قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فضای فرهنگی مدارس مسجد محور از بسیاری از مدارس دولتی جلوتر است/ آموزش و پرورش مخالف مدارس مسجد محور است/ نباید همه مساجد را مدرسه کنیم!
فضای فرهنگی مدارس مسجد محور از بسیاری از مدارس دولتی جلوتر است/ آموزش و پرورش مخالفت مدارس مسجد محور است/ نباید همه مساجد را مدرسه کنیم!

معاون فرهنگی و تربیتی مدارس علوم معارف اسلامی صدرا در گفتگوی اختصاصی با اجتهاد:

فضای فرهنگی مدارس مسجد محور از بسیاری از مدارس دولتی جلوتر است/ آموزش و پرورش مخالف مدارس مسجد محور است/ نباید همه مساجد را مدرسه کنیم!

قطعاً فضای فرهنگی مدارس مسجد محور از بسیاری از مدارس دولتی جلوتر است اما به جهت فضای تحصیلی چطور؟ فضای تحصیلی در برخی از مدارس مسجد محور گاهی اوقات نگران‌کننده است چون از نیروی توانمندی که کتب درسی و روش تدریس را بشناسد برخوردار نیستند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: در سال‌های اخیر، با نامناسب شدن سطح علمی و فرهنگی مدارس دولتی، برخی به فکر تأسیس مدارس جدیدی همچون مدارس غیرانتفاعی، محیط زیست و … شدند. در این میان، قشر مذهبی نیز بیکار ننشسته و مدارسی را تحت عنوان مدارس مسجدمحور، مدارس معارفی و … تأسیس کرده است. به مناسبت روز سوادآموزی، با حجت‌الاسلام محمدرضا جوان آراسته، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و معاون فرهنگی و تربیتی مدارس علوم معارف اسلامی صدرا، در رابطه با سطح کیفی و آینده این مدارس گفتگو کردیم. او البته معتقد است فضای فرهنگی مدارس مسجدمحور بسیار بهتر از مدارس دولتی است. مشروح این گفتگو، به قرار زیر است.

اجتهاد: آیا ثبت‌نام فرزندان در مدارس، برای آموزش دروس کلاسیک واجب است یا خیر؟

آراسته: وقتی از واجب بودن حرف می‌زنیم دو مدل معنا در ذهن ما تداعی می‌شود. گاهی یک مدل واجب شرعی در نظر ما است، می‌گوییم آیا تحصیل این افراد واجب شرعی است؟ در جواب، باید این واجب شرعی را از مجتهدین پرسید که به ما پاسخ دهند، اما گاهی منظور از واجب بودن به معنای لازم است یا خیر؟ در این صورت باید گفت تحصیل در مدارس کلاسیک به نظر می‌آید که لازم است و لزوم آن از این باب است که تحصیل علم برای هر مسلمان کار لازمی است و اکنون تحصیل علم مسیر آن از این طریق است. البته می‌شود فرض‌هایی داشت. به عنوان مثال کسی در یک محیط جداگانه‌ای به عنوان فضای خصوصی تحصیل کند؛ اما این اولاً برای همه فراهم نیست و دوم اینکه اصلاً این جداسازی و گلخانه‌ای رشد دادن کار درستی نیست. بنابراین به نظر می‌آید اگر روبروی تحصیل علم و حضور در مدارس بی‌سوادی قرار گیرد و چون اگر فردی را بی‌سواد نگه دارید به او ظلم کرده‌اید می‌توان گفت جایز نیست و نمی‌توان دفاع کرد، همان‌طور که در سیره بزرگان ما از جمله مراجع تقلید و چهره‌های مهم مذهبی نشان می‌دهد که آن‌ها فرزندان خود را در این مدارس گذاشته‌اند و از همین شبکه موجود آموزش و تربیت برای رشد علمی فرزندانشان استفاده می‌کنند.

اجتهاد: برخی از مقدسین، از ثبت‌نام فرزندانشان در مدارس امتناع می‌کنند و دلیل آن را فضای آلوده اخلاقی مدارس می‌انگارند نظر شما چیست؟

آراسته: واقعیت این است که غالب مدارس به جهت فضای اخلاقی ایدئال نیستند و مشکلات فراوانی در این فضاها وجود دارد، ساده‌ترین راه برای پاک کردن صورت مسئله این است که بگوییم اگر مدرسه‌ای چنین است ما فرزند خود را به مدرسه نمی‌فرستیم، آیا هدف از نفرستادن فرزندمان به این مدرسه‌ای است که او را به مدرسه‌ای بهتر با فضای ایدئال‌تری بفرستیم؟ که اگر این‌گونه باشد بسیار خوب است اما اگر نتیجه آن این باشد که او را از رفتن به مدرسه منع کنیم و اجازه ندهیم به مدرسه برود به بهانه اینکه فضای اخلاقی مدارس بد است، پرسشی کنار این رفتار ما ایجاد می‌شود و آن پرسش این است که “اگر ما بچه خود را به دلیل فضای اخلاقی مدارس به مدرسه نفرستیم آیا همان بچه‌هایی که در مدرسه هستند در جامعه حضور ندارند و یا خانواده‌هایی که ما رفتار آن‌ها نمی‌پسندیم و در مدرسه هستند در جامعه نیستند؟ گذشته از این ما فرزند خود را به مدرسه نمی‌فرستیم و با همین رویکرد و سیاست جلو حضور فرزند خود را در جامعه می‌گیریم و یا اصلاً می‌توانیم همچنین کاری کنیم؟” واقعیت این است که عملاً امکان‌پذیر نیست و درست هم نیست. ما باید فرزندانمان را جوری تربیت کرده باشیم که وقتی در محیطی قرار می‌گیرند که کم و یا زیاد با ارزش‌های ما متفاوت است توان دفاع و توان حفظ خود را داشته باشند و اینکه بگوییم اینجا محیطش بد است پس فرزند خود را اصلاً به مدرسه نمی‌فرستم ساده‌ترین راه است و الزاماً همیشه ساده‌ترین راه‌ها، راه‌های درستی نیستند. من فکر می‌کنم این کار فرار از حل مسئله است، این کار در نهایت هم پاسخ نمی‌دهد به این دلیل اینکه که آن بچه‌ها و آن آدم‌ها اگر در مدرسه بچه ما را نبینند در جای دیگری از جامعه، هم‌صحبت، هم‌نشین و همراه فرزند ما می‌شوند و اگر آسیبی داشته باشد چند سال دیرتر اما عمیق‌تر متوجه فرزند ما خواهد شد.

روش‌ها و راه‌های تربیت فرزند نیز متعدد و مبانی آن بسیار با یکدیگر متفاوت است اما اگر یک نظام ارزشی طراحی کنیم و او هم این نظام ارزشی را پذیرفته باشد و برای طراحی این نظام ارزشی، فرزند خودمان را دخیل کنیم و در واقع او فعال باشد و نه منفعل و پذیرا باشد نه اینکه به او دیکته شود، فرزند ما اگر در یک محیطی قرار می‌گیرد که ارزش‌ها و رفتارهای محیط با نظام ارزشی ما متفاوت است می‌تواند خودداری کند و از ارزش‌های خود دفاع کند.

اما  اگر ما این قدم اول یعنی نظام ارزشی را برای فرزند خود تعریف نکنیم و یا اگر تعریف می‌کنیم این نظام ارزشی را به فرزندمان دیکته کنیم و او فعال و پذیرا نباشد، به محض اینکه در محیط دیگری قرار می‌گیرد و صدای جدید، حرف نو و متفاوتی می‌شنود ممکن است مسیر خود را عوض کند.

بنابراین ساختن زیرساخت‌ها در دورانی که فرزند بیشتر از خانواده حرف‌شنوی دارد به ویژه ۷ سال اول، کمک می‌کند فرزند ریشه‌ای داشته باشد که آن ریشه در خانواده محکم شده است و این ریشه‌ای که در خانواده محکم شده است در مدرسه اگر با بادی مواجه شود که آن باد مخالف است، این درخت ایستا می‌ماند. از طرف دیگر، نسبت ما با فرزندانمان همواره تعیین‌کننده اثرپذیری آن‌ها از جامعه است. اگر شما یک نسبتی با فرزند خود داشته باشید که این نسبت، نسبت اعتماد، همراهی و رفاقت باشد میزان اثرپذیری او از محیط اطرافش کم می‌شود، به این دلیل که یک اعتمادی به شما دارد و برخی رازهایی که دارد با شما مطرح می‌کند تا شما به او کمک کند و پنهان از شما زندگی نمی‌کند؛ اما اگر این نسبت، نسبت فرار از خانواده و نسبت طلب استقلال از محیط خانواده باشد، این‌چنین نسبتی بستر بسیار آماده‌ای برای گرفتار آسیب شدن است که ما اطلاع نداریم. بنابراین به رویکردهای تربیتی و مدل تعامل خانواده با فرزند خود در سال‌های آغاز زندگی که فصل مهم زندگی است بستگی دارد، با نگاهی به اطراف خود خانواده‌ای مذهبی را پیدا می‌کنید که این خانواده‌های مذهبی فرزندان خود در مدارس معمولی گذاشتند و آن فرزندان اکنون آدم‌های سالمی هستند یعنی در همان محیطی که برخی از مقدسین نگران این هستند که فرزندانشان در آن محیط درس بخوانند چه خواهد شد، تحصیل‌کرده و می‌کنند لذا برخی از آدم‌های مذهبی که فرزندانشان در این مدارس تحصیل ‌کرده‌اند و هیچ اتفاقی برایشان نیفتاده است به دلیل مدل درست تربیتی است که آن‌ها طی کرده‌اند.

اجتهاد: با توجه به نیازهای جامعه امروز آیا می‌تواند گفت سوادآموزی واجب شرعی است؟

آراسته: این تعبیر را شاید از مجتهدین پرسیدن بهتر باشد، اما آنچه که در ابتدای امر به ذهن من می‌رسید بله. به دلیل اینکه سوادآموزی در این دوره از زندگی ما برای هر فردی یک حق حساب می‌شود و اگر این حق را از کسی بگیریم به او جفا و ظلم کرده‌ایم و ظلم هم خلاف شرع حساب می‌شود سوادآموزی یک واجب شرعی برای آدم‌ها است.

اجتهاد: مدارس مذهبی که توسط طلاب به خصوص در سال‌های اخیر به تازگی به صورت مسجد محور راه‌اندازی شده است را چطور ارزیابی می‌کنید؟

آراسته: طیف‌های مختلفی از مدارس مذهبی داریم. بعضی از مدارس مذهبی سابقه بسیار قدیمی دارند و شاید رویکردها و روش‌های خاصی هم داشته باشند. از قبل از انقلاب مدارس مذهبی تأسیس شده‌اند و شهید بهشتی جزو کسانی بودند که مدرسه مذهبی را تأسیس کردند و امروز که مدارس مذهبی بعضی در چهره مدارس مسجد محور تأسیس شده‌اند. مدارس مذهبی طیف وسیع، رویکردهای مختلف و عملکردهای متفاوتی دارند، کارنامه بعضی از آن‌ها کارنامه خوبی است و کارنامه بعضی از این مدارس کارنامه متوسطی است. در مورد مدارس مسجدمحور، حرف و نکته فراوان است این عنوان مسجد محور عنوان وسیعی شده است به این معنا که انواع مختلفی از فعالیت‌ها و مدارس مسجد محور ذیل این عنوان جمع شده‌اند . مدارس مسجد محور یک مدل نیستند بلکه خودشان به شدت متنوع هستند و تنها و تنها در این عنوان که داخل مسجد هستند و کار آموزش‌وپرورشی می‌کنند با هم مشترک هستند؛ رویکردهای آموزشی، مدل تربیتی، انگیزه‌ها و ایده‌هایشان شاید از اولین مسجدهایی که این کار را در مشهد شروع کردند تا مدارسی که تازگی در شهرستان‌های دیگر راه‌اندازی شده‌اند، با هم بسیار متفاوت است.

واقعیت این است اگر از چشم‌انداز آموزش‌وپرورش نگاه کنیم آموزش‌وپرورش از مدارس مسجد محوری دل خوشی ندارد، در جلسه‌ای که با معاون وزیر داشتم ایشان می‌گفتند: ما تمام تلاش خود را برای جمع‌آوری این مدارس به دلیل عدم استاندارهای لازم، عدم فضای فیزیکی مناسب و عدم توانمندی نیروی انسانی این‌گونه مدارس می‌کنیم. در واقع از زاویه وزارت آموزش‌وپرورش، مدارس مسجد محور در واقع هر چه نباشند بهتر است و وزارت خیلی دل خوشی از این مدارس ندارد اما از پنجره نگاه فعالین تربیتی و فرهنگی اگر نگاه کنیم خیلی مشتاق به تأسیس و راه‌اندازی و گسترش مدارس مسجدمحور هستند و دلیل آن این است که مدارس مسجد محور کم دردسر است. به عنوان مثال یکی از مشکلات مهمی که برای ورود در حوزه تعلیم و تربیت خواهید داشت تأمین فضای فیزیکی مدرسه است، مدارس مسجد محور از مساجد برای این فضای فیزیکی استفاده می‌کنند و آن مشکل فضای فیزیکی را حل می‌کنند. مسئله دیگر مسئله تأمین کادر و نیروی انسانی است که آموزش‌وپرورش اکنون با کمبود جدی کادر و نیروی انسانی مواجه است و مدارس مسجد محور از فعالین فرهنگی و افراد رتبه‌های برتر کنکور و با سابقه استفاده می‌کنند و این مشکل نیز را حل کرده‌اند.

من فکر می‌کنم که مدارس مسجد محور از آنجایی که ایده درستی دارند و انگیزه خوبی دارند قابل تقدیر هستند و می‌شود روی آن‌ها حساب کرد و اما اگر در حوزه عملکردی نگاه کنیم، این‌گونه نیست که عملکرد تمام مدارس مسجد محور قابل دفاع باشد. آن ایرادی که وزارت می‌گیرد در بعضی از موارد درست است. بعضی از مساجد به جهت فضای فیزیکی، مناسب برگزاری کلاس نیستند به عنوان مثال مسجدی که فقط یک شبستان دارد و در این شبستان ۴ کلاس هم‌زمان می‌خواهد برگزار شود. البته در کنار این، مساجدی هستند که فضای فیزیکی مناسبی دارند و در چندطبقه هستند. پس بعضی از مدارس مسجد محور عملکرد درستی دارند.

نکته بعدی، این عملکرد درست و یا شاید نادرست با مسئله نیروی انسانی پیوند می‌خورد، چه کسانی در این مدارس مسجد محور تدریس می‌کنند؟ قطعاً و قطعاً فضای فرهنگی مدارس مسجد محور از بسیاری از مدارس دولتی جلوتر است اما به جهت فضای تحصیلی چطور؟ فضای تحصیلی نیز گاهی اوقات در برخی از مدارس مسجد محور نگران‌کننده است چون از نیروی توانمندی که کتب درسی و روش تدریس را بشناسد برخوردار نیستند.

در نهایت نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که مدارس مسجدمحور، ایده درست، محترم و مبارکی دارند اما این‌که هر مسجدی را بپذیریم که در واقع مدرسه‌ای باشد به نظرم جفا به مساجد است، این ایده می‌تواند ایده کار آرایی باشد همچنان که همین امروز هم در بعضی از مساجد ایده کارایی است. من فکر می‌کنم باید سخت‌گیری و جدیت در این‌که فقط بعضی از مساجد بتوانند پای کار بیایند، داشت که اگر این‌گونه برخورد کنیم ما می‌توانیم به یک الگو برسیم، یک الگو از مسجدی که در حیطه تعلیم و تربیت وارد شده و توانسته خوب عمل کند. این عملکرد خوب را می‌توان بعد از سه الی چهار سال با خروجی‌های آن مدرسه از جمله رتبه آموزشی و تراز فرهنگی این مدارس سنجید.

به نظر من مدارس مسجدمحور هم کمک بسیار بزرگی به آموزش‌وپرورش می‌توانند داشته باشند و هم دغدغه جمع زیادی از متدینین و مؤمنین را برطرف می‌کنند، بعلاوه اینکه مسجد محور بودن با رویکرد و تعالیم دینی ما بیشتر هم‌سنخ و همراه است. وقتی هر مسجدی مدرسه نشود و مساجدی که توانمندی دارند با یک نگاه دقیق و کارشناسی شده پای کار بیایند و آن‌چنان که برخی از مساجد این‌گونه هستند و بسیار درست کار می‌کنند آموزش‌وپرورش همراه این مدارس خواهد شد.

مدارس مسجد محور اگر عملکرد خوبی ارائه دهند می‌توانیم به یک الگو برسیم که این الگو قابل گسترش در کشور باشد.

۳ دیدگاه

  1. طوری بیان شده که انگار مدارس دولتی چه گلی به سر بچه های ما زده اند؟؟!!!
    مدارس مسجد محور هر چه مشکل هم داشته باشند از مدارس دولتی بهترند
    ثانیا: شما یک کلاس را در یک مسجد برگزار کن این چه اشکالی داره؟
    حیاط مسجد هم میشه حیاط مدرسه
    معلم آموزش و پرورش هم به جای مدرسه میاد داخل مسجد درس میده

    اشکالش چیه؟

  2. بسیار عالی بود
    طرح بسیار خوبی است ولی هر حوزه ای یک سری ایرادات دارد که بایستی با حمایت بهبود میاد کند نه اینکه متوقف شود فقط به دلیل شخصی …

  3. سلام
    همچین از فضای تحصیلی مدارس آموزش وپرورش گفتی که فکر کردم معلم های حق التدریسی یهو یهویی پرش ژنتیکی کردن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky