منفرد
پاسخ یکی دیگر از شاگردان
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدمرتضی حسینی کمالآبادی، رئیس پژوهشکده ادیب فقه جواهری د پاسخ به نامه وی آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند.
قال الوصیّ امیرالمومنین علیه السلام: «رحم الله امرءً عرف قدره و لم یتعد طوره» (غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۷۳)
آقای اکبرنژاد در تازهترین اقدام خود، یکی از اساتید شناخته شده دروس خارج فقه و اصول را به مناظره دعوت کرده و این دعوت خود را در فضای عمومی حوزه منتشر کرده است. نکته اینجا است که از نظر معادلات متعارف حوزوی جناب آقای اکبرنژاد در حد شاگرد برخی شاگردان آن استاد محترم تلقی میشود در حالی که اصولا وقتی شخصی دیگری را به مناظره دعوت و این دعوت را به اطلاع افکار عمومی میرساند، میخواهد به دلالت اقتضا یا دلالت تنبیه (اگر دلالت شناسی را از زوائد دانش اصول ندانیم!) به افکار عمومی بفهماند که ایها الناس باور کنید که من با فلانی همسنگ و هموزن شدهام.
هرچند جناب آقای اکبرنژاد خودش میتواند خود را در وزن و وزان استادان شناخته شده و با سابقه خارج فقه و اصول بداند (در عالم ثبوت) اما حقیقت این است که برای حفظ ظاهر هم که شده بهتر است شتابزده عمل نکند بلکه اجازه بدهد تا این هموزنی در یک فرایند طبیعی و خود به خود به اثبات برسد! ایشان باید به خاطر داشته باشد که کرم برای پروانه شدن باید شکیبایی پیشه کند تا پیله آرام آرام و با فرایند طبیعی باز شود و اگر عجله کند و پیله را زودتر از زمان طبیعی خودش پاره کند هرگز پروانه نخواهد شد!.
در نوشتارهای گوناگون از افراد مختلف، نقاط ضعف و آسیبهایی که در روش مواجهه ایشان وجود دارد، بارها بیان شده است، اما اگر بزنگاههای پیشرفت در جهان دانش به ویژه علوم اسلامی را در نظر بگیریم به روشنی در خواهیم یافت که روشی که ایشان پیش گرفته، آسیبزا و گذرا (غیر ماندگار) است و نتیجه آن هر چه باشد، پیشرفت علمی حوزه علمیه نخواهد بود، تاریخ دگرگونی علوم بویژه دانشهای حوزوی نشان میدهد که موجها را نباید جدی گرفت چون حق با دریا است. او اولین نفری نیست که این روش را اختیار میکند و آخرین نفری نیست که از آن طرفی نخواهد بست.
مدل تشتت در عنفوان کار خود، اصول اخلاقی را زیر پا میگذارد و با پایین آوردن شأن اشخاص به دنبال بالا کشیدن خود یا دیدگاههای مورد نظر خود است که در هر سده به فراخور امکانات انجام میشود. اخلاقِ احترام به پیشکسوتان و آنان که عُمر خود را در دانش یا پیشهای گذراندهاند، پیش از آنکه اسلامی باشد، اخلاقی انسانی است که در آکادمیهای جهان و در کارگاههای صنعتی فضیلت و خلاف آن رذیلت محسوب میشود. در این بزنگاه، یادآوری سخنی از امام خمینی رحمه الله علیه مفید مینماید: «هر علمى مبادى و مقدماتى دارد که بدون علم به مقدمات، فهم نتیجه میسور نیست، خصوصا مثل چنین مسئله دقیقه [وحدت وجود] که پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقیقت و مغزاى آن بحقیقت معلوم نشود. چیزى را که چندین هزار سال است حکما و فلاسفه در آن بحث کردند و موشکافى نمودند، تو مىخواهى با مطالعه یک کتاب یا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراک آن کنى! البته نخواهى از آن چیزى ادراک کرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم یتعدّ طوره» (شرح چهل حدیث، ص۳۹۰).
سادگی است که اگر این تذکر اخلاقی را ویژه دانشی خاص بدانیم و غرض آن است که وصول به مغزای دانش، زمان بر است و آنان که عمر خود را برای وصول به این مقصد اسنی صرف کرده اند، مورد احترام هستند و شأن دانش پژوهان و متوسطان شأن پرسش و استفاده است نه دعوت به مناظره و ایجاد تشتت. برنامهای که اقتضائات اجتماعی پیشرفت در آن لحاظ نشود، به پَسرفت منجر خواهد شد و جز خسارت بر جای نخواهد گذاشت.
ما طلاب و روحانیون باید همت و جوانی خود را در مسیر صحیح پیشرفت، بگماریم تا ضمن اغتنام فرصت، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت کنیم و گرنه محضر مقدس حضرت حق متعال چه جوابی داریم بدهیم؟ جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم و به تعبیر امام خمینی رحمه الله علیه:«البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم»» (همان). با تمام آنچه قبلا گفته شده و با سخن کنونی، بنده در نشستی برادرانه و صمیمی حاضر هستم تا انواع مدلهای پیشرفت دانش و نظام آموزشی را تبیین کرده و با روش جریان زوائد تطبیق دهیم. ایکنا
یک استاد خارج
ضمن تقدیر و سلام
۱٫ توصیه می کنم در کار رسانه صادق باشید. شما دعوت مودبانه و عالمانه برادر بزرگوار جناب آقای اکبرنژاد را منتشر نکردید ولی در گزارش اجمالی طوری منعکس کردید که گویا آقای اکبرنژاد خارج از ادب حرف زده است. در گزارش تفصیلی هم نامه ایشان را منتشر نکردید تا خواننده خود قضاوت کند.
۲٫ شوون علمی نه با چند سال سابقه که با وزن آثار سنجیده می شود. همان طور که آقای اکبرنژاد در پاسخ خود آورده بودند، باید آثار آقای علیدوست با بسته جامع اجتهادی آقای اکبرنژاد مقایسه شود تا روشن گردد که آیا صاحبان این آثار هم وزن هستند یا نه.
در هر حال از نظر بنده که با هر دو بزرگوار آشنا هستم و رفافت مختصری دارم، وزن آثار آقای اکبرنژاد اگر سنگین تر نباشد، سبک نیست و این دعوت کاملا معقول و منطقی و مودبانه بوده است.
موفق باشید
اتفاقاً فکر کنم «اجتهاد» خیلی منصفه……….. چون آقای علیدوست رو با لقب «حجت الاسلام والمسلمین» آورده نه «آیت الله ».
دو طرف خیلی خودشون رو سطح بالا و ذی حق می دونن…..
هر کدوم هم برای خوشامد یه عده ای، نقاط اختلافشون رو برجسته می کنن.
وگرنه کیه ندونه که هم آقای علیدوست معتقد به این اصول فقه موجود نیست (می گه دفتر دوم و سوم اصول فقه باید تألیف بشه)، و هم آقای اکبرنژاد حاضر به دل کندن از این اصول فقه نیست (و میگه اصول فقه باید چارچوب کلام و اخلاق رو هم تعیین کنه! !
هر طرف، شعارهایی می ده که مرادها و مریدانشان می پسندن!
شبکه اجتهاد اگر علاوه بر انصاف (که خداییش داره)، شجاعت و جسارت هم داره، این نظر من رو بگذارد (!)
با سلام
آنچه که از این دو نامه بر می آید با عرض پوزش چیزی بیش از تملق مذموم نیست. نمیدانم خود آقای علیدوست در جریان این دو نامه هستند یا نه که بعید است نباشند ولی بهرحال چیزی که دیده نمی شود سخن علمی و منطقی است. از کی تاکنون مناظره نیاز به شرط همتایی دارد؟ پیامبر با اهل ادیان مناظره میکرد. ائمه اطهار با مذاهب و ملل و نحل دیگر مناظره میکردند. امام صادق با زنادقه و حتی با آدمهای عادی (مانند مرد شامی) بحث میکردند یا به شاگردانشان ارجاع میدادند و هیچگاه نگفتند شما در حد زراره یا مومن الطاق یا هشام نیستی برو درس بخوان بعدا بیا مناظره!
این چه اخلاقی است در حوزه ها که بجای پاسخ علمی به سوال علمی، وارد شان و شئون خودساخته ای می شویم که نه دلیل قرآنی دارد نه روایی نه عقلی؟! این شئون را چه کسی برای عالمان تراشیده است که باید با همشان خود مناظره و گفتگو کنند؟
اگر هم شانی برای مناظره شرط است پس دکتر مجتهد شبستری هم حق داشت با دکتر محمدرضایی مناظره نکند و خواهان مناظره با مراجع تقلید باشد. چون دکتر محمدرضایی نیز در حد شاگرد مجتهد شبستری است! آیا حوزویان چنین معادله ای را در اینجاها نیز قبول دارند؟