بنده موافق تفکری هستم که سالهای پیش توسط بزرگانی چون شهید مطهری مطرح شد که میفرمودند روحانیت باید ازنظر تئوری و عملی سازمان پیدا کند. اکنون رابطه و نسبت بحث خمس، زکات و مالیات روشن نیست. بعضی هر سه مورد را نمیپردازند. فضلا و علما باید در این مسئله کارکرده و ازنظر عملی راهکاری که یک عده بیشترین پولها و امکانات در اختیارشان است و از پرداخت موارد فوق طفره میروند ارائه نمایند. در خصوص کیفیت خرج کردن پولی که مراجع از دفترهای خود به دست آورده باید دید آیا خرجی که یک دفتر با دفتر دیگر خود دارد با یکدیگر نسبتی دارد؟ آیا این مخارج برای نیازهای جامعه همپوشانی ایجاد میکنند یا خیر. اینها مواردی است که بعد از اینکه تئوری ما اصلاح شد باید در صحنه عمل آنها را به کار گیریم.
اختصاصی شبکه اجتهاد: حوزههای علمیه که با وقوع انقلاب اسلامی، با افزایش شدید متقاضیان مواجه بودند چند سالی است که با کاهش ورودی مواجه شدهاند. این امر اما موافقان و مخالفانی دارد. حجتالاسلام دکتر احمدعلی قانع اما معتقد است باید ده برابر تعداد کنونی، طلبه داشته باشیم. عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) تمرکز حوزه بر نخبگان را امری نادرست می انگارد. مشروح گفتگوی شبکه اجتهاد با رئیس سابق دانشگاه اسلامی غنا از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: آیا با کثرت ورودهای حوزههای علمیه در سالهای اخیر موافقید؟ به نظر شما این امر موجب کاهش توان خدماتدهی حوزه و همچنین کاهش میانگین سطح علمی حوزویان نشده است؟
قانع: با توجه به نیازی که همه مردم و همه مساجد و مدارس و سازمانها به مبلغ دینی دارند (البته این نیازها اختصاصی به جمهوری اسلامی ایران ندارد و یک نیاز جهانی است.) و چه در عقاید و احکام و فقه و اخلاق باشد نیاز گستردهای است که از گهواره تا گور انسانها را شامل میشود و حتی اختصاصی به مسلمانان نیز ندارد، بلکه نیاز هر انسان بماهو انسان است؛ بنابراین وقتی این را قبول نمودیم، با اصل ورودیها به حوزه علمیه موافقیم؛ اما باید در خصوص خدماتدهی حوزه و بالا بردن میانگین سطح علمی حوزویان فکر کرد و راهکارهایی در این زمینه ارائه داد.
اجتهاد: آیا شیوه فعلی پذیرش در حوزههای علمیه را صحیح میدانید یا آنکه باید سازوکاری طراحی شود تا تنها نخبگان علمی، وارد حوزه شوند؟
قانع: اینکه تنها نخبگان علمی وارد حوزه شوند، صحیح و کامل به نظر نمیرسد. دلیل این است که تلاش و کوشش و جهاد علمی که برخی از افراد علم نخبه (کسانی که متوسط هوش و استعداد هستند) دارند، گاه پیشروتر از نخبگان با ضریب هوشی و علمی بالا قرار میگیرند. حتی میتوانیم برخی از بزرگان صحنه فقه و اصول و اخلاق را معرفی کنیم که از نخبگی خاصی برخوردار نبودهاند، اما تلاش کردهاند و با اخلاص و تقوایی که داشتهاند، خداوند نیز عنایت ویژهای به آنها نموده و یک مفسر و فقیه عالیقدر شدهاند و برعکس برخی از نخبگان، به سطح عالی هوشی خود دلخوش کردهاند و به اندازهای که خداوند به آنها هوش و استعداد عنایت فرموده است پیشرفت نکردهاند. لذا فقط هم نباید سراغ هوش و استعداد رفت و باید کسانی که اهل تلاش و کوشش هستند را بیشتر مدنظر قرار دهیم.
اجتهاد: آیا کثرت نهادهایی که نیازمند حضور روحانی و حوزوی در آنها هستند، دلیل مناسبی برای افزایش قابلتوجه تعداد طلاب است؟
قانع: نهتنها نهادهای نیازمند و محتاج به طلاب و مبلغین، بلکه همه انسانها نیازمند مبلغ و معلم دین هستند. تا بدینوسیله مضمون آیه شریفه «لیظهره علی الدین کله» تحقق یابد؛ بنابراین نیاز و تقاضا دلیل مناسبی برای افزایش طلاب است، اما نه بدین معنا که به فکر تقویت سطح علمی حوزهها نباشیم و در خصوص قوت اقتصادی حوزهها اندیشهای نکنیم و به وضع موجود اکتفا کنیم. یا حتی بالاتر از آن، بعد از رسیدن افراد به سطح قابلقبول علمی باید برای شغل افراد در جامعه فکری کرده و اندیشه و برنامه عملی داشت.
اجتهاد: آیا با افزایش تعداد ورودیهای حوزههای علمیه، بدون هماهنگی با مراجع تقلید که تأمینکننده اصلی شهریه طلاب هستند موافقید؟ به نظر حضرتعالی و با توجه به محدودیت وجوهات شرعی، افزایش تعداد طلاب، موجب کاهش امکان خدمات مالی و رفاهی به آنها و افزایش روزافزون سطح فقر آنها نمیشود؟
قانع: با افزایش تعداد ورودیهای حوزههای علمیه، بدون هماهنگی با مراجع تقلید که تأمینکننده اصلی شهریه طلاب هستند، موافق نیستم، بلکه باید با مرجع تقلید هماهنگی شود. اینکه وضع موجود فعلی ایده آل باشد قابلتحمل است. درحالیکه امروزه وضع ایده آل نیست و بنده موافق تفکری هستم که سالهای پیش توسط بزرگانی چون شهید مطهری مطرح شد که میفرمودند روحانیت باید ازنظر تئوری و عملی سازمان پیدا کند. اکنون رابطه و نسبت بحث خمس، زکات و مالیات روشن نیست. بعضی هر سه مورد را نمیپردازند. فضلا و علما باید در این مسئله کارکرده و ازنظر عملی راهکاری که یک عده بیشترین پولها و امکانات در اختیارشان است و از پرداخت موارد فوق طفره میروند ارائه نمایند. در خصوص کیفیت خرج کردن پولی که مراجع از دفترهای خود به دست آورده باید دید آیا خرجی که یک دفتر با دفتر دیگر خود دارد با یکدیگر نسبتی دارد؟ آیا این مخارج برای نیازهای جامعه همپوشانی ایجاد میکنند یا خیر. اینها مواردی است که بعد از اینکه تئوری ما اصلاح شد باید در صحنه عمل آنها را به کار گیریم.
در خصوص ادامه سؤال، در فرض موجود و باوجود محدودیت وجوهات شرعی، اگر تعداد طلاب افزایش یابد، قاعدتاً منجر به کاهش خدمات مالی و رفاهی ضروری میشود. یک نکتهای که باید به آن توجه لازم را داشت این است که طلاب و روحانیت در ساده زیستی و دوری از تجملات و امکانات غیرضروری نهتنها خودشان باید پیشتاز باشند بلکه باید الگو هم باشند.
هماکنون برخی از حوزهها وضع مالی خوبی نداشته و برعکس برخی وضع خوبی دارند و این به مدیریت آنها نیز بستگی دارد که یک نظام و سازمان کنترلکننده در همه حوزهها وجود ندارد چراکه در این مسئله نیز اثر میگذارد. مثلاً یک حوزه روابط عمومی قوی ممکن است داشته باشد و از راههای مختلف وجوهاتی جمع کرده و امکانات رفاهی در اختیار طلاب قرار دهد و یک حوزه نیز ممکن است به این صورت نباشد.
در پایان لازم به ذکر است که هماکنون به مبلغین دین ۱۰ برابر آن تعداد که اکنون داریم نیازمندیم. منتها باید در خصوص راههای تأمین مسائل اقتصادی و اجرایی آنان نیز فکر کرده و راهکاری ارائه نماییم.