من با نظر شما موافقم که یک مقدار نسبت به اعیاد، کملطفی داریم. این را باید قبول بکنیم که ما مسلمانها، کملطف هستیم. برای خیلی مسائل دیگر که اهمّیّت چندانی ندارد کارهای مفصّلی انجام میدهیم؛ امّا در مورد این گونه مناسبتها که از همه چیز مهمّ تر هستند، ارزش کمتری قائل هستیم و مثلا دهه شادی نمیگیریم.
شبکه اجتهاد: حجّتالاسلاموالمسلمین محمّد باقری شاهرودی، از مدرّسین درس خارج فقه و از اساتید قدیمی سطح عالی حوزه علمیّه قم میباشد. ایشان با وجود صلاحیّت فراوان، تنها چندسالی است که بر کرسی تدریس خارج تکیّه زده و بیشتر سالهای تدریس خویش را به تعلیم دروس سطوح عالی گذارنده است. عضو سابق حلقه استفتاء مرحوم آیتالله تبریزی (قدسسره)، در زمره فقهای سنّتی حوزه به شمار میآید. با ایشان، در رابطه با نظر فقه جواهری در مورد شادی گفتوگو کردیم. پاسخها و دفاعیّات استاد از دیدگاه سنّتی فقهاء، نگاهی جدید به این مقوله را پیش رویمان قرار داد.
پرسش: تفاوت شادی ممدوح اسلامی با مفاهیم مذمومی نظیر لغو و لعب و مانند آن در چیست؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: سؤال نادرست است؛ چراکه لغو و لعب از مفاهیم مذموم نیست و منافاتی با شادی ندارد. چنین نیست که هر چه لغو باشد حتما در شرع نیز مذموم است. در مورد لعب نیز دو گونه لعب داریم: یکی، لعبی که شرع به آن دستور میدهد، مثل ملاعبه با فرزند و زوجه و لعبهایی مثل تیراندازی و اسبدوانی که مواردی از آن مستحبّ نیز هست. قسم دیگر آن، لعبی است که حرام میباشد، مانند: لعب به آلات قمار. بنابراین هر لعبی در مقابل شادی اسلامی نیست؛ بلکه برخی لعبها کاملا اسلامی است و در مقابل شادی اسلامی قرار نمیگیرد؛ بلکه از مصادیق شادی اسلامی است.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: سؤال نادرست است؛ چراکه لغو و لعب از مفاهیم مذموم نیست و منافاتی با شادی ندارد. چنین نیست که هر چه لغو باشد حتما در شرع نیز مذموم است. در مورد لعب نیز دو گونه لعب داریم: یکی، لعبی که شرع به آن دستور میدهد، مثل ملاعبه با فرزند و زوجه و لعبهایی مثل تیراندازی و اسبدوانی که مواردی از آن مستحبّ نیز هست. قسم دیگر آن، لعبی است که حرام میباشد، مانند: لعب به آلات قمار. بنابراین هر لعبی در مقابل شادی اسلامی نیست؛ بلکه برخی لعبها کاملا اسلامی است و در مقابل شادی اسلامی قرار نمیگیرد؛ بلکه از مصادیق شادی اسلامی است.
امّا لغو، مانند این است که یک کسی، بدون هیچ قصد و غرضی، سر کوچه میایستد. وقتی که از خودش هم بپرسی که برای چه ایستادی، میگوید: نمیدانم. همانجا اگر کسی ایستاده باشد که دست یک بینوایی را بگیرد یا کسی را از این طرف خیابان، به آن طرف خیابان برساند، مورد مدح قرار میگیرد. البتّه ممکن است برخی از این کارها، مذمّت عقلایی داشته باشد؛ ولی دلیلی بر حرمتش نداریم؛ چون بین مذمّت و حرمت عقلایی، ملازمهای وجود ندارد.
امّا در رابطه با لهو، ممکن است بتوان قائل به حرمت آن شد، البتّه نه علی الإطلاق. امّا حتّی بر فرض حرمت لهو، لکن دلیلی بر حرمت لغو و لعب وجود ندارد.
پرسش: شاخصههای شادی اسلامی، اموری سلبی هستند یا ایجابی؟ به عبارت دیگر، برای احراز اسلامیسازی بودن یک نوع شادی و تفریح، میبایست گزارههای ایجابی در آن وجود داشته باشد یا همین که مستلزم عنوان مذمومی نباشد موجب مشروعیّت آن میگردد؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: ابتدا باید مراد از اسلامی بودن شادی مشخّص شود. اگر مراد این است که صرفا حرام نباشد، طبیعتا شاخصهای آن، سلبی است؛ امّا اگر مراد از آن، رسیدن به درجاتی از ایمان و تقواست، طبیعتا شاخصهای آن هم ایجابی خواهد بود. به عنوان مثال، سوتزدن فی نفسه مشروع است و حرمتی ندارد؛ امّا اگر بنا بر رعایت تشخّص و شأن انسان باشد، این کار با شؤون یک انسان با شخصیّت نمیسازد.
پرسش: آیا تشویق اسلامی به معنویّت و ذکر که مستلزم نوعی جدّیّت و توجّه است، با مقولهی شادی و تفریح که بنایش بر هزل و عدم جدیت است سازگار است؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: اساسا شادی، متوقّف بر هزل و امثال ذلک نیست؛ بلکه چه بسا ممکن است کسی پس از مدّتها درس خواندن و تلاش، وقتی مدرکش را تحویل میگیرد، از خوشحالی در پوست خود نگنجد. خب، چنین شخصی شاد است، لکن درعینحال، امور خود را نیز با جدّیّت تمام انجام داده است.
پرسش: بر فرض تجویز انواع برخی شادی توسط اسلام، آیا میتوان این دین را مروج و مشوّق شادی دانست؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: بله. البتّه شادی، دارای مراتب مختلفی است و شادی یک جوان با شادی یک بچّه یا شادی یک پیرمرد متفاوت است. اگر همینالان از کسی سؤال کنید که مطالعه کردن، باعث شادی و استراحت است، ممکن است قبول نکند و آن را بیشتر موجب خستگی بداند؛ لکن وقتی کسی ساعتها در سفر بوده است، ممکن است همین مطالعه، برای او اسباب شادی و تفریح را فراهم آورد.
پرسش: اینها که فرمودید دالّ بر جواز شادی در دین مبین اسلام بود. امّا صحبت این است که آیا میتوان اسلام را مروّج شادی نیز دانست یا آن که صرفا آن را جائز میشمارد؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: اسباب شادی، به نسبت انسانها، مختلف است. حال اینکه شارع، کدام سبب را قبول دارد و کدام یک را نمیپذیرد، موضوع بحث نیست.
پرسش: آیا شارع، این امر را به بناء عقلاء واگذار نکرده است؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: نه؛ زیرا بنای عقلا، بعضی از چارچوبها را نمیتواند تشخیص دهد. بله، عناوین کلّی مانند ظلم به دیگران را میتواند تشخیص دهد یا مثلا وهن به دیگران را میتواند تشخیص دهد؛ امّا در تشخیص برخی مصادیق آن، همیشه صائب نیست. مثلا ممکن است نگاه به نامحرم را ظلم نداند؛ لذا بنای عقلا در چنین مواردی، نیازمند امضاء شارع است. نیاز سیره عقلا به امضای شارع نیز مطلب بسیار روشنی است. به جامعه نگاه کنید. تمام اینهایی که در جامعهی ما یا جوامع دیگر، خانوادههایشان متلاشی شده، به خاطر پیمودن اسبابی بوده است که شارع آنها را امضا ننموده است. آنها گمان میکردند که با پیمودن این مسیر، میتوانند به آرزوی دیرینشان برسند، درحالیکه خود و خانوادهشان را متلاشی کردند. کسانی که زندگیشان را به خاطر اعتیاد به باد دادند، از همین قبیلاند. همینگونه است عاقبت کسی که مسیر زندگی خود را به خاطر غنا و موسیقی منحرف میکند یا آن که شرب خمر میکند. اگر اینها، در چارچوب شرع حرکت میکردند، شادیهایشان مستدام بود و موقّت نبود. اگر شرع میگوید این کار را نکنید، نه اینکه – نعوذ بالله– شارع، نیازی به این مسائل داشته باشد؛ بلکه به خاطر عاقبت شوم آن برای انسانهاست.
پرسش: توصیههای دین در اعیاد مذهبی، بیشتر متوجه قرائت ادعیه، زیارت ائمّه معصومین (علیهم السلام) و اقامهی نمازهای وارده در آن روزهاست. با توجه به این امور، آیا میتوان گفت توصیههای اسلام برای اعیاد، تفریح و شادی نیست؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: شما در جریان غدیر که نگاه بکنید، میبینید که وقتی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را معرّفی میکند، همه به هم تبریک میگویند. به امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم تبریک میگویند. بنابراین اصل شادی، در اسلام بلااشکال است. امّا مطلبی که وجود دارد این است که برگزاری مراسم شادی معصومین (علیهم السلام) میبایست مطابق با شأن آن بزرگواران باشد. مثلا مجرّد کف زدن، حرام نیست و بلا اشکال میباشد. البتّه پیش از اسلام، مشرکین میآمدند و دور خانه کعبه کف میزدند که شارع، از این کار نهی کرده است. امّا در رابطه با کف زدن در مجالس اهل بیت (علیهم السلام)، میبایست شأن صاحبان این مجالس رعایت شود. مثلا در مراسم عروسی، دست زدن ممنوع نیست و مشکلی ندارد؛ امّا در مراسم میلاد یکی از معصومین (علیهم السلام)، چنین چیزی جالب نیست.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: شما در جریان غدیر که نگاه بکنید، میبینید که وقتی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را معرّفی میکند، همه به هم تبریک میگویند. به امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم تبریک میگویند. بنابراین اصل شادی، در اسلام بلااشکال است. امّا مطلبی که وجود دارد این است که برگزاری مراسم شادی معصومین (علیهم السلام) میبایست مطابق با شأن آن بزرگواران باشد. مثلا مجرّد کف زدن، حرام نیست و بلا اشکال میباشد. البتّه پیش از اسلام، مشرکین میآمدند و دور خانه کعبه کف میزدند که شارع، از این کار نهی کرده است. امّا در رابطه با کف زدن در مجالس اهل بیت (علیهم السلام)، میبایست شأن صاحبان این مجالس رعایت شود. مثلا در مراسم عروسی، دست زدن ممنوع نیست و مشکلی ندارد؛ امّا در مراسم میلاد یکی از معصومین (علیهم السلام)، چنین چیزی جالب نیست.
البتّه مسلّما روزی که امام (علیه السلام) متولّد میشود با روز عاشورا، قطعا نباید یکسان باشد. هیچ مسلمانی هم نباید این دو را مانند هم بداند؛ امّا باید به نوعی شادی شود که موجب وهن این بزرگواران نباشد. انسان در اعیاد اسلامی، هر شادی که موجب وهن نباشد را میتواند انجام دهد.
پرسش: البتّه این طور که میفرمائید دستور ندادهاند؛ یعنی نگفتند که خودتان، هر طور که خواستید شادی کنید؛ بلکه فرمودهاند: نماز بخوانید، دعا بخوانید، زیارت عاشورا بخوانید.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: اینها که میفرمائید حدّ اعلای افعال مسلمان در چنین روزهائی است؛ امّا به این معنا نیست که غیر از آن نباید انجام شود. البتّه میزان شادی انسانها در مناسبتهای مختلف، متفاوت است. خود شما هم نسبت به روزهای تولّد فرزندانت، شدّت و ضعف داری. در همه جای دنیا نیز همین جور است.
پرسش: قوانین و توصیههای شرعی برای شادی، معمولاً متدیّنین را تبدیل به انسانهائی میکند که قادر به شاد کردن دیگران نیستند و یا تلاش آنها برای شاد کردن دیگران معمولا نافرجام میماند. (به عنوان مثال، وقتی بناست لطیفهای تعریف شود که در آن نام کسی آورده نشود و از طرفی، در اوّل آن تصریح به لطیفه بودن آن شود تا شبهه «کذب شوخی» پیش نیاید، دیگر لطفی در آن باقی نمیماند تا موجب شادی دیگران شود. ) آیا این امر، ضرورت بازنگری در احکام فقهی و توصیههای اخلاقی به شادی را ایجاب نمیکند؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: بررسی این مطلب، نیازمند یک گفتگوی مجزّا است. شوخی دارای تقسیماتی است که بررسی آن، زمان زیادی را میطلبد؛ امّا من در این فرصت کوتاه، به طور اجمالی به این اقسام اشاره میکنم:
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: بررسی این مطلب، نیازمند یک گفتگوی مجزّا است. شوخی دارای تقسیماتی است که بررسی آن، زمان زیادی را میطلبد؛ امّا من در این فرصت کوتاه، به طور اجمالی به این اقسام اشاره میکنم:
گاهی طنز و شوخی، از باب ظلم است؛ مثلا دولت یا شهرداری یا وزیری با برنامهریزی قبلی دارند به مردم ظلم میکنند. طنز در چنین مورادی، مشکل ندارد و غیبت نیست. حتّی در برخی موارد، ممکن است به جهت لزوم اعلام این ظلمها، حتّی طنز واجب نیز بگردد تا ظالم مفتضح شود و دست از ظلمش بردارد.
گاهی نیز طنز برای صرف اطّلاعرسانی است؛ مثل اینکه احکام شرعی درضمن شوخی و طنز بیان شود یا آن که غرض عقلایی دیگر در پشت قضیّه وجود داشته باشد. در این صورت، طنز جائز است و مشکلی ندارد.
گاهی نیز صرفا برای خنده است. در این صورت، باید دقّت شود که موجب توهین به جمعی از جامعه یا قوم خاصّی نباشد؛ زیرا در این صورت، واضح است که عقل، آن را قبیح میداند.
حال اگر در همین فرضی که صرفا برای شوخی و خنده است، جریانی فرضی گفته شود، در حالی که تمسخر قومیّت و ملّتی نیست و کسی نمیگوید که غیبت کرد یا دروغ گفت – چون مرتکز همه این است که همه این قوم، این طور نیستند؛ بلکه یکی از آنها، فرضا چنین کرده است؛ ولی بقیّه آنها، انسانهای فرهیختهای هستند – در این صورت، طنز اشکالی ندارد؛ بلکه حتّی ممکن است خود آن قوم و اهل آن زبان نیز آن جوک و لطیفه را نقل کنند و بخندند. امّا اگر غیر از این باشد، نه عقل میپسندد و نه عقلاء؛ چون مصداق توهین، ظلم وتجاوز است. به نظر من، ذهنیّت در مورد نقل این جوکها همین است، و الّا اگر غیر از این بود، خود آن قوم صدایشان در میآمد ویا حداقلّ نقل نمیکردند. بنابراین عدم اعتراض آنها، حاکی از این است که اینگونه لطیفهها، صرفا شوخی بوده و مرتکز در اذهان، آن را مصداق توهین و ظلم نمیداند.
پرسش: نظرتان در رابطه با رفتار مرسوم در جلسات مذهبی که الزاما با ذکر مصیبت ختم میشود چیست؟ آیا این امر شادی افراد را کم نکرده و به تدریج، موجب غمگین شدن وجهه دین نمیشود؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: یک بحث، این است که آیا این کار درست است یا نه؟ در پاسخ آن باید گفت که خواندن مصیبت در آخر مراسمات مذهبی را شارع توصیه نکرده است؛ لذا در فرض نادرست بودن آن، اشکالی متوجّه شرع نمیباشد. علاوه بر اینکه، کسانی که این کار را انجام میدهند نیز آن را امری الزامآور نمیدانند. در همهجای دنیا هم چنین کارهایی مرسوم است. مثلاً اگر در جلسهای، از حافظ و سعدی بخوانند و دست آخر هم مثلاً جریان فوت حافظ را بگویند، این کار مذموم و خلاف قاعده نیست. در سایر ملّتها، به خصوص در غرب، چنین اشکالاتی را مطرح نمیکنند. نه اینکه اطّلاع نداشته باشند، بلکه آن را تکملهی جلسه میدانند. به قول امروزیها که در آخر غذا میگویند، دسر را بیاور. در همین کشور خودمان نیز همین گونه است؛ مثلا اگر جلسهای جدّی باشد، در آخر آن، از یک موزیسین دعوت میکنند تا یک موسیقی بنوازد تا احساسات جمع تخلیه شود. در اینجا ممکن است کسی از شنیدن موسیقی، گریهاش بگیرد. حالا اگر یک عیدی را گرفتند و پس از مدح ائمّه (علیهم السلام)، یک روضهای هم در پایان آن خواندند تا تذکّری هم باشد؛ مردم بدانند که اگر شادی هست، این مصیبتها هم وجود دارد. قرآن هم میگوید: نعمتهای دنیا را که متذکّر میشوید، از آن طرف، آخرت را هم متذکّر بشوید، چرا؟ چون متذکّر شدن به آخرت، به این دنیا، یک انضباطی میدهد. باور کنید اگر بعضی تذکّرات در این جلسات نبود، الآن در مساجد ما، بعضاً – نعوذ بالله – در اعیاد میرقصیدند. تازه این وضعیّت فعلی، بدین جهت است که یک مقدار جلوی این حرکات گرفته شده است. آن قدر برخی مراجع تذکّر دادهاند که تازه به وضعیّت فعلی رسیدهایم، وگرنه اگر این تذکّرات هم نبود معلوم نبود که وضع فعلی چگونه میبود. به هر حال، به نظر من اینکه در پایان مجالس، ذکر مصیبت اهل بیت (علیهم السلام) شود تا تذکّری برای حاضران در مجلس شود مشکلی ندارد. به خصوص که این گونه تذکّرات منشأ شرعی ندارد و تنها از جانب خود متدیّنین انجام میگردد.
پرسش: درست است که این جریان متّصل به دین نیست، ولی مشکلش این است که متدیّنین را به گونهای جلوه میدهد که گویا همیشه به دنبال عزا و مصیبت هستند. این جلوه خارجی این حرکات، به نظر خیلی جالب نمیآید.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: بازگشت اینها، به اسباب است. بارها شده است که وقتی یک موزیسین نی میزند، کسانی که آن را میشنوند به حدّی گریه میکنند که گویا نزدیک است جانشان را از دست بدهند. حالا آن کسی که بر امام حسین (علیه السلام) گریه میکند، یک هزارم چنین شخصی هم گریه نمیکند، ولی تنها به او اشکال میگیرند. بنابراین این کار، یک امر سلیقهای است که هم از جانب متدیّنین و هم از جانب غیرمتدیّنین صورت میگیرد و چیز تازه و جدیدی نیست که بتوان به آن اشکال گرفت.
پرسش: آیا دهههای مکرّر عزاداری و نبود دهههای شادی در طول ایّام تاریخ اسلام، حقّ را به قائلین به غمگین بودن اساس این دین نمیدهد؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: نه؛ زیرا ما هم دهههای عزا داریم و هم دهههای شادی. بنابراین درست نیست که بگویند تنها دهههای عزاداری داریم. مثلا ماه شعبان، تماما ماه شادی است و عزایی در آن وجود ندارد.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: نه؛ زیرا ما هم دهههای عزا داریم و هم دهههای شادی. بنابراین درست نیست که بگویند تنها دهههای عزاداری داریم. مثلا ماه شعبان، تماما ماه شادی است و عزایی در آن وجود ندارد.
اگر به میل من بود و از من نظر میخواستند، خیلی از این تعطیلات سال را در ایّام غدیر یا ولادت امیر المؤمنین (علیه السلام) میانداختم، تا به دنیا ثابت بشود که این، بزرگترین عید جهان بشریّت است. حالا به اینکه بشر قدر نمیداند، کاری ندارم؛ امّا خود قرآن میگوید که دین اسلام را در این روز به تکامل رساندم. خب، حال که این گونه است، درست نیست که نسبت به این مسائل، بیتفاوت باشیم. . دین آنقدر اهمّیّت دارد که حساب ندارد. فقط قضیّه، عید غدیر نیست؛ بلکه ما نسبت به سایر اعیاد، مثل عید فطر هم بیتفاوت هستیم. فکر میکنید اگر کفّار، این چنین روزهایی را داشتند، چه کار میکردند؟ اگر آنها افرادی مانند ائمّه معصومین (علیهم السلام) را داشتند، چه کار میکردند؟ باور کنید آنها را میپرستیدند. آن وقت ما که چنین افرادی و چنین روزهایی را داریم نسبت به آنها بی اهمّیّت هستیم. ما برای خیلی چیزهای جزئی، در طول سال، تعطیلاتی یا عیدی یا مراسمی مانند آن را درست میکنیم، ولی برای اینها که ارزش دین و ارزش انسانیّتاند، ارزش کمتری قائل بوده و بهای کمتری را میپردازیم. در نیمه ماه شعبان، کسی به دنیا میآید که بناست روزی بشریّت را نجات دهد؛ امّا ما نسبت به آن کم لطفی میکنیم.
بنابراین، من با نظر شما موافقم که یک مقدار نسبت به اعیاد، کملطفی داریم. این را باید قبول بکنیم که ما مسلمانها، کملطف هستیم. برای خیلی مسائل دیگر که اهمّیّت چندانی ندارد کارهای مفصّلی انجام میدهیم؛ امّا در مورد این گونه مناسبتها که از همه چیز مهمّ تر هستند، ارزش کمتری قائل هستیم و مثلا دهه شادی نمیگیریم. البتّه این عرض من، منافاتی با وجود دهههای عزاداری ندارد؛ بلکه آنها هم لازم است و به منزله خوارک دینی مردم میباشد. دهه عاشورا، دهه فاطمیّه و سایر دهههای عزاداری، همین حکم را دارند. همین امر، باعث تفاوت ما با سایر مذاهب است. شما بروید در میان متدیّنین سایر مذاهب تا ببینید به علّت نبود چنین دهههایی، چه قدر از واقع دین دور هستند. آن چیزی که شیعه را نگه داشته، همین دهههاست. اینها است که واقعاً شیعه را نگه داشته، نه ماه رمضان مثلاً. وجود چنین دهههایی است که باعث میشود مردم به مسائل دینی متوجّه شده و به مبالات به دین تشویق شوند. بیشتر ساعات و روزهای عمر ما، به رفاه و شادی میگذرد. امّا همین دهههاست که افسار انسان را میبندد و نمیگذارد انسان در سرازیری فساد و اذلال غرق شود. در نتیجه، به نظر من، وجود چنین دهههایی، خیلی هم خوب است. البتّه این را هم بگویم که این کلام من به معنای خوب بودن اضافه کردن دهههای عزاداری دیگر به دهههای فعلی نیست؛ زیرا خود اضافه کردن دهههای عزاداری، محذوراتی را در پی دارد. امّا در عین حال، این دهههایی که الآن به عنوان دهههای عزاداری مرسوم است، اینها واقعاً لطف است؛ لطفی که خداوند برای بشریّت و به خصوص برای دینداران و برای اسلام و برای شیعه قرار داده، تا به واسطهی آن، افسارها بسته شود. در این دههها، جوانها برمیگردند و متوجّه میشوند. این دههها، انسان را از غفلت در میآورد. انسانی که در غفلت است، واقعاً در این ایّام از غفلت خارج میشود و خودش را متوجّه میکند. وقتی که دوباره هم بخواهد به غفلت برود، باز یک دههای و یک مراسمیآغاز میشود و موجبات بازگشت دوباره او را فراهم میآورد. خلاصه، این گونه نیست که وجود چنین دهههائی، به ضرر باشد؛ بلکه فوائد فراوانی هم بر آنها مترتّب است که به برخی از آنها اشاره کردم.
پرسش: برای تزریق شادی و شادکامی به جامعه، چه تلاشهای فقهی و تبلیغی را میبایست انجام داد؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: برای ترویج شادی در جامعه، باید آن چیزهایی که شرع بیشتر، مورد تأکید قرار داده است را ترویج کرد. مثلا شنا، خودش یک شادی است که اگر امکانات وجود داشته باشد، ورزش خیلی خوبی است. یا مثلاً اسبسواری اگر امکاناتش در جائی فراهم باشد، ورزش بسیار خوب و شادی آوری است و خوب است که ترویج شود. در زمانهای گذشته، اسب، مرکب جنگ بوده است؛ امّا اگر ائمّه (علیهم السلام) الان حضور داشتند قطعا مرکب دیگری را به عنوان وسیله جنگی معرّفی کرده و مردم را تشویق به استفاده از آن میکردند. حالا اینها، وسائلی است که معصومین (علیهم السلام) نسبت به ترویج آنها تأکید کردهاند؛ لکن حکومت اسلامی، نباید تنها به ترویج این ورزشها بپردازد؛ بلکه میبایست هر ورزشی که نسبت به آن نهیی وارد نشده است را ترویج کند تا نشاط را در جامعه افزایش دهد. وظیفه حکومت اسلامی، تنها ترویج ورزشهای مورد تأکید شرع نیست؛ بلکه هر ورزشی که مباح بوده و نسبت به آن، نهیی وارد نشده است میبایست از جانب حکومت اسلامی ترویج شود؛ زیرا جلوگیری از ترویج این گونه ورزشها، باعث ایجاد دافعه در جامعه میشود. البتّه ابتدا میبایست جامعه را نسبت به انجام ورزشهای مورد تأکید شارع ترغیب کرد؛ ولی پس از آن، لازم است تا مردم را نسبت به انجام سایر ورزشهای مباح نیز ترغیب نمود. هم چنین حکومت اسلامی باید مواظب باشد تا مبادا مردم را نسبت به انجام ورزشهائی که شارع از آنها نهی کرده است ترغیب نماید؛ بلکه میبایست با آنها با قدرت برخورد کند تا زمینه فساد را از جامعه مسلمین ریشه کن نماید.
پرسش: به عنوان جمعبندی بحث، آیا میتوان گفت: فقهاء، مانع شادی مردم هستند؟
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: نه؛ این مطلب، اصلا درست نیست. آنچه فقهای ما میخواهند این است که جوانها، مسلمانان و شیعیان، در زندگی شان موفّق و شاد بوده و از رفاه کامل برخوردار باشند؛ چه به لحاظ اقتصادی، چه سیاسی و چه اجتماعی. برای فقهاء مهمّ است که شیعیان، با اختیار خودشان به سمت دین بیایند و از روی اجبار، کاری را انجام ندهند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم فرموده است: «لا إکراه فی الدین». فقهاء، به صورت دلسوزانه با این قضیّه برخورد میکنند و دوست دارند مردم با اختیار خودشان، به سمت دین حرکت کرده و زندگی مطلوب شارع را انتخاب نمایند. اینکه میگویند: دین جلوی شادیها را میگیرد، کذب محض است. اینها مسائلی است که کسانی که در دین حضور ندارند میگویند؛ امّا وقتی در داخل این دین و در میان متدیّنین بیایند میبینند که این ادّعاها صحیح نیست. البتّه مردم نیز باید مواظب باشند که به بهانه شادی و اعیاد ملّی، به مناسبتها و عزاهای مذهبی که اساس دین بر آنهاست، خدای ناکرده توهین نشود. امسال، عید نوروز با شهادت بی بی دو عالم، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) مقارن است؛ شهادت کسی که بشریّت و بلکه، خلقت دنیا، مدیون اوست. مردم باید مواظب باشند که این شادیهای زودگذر، خدای ناکرده، به اساس دین لطمه وراد نکرده و آن را مورد وهن قرار ندهد. شادی انسان، فی نفسه مشکلی ندارد؛ امّا نباید باعث اذیّت و آزار همسایه بشود.
حجّتالاسلام باقری شاهرودی: نه؛ این مطلب، اصلا درست نیست. آنچه فقهای ما میخواهند این است که جوانها، مسلمانان و شیعیان، در زندگی شان موفّق و شاد بوده و از رفاه کامل برخوردار باشند؛ چه به لحاظ اقتصادی، چه سیاسی و چه اجتماعی. برای فقهاء مهمّ است که شیعیان، با اختیار خودشان به سمت دین بیایند و از روی اجبار، کاری را انجام ندهند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم فرموده است: «لا إکراه فی الدین». فقهاء، به صورت دلسوزانه با این قضیّه برخورد میکنند و دوست دارند مردم با اختیار خودشان، به سمت دین حرکت کرده و زندگی مطلوب شارع را انتخاب نمایند. اینکه میگویند: دین جلوی شادیها را میگیرد، کذب محض است. اینها مسائلی است که کسانی که در دین حضور ندارند میگویند؛ امّا وقتی در داخل این دین و در میان متدیّنین بیایند میبینند که این ادّعاها صحیح نیست. البتّه مردم نیز باید مواظب باشند که به بهانه شادی و اعیاد ملّی، به مناسبتها و عزاهای مذهبی که اساس دین بر آنهاست، خدای ناکرده توهین نشود. امسال، عید نوروز با شهادت بی بی دو عالم، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) مقارن است؛ شهادت کسی که بشریّت و بلکه، خلقت دنیا، مدیون اوست. مردم باید مواظب باشند که این شادیهای زودگذر، خدای ناکرده، به اساس دین لطمه وراد نکرده و آن را مورد وهن قرار ندهد. شادی انسان، فی نفسه مشکلی ندارد؛ امّا نباید باعث اذیّت و آزار همسایه بشود.
شما میخواهید شاد باشید؟ ما هم با شادی مخالف نیستیم؛ شما عیدتان را داشته باشید، همه چیزتان را هم داشته باشید؛ ولی در این روزهایی که به مناسبت حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، روزهای عزا است، قلب پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را خون نکنید. این روزها، احترامشان را داشته باشید. بعد از این روزها، وقت برای شادی، زیاد است. تنها چیزی که به عنوان یک طلبه از مردم میخواهم این است که احترام این ایّام را نگه دارید. ما هر چه داریم از اینها داریم. حتّی طبق روایات ما، به خاطر وجود فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) و ائمّهی معصومین (علیهم السلام)، این دنیا خلق شده است؛ بنابراین، وجود ما، به خاطر وجود آنهاست. اگر آنها نبودند، ما هم نبودیم. مردم مطمئن باشند که اگر احترام آنها را حفظ کنند، آنها نیز دستشان را میگیرند؛ آن وقت، شادیهایشان واقعا شادی میشود و به تلخی، پایان نمییابد.