اینکه پذیرش خبر را منحصر کنیم به وثاقت راوی اشتباه است. ملاک پذیرش خبر وثاقت راوی است اما وثاقت فقط احتراز از کذب نیست بلکه شهرت و سرشناسی او هم مؤثر است. محققان غیرمسلمان هم درگیر این مسئله هستند و برای راستی آزمایی اخبار متعدد و گاه متناقض در این عصر ارتباطات و فضای مجازی تحقیقات و پژوهشهایی نموده و منتشر نمودهاند و در نگاه آنها هم، مبانی گرچه اسمشان عوض شده اما روش همان روش قدمای ما در اعتبار سنجی احادیث است. برای مثال، تحقیقی در برزیل انجام شده و مقاله آن موجود است که مبانی راستی آزمایی رسانهای توسط یک شخص غیرمسلمان تحقیق شده است و همان نتیجهای را داشته که قدما قائل بودهاند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: چهارمین نشست تخصصی مدرسه عالی سطح چهار حوزه علمیه خراسان به مناسبت هفته پژوهش با حضور حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی دلبری، دانشیار گروه علوم قرآنی و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد. استاد دلبری در این نشست پیرامون «عرصههای نوین حدیث پژوهی» سخن گفت و با ذکر دو مقدمه نسبت به «اهمیت روششناسی پژوهش» و «اهلبیت علیهمالسلام باب مدینه علم» به بررسی عرصههای نوین در علم حدیث کاربردی و عرصههای نوین در علم حدیث نظری پرداخت. آنچه میخوانید تقریر «علی محدث اردبیلی» از این ارائه است.
مقدمه اول: اهمیت روششناسی پژوهش
وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون (البقره: ۱۸۹)؛ روایتی از امام باقر علیهالسلام در ذیل این آیه شریفه نقل شده است. در کتاب محاسن برقی آمده است که حضرت در ذیل این آیه میفرمایند: «یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ الْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهِ أَیِّ الْأُمُورِ کَان.» (برقی، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۲۴) این که سفارش شده است که وقتی میخواهید وارد خانهای شوید از در آن وارد شوید معنای عامی دارد و آن این است که هر کاری که میخواهید انجام دهید وقتی بهجا و مناسب است که از راه و روش خود اتفاق افتد. چه درس و مطالعه و تدریس و تألیف باشد و چه پژوهش باشد. مطالعه و مباحثه و تألیف و تبلیغ و پژوهش بدون روش نیست و ویژگیهای دارد که باید دورههای آن را دید و علاوه بر دورههای نظری باید مرتباً در حیطه عمل تکرار نمود. حضرت صادق علیهالسلام نیز فرمودند «اطلبوا العلم باستعماله» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۵)؛ دانش را با بهکارگیری و تطبیق بر مواردش یاد بگیرید.
مقدمه دوم: اهلبیت علیهمالسلام باب مدینه علم
نکته دوم این است که در ذیل آیه روایات متعددی نقل شده است با این مضمون که «نحن البیوت» و «نحن الابواب». (طبرسی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۷) در حدیث شریف پیامبر فرمودند «انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت المدینه من بابها». (طوسی، ۱۴۱۴، ص۵۰۹) کسی که میخواهد وارد شهر علم شود باید از در آن یعنی علی بن ابی طالب و اهلبیت علیهمالسلام وارد شود. بهحسب ظاهر، آیه پیامی ظریف، کاملاً عقلایی و همهکس فهمی را منتقل میکند. اگر حکیم و مولا و صاحبخانهای افرادی را دعوت کند و چیزی مانند کاردستی و هدیهای هم از آنها بخواهد که بیاورند، اگر مهمان از در وارد نشود و از پشت دیوار و بام وارد شود دیگر مهمان نیست و سارق است ولو دستور مولا را هم انجام داده باشد و هدی را با خود آورده باشد. ولی امتثال نکرده است؛ چون گفته شده بود از در وارد شوید ولی او از بالای دیوار آمد. مأتی به با مأمور به الهی تطابق ندارد. راه، راه اهلبیت است و هر که (عالما و عامداً) از این راه وارد نشود مورد عذاب و عقاب اخروی خواهد بود.
نسبت به هر علمی مثل عقاید، فقه، سیاست، اجتماع و جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و غیره، باید از در آن وارد شد. یکی از مشکلات ما در علوم انسانی این است که هنوز برخی متفقهین انکار میکنند که اقتصاد اسلامی وجود داشته باشد در حالی که ۱۶۰۰۰ روایت طبی موجود است. من و شما در این حیطه کار نکردیم اما وجود دارد. بله آنچنان که آیتالله مکارم (حفظه الله) فرمودند طب مدون نداریم.
در هر علمی باید در خانه اهلبیت رفته شود و در غیر آن هر جا برویم اشتباه است.
در طی عصر حضور که ۲۵۰ سال بلکه حدود ۳۴۰ سال (جمع بین دوران بعثت پیامبر تا آغاز غیبت کبری) که به نحوی شیعه در کنار اهلبیت بوده و میتوانسته مکاتبه و سؤال کند، ائمه فرمایشاتشان را در غالب هزاران حدیث از سخنان و فعل و تقریر، به بشر منتقل کردند. در مجموعه جامع الاحادیث ۴۰۰ هزار حدیث جمع شده است. بعد از قرآن مهمترین منبع در هر عرصه احادیثاند.
عرصههای نوین حدیث پژوهی
در زمینه علوم حدیثی، در بسترهای مختلفی کار شده است و بسترهایی هم جدیداند. البته موارد جدید هم که در عرصههای حدیث پژوهی مطرح خواهیم کرد، نوی واقعی نیستند. در همه شبهات و مسائل و بیش از نود درصد عرصه جدیدی نیست ولو قالب و فرمت آن عوض شده باشد و فکر کنیم شبهه جدیدی است اما اینگونه نیست. لذا عرصه کاملاً جدید کم داریم.
یک مسئله نو بحث تکنولوژی است. بحث رایانه و معجمات الکترونیکی است که قبلاً نبوده است. بزرگان ما در جوامع اولیه و ثانویه، مانند محمدین ثلاث اول و محمدین ثلاث آخر از روی نوشتهها دایره المعارفهای حدیثی را جمع کردند اما الآن امکانات بیشتر شده است.
در تقسیمات اولیه علوم حدیث، این علوم به بخش کاربردی و نظری تقسیم میشوند و هر کدام شامل بخشهایی هستند به این شرح میباشند:
علوم حدیث کاربردی، شامل: روایه الحدیث، رجال الحدیث، فقه الحدیث.
علوم حدیث نظری، شامل: فلسفه علوم حدیث، مصطلح الحدیث، تاریخ حدیث، منبع شناسی، اعتبار شناسی منابع، اصول فقه حدیث، اصول رجال الحدیث.
بخش اول: عرصههای نوین در علم حدیث کاربردی
گفتار اول: روایه و رجال الحدیث
در ادامه در حیطه و حوزه کاربردیها یعنی روایه رجال و فقه الحدیث صحبت خواهیم نمود. این سه مورد ذی المقدمهاند و از همه مهمتر فقه الحدیث است که همه دانشهای حدیث بهگونهای در خدمت این علماند؛ یعنی بررسی دلالت متن حدیث به هدف کشف مراد جدی معصوم. بحث ثبت و ضبط و کتابت حدیث، بسترساز مراحل بعد است. بحثهای رجالی به معنای عام، علمی که به تعریف ملاعلی کنی «ما وضع لتشخیص رواه الحدیث، ذاتا او وصفا، مدحا او قدحا» علمی است که برای شناخت راویان حدیث وضع شده است. معنای عامتری دارد که به معنای شناسایی طرق معتبر از غیر معتبر، روش شناسایی طرق معتبر از غیر معتبر روش فهرستی، منبع شناسیها، اعتبار منابع که این مسائل در علم رجال نمیآیند اما نکات نویی در آن هست که هنوز جای کار دارد و کار نشده است.
۱. اعتبار سنجی احادیث؛ سند بسندگی یا قرینه محوری
اولین گام در برخورد با حدیث این است که آیا این عبارت حدیث است و به همین کیفیت گفته شده است؟ در جواب باید به دنبال اعتبار سنجی بگردیم و در این زمینه نکاتی باید در نظر بگیریم. نکته مهم سند بسندگی و قرینه محوری یا به عبارت دیگر وثوق سندی و وثوق صدوری است؛ گرچه وثوق سندی تعبیر صحیحی نیست چرا که طبق این مبنا هم لازم نیست وثوق به سند حاصل شود بلکه وثاقت روات سند به معنای خاص خود به تعبیر مرحوم آیتالله خویی که احتراز راوی از کذب است کافی است و نتیجه آن سند گرایی است.
نگاه وثوق سندی از زمان علامه حلی باب شد. خود ایشان کموبیش به آن سمت گرایش یافت اما قرائنی در کتب فقهی ایشان هست که خود ایشان بر این مبنا نبوده است و در نوشتههایشان در موارد بسیاری بر مبنای قدما و اساتید خود (وثوق صدوری) بودهاند.
مرحوم خویی برهه مهمی را از عمر خود وثوق السندی بوده و بعد وثوق الصدوری شده است. باید دید چه عواملی موجب شد از بین ۶ دوره درس خارج در دو سه دوره اول سند گرا بودند و بعد از این مبنا گذر کردند.
طبق مبنای وثوق سندی، دست بسته میشود و منحصراً وثاقت راوی به معنای احتراز از کذب لازم است. در مقابل مبنای علمایی مانند مرحوم کلینی و شیخ صدوق که کتبشان را بر اساس مبنای وثوق صدوری نوشتهاند با این که مرحوم کلینی خود رجالی بودند و از کتب کلینی رجال وی نقل شده است و آدمشناس بودهاند اما به هیچ عنوان بر اساس وثوق سندی کتاب خود را ننوشتند بلکه کتاب محور بودهاند.
۱۶۱۹۹ حدیث در کافی آمده است و بر طبق نگاه وثوق سندی بیش از ۹ هزار حدیث ضعیف است. نجاشی میگوید «اوثق الناس فی الحدیث» کلینی است و مهمترین شخصیت حدیثی است. چه طور روشی را قبول کنیم که بیش از نه هزار حدیث آن و یا با تلاش محققان مرکز نور در نرمافزار درایه انجام دادند، بیش از ۶ هزار روایت آن ضعیف تلقی شود. لذا معلوم میشود این روش درستی نیست.
در وسائل الشیعه نیز طبق آمار درایه النور (که طرق را نیز حساب نموده و با کنکاشهایی که محققین مرکز انجام دادند بخش زیادی را ثقه علی التحقیق دانستند) ۲۰ هزار حدیث ضعیف است. اشکال این روش این است.
برخی برای علامه حلی علتیابی و سببسازی کردند که از بین رفتن قرائن سبب شد تا به این سمت کشیده شود؛ اما شیخ بهایی، مرحوم فیض و صاحب وسائل این باور را ندارند و معتقدند قرائن هست گرچه برخی از بین رفته است. باید در رابطه با کتب معتبر کار کرد. جا دارد قرائن در این زمینه کار شود؛ مثلاً قرائن و ویژگیهای منبع از قدمت و شهرت و مقبولیت باید کار شود. همچنین باید کتب منابع مرحوم کلینی بازیابی و اعتبار سنجی گردد.
این که پذیرش خبر را منحصر کنیم به وثاقت راوی اشتباه است. ملاک پذیرش خبر وثاقت راوی است اما وثاقت فقط احتراز از کذب نیست بلکه شهرت و سرشناسی او هم مؤثر است. محققان غیرمسلمان هم درگیر این مسئله هستند و برای راستی آزمایی اخبار متعدد و گاه متناقض در این عصر ارتباطات و فضای مجازی تحقیقات و پژوهشهایی نموده و منتشر نمودهاند و در نگاه آنها هم، مبانی گرچه اسمشان عوض شده اما روش همان روش قدمای ما در اعتبار سنجی احادیث است. برای مثال، تحقیقی در برزیل انجام شده و مقاله آن موجود است که مبانی راستی آزمایی رسانهای توسط یک شخص غیرمسلمان تحقیق شده است و همان نتیجهای را داشته که قدما قائل بودهاند.
۱.۱. حجیت، تعبد یا بناء عقلا؟
این که حجیت بر اساس مبنای عقلایی باشد یا تعبد مسئله مهمی است. اساساً تمامی مباحث حجت اعم از شهرت و ظهورات و غیره، همین بحث را دارد. عمدهترین دلیل بلکه تنها دلیل حجیت خبر واحد بناء عقلا است. تعبیر امام نسبت به شهرت این است که شهرت، ارشاد به بناء عقلاست و لذا باید بر مبانی عقلائی و شرط و شروط عقلا پیش برویم و نگاه را از تعبدیت خارج کنیم. لوازم و تبعات مبنای وثوق سندی را باید نگاه کنیم و به نواقص و ناکارآمدی جرح و تعدیل و رجال از حیث ارسال و حدسی بودن دارد. با این که برخی گفتهاند اینها سینهبهسینه نقل میکنند، اما این مطلب جای اشکال است. شیخ و نجاشی از روات دویست سال قبل خود حرف میزنند و معلوم است که بسیاری از این توثیق و تضعیفات، از روی اجتهاد است.
۲.۱. ویژگیهای سند و راوی
بحث ویژگیهای سند مانند اتصال، تعدد و اعتبار برای قدما مهم بوده و صحیح و ضعیف قدمایی با معنای متاخر فرق میکند و راوی ضعیف در اصطلاح آنها به معنای طرد کردن همه روایات راوی نیست و شیخ و نجاشی در بسیاری از موارد بعد از حکم به تضعیف گفتند که «فلا یعمل بمتفرداته». خود مرحوم شیخ که میگوید فلان راوی ضعیف است قرائن، نشان دهنده این است که منظور او عدم عمل به متفردات او است.
۳.۱. ویژگیهای روایت
ویژگیهایی که خود روایت ممکن است داشته باشد مثل شهرت روایی و عملی که جایگاه مهمی داشته است، متأسفانه کمرنگ شده است و با برچسب شهرت و اجماع و بلکه مدرکی بودن از اعتبار ساقط شده است و از زمان میرزای قمی شروع شده و محقق نائینی اولین کسی است که به خاطر مدرکی بودن اجماع را کنار میگذارد.
این در حالی است که به تعبیر امام (قدس سره) هم مناط اجماع و شهرت واحد است و هم اصلاً اجماع کل نداریم و مرحوم سیدمصطفی خمینی میگوید اصلاً اجماع و اتفاق الکل اصلاً وجود خارجی ندارد و آنچه هست، فقط شهرت است.
۴.۱. اصول متلقات
جا دارد نسبت به اصول متلقات کار شود. محققین باید کار کنند و معلوم شود سنجیدن صحت و سقم حدیث، با توجه به خود حدیث چگونه بوده است.
این که بگوییم اصحاب مبانیای داشتند و با غیبت ناگاه همه برمیگردد درست نیست. لذا به مناط تقریر میتوان قول معصوم را کشف کرد. اجماع حجت نیست اما گاهی تقریر همراه آن است و تقریر کاشف نظر معصوم است. هم از امام جواد و هم از امام عسکری علیهماالسلام نسبت به کتب بنی فضال پرسیدند. حضرت فرمودند روایتشان درست است، فکرشان باطل است. بنی فضال مدتی به امامت عبدالله افطح گرویدند و باز برگشتند سیزده امامی شدند و امام قولشان را به خلاف اعتقادشان تأیید کردند.
نکته مهمتر در نگاه قرینه محوی بحث محتوا هم از نظر لفظ و هم مضمون حدیث است. گاهی سخنرانی اسلوبی دارد و افرادی که انس با صحبتهای او داشته باشند میفهمند این سخن، سخن او نیست. خود الفاظ و گاهی معنا و همسویی آن با قطعیات علمی و اجماع و سنت و کتاب، قرائنی برای اعتبار سنجی است.
خوب است در ارتباط با اصول متلقات یک نرمافزار طراحی شود که اصول متلقات که اینها هم به مبنای ما روایتاند، اینها هم آنچنان که صاحب جواهر فرمود کمتون الاخبار هستند و شهید و دیگران فرمودند در زمان کمبود روایات دست به دامان کتب فقهی متقدمین میشدند، چون بهمنزله روایتاند و در تعبیرات فقها نزلت منزله الروایه هستند و در عمل همچنین بوده است جا دارد اینها منسجم شود و ارتباط داده شود و در مجموعههایی منسجم و مرتبط شود.
۲. قلمرو حجیت خبر
در بحث اعتبار سنجی متأسفانه در بحث حجیت خبر واحد تا آنجا که اثبات حجیت فیالجمله کنیم بسنده کردند که بعد آن که مهم نیز همان است کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اصل حجیت خبر، سیره عقلا را همراه دارد و بحث خاصی نداشته است و آنچه مهم است قلمرو حجیت خبر واحد است؛ آیا منحصر به فقه است یا روایات تفسیری اقتصادی طبی اجتماعی و اخلاقی را هم شامل میشود؟ باید کار شود. مرحوم شیخ و آخوند در یکی از تنبیهات استصحاب حجیت خبر واحد در روایات اعتقادی را مطرح کردهاند.
قطعاً حجیت خبر در روایات طبی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و تفسیری محل بحث است و برای اثبات و رد آن مقالات متعدد نوشته شده است؛ مثلاً علامه طباطبایی و آیتالله لاریجانی آن را رد نموده و آیتالله معرفت قبول میکند. اگر خبر واحد را قبول نکنیم چه قدر خبر متواتر داریم که دستمان را در اعتقادات و تفسیر بگیرد؟ حتی اگر خبر را حجت ندانیم اما با اجتماع قرائن از آن بهره بریم باز خود را از بسیاری روایات محروم کردیم چرا که گاهی در بابی تک روایتها وجود دارد و کارساز است.
۳. تسامح در ادله سنن
بحث تسامح در ادله سنن جای کار دارد و در فقه زیاد به آن تمسک میشود.
۴. تبعیض و تفکیک در حجیت
بحث تبعیض و تفکیک در حجیت جای کار دارد؛ پاسخ به این سؤال که آیا اگر قسمتی از حدیث با عقل و قطعیات تعارض کرد کل حدیث زیر سؤال میرود؟
۵. کتابشناسی و شناخت اصول معتبره
کتابشناسی و شناخت اصول معتبره و طرق صحیح جای کار دارد و الحمدالله برخی محققین در این مسئله در قم کار کرده و میکنند.
گفتار دوم: فقه الحدیث
۱. اعتبار و دلالت فعل و تقریر معصوم
در حدیث که حاکی از سنت، یعنی قول و فعل و تقریر معصوم است از بحثهایی که جای کار دارد بحث تقریر و فعل معصوم است. این را من نمیفهمم که در بحث مقدار دلالت فعل بگوییم به همین راحتی انجام کار توسط معصوم تنها جواز را میرساند و تمام. اینقدر بسیط نیست. نمیشود خود را سنت معصوم محروم مکنیم؛ هم بحث اعتبار و حجیت و هم دلالت آن، جای کار دارد.
همچنین مقدار دلالت تقریر، شرایط تقریر مثل عدم معذوریت و تقیه امام باید بحث شود.
۲. عصری سازی روایات
بحث عصری سازی و روزآمدی روایات معصوم هم مهم است.
مثلاً در این حدیث پنج فعل و سنت گوشزد میشود که تنها یکی از آنها در زمان ما قابل اجرا است:
«خَمْسٌ لَا أَدَعُهُنَ حَتَّى الْمَمَاتِ الْأَکْلُ عَلَى الْحَضِیضِ مَعَ الْعَبِیدِ وَ رُکُوبِیَ الْحِمَارَ مُؤْکَفاً وَ حَلْبِیَ الْعَنْزَ بِیَدِی وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِیمُ عَلَى الصِّبْیَانِ لِتَکُونَ سُنَّهً مِنْ بَعْدِی.» (ابن بابویه، ۱۳۷۶، ص۷۲)
فقط همین مورد آخر قابل تطبیق در روزگار حال است. در این موارد باید مفاد را بهروز کرد و مغز و مراد اصلی حدیث را اکتشاف کنیم و آن را بگیریم.
۳. اعتبار سنجی فهم روات
از جمله بحثها این است که بخش زیادی از احادیث دیالوگ بین راوی و معصوم است؛ در این گفتوگوی دو طرفه گاهی جوابی از امام نقل شده که مبتنی بر حرف، سؤال و فهم راوی است. آیا سؤال راوی مقید و مخصص جواب است یا «العبره بعموم اللفط» و باید قاعده عبره را بگیریم؟
۴. تجمیع احادیث، ذیل آیات
در بحثهای فقه الحدیثی، زمان ما نقطه عطفی در تاریخ است، نظیر دوران قرن چهار و پنج که جوامع اولیه نوشته شد و قرن یازده و دوازده که جوامع ثانویه نوشته شد. در این زمان تغییرات و تحقیقات شگرفی شده استبرای مثال، نرمافزارها و همچنین فعالیتهای مرحوم ریشهری بسیار بهجا بوده است و کارهایی هم باید انجام شود و کار فردی نیست بلکه کارگروه است. کما این که گذشتگان همم اگر دایره المعارف و شرح نوشتند همراه با شاگردان و گروههای خود نوشتند.
نکته بعد این است که امروزه، چاپ کردن کتاب بهصرفه نیست و جایی ندارد، خصوصاً این پروژههای کلان. چه تدوین احادیث در مجموعهها و چه شروح در بستر رایانه و نرمافزارها است.
جای این که در قالب یک نرمافزار، هر روایتی را در ذیل آیات قرآن مربوط به آن جمع کند وجود دارد. نرمافزار تفسیر نور آیه را با روایاتی که در تفاسیر است آورده است؛ اما منظور این است که هر روایتی در کتب روایی موجود است ذکر شود. نسبت به همه فرمایشات معصومین علیهمالسلام اعتقادمان این است که «ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی» و هر چه فرمودند بر اساس حق و وحی بوده است. پس منظور، روایات تفسیری نیست. بلکه هر روایتی که هر حدیثی ذیل چه آیه و آیاتی قرار میگیرد.
این کار، به هیچ عنوان کاری کاغذی نیست بلکه دیجیتالی است و ظرفیت بالایی میخواهد و باید همه روایات را لینک نموده و متصل به آیات کند. بخشی از روایات را مفسرین آوردهاند، اما در بخشی، دقیقاً آیه مربوطه استشهاد شده است اما در تفاسیر همه آنها ذکر نشده است.
۵. ارتباط احادیث موضوعی با علم روز مرتبط
بحث دیگری که هست، بحث میانرشتهای است و تا الآن کار ارزندهای انجام نشده است، مثلاً ارتباط احادیث طبی با پزشکان که هر دو طرف میتوانند کمککار هم باشند. این مهم در سیاست و جامعهشناسی و روانشناسی و همه مباحث قابل تحقق است. روایاتی داریم که میتواند فرضیهای برای بحثهای طبی و روانشناسی و… باشد؛ مثلاً غیبت کردن ناشی از عجز و ناتوانی فرد است در روایت آمده است. این از نظر روانشناسی بررسی شود؛ و همینطور سؤالات آن طرف هم به این مجموعه داده شود.
۶. نهادینهسازی آموزههای حدیثی
نهادینه کردن آموزههای اهلبیت علیهمالسلام در جامعه از امور دیگری است که باید انجام شود. این آموزهها، باید در جامعه نمود پیدا کند و معارف از کتب و حوزه بیرون آید مثل جایگاه و اهمیت دادن به قرآن و حدیث. مقام معظم رهبری نیز گله میکنند که امروزه، طلبه بدون باز کردن قرآن در طول طلبگی، میتواند در حوزه مجتهد شود!
۷. تألیف کتب حدیثی موضوعی خودآموز
یکی دیگر از کارهایی که میتوان انجام داد که نام آن را تألیف کتابهای دمدستی و خود بهرهگیری میگذاریم. در موضوع ادعیه، کتاب خوبی مثل مفاتیح داریم و در آداب، بعد از حلیه المتقین، سراج الشیعه و مرآه الکمال، مفاتیح الحیات نوشته شده که تیراژ بالای آن، نشان میدهد که در میان مردم جا افتاده است. در فقه نیز خودآموز فقه مثل من لا یحضره الفقیه نوشته شده است، در اخلاق هم گرچه هست ولی جای کار دارد؛ اما از همه مهمتر کتابی است که در عقائد و اصول اعتقادی شیعه نوشته شود. جوان ما قلم صدسال پیش را نمیپسندد و لذا مفاتیح نوین هم نوشته شد. برخی بزرگان مثل آیتالله وحید (حفظه الله) در آغاز توضیح المسائل مطالبی فرمودند؛ اما بهتر است کتابی مجزا مثل مفاتیح بر اساس روایات نوشته شود و اعتقادات را با قلم روان بهگونهای ترجمه روایات را انجام دهد و به همان سبک قدما انجام گیرد.
۸. مطالعات حدیثی آیندهپژوهانه
بحثهای آیندهپژوهی و مطالعات حدیثی در آینده جای کار دارد. روایات زیادی داریم با این مضمون که «یاتی علی الناس زمان …». مناسب است این روایات در جایی جمع شوند و در همین روایات آینده انقلاب ما دیده شود.
بخش دوم: عرصههای نوین در علم حدیث نظری
۱. قرینه محوری و تجمیع قرائن عامه
مطلب دیگر در فقه الحدیث بحث نظری است که در بحث منطق فهم حدیث و روش فهم حدیث قواعد متعددی گفته شده و کتبی نوشته شده است. نگاه قرینه محوری همانگونه که در اعتبار سنجی مهم است در فهم حدیث هم مهم است. عمدهترین ملاک فهم حدیث توجه به قرائن خصوصی و عمومی حدیث است. قرائن عمومی جای کار دارد و باید قرائن عامه از میان ادله پیدا شود؛ مثلاً تعلیل در حدیث، سؤال راوی، قاعده عبرت، تضمین، استفصال، قضیه فی الواقعه و غیره در مجموعهای ۳۰ مورد از این قرائن عامه را جمع کردهایم. تا جایی که بشود از این موارد بحث شود جای کار دارد. این کلام صحیحی است که «المتبع فی الفقه هو القرائن لا القرارات الاصولیه.»
۲. تجمیع و تنقیح مبانی فقه الحدیثی فقها و اصولیین گذشته
و از موارد دیگری که برای موضوع پایاننامه مناسب است این است که محققین سر سفره بزرگی از فقها و اصولیین که عمری در شرح حدیث و فقاهت گذرانده بنشینند و مبانی فقه الحدیثی یک بزرگی را انتخاب کنند و بر روی آن تحقیق نمایند؛ مثلاً مبانی و روششناسی فهم و نقد حدیث از دیدگاه صاحب جواهر، حدائق، مستند و … . این نوع کارها، در مورد برخی مشاهیر انجام شده است اما در مواردی که کار نشده است میتوان الگوگیری کرد و کار نمود و برای طلبه هم بسیار مفید است.
۳. تجمیع نسخ
توجه به نسخهها یکی از کارهای ارزنده دار الحدیث است که نسخ کافی شریف که از اقدم نسخ تا هر نسخهای که وجود داشته بعد و قبل از صنعت چاپ را آوردهاند و در رفع تعارض و فهم اخبار بسیار قابل توجه است. با ندیدن این نسخهها مشکل ایجاد میشود.
با دیدن این نسخهها بسیاری از این مشکلات تصحیف و زیاده و نقیصه برطرف میشود و نوبت به تعارض مصطلح نمیرسد و در مراحل قبل رفع تعارض میشود. اسم این روش را روش اصلاحی میگذاریم. با روش اصلاح و نگاه به نسخ و دقت در ادراج و اضطراب و غیر آن، میتوان دو روایت را جمع نمود؛ به همین سبب، شش مرحله برای تعارض وجود دارد که در جای خود مطرح میشود.
—————————-
منابع
ابن بابویه، محمد بن علی، الامالی (للصدوق)، کتابچى، ششم، تهران-ایران، ۱۳۷۶ق.
برقی، محمد بن خالد، المحاسن، دار الکتب الإسلامیه، دوم، قم-ایران، ۱۳۷۱ق.
طبرسی، احمد، الاحتجاج، نشر مرتضى، اول، مشهد-ایران، ۱۴۰۳ق.
طوسی، محمد بن حسن، الامالی، دار الثقافه، اول، قم-ایران، ۱۴۱۴ق.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحیاء التراث العربی، دوم، بیروت-لبنان، ۱۴۰۳ق.
هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهلبیت علیهم السلام، موسسه دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (ع)، قم-ایران، ۱۳۸۲ق.