امروزه در فقه جای بحث و بررسی و کار تحقیقی بسیاری هست. تشکیلات حوزوی باید قوی شود. آشیخ هاشم آملی میگفتند دوست دارم مدرسهای بسازم که یک عده طلبه متمحّض در اصول و فقه بشوند و درس بخوانند، حتی به تبلیغ هم مشغولیت نداشته باشند. یا مثلا آیتالله وحید قبل از انقلاب منبر میرفت. آشیخ ابوالحسن اصفهانی به ایشان امر کرد که باید نجف بماند و فقیه شود. اما باید توجه داشت که عمده مسائل کلی فقهی برای عموم مردم روشن است و میتوانند از دفتر مرجع خود بپرسند. همِّ ما نباید در فقه منحصر شود. الآن ۳۰ هزار فرستنده و رسانه علیه ماست.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، نشست دیگری از سلسله نشستهای «گفتمان معرفت» در حوزه علمیه مشهد برگزارشد. این نشستها شبهای ماه مبارک رمضان در دفتر آیتالله شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی برگزار میشود. سخنران مدعو استاد میرباقری بود که موضوع «رسالت حوزه و نیازهای انسان معاصر» را در دو محور کلی، یعنی مسأله منصب ولایت امام زمان(علیه السلام) و مسأله ضرورت تأکید بیشتر بر تبلیغ اعتقادی ارائه نمود.
منصب ولایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
استاد میرباقری در محور اول سخنان خود منصب ولایت و اهمیت آن را به این صورت تبیین نمود که در آموزههای دینی سه منصب برای ائمه و برخی از انبیاء میبینیم که مستقل هستند. این سه منصب عبارت است از خلافت، ولایت و امامت. علامه طباطبایی و شهید مطهری این طور این بحث را مطرح کردهاند که امامت از نبوت و رسالت هم بالاتر است.
۱- منصب خلافت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله، روز غدیرخم حکومت و ولایت را به امیرالمؤمنین دادند. در مباحث اعتقادی مطرح میشود که حاکمیت اولا و ذاتا از آن خداست، سپس خداوند به رسول خود منتقل میکند و رسول به وصی خود انتقال میدهد. الآن منصب خلافت، حقِ امام زمان است اما به خاطر برخی علل از جمله کوتاهی ما حکومت ندارند. به قول خواجه طوسی غیبته (عدمه) منّا.
۲- منصب ولایت:
اما منصب ولایت مربوط به تصرف تکوینی در عالم است. همانند آنچه در سوره قدر مطرح است که ملائکه نزد امام میآیند و به دستور او سرنوشتها را مشخص میکنند.
آیتالله علم الهدی، امام جمعه مشهد میگفتند ولایت ساختاری است نه انتصابی. من به ایشان گفتم: خیر، انتصابی است بر اساس ساختار. پیامبر (ص) باید امیرالمؤمنین (ع) را مشخص میکردند. الآن ممکن است از خود شما عالمتر باشد اما چون اجازه اقامه نماز جمعه ندارد، نمیتواند نماز جمعه بخواند.
۳- منصب امامت:
و اما منظور از منصب امامت، تصرف در افراد و ایصال آنها به مطلوب هدایت است. معنای هدایت در آیه «و جعلناهم أئمه یهدون بأمرنا» (انبیاء(۲۱): ۷۳) همین دست گرفتن و رساندن و ایصال الی المطلوب است نه فقط ارائه طریق. «أمر» در اینجا در مقابل خلق است چنانکه در آیه «الا له الأمر و له الخلق» (اعراف(۷): ۵۴)، امر در کنار خلق آمده است. چنانکه مفسران توضیح داده اند عالم أمر، عالم خاصی است.
در آیه «و کلَّ شئٍ أحصیناه فی امام مبین» (یس(۳۶): ۱۲) هم همین معنای امامت مطرح است. مقام امامت برای حضرت ابراهیم علیه السلام نیز پس از مقامات مختلفی از جمله نبوت و ابتلائات مختلف به ایشان اعطاء شد. در روایات آمده که خداوند ابتدا ابراهیم را نبی قرار داد، سپس به او رسالت داد، بعد او را خلیل خود قرار داد و پس از آن او را امام قرار داد و آنگاه که همه چیز در او جمع شد فرمود «أنّی جاعلک للناس اماماً». (اصول کافی، طبع دارالحدیث، ج۱، ص ۴۲۶)
سلمان و میثم تمار از جمله کسانی هستند که رسول خدا (ص) و ائمه با منصب ولایت خود آنها را به کمال رساندهاند. این کار و تصرفات را اکنون امام زمان (عج) انجام میدهند. سید بحرالعلوم و استادش مقدس اردبیلی به این مقامات رسیدهاند و برای حل مشکلات علمی نزد حضرت مشرف میشدند. نکته این است وقتی کسی همه چیزش خدایی شد، خود حضرات به سراغ آنها میآیند و دستشان را میگیرند.
باید توجه داشت که اجرایی و عملی نشدن منصب خلافت انبیاء و ائمه در طول هزارهها و قرنها سبب نقض غرض هدایت نمیشود، زیرا وقتی تصرف و ولایت و امکان تربیت وجود دارد هدایت نقض نمیشود. امام و حجت خدا کسانی را که لایق باشند به مطلوب میرسانند. چنانکه در روایات آمده است، فایده امام زمان (عج) در زمان غیبت مانند خورشید پشت ابر است. ما به نور و جاذبه خورشید نیاز داریم هرچند هوا ابری باشد. خورشید فایده خودش را از پشت ابر هم به ما میرساند هرچند آفتاب مستقیم نداریم.
ضرورت تأکید بیشتر بر تبلیغ اعتقادی
استاد میرباقری در بخش دیگری از سخنان خود بر تبلیغ اعتقادات و پاسخ به پرسشها تأکید کرد و گفت: امروزه در فقه جای بحث و بررسی و کار تحقیقی بسیاری هست. تشکیلات حوزوی باید قوی شود. آشیخ هاشم آملی میگفتند دوست دارم مدرسهای بسازم که یک عده طلبه متمحّض در اصول و فقه بشوند و درس بخوانند، حتی به تبلیغ هم مشغولیت نداشته باشند. یا مثلا آیتالله وحید قبل از انقلاب منبر میرفت. آشیخ ابوالحسن اصفهانی به ایشان امر کرد که باید نجف بماند و فقیه شود.
اما باید توجه داشت که عمده مسائل کلی فقهی برای عموم مردم روشن است و میتوانند از دفتر مرجع خود بپرسند. همِّ ما نباید در فقه منحصر شود. الآن ۳۰ هزار فرستنده و رسانه علیه ماست. آنها میدانند که مطلبی بهتر و فراتر از آموزههای دینی ما ندارند، بنابراین شروع به شبهه افکنی میکنند. زمانی مسیحیان زاهد به تبلیغ در سرزمینهای مختلف میرفتند اما برخی مردم مسیحی نمیشدند. پاپ آنها را جمع کرد و گفت شما از اینکه مردم مسیحی نمیشوند ناراحت نباشید، ما شما را فرستادهایم که آنان مسلمان نشوند. من به آلمان رفتم دیدم فردی مسلمانان را به خانقاه میبرد. آنها میگفتند ما معنویت میخواهیم اما چون معنویت و مسجد در اختیار ما نگذاشتهاند به خانقاه میرویم. در آمریکا و کانادا هم مانند این مسأله هست. عموم مردم سؤالات ساده بسیاری دارند که میتوانیم پاسخ دهیم. شبهه مانند سرطان است که باید اول کار و قبل از تبدیل به شک رفع شود.
راهکار این است که از ابزار و شیوههای خود آنان استفاده کنیم و مشکلات و شبهات را حل نماییم. باید از اینترنت و رسانه این استفاده را بکنیم. به قول مرحوم شرف الدین: «لایُنتشَر الحق إلا من حیث یُنتشر الضّلال». حق با همان ابزاری منتشر میشود که ضلال منتشر میشود.
این استاد حوزه به مسئولان برگزاری نشست پیشنهاد کرد که موضوعات این تشکیلات و دایره فعالیتهای آن را گسترده کرده و منحصر به فقه نباشند.
گفتنی این جلسه با پرسش طلاب و فضلا و پاسخهای استاد میرباقری ادامه یافت و به پایان رسید.