شبکه اجتهاد: از جمله اشکالات مکرری که بارها متوجه عالمان حوزه شده و میشود، آن است که چرا حوزه عموما در مسایلی همچون حجاب و عفاف بسیار جدی و مصمم وارد میشود و از طریق بسیج دین داران یا فشار مستقیم به ارباب قدرت بر تحقق خواستههای خود پای میفشارد، اما در موارد و مصادیق دیگر همچون غارت بیت المال، تضییع حقوق مردم در دستگاه قضایی یا اجرایی، محرومیتهای مستمر طبقات ضعیف جامعه و مواردی از این دست گاه کمترین واکنشی از خود نشان نمیدهد!
آنان چند و چون تعامل حوزویان در دوران حکومت پهلوی را با نوع تعامل آنان در جمهوری اسلامی در بستر حوادث مشابه را یادآور میشوند.
بدون تردید بخشی از این دست از انتقادها از بیان و بنان کسانی ارایه میشود که جز تضعیف و تخریب حوزه را در سر نمیپرورانند، اما نمیتوان انکار کرد که بخشی دیگر از نقدها از سر خیرخواهی و مصلحت اندیشی مطرح میشود.
تعامل حوزه با مسایل مختلف اجتماعی در چهل سال گذشته در برابر چشم ما قرار دارد و در باره شدت و ضعف آن و میزان حساسیتها و در یک کلمه عدم توازن کنشها و واکنشها میتوان منصفانه به داوری نشست.
واکنش تند و کوبنده شخصیتهای حقیقی و حقوقی حوزه به پخش فلان موسیقی، فلان فیلم، اختلاط مردان و زنان در فلان نمایش، حضور زنان در ورزشگاهها و … بارها در صدر اخبار قرار گرفته است؛ در حالی که حوزه در برابر بسیاری دیگر از آسیبهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و … کمتر واکنشی از خود به نمایش گذاشته و میگذارد!
چرا حوزه و عالمان آن در تعامل با مسایل مختلف اجتماعی توازن نشان نمیدهند؟! یکی از پاسخهای متداول، ضرورت رعایت مصلحت نظام اسلامی است؛ زیرا چنین پنداشته میشود که وقتی طرف واکنشها و انتقادها مدیران خرد و کلان جامعه باشند، به تضعیف نظام میانجامد، اما وقتی رفتارها و رویههای طیفهای مختلف اجتماعی مورد نقد و اعتراض قرار گیرند، چنین محذوری رخ نمینماید.
باید پرسید که چنین عذری آیا واقعا پذیرفتنی است؟! به نظر میرسد که حوزه در تعامل با همه مسایل مختلف اجتماعی دو وظیفه اساسی بر دوش دارد:
یک؛ بر اساس پیمانی که خداوند از عالمان دین گرفته است، آنان باید از باب امر به معروف و نهی از منکر وظایف دینی خود را به صورت جامع و کامل انجام دهند و از دین با همان چهره واقعی خود و نه با چهره کاریکاتوری دفاع نمایند. بر این اساس، چه بسا اقتضا دارد که در برابر آسیبها در عرصه اقتصاد و معیشت مردم واکنش شدیدتری نسبت به سایر مسایل بروز داده شود.
دو؛ مردم همیشه عالمان دین را از خود و پناه و پشتیبان خود شناخته اند. چنین باوری نباید صدمه خورد و نباید در چنین پیوند و پیمانی، چین و شکنی پدید آید.
پیداست که نظام اسلامی از درون حوزههای علمیه جوشیده و حفظ و حراست از آن از جمله وظایف موکد اهالی حوزه است. حال باید پرسید چرا باید تعامل شمول نگرانه و واکنشهای خیرخواهانه اهالی حوزه نسبت به مسایل اجتماعی تصعیف نظام تلقی گردد؟!
بهعنوان نمونه اگر حوزه در موارد و مصادیق مختلف مورد اشاره نظیر همین ماجرای اعتراض کشاورزان اصفهان، ضمن جدا کردن صف بدخواهان از طبقات زحتمکش کشاورز، از حق آنان در ضرورت توزیع عادلانه و مدیریت بایسته و شایسته آبهای سطحی و زیر زمینی کشور دفاع میکرد و بر ضرورت پاسخگویی مدیران مربوط تاکید میورزید، آیا تضعیف نظام تلقی میشد؟!
به عکس؛ به نظر میرسد که چنین برخورد قویم حوزه، زمینه را برای تبلیغات مسموم علیه حوزه و تعامل گزینشی و مصلحتی آن با مسایل مختلف اجتماعی منتفی میسازد و حوزه را در انجام مسئولیتهای سنگین در برابر خداوند و مردم سربلند نگاه میدارد. دعا کنیم که خداوند ما را به وظایف خود آشناتر سازد.