اختصاصی شبکه اجتهاد: ضرورت تحول حوزه در شؤون مختلف قابل انکار نیست و به مضمون فرمایش مقام معظم رهبری اگر تحول صورت نگیرد خواهیم مرد یا دستکم منزوی خواهیم شد.
نهادهای مدیریتی حوزه در واقع زمینهساز و بسترساز این امر مهم بوده و تصمیمسازی و ایجاد بستری متناسب و بهروز در جهت تحول معقول از درون حوزه با همراهی شخصیتهای برجسته و نخبه و فعّال و خلّاق و با انگیزه صورت میگیرد.
علیرغم قیام بزرگانی همچون آخوند خراسانی، شیخ مجتبی قزوینی و شهید هاشمینژاد و حضرت آیتالله خامنهای و … در عرصه اجتهاد و فقاهت و عمل در این حوزه کهن، امّا در سالیان اخیر، در این حوزه نقشآفرینی جدّی در عرصههای مختلف اجتماعی و حکومتی و فقهی، از سوی صاحب نظران خراسانی کمتر مشهود بوده و مطالبات جدّی هم از این حوزه صورت نگرفته است؛ این در حالی است که در این دوران نیز، ظرفیتهای بالقوه و بالفعل فراوانی در این مرکز علمی فقهی وجود دارد؛ که با توجهنمودن به آنها و برنامهریزی و استفاده از فرهیختگان آن، در جهت حضور فعال و خلّاقانه در عرصههای مختلف میتوان قدمهای سازندهای را برداشت.
موضوع نخبگان را از دو جهت میتوان بررسی نمود اولا ظرفیتهای نخبگان در عرصه تحول و ثانیا دلایل حاشیه نشینی و عدم بکارگیری ظرفیتهای آنها.
موضوع ظرفیتهای حوزوی را به جهت عدم اطاله کلام به نوشتهای دیگر موکول کرده و در این نوشتار تنها به موضوع دوم بسنده میکنیم.
اهم دلایل عدم ورود نخبگان در عرصه تحولهای اجتهادی و فقهی و حکومتی و اجتماعی
نقش کمرنگ و غیرمنسجم نخبگان گرچه بارها در محافل خصوصی و رسمی مطرح شده با این حال موضوعی است که در عمل و مرحله اجرا، خواسته یا نخواسته مغفول واقع شده است؛ این مسأله از دو ناحیه قابل بررسی است: از ناحیه مسئولان و از ناحیه خود نخبگان.
نقش نخبگان در عدم حضور فعال و منسجم خویش
از ناحیه نخبگان میتوان به این موارد اشاره نمود:
۱- مشغلهها و شؤون علمی، اجتماعی، فرهنگی و فکری متشتت و شخصی هر یک باعث منسجمنبودن و عدم اتحاد رویه و در نتیجه هم سو نبودن با یکدیگر گردیده است.
۲- نامأنوسبودن با فعالیتهای گروهی و تشکیلاتی و به عهدهنگرفتن گوشهای از یک فعالیت منسجم و هماهنگنمودن خویش با گروه است که میتواند در دستنیافتن به این انسجام نقش داشته باشد.
۳- انگیزه نداشتن یا از دست دادن انگیزه و مأیوس شدن در این عرصه را از عوامل این عدم حضور فعّال شمرد.
۴- آنچه بیشتر جای خالی آن در بین نخبگان احساس میشود نداشتن تشکلیات منسجم است که مرکز هماهنگی و در واقع اتاق فکر در حرکت فعال و منسجم بین آنها میباشد. متأسفانه کمتر دیده میشود فضلا و نخبگان حوزه علمیه خراسان در کنار یکدیگر فعالیت گروهی، اجتهادی، فقهی و … داشته و پاسخگوی یکی از مطالبات عصر حاضر چه در عرصه بین المللی و یا داخلی باشند و حوزه علمیه خراسان در بخشی از این زمینهها به صورت جدی درخشیده و شناخته شده باشد.
نقش مسئولان در عدم حضور فعال و منسجم نخبگان
اما از ناحیه مسئولان نیز میتوان عوامل ذیل را بیان کرد:
۱- در نظر نگرفتن نقشی برای نخبگان و نداشتن ساز و کار و برنامه مدون برای بهرهمندی از نخبگان در تحول. این مسأله خواسته یا نخواسته از دست دادن ظرفیت عظیمی است که نادیده گرفتن آن خسارتی بس عظیم و محروم داشتن حوزه و حوزویان از این ظرفیت است.
۲- مطلع نبودن فرهیختگان از برنامهای مدون در صورت وجود آن برنامه و عدم هماهنگی جدی با آنان.
۳- جایگزینی افراد غیر متخصص و ناآشنا و یا افرادی با چند شغل و مسئولیت، نسبت به تصمیم سازی در اموری که به تخصص و توجه و فکر کافی نیاز دارد.
۴- نگاه سلیقهای به مسائل مهم حوزوی.
۵- عدم بکارگیری نخبگان ودر برخی موارد طرد و حذف آنان.
با تغییر و تحولات در حیطه مسئولان در سالهای اخیر انتظار میرفت که در این سومین سال از حضور مسئولان جدید، با رویکردی دیگر و نگاهی وسیع، جهشی در این حوزه کهن ایجاد نمایند و بستری فراهم سازند که از تمامی ظرفیتها در جهت تحول مطلوب و معقول بهرهگیری شود که نه تنها این مهم محقق نشده بلکه تغییر رویهای در این زمینه، آنچنان محسوس نیست.
نتیجه تصمیمات اتخاذ شده باید به صورت ملموس و مشهود باشد و تنها تکرار ادعای ضرورت تحول و اجتهاد در امور کافی نیست.
هماندیشی و همراهی نخبگان و مسئولان اجتناب ناپذیر بوده و از مهمترین مؤلفههای حوزهی پویا و کارآمد است و عدم همسویی پیامدهای ناگواری را در پی خواهد داشت.
امیرالمؤمنین در خطبه ۲۵ نهج البلاغه اولین مورد از موارد علت پیروزی دشمنان خود را اجتماع بر راه باطل و علت شکست یاران خویش را تفرق و تشتت در راه حقّ میدانند لذا بیان میفرمایند:
وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَیُدَالُونَ مِنْکُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ [۱]
این اجتماع بر مدار حق، در واقع مقدمهای برای آیندهنگری و ژرفاندیشی و استفاده از فرصتها برای جلوگیری از وقایع تلخ، قبل از وقوع آن میباشد، حضرت امیر المومنین در خطبه ۳۲ نهج البلاغه در زمانهای که نقشههای شوم دشمنان در کمین اسلام و دین است، هشدار میدهند که قبل از رسیدن مشکلات و حوادث ناگوار و از دست دادن فرصتها باید چارهاندیشی کرد.
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِی دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ [شَدِیدٍ] کَنُودٍ …… لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا وَ لَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَهً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا[۲]
از خداوند اخلاص در عمل خواهانیم، باشد که این چند سطر مورد توجه نخبگان و مسئولان قرار گیرد.
بحث ظرفیتهای نخبگان در تحول را به یادداشتی دیگر موکول میکنیم.
[۱]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق. ص۶۷
[۲]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق. ص۷۴