شبکه اجتهاد: استاد محمد عندلیب همدانی، محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، معتقد است که نهج البلاغه در سه بُعد مهجور میباشد که یک بُعد مهجوریت در میان اهل دانش است، در حوزهها از قدیم شروح و ترجمههایی بر نهج البلاغه نوشته میشد، کلاسهای درس نهج البلاغه وجود داشته و دارد، اما هنوز در تمام ابعاد علوم انسانی و حوزوی نهج البلاغه حرف دارد و میتوان از آن استنباطاتی کرد لذا وظیفه دانشمندان در هر رشتهای از رشتههای علوم انسانی و حوزوی است که به فراخور حال خود از این کتاب مقدس بهره بیشتری ببرند.
او بُعد دوم مهجوریت نهج البلاغه را عمومی میداند و یکی از دلایل آن را روحانیت عنوان میکند و میگوید: یک دلیل مهجور واقع شدن نهج البلاغه در میان عموم مردم برمی گردد به اینکه برخی از روحانیون به جای اینکه حرفهای اساسی را از زبان قرآن و عترت برای مردم بیان کنند، سخنانی بیان میکنند که هیچ ارزشی ندارد. در صورتی که میتوانند به جای آن از نهج البلاغه و خطبهها و دعاهای حضرت علی (ع) برای مردم بگویند. در این بُعد وظیفه مردم نیز هست که نهج البلاغه را مطالعه کنند و آن را نسخه شفابخش دردهای معنوی، فردی، خانوادگی خود قرار دهند تا گفتار و رفتارشان علوی باشد.
بُعد سوم از مهجوریت که به نظر آیتالله عندلیب همدانی در این جهت عقب هستیم، این است که نمیتوانیم بگوییم تا جایی که در توان داشتیم با نهج البلاغه بر مردم حکومت و قدرت داشتیم، مسئولین در عملکردها و تصمیم گیریها چقدر توانستند خود را با دستورات حضرت علی (ع) منطبق کنند؟ پاسخ کاملاً مشخص است!
متن گفت وگوی شفقنا با استاد عندلیب همدانی را میخوانید:
به بیان امام خمینی (ره) نهج البلاغه «معجون و شفا و مرهمی برای دردهای فردی و اجتماعی میباشد، و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود» و سفارش میکنند «ابعاد عرفانی، فلسفی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و دیگر بُعدها را به مقدار میسور بیان فرمایید و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری معرفی نموده و عرضه دارید که این متاعی است که مشتری آن انسانها و مغزهای نورانی است» در این چهل سال پس از پیروزی انقلاب تا چه اندازه در معرفی و شناخت نهج البلاغه موفق بوده ایم؟
عندلیب همدانی: نهج البلاغه بخشی از کلمات حضرت علی (ع) است که سیدرضی جمع آوری کرده است، نه همه کلمات حضرت، اما همین بخشی که توسط سیدرضی جمع آوری شده هنوز نتوانسته در جوامع علمی و بین مردم و مسئولین جایگاه والایی که باید را داشته باشد.
مهجوریت نهج البلاغه در میان اهل علم، عموم مردم و مسئولین مشهود است
مهجوریت بدین معنا نیست که مردم از نام نهج البلاغه خبر ندارند، اکثر مردم میدانند که نهج البلاغه کلمات امیرالمومنین است، مقصود از مهجوریت نهج البلاغه این است که اولاً در بین اهل علم و دانش هنوز زوایای زیادی است که باید در نهج البلاغه بررسی شود و تاکنون بررسی نشده است. اهل علم سیاست باید در این کتاب با نگرش خاصی دقت بیشتری کنند، کسانی که اهل تاریخ هستند، نامههای تاریخی و پاسخهای حضرت را بازبینی کنند. کسانی که اهل فقه و فقاهت هستند، نهج البلاغه جای بررسی و تحقیق بیشتری در عالم فقه و فقاهت دارد؛ بنابراین یک بُعد مهجوریت و مظلومیت نهج البلاغه برمی گردد به مهجوریت بین اهل دانش، البته در حوزهها از قدیم شرح بر نهج البلاغه نوشته میشد، کلاسهای درس نهج البلاغه بود و هم اکنون هم هست و شروح و ترجمههای خوبی از نهج البلاغه توسط حوزویان انجام شده است و کلماتی که قابل استدلال فقهی بود در کتبی مانند وسائل شیعه آمده است، اما هنوز در تمام ابعاد علوم انسانی و حوزوی نهج البلاغه حرف دارد و میتوان از آن استنباطاتی کرد بنابراین بُعد اول مهجوریت، بُعد علمی است.
بُعد دوم مهجوریت، بُعد عملی است یعنی متأسفانه جامعه ما علوی نیست، آنطور که مولی جامعه را ترسیم میکند و شیعیان خود را میطلبد، آیا توانستیم به آن سمت و سو حرکت کنیم که کلمات امیرالمومنین درس زندگی ما در خانواده، اجتماع، داد و ستد و گفتار و رفتار ما باشد؟ از این جهت هم نهج البلاغه یک مهجوریت عمومی نزد همه مردم دارد.
مسئولین نتوانستند کشور را با نهج البلاغه مدیریت کنند و طبق موازین آن زندگی کنند
بُعد سومی از مهجوریت هم در نهج البلاغه مشاهده میشود و آن مربوط به بخشی است که امیرالمومنین حاکمان دولت اسلامی و دولت اسلامی را توصیف میکنند، در این مدت تا چه میزان مسئولین ما توانستند با نهج البلاغه کشور را مدیریت کنند و بر طبق موازین نهج البلاغه زندگی کنند و در واقع به گونهای مدیریت کنند که مولی میپسندند!؟ هنوز بسیار بسیار از این افق بلند دور هستیم. نتوانستیم به این قله برسیم.
بنابراین به نظر من نهج البلاغه سه بُعد مهجوریت دارد، در یک بُعد وظیفه دانشمندان در هر رشتهای از رشتههای علوم انسانی و حوزوی است که به فراخور حال خود از این کتاب مقدس بهره بیشتری ببرند.
بُعد دوم مهجوریت عمومی است و وظیفه مردم است که نهج البلاغه مطالعه کنند و آن را نسخه شفابخش دردهای معنوی، فردی، خانوادگی خود قرار دهند تا گفتار و رفتارشان علوی باشد. در حقیقت متصدی محرومیت و مظلومیت زدایی از این قسمت، مردم شیعه هستند.
بُعد سوم از مهجوریت که به نظر من در این جهت عقب هستیم، این است که نمیتوانیم بگوییم تا جایی که در توان داشتیم با نهج البلاغه بر مردم حکومت و قدرت داشتیم، به طور مصداقی سیره امیرالمومنین در نهج البلاغه، نامه مولی به مالک اشتر، نامه ایشان به فرمانداران خود، و تأکید ایشان بر اینکه حیف و میل کنندگان بیت المال توبیخ شوند، مسئولین ما چقدر توانستند خود را با مولی منطبق کنند؟ پاسخ کاملاً مشخص است!
نکتههای عمیق کلامی، فلسفی و عرفانی در نهج البلاغه وجود دارد که از آنها غافل ماندیم
آثار و شواهد نشان میدهد شروح بسیاری بر نهج البلاغه توسط حوزویان نوشته شده، اما چرا همچنان معتقدید این کتاب در حوزه علمیه مهجور است؟
عندلیب همدانی: ما در حال حاضر نیاز داریم در دانشگاهها، حوزهها و مراکز علمی نهج البلاغه بیش از آنکه اکنون هست، بروز کند. هنوز هم جای کار هست و نباید بگوییم هر چه در مورد نهج البلاغه از علم و دانش هست، گفته شده است. دانشگاهیان ما در رشتههای مختلف علوم انسانی باید دور هم بنشیند و یک بار نهج البلاغه را به این دید نگاه کنند، نکتههای عمیق کلامی، فلسفی و عرفانی در نهج البلاغه هست که از آنها غافل ماندیم.
به همان میزان که مردم میتوانند بدون واسطه نزد حاکم بروند و حق خود را مطالبه کنند، به نهج البلاغه نزدیک هستیم!
در بُعد سوم مهجوریت نهج البلاغه که به آن اشاره کردید و این مهجوریت را در سیاستها و سیره عملی مسئولین میدانید، این مهجوریت به طور مصداقی در کدام سیاستها و در کدام عمل مسئولین وجود دارد و مشهود است؟
عندلیب همدانی: چه در بخش تعیین سیاستهای داخلی و خارجی و چه در بخش اجرای سیاستها یکی از منابع قطعی ما نهج البلاغه است. نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر، هر چه درباره آن بگوییم کم است، این نامه تا چه حدی در بین مسئولین ما اجرایی میشود؟ امیرالمومنین میفرمایند: واسطهای بین تو (حاکم و کارگزار) و مردم نباشد تا درد و دل خود را به تو بگویند، تا چه حد من میتوانم نزد وکیل و وزیر بروم و حقم را بگیرم؟ آیا در حال حاضر آنطور که حضرت علی (ع) فرمودند، عدالت این است که کسی پیش حاکم برود بدون اینکه لکنت زبان بگیرد، حق خود را مطالبه کند!؟ مسئول ما اجازه این کار را میدهد؟ به هر اندازه که اجازه دهد به نهج البلاغه نزدیک است و هر اندازه که اجازه ندهیم مردم از حق خود دفاع کنند از نهج البلاغه فاصله داریم. همانطور که پیامبر (ص) در روز قیامت از امت خود شکایت میکند که قرآن را در نزد آنها مهجور بود، «یا رَبِّ إِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»، امیرالمومنین هم میتواند از مهجوریت کلام، رفتار و سیره خود در روز قیامت از شیعیان شکایت کند.
یکی از علل مهجوریت نهج البلاغه در میان عموم مردم، روحانیت هستند
در بُعد دوم یعنی مهجوریت نهج البلاغه در میان عموم مردم که بیان کردید، معتقدید در حال نزدیک شدن به عدالت، اخلاق، معنویت، انصاف و انسانیت مد نظر نهج البلاغه هستیم یا در حال دور شدن از آن؟
عندلیب همدانی: نمی توان حکم کلی کرد. حرکتهای خوبی در این زمینه شده، برخی از مردم توجه خوبی به نهج البلاغه دارند، اما اینکه حرکت عمومی جامعه چه حد است من صاحب نظر نیستم. یک دلیل مهجور واقع شدن نهج البلاغه در میان عموم مردم برمی گردد به اینکه برخی از روحانیون به جای اینکه حرفهای اساسی را از زبان قرآن و عترت برای مردم بیان کنند، حرفهای معمولی و کوچه و بازاری را بیشتر میپسندند که هیچ ارزشی هم ندارد. در صورتی که میتوانند به جای آن از نهج البلاغه و خطبهها و دعاهای حضرت علی (ع) برای مردم بگویند. شما میگویید نهج البلاغه مهجور است، مهجورتر از آن دعاهای حضرت علی (ع) هستند. حضرت دعاهای بسیاری دارند که در نهج البلاغه نیست. به طور کلی بخشی از مسئولیت در این بُعد به روحانیت و بخش دیگر به دستگاههای تبلیغاتی ما برمی گردد که باید روی این جهت کار کنند. کسانی که وظیفه کتاب دارند کتاب بنویسند، کارگردانان، فیلم بسازند، شاعران، شعر بگویند تا مردم جذب به نهج البلاغه شوند.
برخی انتقاد میکنند که ما با نهج البلاغه انقلاب کرده ایم، اما میخواهیم با رساله کشور را اداره کنیم. آیا این یک اتهام و مغالطه است یا جای تامل و بررسی دارد؟
عندلیب همدانی: من این حرف را قبول ندارم. مگر رسالههای عملیه ما از نهج البلاغه جداست!؟ مگر فقه از نهج البلاغه جداست؟! فقه از امیرالمومنین و اولاد معصوم ایشان گرفته شده است، اینکه ما از نهج البلاغه جدا شدیم، به توجه به رسالهها برنگردانیم، به ابعاد توجه امام به عدالت و فرار مسئولین ما از عدالت تفسیر کنیم وگرنه هم میشود با نهج البلاغه زندگی کرد و هم با رساله عملیه؛ و هیچ کدام با هم تنافی ندارد. رساله عملیه ابعاد عبادات و معاملات را توضیح میدهد و نهج البلاغه درسی برای اخلاق فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی است. به نظرم اینکه با نهج البلاغه انقلاب کردیم و با رساله کشور را اداره میکنیم، یک شعار است و خیلی حرف علمی و منطقی به نظر نمیرسد.
شرح نهج البلاغه از ابتدا تا انتها دیگر نیاز نیست، نوشتن شروح موضوعی ضروری است
وضعیت نهج البلاغه پژوهی در کشور چگونه است؟ آیا تفاسیر جدید و قابل ذکری در مقایسه با تفاسیر سابق در دست است؟
عندلیب همدانی: اکنون زمانی نیست که شرحی از ابتدا تا انتها بر نهج البلاغه بنویسیم، این شرحها نوشته شده است، اکنون بیشتر وقت شرح موضوعی بر نهج البلاغه است. مثلاً جامعه شناسان با علمای حوزه از نگاه جامعه شناسی به نهج البلاغه نگاه کنند، روانشناسان از نگاه روانشناسی، فقها از نگاه فقه و فیلسوفان و عرفا و… اکنون جای این شرحها در حوزه خالی است. شرحهای موضوعی برای مردم ضروری است وگرنه شرحی که از ابتدا تا انتهای نهج البلاغه را ترجمه و شرح کرده باشد، داریم و اکنون دیگر نیازی نیست.
سفارش میکنم عموم مردم شرح نهج البلاغه فیض الاسلام را مبنا قرار دهند
بهترین تفسیر نهج البلاغه از دیدگاه شما کدام است؟
عندلیب همدانی: من برای عموم مردم ترجمههایی که تحت اللفظی باشد را خیلی نمیپسندم چون خیلی راهگشا نیست، ترجمه و شرح مختصر را میپسندم، درست است که عبارت مرحوم فیض الاسلام ناقصی دارد چون مربوط به حدود ۵۰ سال قبل است، ولی از این جهت بر ترجمههای دیگر غلبه دارد که تنها ترجمه تحت اللفظی نیست و شرح مختصری را داخل پرانتز گفته است لذا من برای عموم مردم سفارش میکنم، شرح نهج البلاغه فیض الاسلام را مبنا قرار دهند. اگر هم جایی عبارتش برایشان مأنوس نبود از ترجمههای جدیدی که انجام شده مثلاً ترجمه آقای شهیدی و دیگران استفاده کنند.
برای کسانی که اهل مطالعه عمیق تر هستند، شرح ابن ابی الحدید یا شرح حبیب الله خویی جزو شرحهای غنی نهج البلاغه است.