روایتی از استقلال فکری و شخصیت مستقل حاج آقا مصطفی خمینی

روایتی از استقلال فکری و شخصیت مستقل حاج آقا مصطفی خمینی

در گفت‌وگویی تازه با سید حمید روحانی، از آیت‌الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی(ره)، چهره‌ای مستقل، فقیهی ژرف‌اندیش و مبارزی با اراده ترسیم شده است.

به گزارش شبکه اجتهاد، هویت آیت‌الله سید مصطفی خمینی، تنها «فرزند امام» نبود؛ او شخصیتی چندبعدی با اندیشه‌های مستقل فقهی و سیاسی داشت که نقش مؤثری در سال‌های مبارزه و تبعید ایفا کرد. اکنون و پس از گذشت دهه‌ها، روایت‌های دست‌اول از هم‌نشینان آن دوران، پرده از زوایای پنهان و جالب توجهی از زندگی و اندیشه وی بر می‌دارد و گمانه‌زنی‌ها درباره رحلت مشکوک ایشان را تقویت می‌کند.

آنچه در ادامه می‌آید، واکاوی همین روایت‌ها بر اساس گفت‌وگوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با سید حمید روحانی، تاریخنگار انقلاب اسلامی و از ملازمان امام خمینی در تبعید است:

شخصیت مستقل فقهی، سیاسی و فرهنگی آیت‌الله سید مصطفی خمینی

روحانی در ابتدا با تأکید بر استقلال شخصیت آقا مصطفی خمینی بیان کرد: آقا مصطفی چهره‌ای بود که خارج از اینکه فرزند موسس جمهوری اسلامی باشد، خودش یک شخصیت مستقل فقهی، سیاسی و فرهنگی داشت. اگر سید احمد [حاج احمد خمینی] را تا حد زیادی زیر سایه پدرش بدانیم، به نظر می‌رسد مصطفی شخصیت مستقل‌تری نسبت به برادرش داشت.

تعامل با علما و حوزه نجف؛ استقلال رأی و قطع رابطه با آیت‌الله خویی

وی در پاسخ به پرسشی درباره نوع تعامل آقا مصطفی با سایر علما در نجف اشرف، اولین ویژگی وی را «استقلال نظر و صاحب‌ رأی بودن» عنوان کرد و گفت: «ایشان نه به‌طور کامل تحت تأثیر امام بود و نه سایر علمای مطرح وقت. در درس اشکالاتی را به امام وارد می‌کرد و در مواردی با علمای وقت اختلافاتی داشت، حتی در سال‌های آخر عمرشان با مرحوم آیت‌الله خویی و حکیم نیز اختلاف نظراتی در مسائل سیاسی و فقهی داشتند»

روحانی به زمینه این قطع رابطه اشاره و تشریح کرد: «این اتفاق پس از پاسخ آیت‌الله خویی به دولت عراق رخ داد. از آیت‌الله خویی سوال کردند که آیا رفتار دولت عراق با ایرانی‌ها خوب نبوده؟ ایشان در پاسخ گفته بود که رفتار «دولت موقر عراق» قابل قبول است؛ حاج آقا مصطفی گفت تا زمانی که این اظهارات تکذیب نشود، من با ایشان دیگر ارتباطی نخواهم داشت.

این تاریخنگار انقلاب در ادامه افزود: شاید به همین علت که این دلخوری از جانب آقا مصطفی وجود داشت، امام پیشنهاد دادند که نماز میت بر پیکر آقا مصطفی را آیت‌الله خویی بخواند تا این کدورت برطرف شود.

انتقاد از روش‌های علما نجف؛ موضعی رادیکال‌تر از امام

روحانی به انتقادات آقا مصطفی از سایر علما از جمله آیت‌الله سید محسن حکیم پرداخت: وقتی دولت عراق با آیت‌الله حکیم درگیر شد و او را تحت فشار قرار داد، آقا مصطفی اصرار داشت که آیت‌الله خویی و آیت‌الله حکیم در مقابل دولت عراق بایستند و عکس‌العمل نشان دهند. به ایشان پیشنهاد می‌داد که خطر حزب بعث عراق و نقشه‌های آنها را جدی بگیرند. اما آیت‌الله حکیم بر این نکته پافشاری می‌کرد که «من نمی‌خواهم خونریزی شود» و از این جهت با آنها درنیفتاد. این در حالی بود که آقا مصطفی معتقد بود ایشان باید در مقابل آنها می‌ایستاد و حتی عشایر عرب را به حرکت درمی‌آورد و دولت عراق را سرنگون می‌کرد. به عبارت دیگر، موضع آقا مصطفی در مقایسه با دیگران رادیکال‌تر بود.

وی در مقایسه با امام خمینی افزود: آقا مصطفی آن دوراندیشی و تدبیر امام را شاید به طور کامل نداشت. پیشنهاد او به آیت‌الله حکیم در فضای آن زمان نجف می‌توانست عواقب خونینی داشته باشد. هرچند که بعدها دولت بعث حمام خون به راه انداخت، اما آقا مصطفی معتقد بود اگر آیت‌الله حکیم قیام می‌کرد، این مقدار خونریزی رخ نمی‌داد.

اختلافات فقهی و سیاسی با امام خمینی

در پاسخ به پرسش درباره نگاه فقهی آقا مصطفی، روحانی گفت: اختلافات نظری زیادی بین ایشان و امام وجود داشت. برای مثال، نظر آقا مصطفی این بود که معامله با دولت شاه باید تحریم شود، در حالی که امام می‌دانست چنین اقدامی نتیجه‌ای ندارد. امام معتقد بود وقتی نمی‌توانیم دولت حق را روی کار بیاوریم، فعلاً باید با همین دولت ساخت. اما حاج آقا مصطفی دولت را غاصب می‌دانست و با هرگونه تعامل با آن مخالف بود. به نظر می‌رسد نگاه امام واقع‌گرایانه‌تر بود.

اعتقاد به مبارزه مسلحانه و بدبینی به مجاهدین خلق

روحانی به تفاوت نگاه امام و آقا مصطفی در مورد مبارزه مسلحانه پرداخت: مصطفی به حرکت‌های مسلحانه اعتقاد داشت ولی امام به این حرکت‌ها باور نداشت.

در مورد نظرش درباره گروه‌های چپ و مجاهدین خلق، روحانی گفت: «آقا مصطفی نسبت به این گروه‌ها بدبین بود و حتی زودتر از امام این بدبینی را پیدا کرده بود.» وی در عین حال به حسن روش برخورد آقا مصطفی اشاره کرد: «با این حال، با افراد مختلفی از جمله جبهه ملی و مجاهدین ارتباط داشت و به حرف‌هایشان گوش می‌داد» اما درباره کمونیسم متفاوت بود، موضع بسیار قاطعی در برابر کمونیسم داشت.

وی نظر آقا مصطفی درباره دکتر علی شریعتی را اینگونه بیان کرد: با اندیشه‌های شریعتی مخالف بود. با کتاب «شهید جاوید» نیز موافق نبود. اما در عین حال، اگر کسی نزد او می‌آمد، او را رد نمی‌کرد و به صحبت‌هایش گوش می‌داد.

مدیریت بیت امام و ارتباط با شخصیت‌ها

در پاسخ به این سوال که آیا مدیریت بیت امام در نجف با آقا مصطفی بود، روحانی پاسخ منفی داد و گفت: «خیر، چنین مسئولیتی را عهده‌دار نبود و اساساً چنین کاری را در شأن خود نمی‌دید.»

وی درباره رابطه آقا مصطفی با شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر گفت: «با شهید صدر ارتباط نزدیکی نداشت. در مورد امام موسی صدر، سعی زیادی داشت که او را به مبارزه با شاه ترغیب کند و معتقد بود ایشان در لبنان امکانات رسانه‌ای و توانایی زیادی دارد. اما به نظر می‌رسید موسی صدر روحیه مبارزه مسلحانه ندارد و آقا مصطفی از این بابت ناراحت بود.»

ویژگی‌های تدریس در حوزه نجف

روحانی به سبک تدریس عمیق و منحصربه‌فرد آقا مصطفی اشاره کرد: سبک تدریس ایشان بسیار عمیق و تحقیقی بود. برخلاف آیت‌الله خویی که معمولاً به صورت ساده از روی کتاب تدریس می‌کرد، آقا مصطفی به صورت تحلیلی و انتقادی درس می‌داد. نظرات علما مانند آیت‌الله خویی، آیت‌الله حکیم و حتی امام را مطرح می‌کرد و سپس نقد می‌کرد و در نهایت نظر خود را بیان می‌کرد. این روش نشان از روحیه تحقیق و تفحص عمیق او داشت.

روحیه و خلق‌وخوی آقا مصطفی

این راوی انقلاب اسلامی، آقا مصطفی را انسانی خوش‌مشرب توصیف کرد و درباره سلوک اجتماعی ایشان گفت: «علیرغم مقام علمی والا و اجتهادش، بسیار خوش‌برخورد و خوش‌مشرب بود. خاطره‌ای وجود دارد که روزی تصمیم گرفتند با جمعی پیاده به کربلا بروند. در میان راه در بیابان استراحت کردند و به شوخی به چند نفر گفتند که پرتقال‌هایی که خودشان به چند نفر از دوستانشان پول دادند تا بخرند را از آن‌ها بقاپند! اما در مواجهه با امام، بسیار محترمانه برخورد می‌کردند و ادب را رعایت می‌نمودند».

مواجهه با رئیس‌جمهور عراق

روحانی به تسلط آقا مصطفی بر زبان عربی اشاره و خاطرنشان کرد: «در مسجد شیخ انصاری(مسجد ترک‌ها) که معمولاً ایرانی‌ها در آن حضور داشتند، به زبان فارسی تدریس می‌کرد، اما به زبان عربی نیز مسلط بود. وقتی او را نزد احمد حسن البکر، رئیس‌جمهور وقت عراق بردند، حتی قبل از اینکه مترجم صحبت کند، او به عربی پاسخ می‌داد.

وی درباره دیدار با احمد حسن البکر گفت: «احمد حسن البکر انتظار داشت که امام و آقا مصطفی با دولت عراق علیه شاه همکاری کنند. امام در پاسخ گفته بود: «اختلاف ما با شاه اختلاف مکتبی است، اما اختلاف شما سیاسی است؛ امروز قهر هستید و فردا آشتی.» آقا مصطفی نیز همین موضع را داشت. وقتی البکر ادعا کرد که اختلاف آنها با شاه نیز مکتبی است، آقا مصطفی با خواندن شعری زیرکانه ادعای او را به چالش کشید.

پیرامون رحلت آقا مصطفی؛ شواهد و احتمالات

روحانی در بخش پایانی مصاحبه به قضیه رحلت آقا مصطفی و ابهامات این قضیه پرداخت. وی با اشاره به وجود «حرف و حدیث» زیاد درباره نحوه فوت، به چند نکته اشاره کرد:

هشدار یک ماه قبل: حدود یک ماه قبل از فوت آقا مصطفی، در منزل یکی از علما به نام آقای جزایری به او هشدار داده شده بود که قصد دارند او را به قتل برسانند. اما در آن زمان کسی این هشدار را جدی نگرفت.

وجود افراد مشکوک: شب پیش از فوت، افراد مشکوکی به خانه او رفته بودند، پس ازآن وقتی صبح افراد با جنازه آقا مصطفی مواجه شدند دیدند که یک سینی چای در اتاق است و گویا خود ایشان نیز از این چای نوشیده بودند.

عدم اجازه امام برای کالبدشکافی: پس از انتقال ایشان به بیمارستان، پزشکان پیشنهاد کالبدشکافی دادند، اما امام مخالفت کردند و فرمودند: «فرض کنیم مدرکی هم به دست آوردیم، کاری نمی‌شود کرد…

ضعف اسناد درباره آقا مصطفی در آرشیوها

در پاسخ به این سوال که چرا در اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی یا سایر آرشیوها، گزارشات اندک و رده پایینی آن‌هم فقط از ساواک درباره آقا مصطفی وجود دارد، روحانی گفت: «به نظر می‌رسد بخشی از اسناد، مربوط به اسناد دربار است که ناپدید شده است. در برخی اسناد معدود به جا مانده از دربار، اشاره شده که شاه دستور «خفه کردن صدای امام» را داده بود.

وی در پایان با اشاره به اهمیت سند در موضوع تبعید امام خمینی از عراق، گفت: تبعید امام به کشور دیگری مسئله کوچکی نبود که بدون هیچ مکاتبه و هماهنگی با کشور مقصد انجام شود. مسلماً چنین اقدامی باید اسناد و مدارکی مهمی از جانب دربار به جا می‌گذاشت که سرنوشت آن‌ها نامعلوم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics