طراحی و پیشنهاد راهحل برای معضلات پیچیده جهان اسلام تنها از رهگذر گفتگوهای اسلامی در چنین کنفرانسهایی مقدور و نافذ است اما بهشرط التزام تام به تمام ضوابط علمی وگرنه دائماً شاهد خروجیهای کم بهاء و غیرمؤثر خواهیم بود که ممکن است بهمرور اعتماد خود شرکتکنندگان و علاقهمندان به آن را از دست بدهد
شبکه اجتهاد: بهمن دهستانی پژوهشگر فقه مقارن و دانشآموخته حوزه علمیه خراسان، در یادداشتی با عنوان «سه دهه کنفرانس وحدت اسلامی؛ کاستیها و بایستهها» به آسیبشناسی این مسئله پرداخته است که در ادامه میخوانید:
۱- کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی در حالی سیامین دوره خود را در تهران به پایان رساند که اکنون یکی از دیرپاترین نشستهای گفتگوی بین مذاهب اسلامی در خاورمیانه و جهان اسلام به شمار میرود. غالب کشورهای مهم و تأثیرگذار اسلامی در ادوار مختلف سعی در برپاداری و پرچمداری گفتگوهای بین مذاهب اسلامی داشتهاند و ازاینرو شاهد کنفرانسها و نشستهای گوناگونی در اشکال و سطوح مختلف در پایتختهای اسلامی هستیم اما کنفرانس وحدت اسلامی تهران با سه دهه استمرار، خود را بهعنوان یکی از مهمترین این کانونها معرفی کرده است.
۲- طبعاً با گذشت سه دهه از برگزاری کنفرانسهای وحدت اسلامی در ایران اکنون مهمترین زمان ارزیابی کارنامه این برنامه و توزین دستاوردها و درعینحال شناسایی و معرفی کاستیها و چالشهای پیش روی آن است. از دیگر سو در طول سه دهه عمر این کنفرانس، شاید جهان اسلام شرایطی بهدشواری امروز به خود ندیده باشد و شکاف و انشقاق و تکفیر میان پیروان مذاهب اسلامی در این درجه از التهاب نبوده باشد.
۳- بررسی و ارزیابی فرایندها و رهاوردهای کنفرانس وحدت اسلامی تهران را میتوان از دو زاویه نگریست و نوعی روششناسی در تحلیل آن ارائه کرد.
نخست از لحاظ سازوکارهای درونی این کنفرانس مانند چگونگی و مدل انتخاب موضوعات سالانه اجلاسیهها، حجم و کیفیت و ژرفای علمی محتوای تولیدشده بر اساس فراخوانها، سبک ارائه و تبادل محتوا در کنفرانس، مدل احتمالی گفتگوهای انتقادی میان شخصیتهای مذاهب در کنفرانس، تعداد و کارکرد کمیتهها یا میزهای تخصصی، چگونگی تدوین و دستیابی به بیانیه پایانی و تناسب آن با یک سند و مانیفست در تراز جهان اسلام و موارد متعدد دیگری در این چارچوب.
و دیگر از زاویه میزان تحقق اهداف و مقاصد کلان بلندمدت و میانمدت اعلامشده یا مفروض و نیز ادای مأموریتها و تأثیرگذاری در سه سطح علمایی، نخبگانی و عمومی و درعینحال تطبیق با سایر کنفرانسها و نشستهای شناختهشده در جهان اسلام.
۴- از لحاظ سازوکارهای درونی باید دانست همیشه امکان پویایی بیشتر و نوآوری و خلاقیت مضاعف وجود دارد و بهترین مدخل برای این مهم بهرهمندی از خرد جمعی اندیشمندان مرتبط با کنفرانس و مشارکت دادن جدی آنان است.
در بخش سازوکارهای درونی مهمترین و مشهودترین ضعف کنفرانس فقدان زمینه یا فضا و کرسی گفتگوهای صریح انتقادی میان شخصیتهای مذاهب اسلامی است درحالیکه مهمترین نیاز روز جهان اسلام به شمار میرود و بدون پرداختن به آن احتمال گرفتاری در کلیگوییهای کمحاصل و اکتفای صرف به تأیید و تحسین وجود دارد.
کنفرانس تهران باید مهمترین کانون گفتوشنود اسلامی در منطقه باشد و نیابد از این مهم هراسید و پرهیز کرد. اگر مقوله «کرسیهای آزاداندیشی» مهم است پس میتوان مدلی از آن را برای کنفرانس وحدت اسلامی در تهران طراحی و پیشبینی کرد.
۵- همچنین توجه جدی به مغز و محتوای علمی کنفرانس بخش مهم دیگری از همین سازوکارهای درونی است. اگر ژرفنگری در محتوای کنفرانس موردتوجه است پس ضروری است فراخوانها ذیل یک عنوان خاص و جزئی علمی، فقهی یا کلامی صورت پذیرد تا بتوان به یک ثروت علمی کاربردی برای جهان اسلام دست یازید و در غیر این صورت هرساله شاهد ضعف در ادبیات تقریب مذاهب و وحدت اسلامی خواهیم بود چراکه بدون سرمایه علمی حفظ گفتمان و ادبیات تقریب و وحدت دشوار و کم اثر خواهد شد.
۶- از منظر میزان تحقق اهداف و کیفیت ادای مأموریتها و تطبیق آن با سایر کنفرانسهای مشابه باید دانست که کنفرانس وحدت تهران وضعیت میانهای را شاهد است. برافراشته نگاهداری گفتگو و تقریب و وحدت با جهان اسلام به محوریت ایران اسلامی و متکی و برآمده از مکتب اهلبیت (ع) و جلوگیری از حذف گفتمانهای انقلاب اسلامی از افکار عمومی بخشی از نخبگان منطقه و جهان اسلام از رهاوردهای قابلذکر برای این کنفرانس است. نباید ازنظر دور داشت که اگر کنفرانسهای وحدت در ایران برگزار نمیشد چه نمونهای جای آن را در منطقه خاورمیانه، غرب آسیا و جهان اسلام پر میکرد.
همچنین این کنفرانس در تولید و افزودن به ذخایر و پشتوانههای علمی موردنیاز برای تحقق اهداف کلان و آرمانی تقریب مؤثر بوده است بهگونهای که نهاد برگزارکننده کنفرانس یعنی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را بهضرورت تحقیق و انتشار انواع کتابهای حدیثی و فقهی و کلامی با محوریت مشترکات فریقین رهنمون ساخت.
۷- در همین حال کنفرانس وحدت تهران بخشی از جذابیتهای خود را به جهت برخی کلیگوییها و موازی کاریها و فعالیتهای تکراری هرساله ازدستداده است و پیشنهادها آن برای حل یا کاهش مشکلات مسلمانان و دولتهای اسلامی کمتر مورد توجه قرار میگیرد و لذا امکان ورود جدی به حلوفصل برخی چالشها را از دست میدهد که ریشه این چالش مهم را میتوان در بخش سازوکارهای درونی کنفرانس خصوصاً عدم توجه به گفتگوهای انتقادی و فضای آزاداندیشی دانست که موجب عدم اقبال بخشی از نخبگان جهان اسلام به این کنفرانس گردیده است.
طراحی و پیشنهاد راهحل برای معضلات پیچیده جهان اسلام تنها از رهگذر گفتگوهای اسلامی در چنین کنفرانسهایی مقدور و نافذ است اما بهشرط التزام تام به تمام ضوابط علمی وگرنه دائماً شاهد خروجیهای کم بهاء و غیرمؤثر خواهیم بود که ممکن است بهمرور اعتماد خود شرکتکنندگان و علاقهمندان به آن را از دست بدهد و این کنفرانس پرسابقه را که در معرض حصر و تحریم برخی طیفها در جهان اسلام هست را ناکارآمد جلوه دهد.