مطالب این بخش در چهار محور مطرح میشود:
۱٫ تأثیر فقه در ابعاد تربیت
۲٫ تبیین اهمیت فقه تربیتی
۳٫ اهداف فقه تربیتی
۴٫ کارکردهای فقه تربیتی
۱٫ تأثیر فقه در ابعاد تربیت
از آنجا که شخصیت انسان دارای ابعاد و جنبه های گوناگون است، تربیت او نیز ابعاد گوناگون دارد که از مهمترین آنها میتوان به ابعاد جسمی، اخلاقی، اجتماعی و عقلی او اشاره کرد. حال این پرسش مطرح است که آیا فقه میتواند در این ابعاد نقش داشته باشد یا خیر؟ از بررسی فقه مشخص میشود که پاسخ این پرسش مثبت است و در فقه به نحو مطلوبی به این موضوع توجه شده است. در اینجا چگونگی اثرگذاری فقه در ابعاد تربیت را بررسی میکنیم.
۲٫ تبیین اهمیت فقه تربیتی
فقه و تربیت دو عرصه مهمیهستند که نقش برجستهاى در زندگى فرد مسلمان ایفا مینمایند. تربیت و پرورش همهجانبه انسان از نیازهاى اساسى وى است و انسان در پرتوی تربیت صحیح به کمال مطلوب خویش نایل میآید. از سوى دیگر، شریعت و بعد عملى آن یعنى فقه جایگاه ویژهاى در زندگى انسان دارد و مجموعهاى از بایدها و نبایدها، زندگى او را احاطه کرده است. این دو عرصه با پیشرفت زندگى بشر و تحولات فرهنگى و اجتماعى، شکل جدیدى به خود گرفته و رسالتى نوین پیدا کرده است؛ چرا که از سویى، نهاد تعلیم و تربیت به یکى از نهادهاى بنیادین در زندگى انسان تبدیل شده و زمینهساز موفقیت انسان در سایر ابعاد گشته و از سوى دیگر، فقه از ایفاى نقش در محدوده زندگى فردى انسان فراتر رفته و رسالتى نوین یافته و میبایست پاسخگوى نیازهاى شرعى انسان در همه ابعاد فردى و اجتماعى باشد.
آنچه در این میان مهم مینماید، بررسى زمینههاى ارتباط و تعامل این دو عرصه مهم در زندگى فرد مسلمان در یک جامعه اسلامی است؛ چراکه فقه به عنوان دانشى که ماهیت دینى و اسلامی دارد، با تربیت به عنوان فرایندى که میتواند اسلامی باشد، داراى تأثیر و تأثّراتى هستند که آثار و نتایج آنها در جهتدهى نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی آشکار میگردد؛ زیرا از سویى، نقش فقه در تربیت میتواند به فرایند اسلامیسازى تربیت کمک نموده و بخشى از محتواى تربیت اسلامی را پوشش دهد و از سوى دیگر، تربیت با اصول و شیوههایى که دارد، ضمن ارائه موضوعات جدید در عرصه اجتهاد و فقاهت، میتواند به فرایند پایبند شدن افراد جامعه اسلامی به فقه و احکام فقهى، کمک شایان توجهى نماید. به رغم نقش تعیینکننده فقه در زندگى فرد مسلمان و جایگاه ویژهاى که در نظام حکومتى ما دارد و نیز به رغم نقش عظیم فرایند تربیت در زندگى انسان مسلمان، هنوز توجه لازم به امر پژوهش در زمینه تعامل این دو انجام نگرفته و خلا پژوهشهایى از این دست کاملاً محسوس است. این مقاله بر آن است تا نگاهى به زمینههاى تعامل این دو عرصه داشته باشد؛ از این رو، ابتدا به طور اختصار به مفهومشناسى فقه و تربیت میپردازیم، سپس اشارهاى به زمینههایى که امکان تعامل این دو را فراهم میسازد، خواهیم داشت. آنگاه به بررسى تأثیر و تأثر متقابل فقه و تربیت خواهیم پرداخت.
۳٫ اهداف فقه تربیتی
به دلیل اینکه فقه تربیتی خود را شاخهای از دانش فقه میداند؛ اهداف این دانش تازهتأسیس، مطابق با اهداف دانش مادر است؛ بنابراین هدف اولیه فقه تربیتی استنباط احکام است؛ البته رساندن مکلف به اهداف میانی مانند تهذیب و تذکیه و… و نیز پرورش متربیان با ویژگیهای مطلوب در زمره اهداف فقه تزبیتی قرار دارد. فقه تربیتی همچون دانش فقه در صدد است تا با استنباط احکام و تعیین تکالیف مربیان و متربیان (مکلف) آنان را در رسیدن به رضوان الهی و رستگاری یاری نماید.
۴٫ کارکردهای فقه تربیتی
کارکردهای فقه تربیتی به دو دسته تقسیم میشوند:
۱٫ کارکردهای علمی و معرفتی که خود به دو بخش تقسیم میشود: الف) دروندانشی، ب) بروندانشی
۲٫ کارکردهای عملی که ناظر به عرصه عمل و اقدام است.
الف) کارکرد معرفتی و درون دانشی:
منظور کارکردهایی است که به حوزه درون دانشی فقه مربوط میشود، مانند:
استباط احکام تعلیم و تربیت: فقه تربیتی بر اساس اهداف معرفتی خود در صدد است تا مسائل حوزه تربیت را بررسی کرده و احکام آن را استنباط کند. روشن است در این عرصه برخی از موضوعات در متون قرآنی و روایی مورد توجه بوده و به تبع در متون فقهی نیز سابقه دارد و بعضی از آنها در قالب مسائل مستحدثه در فقه تربیتی عرضه میشود.
تأسیس بخش فقه التربیه در فقه
این کارکرد به کارآمدی و تخصصی شدن دانش فقه کمک شایانی میکند.
نظاممندی درون دانشی
افزون بر استنباط احکام شرعی در حوزه مسائل آموزشی و پرورشی، ساماندهی و تنظیم این تکگذارهها نیز کارکرد دیگری برای فقه تربیتی تلقی میشود.
ب) کارکرد معرفتی بروندانشی:
یعنی کارکردهای علمی فقه تربیتی فقط به قلمروی فقه محدود نمیشوند. برخی از این کارکردهای برون فقهی عبارتاند از:
زمینهسازی برای تحلیل تربیتی از گزارههای فقه تربیتی: پس از اسنباط حکم، وظیفه فقیه تربیتی به پایان میرسد و بسترهای لازم برای تلاشی دیگر توسط متخصصان تعلیم و تربیت فراهم میآید.
کارکرد تأسیسی: یعنی اینگونه نیست که فقه تربیتی به شکل کاملاً منفعل فقط به پاسخگویی و تعیین احکام رفتارهای تربیتی بپردازد، بلکه به طور مستقل به طراحی رفتار تربیتی هم میپردازد.
کمک به طراحی نظام تربیتی اسلام: یکی از از دغدغههای دلسوزان، طراحی و تحقق نظام تربیتی اسلام است که فقه تربیتی گامی بزرگ در این مسیر برمیدارد؛ زیرا فقیه تربیتی در استنباط احکام با نگاهی کلیتر و از افقی گستردهتر میتواند مجموعه قواعد عمومی را از لابهلای این احکام و گزارههای فقهی بهدست آورد؛ البته روشن است که طراحی نظام تربیتی اسلام از عهده و توان فقه تربیتی خارج است و اساساً شان فقیه تربیتی تلقی نمیشود و باید با همکاری و هماهنگی رشتههای دیگر انجام شود.
زمینهسازی برای اسلامسازی علوم تربیتی و دانش تربیت: میتوان گفت فقه تربیتی در کارکرد دیگری زمینه تعامل و تفاهم میان علوم تربیتی و دانش تربیت و حتی علوم اسلامی ـ انسانی را با علوم اسلامی و فقه فراهم میکند تا ایده اسلامیسازی فرصت تجلی بیشتری یابد؛ البته بحث اسلامیسازی علوم ریشه در بحث مبناییتری به نام «علم دینی» و «چگونگی تعامل علم و دین» دارد که برداشتها و تعاریف گوناگونی از آن شده است.
ج) کارکردهای عملی
تاکنون کارکردهای علمی فقه تربیتی گفته شد، ولی در عرصه عمل میتواند از مشکلات اجرایی گره بگشاید، مثل اینکه:
۱٫ پشتوانهای برای تقنین در مجلس و مجامع قانونگذاری تلقی شود؛
۲٫ همچنین توان برنامهسازی و برنامهریزی برای سیاستگذاریها و اقدامهای عملی را دارد.
پینوشتها:
۱٫ بررسی تعامل فقه و تربیت، علی همت بناری.
۲٫ همان.
۳٫ برگرفقه از کتاب فقه تربیتی، علیرضا اعرافی، ج۱٫
۴٫ همان.