اگر مراد فقهی است که بخواهد به تعبیر بعضیها، «تمدّن ساز» باشد؛ یعنی معادلات دنیوی را آنچنان رقم بزند که موجب ارتقای جایگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی امّت اسلام در بین سایر امم گردد و با بهبود همهجانبه زندگی ایندنیایی مؤمنین، درمقابل تمدن های رقیب قدرت عرض اندام داشته باشد، ساز وکار فعلی در مقابل این امر، ناتوان است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: دنیای معاصر با پوشیدن لباس تازه توأم با تغییر و تحول، نه تنها حوزه اقتصاد بلکه سایر حوزه ها همچون سیاست و فرهنگ و…..را مجاب به انقلابی درونی کرده است. از طرفی ارتباط سهل وآسان و ورود اندیشهها وایدههای تازه در جوامع اسلامی، بسیاری را به این اندیشه واداشته که نسبت میان فقه و لباس تازه توأم با تحول دنیای معاصر چیست؟ آیا فقه میتواند در این دنیای پیچیده و با این روابط درهم تنیده، نه تنها جایی برای خود داشته بلکه مدعی فقهی کارآمد باشد؟ اصلا معنای فقه کارآمد چیست و بایستههای آن چیست؟ برای پاسخ به این پرسشها، با استاد سید محمدصادق علم الهدی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، به گفتگو نشستیم. او معتقد است ساز و کار فعلی فقه، هیچ گاه منجر به تمدن سازی و ایجاد نظام متقن اسلامی نمیگردد. مشروح این گفتگو با این استاد حوزه علمیه قم از نگاه شما میگذرد.
اجتهاد: منظور از فقه کارآمد چیست؟
علم الهدی: اگر منظور شما از فقه کارآمد، فقهی است که بتواند هر استفتائی که به دفتر یک مرجع تقلید می رسد را پاسخ بدهد، خوب، چنین فقه کارآمدی داریم؛ یعنی فقه ما با ساز وکارفعلی، آن قدر توانمند هست که به تواند در هر موضوعی که ممکن است از فقیه سؤال شود، موضعی را اتخاذ کند. از این جهت ضعف و خللی احساس نمی شود. حتی اگر ادله و احادیث فقهی موجود به یک دهم کاهش پیدا کند، باز هم بحمدالله اصول عملیه آن چنان دایره شمولش وسیع هست که فقیه را شرمنده مراجعینش نکند.
اما اگر مراد فقهی است که بخواهد به تعبیر بعضیها، «تمدّن ساز» باشد؛ یعنی معادلات دنیوی را آنچنان رقم بزند که موجب ارتقای جایگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی امّت اسلام در بین سایر امم گردد و با بهبود همهجانبه زندگی ایندنیایی مؤمنین، درمقابل تمدن های رقیب قدرت عرض اندام داشته باشد، ساز وکار فعلی در مقابل این امر، ناتوان است.
فقهای سلف ما ـ قدّس الله اسرارهم ـ براساس همان تقوا، خداترسی و پرهیزی که در وجودشان نهادینه شده بود، فقه را با رویکردی اخروی دنبال میکردند و با همین روحیه، پایه و اساس فقه را گذاشتند.
بعضی از فقهای عظام تعبیر درستی در توصیف فقه موجود دارند: «تحصیل الحجه علی الحکم الشرعی». حجت یعنی «ما یُحتج به» (چیزی که بدان احتجاج شود). چرا که فقهای ما در کاووش های فقهی خود به دنبال حجتی بودهاند که بتوانند یوم الحساب در برابر خدای عزّ و جلّ، بدان احتجاج کنند. این همان نگاه آخرتمحور به فقه است. شما این رویکرد را در علم اصول به نحو پررنگ می بینید. روح حاکم در اصول، حجج و اصول تنجیزی و تعذیری است.
بر همین اساس میگوییم فقه موجود هیچ گونه تضمینی نسبت به پیامدهای دنیوی خود ندارد؛ زیرا هدف اصلیاش، نجات فقیه و مقلّدین او از گزند عقاب آخرت است. نهایت این است که اگر مؤمنین راهکارهای مبتنی بر اصول و حجج ظاهری را اجراء کردند و شکست خوردند و در دنیا سرافکنده شدند، بابت این قضیه معاقب نخواهند بود. بدیهی است که با رویکرد اخروی نمیتوان توقع بنیانگرفتن یک تمدّن دنیوی را داشت، مگر اینکه کار به معجزه ختم شود! این وضعیت فقه موجود است.
اجتهاد: فقه برای کارآمدی چه شاخصههایی را باید دارا باشد؟
علم الهدی: یکی از شاخصه های مهم، تغییر رویکرد است؛ یعنی باید از رویکرد فردگرای اُخروی به یک رویکرد جامع برسیم، رویکردی که نسبت به پیامدهای دنیوی نظریاتش حسّاس باشد و دائماً آنها را رصد کند و با عنایت به آنها اتّخاذ موضع کند. البته این اصلاً بدان معنا نیست که فقیه متناسب با خواست زمانه حرف بزند، بلکه مقصود این است که فقه، در حوزه احکام غیر عبادی، تحوّلات دنیا را بشناسد و اقتضای زمان و زمین خود را بفهمد و با لحاظ آنها به ادله شرعی رجوع کند و به دنبال موضع شارع بگردد.
البته لازم است برای این منظور، ساز و کاری دقیق و فقیهانهای طراحی شود و از هرج و مرج و هرزهگویی و عرفیسازی بیضابطه و قاعده فقه پرهیز گردد. ساز و کار جامعی که نگاهش تنها معطوف به تضمین آخروی نباشد، بلکه نسبت به عواقب نیک و بد و آثار وضعی ایندنیایی احکام فقهی حسّاس باشد.
به نظر بنده باید تحولات بزرگی در فقه و اصول فقه رقم بخورد تا فقهی عرضه گردد که نسبت به فرهنگ و نظامات کلان اجتماعی، برای دنیای امروز حرفی برای گفتن داشته باشد.
اجتهاد: آیا کارآمدی فقه از رهگذر فقه جواهری میسر است یا آن که برای نیل به فقه کارآمد باید به روشهای دیگری دست یافت؟
علم الهدی: فقه موجودی که در موردش سخن گفتیم، همان فقه جواهری است. امام خمینی (رحمه الله علیه) که نسبت به تخلّف از فقه جواهری هشدار دادند، هدفشان این نبود که نباید از آراء صاحب جواهر (رحمه الله) فراتر رفت. خود ایشان، هم از حیث روش با عنایت به نقش زمان و مکان در اجتهاد، بر پویایی و کارآمدی فقه تأکید داشتند، و هم در برخی فروع زیربنایی فقهی، مثل اطلاق ولایت فقیه، تا حدودی از آراء صاحب جواهر (رحمه الله) فاصله گرفتند. بلکه مقصود ایشان از دعوت به تبعیت از فقه جواهری این بود که جلوی ورود غیر متخصّصان به این عرصه گرفته شود و از ابتذال در عرصه فقاهت جلوگیری شود. حرکت در چهارچوب فقه جواهری یعنی اینکه فقه باید بر اساس یک سری اصول منسجم و مستحکم مشی کند و دست متفقّهان و مدّعیان، از ساحت آن کوتاه گردد. و الا، اصلا صاحب جواهر (رحمه الله) صاحب سبک منحصر به فردی در فقه نیست. من او را در حقیقت محصول فقه زمان خودش میبینم، نه بنیانگذار یک مکتب فقهی خاص.
اجتهاد: با توجه به کمرنگ بودن جایگاه سیره عقلا،مقاصد شریعت وحکم عقل در دستگاه فقه جواهری آیا امکان کارآمدی فقه ازطریق دستگاه استنباطی میسر است؟
علم الهدی: شکّی نیست که توجّه فقیه به مقاصد کلان شارع در مقام استنباط، برای کارآمدی فقه او لازم است، این مقوله در فقه سنّتی فی الجمله مورد عنایت است، ولی برجسته نیست. خوب است که روی این قضیه کار شود و برایش ساز وکاری تعریف گردد. البته سخت است به اتکای صرف مقاصد شریعت، حکمی را اثبات کرد، بلکه شاید در نهایت بتوان حکمی را در فرض منافرتش با مقاصد شریعت، تعدیل کرد.
در رابطه با مقوله دوم یعنی سیره عقلا، عجالتاً عرض کنم که فقه معاملات ما خلأ جدّی دارد. اساساً استخراج فقه معاملی کارآمد بدون توجّه به سیرههای دائماً به روز شونده عقلایی و نوآوریهای خودآگاه و ناخودآگاه عقلاء در عرصه معاملات، ممکن نیست. اتکای صرف فقیه به ظاهر اخبار ثقات و مشهورات و معاقد اجماعات در حوزه معاملات ـ چنانکه در فقه فقهای معاصر رایج است ـ عملاً به حذف فقه از عرصه معادلات زندگی خواهد انجامید.
سلام علیکم، خسته نباشین، واقعا جای بسی تقدیر و تشکر دارد از همه عزیزانی که در این مجموعه تلاش میکنن
در صورت امکان در عنوان زنی این مطلب تجدید نظر بفرمایید
جالب بود، تشکر، اما خوب است یک مصاحبه با استاد ترتیب بدهید تا اصول مورد نظر خود را که قابلیت دارد پایه و اساس فقه تمدّن ساز باشد، با تفصیل بیشتری توضیح دهند.