قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / روشنفکران سعی کردند تفاسیری روشنفکرانه از فقهای ما ارائه دهند/ نباید ساحت فقاهتی امام موسی صدر با ساحت روشنفکری مصادره شود/ امام صدر رویکرد اجتماعی به فقه دارد
زبان فقاهت ما زبان معاصر نیست/ امام خمینی را در لایه‌های اجتهادی خودمان قبول نکرده‌ایم!

احمد رهدار مطرح کرد؛

روشنفکران سعی کردند تفاسیری روشنفکرانه از فقهای ما ارائه دهند/ نباید ساحت فقاهتی امام موسی صدر با ساحت روشنفکری مصادره شود/ امام صدر رویکرد اجتماعی به فقه دارد

حجت‌الاسلام احمد رهدار گفت: طی چند سال اخیر به دلیل اینکه پروژه فکری امام موسی صدر پس از ربوده شدنش، از سوی خانواده او مدیریت شد، آنها مرتکب اشتباه راهبردی شدند، در حالی که نباید ساحت فقاهتی و حوزوی او با ساحت روشنفکری مصادره شود و امروز ایشان بیش از اینکه یک عالم دینی باشد، روشنفکر دینی تلقی می‌شود.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «نقد تفسیر لیبرالی اندیشه‌‌های امام موسی صدر»، به همت کانون اندیشه جوان و با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد. در ادامه متن سخنان رئیس موسسه فتوح اندیشه به نقل از خبرگزاری ایکنا را بدون پیش‌داوری یا دخل و تصرف می‌خوانید؛

امام موسی صدر یک عالم و فقیه بود و دین تنها منبع معرفتی‌اش بود و هر کنشی که داشت، مستقیما از مبانی دینی ایشان نشئت می‌گرفت. من به منبعی نرسیدم که احساس کنم‌هارمونی اندیشه ایشان را به‌ هم می‌زند و ایشان را خارج از مبانی خودش ندیدم. ممکن است مبنای ایشان در مقایسه با مبنای شخص دیگری تفاوت داشته باشد که البته معنای اجتهاد همین است و او در دایره مبانی خودش حرف زد، عمل کرد و تقریبا عالمان دینی این‌گونه بوده‌اند و اینکه گفته شود او در لبنان از مبانی خود خارج و وارد فضای نواندیشی شد، صحیح نیست.

جفای ناخواسته صادق طباطبایی!

چند سال قبل با سیدصدرالدین صدر در بیروت گفت‌وگو کردیم، در باب اینکه چرا با وجود اینکه امام موسی صدر هم‌مباحثه سه تن از مراجع تقلید؛ آقایان شبیری زنجانی، مکارم شیرازی و سبحانی، بودند و هرسه نیز او را به لحاظ مبانی ستوده‌اند، اما تاکنون نشست یا همایشی را با محوریت امام موسی صدر برگزار نکرده‌اند. یکی از نقدها به حوزه این است که با مناسبات انقلاب اسلامی نسبت نگرفته‌ است، اما امام موسی صدر نه تنها نسبت گرفته، بلکه یکی از مصادیق تجلی اندیشه انقلابی امام در خارج از ایران است. در حقیقت به تجربه ولایت فقیه در ایران یک تجربه دیگری را افزود و تجربه او همسو و هم‌مبنا با ولایت فقیه است. آقای سیدصدرالدین گفتند که این پرسش ما از شماست و شما دارید چه می‌کنید؟ اگر معتقدید که امام موسی صدر تا این حد بزرگ بوده است، چرا تا این اندازه بی‌مهری کرده‌اید. من به ایشان گفتم هر موقع خواستیم درباره امام موسی صدر حرف بزنیم، در مقدمه آن نشست سخن از تفسیرها و سخنان دکتر سیدصادق طباطبایی به میان می‌آمد، ناخواسته جفایی در حق امام موسی صورت گرفت و او همیشه از پشت عینک روشنفکریِ آقای طباطبایی دیده ‌شده است. البته این امر کوتاهی حوزه‌ علمیه را توجیه نمی‌کند و اگر علما سخنشان را ارائه می‌کردند، امروز شاهد تراث ارزشمندی از امام موسی صدر بودیم. البته خانواده امام موسی صدر نقش تسهیل‌کننده‌ای داشتند تا چهره روشنفکرانه‌ او را نمایان کنند و ناخواسته این اتفاق رخ داد.

شرط آیت‌الله جوادی آملی برای سخنرانی در یک همایش!

حدود ۱۵ سال قبل در قم و نراق همایشی در تکریم مرحومین نراقین، یعنی ملامهدی و ملااحمد نراقی برگزار شد. در قم آیت‌الله جوادی‌آملی و در نراق آیت‌الله مظاهری سخنران بودند. آیت‌الله جوادی‌آملی فرموده بودند در صورتی در همایش شرکت می‌کنم که مرحوم احسان نراقی، که روشنفکر بود، در آنجا حاضر نباشد؛ یعنی از شأن حوزوی مرحومین نراقین پاسداری کرده بودند تا او نیاید و این سرمایه عظیم را با دو قرائت روشنفکرانه مصادره کند. جامعه روشنفکری مستعد است که این تفسیرها را از عالمان دینی بشنود، گویی آدم‌هایی پروژه فکری و سیاسی‌شان را این‌گونه تعریف کرده بودند که شخصیت‌های سنگین حوزوی و دینی ما را روشنفکرانه قرائت کنند و تا جایی نیز موفق بودند. مثلاً سیدجمال‌الدین اسدآبادی مصادره و یک روشنفکر معرفی شد.

چرا کشف‌الاسرار تجدید چاپ نشد؟

علامه نائینی یکی از کسانی است که جریان روشنفکری دینی با حساسیت و انگیزه بالایی درصدد مصادره کردن اوست. شهرت علامه به کتاب سنگین تنبیه الامه برمی‌گردد که در دفاع از مشروطه نوشت و این کتاب در زمان حیاتش سرنوشت خوبی پیدا نکرد، چون مرحوم نائینی به مرجعیت رسید، دستور داد که کتاب از کتابفروشی‌ها جمع شود، زیرا تشخیص داد که این اثر تبدیل به یک کتاب ضاله شده است و کتب بسیاری چنین سرنوشتی داشتند و برای کتاب شهید جاوید نجف‌آبادی و کشف‌الاسرار امام راحل نیز این اتفاق افتاد و به همین دلیل این کتاب تجدید چاپ نشد.

کتاب علامه نائینی از بازار جمع ‌شد تا اینکه در آستانه انقلاب اسلامی و به پیشنهاد نهضت آزادی، آقای طالقانی کتاب تنبیه الامه را آماده نشر کرد. سپس خاتمی در دوره ریاست‌جمهوری‌اش مطرح کرد که تِز جامعه مدنی‌ام را از تنبیه الامه گرفتم. بعد یکی از پروژه‌های دکتر فیرحی این بود که پشت نائینی قرار بگیرد و به این بهانه جریان فقاهت را عرفی کند. بعید است که دکتر فیرحی نداند که چه می‌کند. خاتمی و طالقانی نیز نسبتشان با نائینی همین بود، در حالی که کتاب تنبیه الامه نائینی یکی از دقیق‌ترین کتب فقه سیاسی سده اخیر است. حوزه اصیل و سنتی ما آگاهانه به سراغ این کتاب نرفت و به همین دلیل سراغ نائینی هم نرفت. البته در مورد مباحث تخصصی اصول فقه نائینی بحث می‌شود، اما از این نمونه‌ها کم نیست و روشنفکران سعی کردند که تفاسیری روشنفکرانه از فقهای ما ارائه دهند و این امر در مورد امام راحل نیز صادق است.

نقش خانواده امام موسی صدر در تقلیل اندیشه‌هایش

جریانی، که چندان هم پنهان نیست، در مؤسسه حفظ و تنظیم آثار امام وجود دارد که همین پروژه را دنبال می‌کند و می‌خواهد امام را به صورت لیبرالی تفسیر کند. ما حق داریم که با حساسیت به امام موسی صدر نزدیک شویم. طی چند سال اخیر به دلیل اینکه پروژه فکری صدر پس از ربوده شدنش، از سوی خانواده او مدیریت شد، آنها مرتکب اشتباه راهبردی شدند، در حالی که نباید ساحت فقاهتی و حوزوی امام موسی صدر با ساحت روشنفکری مصادره شود و امروز او بیش از اینکه یک عالم دینی باشد، روشنفکر دینی تلقی می‌شود. البته نه اینکه به جنبه‌های جدید اندیشه‌ امام موسی صدر توجه نکنیم و همچنین لازم نیست که اسم این اندیشه‌ها را روشنفکرانه بگذاریم. امام موسی صدر اندیشمندی اخلاقی بود و توانست این اندیشه‌ها را در لبنان تطبیق دهد و نباید از فقاهت امام موسی صدر غافل شد.

ایده امام موسی صدر در اقدامات سیاسی و اجتماعی نیز یک بحث است. اگر بخواهیم یک دال مرکزی برای اندیشه و کنش ایشان پیدا کنیم، شاید فقه اجتماعی باشد و یا اگر بخواهیم در لایه الهیات برایش دنبال یک دال مرکزی باشیم شاید بشود گفت رویکرد متساهلانه به دین و مدارای دینی را داشته است و تقاضای من این است که اینها را ایرانی نفهمیم بلکه لبنانی بفهمیم وگرنه اینجا وقتی به صورت نظری بگوییم فلانی نوعی تساهل در دین‌ورزی را جایز می‌دانست، منفی تلقی می‌شود و حداقل این است که روشنفکری به معنای مذموم تلقی می‌شود، اما این نوع از روشنفکری از امام موسی صدر دور است و او یک فقیهی است که در شرایط خاص رفته و زعامت جامعه خود را بر عهده گرفته است.

رویکرد اجتماعی به فقه

همچنین وضعیت سیاسی و اجتماعی لبنان آن روز صد البته اقتضا دارد که رویکردهای مداراتی اتخاذ شود و تجربه هم نشان داده که امام موسی صدر توانسته صحنه را جمع کند و بین همه یک نوع وحدتی برقرار کند و راز اینکه مسیحیان لبنان ایشان را می‌پرستند و اهل سنت لبنان برای ایشان احترام قائل هستند نیز همین است که پروژه امام موسی صدر در لبنان کارآمد بوده است. درست است که دشمنان ما اجازه ندادند و ایشان را ربودند و شهید کردند اما در عین حال آن جنبه‌های اجتماعی و مدارات الهیاتی امام موسی صدر بر دیگر آرا و جنبه‌هایش می‌چربد.

همچنین باید توجه کنیم که فقه اجتماعی نیز تقریبا در قم و آن هم در یک مرکز، چند سالی است که مورد توجه قرار گرفته است و سرمایه فقه اجتماعی امروز ما در قم پنج جلد کتاب است، حال اگر می‌گوییم امام موسی صدر ۵۰ سال قبل با یک درایتی رویکرد اجتماعی به فقه را مطرح کرده، موجب می‌شود امام موسی صدر را بیش از قبل مورد تکریم قرار دهیم. اندیشه محوری امام موسی صدر این است. هرچند برای بسط دادن رویکرد اجتماعی امام به فقه، توجه چندانی صورت نگرفته و رواج نیافته است، اما بخش‌های الهیات مداراتی ایشان بیشتر مورد توجه بوده است. اگر حوزه بخواهد دِینی نسبت به امام موسی صدر ادا کند می‌تواند پژوهش‌هایی را به موضوع فقه اجتماعی امام موسی صدر اختصاص دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics