شبکه اجتهاد: در سالهای اخیر افرادی تلاش میکنند تا هرمناسبتی در تشیع را به تقابل مذهبی بکشانند. با این رویکرد چندسالی است عدهای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنانشان را مطرح کرده و مطالبی را دراین باره منتشر میکنند. در ادامه نقدی بر این مطالب خواهیم داشت:
۱– در تفسیر عیاشی روایتی به این مضمون آمده است که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰۰.) این روایت مرسل بوده و سند ندارد، پس روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار میآید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر میبینیم عدهای کتابهای متعددی را برای استناد به آن ردیف میکنند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتابها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل میکنند.
ادعای این روایت آنقدر مهم وبزرگ است که اگر صحت میداشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراینباره به دست ما میرسید.
۲– معمولا همراه با نقل این روایت، استنادات تحریف شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده میشود. بدین صورت که منابع فراوانی از شیعه و سنی برای موضوع شهادت پیامبر(ص) به صورت کلی ذکر میشوند. در حالی که مقصود همه این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه این کتابها به این مطلب تصریح میکنند.
۳– داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهلسنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۰۴) اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته میشود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِیٍّ وَ لَا وَصِیٍّ إِلَّا شَهِیدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر اینکه شهید میشود»
این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده می کنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر میشود.
۴– عدهای با گزیدهبرداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط دادهاند. اما این داستان بسیار موهن و خرافی را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت هذیان به رسول خدا(ص) دانستهاند.
در این داستان آمده که پیامبر(ص) هنگامی که داروی تلخی را به ایشان خوراندند، ناراحت شده و فرمودند: «باید به مجازات این عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ریخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور اکید پیامبر(ص)، دارو به دهان یکایک حضار، به جز عباس، ریخته شد!
استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلتتراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزههای احتمالی جعل این روایت بدانند.
ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است:
«من در مجلس استادم ابوجعفر نقیب حدیث «لدود» را مطرح کردم و نظر او را در این مورد جویا شدم که آیا در این حادثه، به دهان علی بن ابی طالب نیز از آن داروی تلخ و بدمزه ریختند؟ او در پاسخم گفت: معاذ الله؛ اگر چنین چیزی حقیقت داشت، عایشه میگفت؛ زیرا او علاقهمند بود که در باره علی بن ابی طالب نقطه ضعفی بیابد و آن را افشا و برملا کند. ابوجعفر سپس گفت: در آن روزها و ساعتهای آخر پیامبر، مسلماً نه تنها علی و فاطمه، بلکه حسن و حسین نیز در کنار بستر پیامبر حاضر بودند و آیا میتوان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نیز ریخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنین چیزی نبوده است».
ابن ابی الحدید میگوید: ابوجعفر گفتار خود را با این جمله پایان داد:
«و داستان لدود از اصل دروغ و ساختگی است و آن را تنها یک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».(شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۳۲.)
۵– در برابر این ادعا که عایشه و حفصه با همدستی یکدیگر پیامبر(ص) را مسموم و شهید کردند، باید گفت: آیا امام علی(ع) از این واقعه خبر داشت یا نداشت؟!
امکان ندارد که شما بدانید و امام(ع) نداند. اگر ایشان آگاه بود، چرا بعد از خلافتشان، آن دو را مجازات نکردند؟! ترور پیامبر(ص) گناه بزرگی است که به سادگی نمیتوان از آن گذشت.
اگر کسی بگوید در آن هنگام، شرایط جامعه برای مجازات آن دو فراهم نبود، میگوییم: پس از جنگ جمل و شکستِ فتنه عایشه، بهترین فرصت برای مجازات او بود و اگر امام عایشه را مجازات میکرد، کمتر کسی به آن حضرت خرده میگرفت، ولی ایشان عایشه را بخشیدند و علت آن را پاسداشتِ حرمتِ همسری وی با پیامبر(ص) دانستند:«…وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ
مشکل شما شهادت پیغمبر نیست، بلکه مشکل شما این است که بعضیها یک وقت متهم به گرفتن جان پیغمبر نشن.
مجلسی در جلاالعیون تصریح به اعتبار روایت عیاشی میکند و این خود حجت کافی برای اعتماد به این روایت است.
کبری و صغرای نظر ایشو محل تامله:
کبرویا” اثبات یا نفی حوادث تاریخی منجر ب تقابل مذهبی نمی شود. همانطور ک اثبات شهادت حضرت زهرا توسط مقدسات اهل سنت منجر ب تقابل نمی شود. البته بعضی در چارچوب نظرات مراجع حرکت نمی کنند و از هر چیزی تمایل ب تقابل دارند ولی این ربطی ب اثبات و نفی حوادث تاریخی ندارد.
صغرویا” اینکه روایات منحصر در روایت تفسیر عیاشی نیست. (مراجعه ب الصحیح من سیرظ النبی الاعظم آ.سید جعفر مرتضی عاملی) و بعضا” اسناد تفسیر عیاشی را توثیق عام کرده اند
با تشکر