استادیار جامعه المصطفی در گفتوگویی به معرفی طرح نظام عناصر دین پرداخت و گفت: «نظام عناصر دین» عنوان طرحی پژوهشی است که به دنبال کشف درختواره روابط میان عناصر معارف دین به شکل جامع و مستند است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: ضرورت نگاه منظومهای به دین، امری است که امروزه کمتر اندیشمندی در آن تردید میکند. توجه به برخی از ابعاد و تعالیم دینی و نادیده گرفتن ابعاد و آموزههای دیگری که به نحوی با موارد دیده شده در ارتباط هستند، خطری است که کمترین آسیب آن، عدم وصول به اهداف دین است. تأکید بر این نکته در سخنان بزرگان به وفور مشاهده میشود. امام خمینی(ره) بارها بر این مسأله تأکید و تصریح کردهاند که اسلام از آغاز تاکنون از آن رو که به همه ابعاد آن توجه نشده، مهجور و غریب بوده است و این رویه را یک «فاجعه» میباشد. در واقع، شناخت جامع از دین با چگونگی دستهبندی معارف آن ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ زیرا دستهبندیها بدان منظور صورت میپذیرند که معارف دین را در یک نمای کلی معرفی کنند و بر این اساس، بسیار مهم است که دستهبندی کلان معارف، جامع، دقیق و مستند باشد.
در فضای پژوهشی امروز حوزه علمیه، مطالعاتی که به این مهم بپردازند بسیار کم هستند. یکی از مراکزی که به طور تخصصی به این امر پرداخته، مرکز پژوهشی و تولید محتوای امام هادی (علیهالسلام) است. از این رو گفت و گویی داشتیم با حجتالاسلام دکتر سید علی هاشمی از اساتید جامعه المصطفی و معاون پژوهشی مرکز پژوهشی و تولید محتوای امام هادی (علیهالسلام) که در ادامه میخوانید:
اجتهاد: طرح «نظام عناصر دین» چیست و چه هدفی را دنبال میکند؟
هاشمی: «نظام عناصر دین» عنوان طرحی پژوهشی است که به دنبال کشف درختواره روابط میان عناصر معارف دین به شکل جامع و مستند است. ببینید مسأله از این جا شروع میشود که ما به عنوان یک سیاستگذار، مسئول فرهنگی یا حتی یک فرد متدین وقتی میخواهیم به دین عمل کنیم یا دین را تبلیغ کنیم، با حجم زیادی از موضوعات دینی مواجه هستیم که ترتیب و ترتبهای بین آنها را نمیدانیم. دهها موضوع در برابر ما است مثل توحید، نماز، جهاد، تقوا، ولایت، زیارت، حجاب، انفاق، زهد و… که بدون آن که نظامی داشته باشند، اطلاعاتی درباره آنها داریم؛ اما نظام این تعالیم، جایگاه هر موضوع و رابطه آن با سایر موضوعات را نمیشناسیم، در نتیجه در مقام عمل گرفتار سرگردانی و افراط و تفریط میشویم. شناخت یا عمل ما کاریکارتوری میشود. برخی بخشها خیلی برجسته شده و نسبت به برخی بخشها کمتوجهی میشود. ترتیب و ترتبهای بین این تعالیم رعایت نمیشود مثلا اگر نماز را محور عمل یا کار فرهنگی خود قرار میدهیم، نمیدانیم رابطه نماز با عناصر دیگری مثل ولایت، تقوا، حجاب و… چیست؟ باید از کجا شروع کنیم و به کجا قرار است برسیم؟ بسیاری از کارهای فرهنگی، سیاسی، عبادی و اجتماعی ما به دلیل عدم شناخت نظام تعالیم دین به نتایج مطلوب نمیانجامد. نتیجه این پژوهش برای رفع این مشکل، درختواره موضوعات مسائل دین را به شکل مستند و مبتنی بر عناوین وحیانی قرآن و روایات ارائه میکند.
اجتهاد: برخی در نظاممندی تعالیم دین تردید کردهاند. به نظر شما آیا تعالیم دین بدین شکل که شما میگویید نظاممند است؟
هاشمی: بله، تعالیم دین، نظاممند است. اختلافاتی اگر هست، در معنای نظام و درصد ارتباط میان اجزاء تعالیم دین است، نه در اصل نظاممندی معارف دین. بحث تفصیلی در این موضوع را به مجال دیگر وامیگذارم؛ اما این نکته مورد اتفاق است که تعالیم دین در راستای اهدافش نظاممند است. این طور نیست که تعالیم پراکنده و نامنظم بتواند سعادت بشر را تأمین کند. در این عالم، حتی یک برگ بدون برنامه از درخت پایین نمیافتد: «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین»؛ انعام:۵۹. حال چطور میتوان پذیرفت که معارف الهی هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند، ولی سعادت بشر را تأمین کنند؟! یا کمتر کسی است که در منظم بودن تکوین و اجزاء آن شک کند؛ یکی از مقدمات «برهان نظم» همین نظاممند بودن تکوین است. آفریننده تکوین و تشریع، خداوند حکیم است؛ تشریع مطابق با تکوین است؛ زیرا با تشریع غیر هماهنگ با تکوین، سعادت واقعی (تکوینی) تأمین نمیشود. در تعابیر علما این گونه آمده است که قوانین تشریعی مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی (تکوینی) جعل شده است؛ پس همان گونه که تکوین منظم است، تشریع هم منظم است.
اجتهاد: یعنی مدعی هستید که همه احکام و تعالیم دین به هم مرتبط هستند؟ مثلا «دو رکعتی بودن نماز صبح» با «شرایط ربای معاوضی» مرتبط است؟
هاشمی: بله؛ البته با این توضیح که ارتباطها گاهی مستقیم و گاهی از طریق موضوعات واسطه است. ادعای این طرح این است که موضوعات مسائل دین به شکل یک درختواره با هم مرتبط هستند که برخی به طور مستقیم با هم مرتبط هستند و برخی با چند واسطه به هم مرتبط میشوند؛ مثلا نماز ذیل عبادت است و ربا ذیل تجارت است، عبادت و تجارت به دلایل نقلی با هم مرتبط هستند؛ به تبع این ارتباط احکام این دو موضوع با واسطه به هم مرتبط میشوند. البته ما در این طرح به دنبال کشف روابط بین موضوعات مسائل دین یعنی عناصر دین هستیم نه ارتباط بین قضایا و احکام دین.
اجتهاد: عناصر دین با قضایا و مسائل دین چه فرقی دارند؟
هاشمی: منظور ما از عناصر دین، موضوعات مسائل دین است. همان طور که اشاره فرمودید موضوعی مثل نماز میتواند دهها بلکه صدها حکم داشته باشد؛ موضوعی مانند تجارت نیز، دهها بلکه صدها حکم دارد. بررسی رابطه یکایک این آموزهها با هم کاری بسیار دشوار است؛ راه آسانتر و به جهتی دقیقتر آن است که ابتدا ارتباط خود این موضوعات با هم کشف شوند. مراد ما از عناصر دین، همین موضوعات مسائل دین مثل نماز، جهاد، تقوا، ربوبیت، استکبار و… است.
اجتهاد: معیار انتخاب این موضوعات چیست؟ آیا این موضوعات اخلاقی است یا اجتماعی و یا رویکرد خاص دیگری در انتخاب آنها داشتهاید؟
هاشمی: میدانیم قرآن کریم کتابی است که الفاظ آن وحی است. معارف آن برنامه کلان سعادت بشر است. روایات اهلبیت علیهم السلام شرح و تفسیر آن است. با توجه به این نکته، عناصر دین را همان موضوعاتی قرار دادهایم که در قرآن کریم به صراحت بیان شده است. با توجه به غنای ادبی قرآن موضوعی اساسی نیست که در قرآن نباشد، البته شرح و تفصیل آن در روایات آمده است؛ بنابراین مراد ما از عناصر دین، عناوین موضوعاتی است که در قرآن و روایات آمده و تمام موضوعات دینی در تمام حوزههای سیاسی، اقتصادی، عبادی، اجتماعی، روانشناختی و… را شامل میشود؛ البته خود ما با رویکرد خاصی آنها را بررسی نمیکنیم. تا حدی با همان کلیت و جامعیت عناوین و دلالتها قرآنی باقی میماند. برای این کار ماهیت هر موضوع و روابط بین آن موضوع با دیگر موضوعات در محدوده دلالتها قرآنی و روایی و با کمک تحلیلهای عقلانی و عقلایی مورد بررسی قرار میگیرد. نتیجه این بررسی شناخت عناوین وحیانی موضوعات معارف دین و روابط بین آنها صرف نظر از رویکردهای خاص است؛ البته هر گروه یا شخصی میتواند از آن متناسب با نیاز و گرایش علمی خود بهره بگیرد؛ مثلا ما رابطه بین تقوا و هدایت را با شناخت ماهیت این دو موضوع بر اساس معناشناسی لغوی، کاربردهای قرآنی و روایی بررسی کرده و رابطه بین آنها را بر اساس آیات و روایات و در موارد نیاز با تحلیلهای عقلانی بررسی و استنباط میکنیم و مثلا درباره رابطه بین این دو به این نتیجه میرسیم که هدایت اصالتا فعل خداوند و به تبع هادیان الهی است. انسان با پذیرش دعوت پیامبران و جانشینان آنان در معرض هدایت قرار میگیرد. فرد حقطلب از طریق تقوای اولیه به مرتبهای از هدایت میرسد که ایمان نام دارد؛ سپس تقوا در تمام درجات ایمان با مقابله با موانع، موجب رشد درجات هدایت فرد میشود. از این گونه عناوین و روابط در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و… میتوان استفاده کرد؛ اما خود این عناوین و روابط به هیچ کدام از این رویکردها اختصاص ندارد.
اجتهاد: با توجه به این گستردگی موضوعی این طرح، آیا میتوان به نظاموارهای از عناصر دین دست یافت که جامعیت داشته باشد؟
هاشمی: عرض شد که این طرح نظام بین گزارههای دین را بررسی نمیکند؛ بلکه به دنبال استنباط نظام بین موضوعات گزارههای دین است. این ویژگی باعث میشود، بتوانیم تمام موضوعات مسائل دین را در یک نظام استخراج کرده و مشاهده کنیم؛ زیرا حجم عناوین موضوعات مسائل دین بسیار کمتر از خود مسائل و گزارههای دین است؛ اما در پژوهشهایی که به دنبال استنباط نظام مسائل دین هستند، به دلیل حجم گسترده مسائل دین، عملا توان ارائه نظام جامع ممکن نیست.
افزون بر آن، یکی از امتیازات انتخاب عناوین تصریح شده در آیات و روایات این است که رویکردهای ما در انتخاب آنها دخالت ندارد. جامعهشناس با رویکرد جامعهشناختی به آیات قرآن مینگرد، مربی اخلاق با رویکرد اخلاقی از قرآن بهره میبرد، سیاستمدار به ابعاد سیاسی تعالیم دین توجه میکند و…، در حالی که عناوین قرآن و روایات اعم از همه این رویکردها است. گفتیم عناوینی مثل عبادت، هدایت، تقوا و… هم ابعاد فردی و عبادی دارد و هم ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… بنابراین در این طرح، این رویکردها را دخالت نمیدهیم؛ بلکه بر اساس متن آیات و روایات به استخراج موضوعات مسائل دین و استنباط روابط بین آنها میپردازیم.
این دو نکته باعث میشود که در این طرح، جامعیت عناوین قرآنی و روایی حفظ شده، بتوانیم نظام تمام موضوعات دین را یکجا ببینیم.
اجتهاد: نحوه ارتباط بین این عناصر، چه نوع ارتباطی است و چگونه استنباط میشود؟
هاشمی: ممکن است از جهات مختلف روابط مختلفی را بین عناصر دین مشاهده کنیم؛ اما آن چه در این طرح مورد نظر است، نظام سببی بین این عناصر است؛ یعنی به دنبال کشف این رابطه هستیم که کدام عنصر بر کدام یک علیت و تقدم دارد و کدام معلول و مؤخر است؟ البته مرادمان از علیت اعم از علیت تامه و ناقصه است و اقسام مختلف ترتب را شامل میشود. با شناخت این نوع رابطه است که به درختوارهای از عناصر اصلی و فروعات هر یک از آن عناصر میرسیم.
اجتهاد: آیا وجود رابطه سببی بین عناصر دین قابل اثبات است؟
هاشمی: چنان که بیان شد، آموزههای دین، از امور اعتباری صرف سخن نمیگویند، بلکه گزارشگر واقع هستند؛ بنابراین مراد از روابط سببی بین این عناصر، روابط حقایقی است که این عناوین گزارشگر آنها هستند. توضیح آن که عناصر دین گاهی به امور تکوینی اشاره دارند مانند سببیت خداوند متعال به عنوان علت هستی بخش نسبت به مخلوقاتش و سببیت عناصر طبیعی مثل باران و خاک نسبت به رویش گیاهان و… شکل دیگر آن است که آن عناصر و روابط بین آنها تشریعی یعنی مبتنی بر بیان شارع باشد. نکته مهم این است که حتی این روابط نیز اعتباری صرف نبوده؛ بلکه مبتنی بر واقع است؛ بنابراین به روابط تکوینی باز میگردد؛ مثلا بطلان، حلیت، حرمت، وجوب و… از عناوین و عناصر تشریعی هستند. در متون دین به روابط بین این عناصر با افعال انسان اشاره شده است مانند این که خوردن و آشامیدن، موجب بطلان روزه میشود؛ دروغ گفتن حرام است؛ حج بر مکلف مستطیع واجب است و… سببیت در این گونه موارد با بیان شارع ثابت میشود و به اعتبار و جعل شارع وابسته است؛ یعنی فعل انسان مثل خوردن و آشامیدن، دروغ و انجام حج سبب انتزاع احکام شرعی مانند بطلان روزه، حرمت و وجوب میشود؛ اما از آن جا که این احکام، بر مصالح و مفاسد واقعی مبتنی هستند، رابطه سببی در این امور نیز، در واقع، بین امور تکوینی (فعل انسان و مصالح و مفاسد واقعی این افعال) برقرار است که بیان شارع کاشف از آن است نه آن که بیان شارع ـ صرف نظر از مصلحت و مفسده واقعی آن ـ ایجاد کننده این سببیت باشد. در نتیجه سببیت بین عناصر، سبیت ذهنی و اعتباری صرف نیست؛ بلکه حقیقی است. الفاظ و عناوین دینی، در این تحلیل، واقعنما هستند.
در این طرح با توجه به دلالتهای آیات و روایات و تحلیلهای عقلی، این گونه روابط سببی کشف میشود. این روابط شامل هر نوع تأثیرگذاری تام و ناقص میشود.
اجتهاد: نتیجه این پژوهش تا چه اندازه به لحاظ علمی مستند و قابل اعتماد است.
هاشمی: این پژوهش بین رشتهای است و به تخصصهای مختلف قرآنی، حدیثی، کلامی، فلسفی و… مبتنی است؛ طبیعتا کاری دشوار و طولانی است. الحمدلله این طرح به عنوان یک کلان پروژه مدتی است توسط جمعی از اساتید و فضلای حوزه، شروع شده و بر روش اجتهادی مبتنی است. برخی از اساتید بزرگ حوزه با تخصصهای مختلف تفسیری، فقهی، حدیثی، کلامی و… نیز بر آن نظارت دارند تا پژوهشی متقن و قابل دفاع ارائه شود؛ البته در مجموع مانند دیگر دستآور علمی بشر عادی، خطاپذیر و نیازمند نقد و بررسی صاحبنظران است.
ادامه دارد…