شبکه اجتهاد: اینکه سعودی -به تعبیر امام خمینی (ره)- اسلام سفیانی است و “بتهایی خطرناک تر از لات و هبل در چهره فریبی نو برپاست” و “حرم، حرم است اما نه برای ناس که برای آمریکا”؛ درست!
اینکه بین اسلام انقلابی ما با اسلام آمریکاییِ عربستان از حج ابراهیمی تا مواجهه با مظلومین فلسطین تا نفی سبیل استکبار بر ثروت مسلمین و همکاری با صدام و آمریکا و اسرائیل و دهها مساله دیگر چالش بوده و هست؛ درست!
اما واقعیت سیاست و روابط بینالملل هم اقتضائاتی داشته است! از قیمت و تعداد بشکه صادرات نفت در اپک تا همکاریای منطقهای علیه پروژه ایران هراسی و تحریمها و…، موجب شد پس از حج خونین سال ۶۶، روابط (حتی خانوادگی!) با ملک عبدالله توسط برخی شاگردان امام یا گشایشهای سالهای اخیر توسط رهبر انقلاب رقم بخورد!
چاره دو چیز نیست:
۱- صرفاً بیانیه خوانی از آن آرمانها که پای هر چالش از امام بخوانیم: (جنایت آل سعود و برائت خونین) “تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمیشود”/ “اگر از مساله قدس بگذریم از حجاز (آل سعود) نمیگذریم”! که گذشتیم! و این بیانیه خوانیها فقط القاء شکست و ناامیدی میکند!
۲- غلبه عمل گرایی و فراموشیِ همه چیز با بیانیههای ضعیفی مثل توئیت اخیر وزیر خارجه که: “مدیریت بسیار شایسته حج امسال مورد تقدیر ایران است. من درودهای گرم و دعای خیر خود را برای موفقیت روزافزون دولت و مردم عربستان سعودی در استقبال از مسلمانان در حرمین شریفین تقدیم میکنم.”
و مواضع شهروند خود -که نرم تر از فرمایشات امام بود- را وحدت شکن القاء کند.
چاره، رجوع به عقلانیت انقلاب اسلامی و تدارک لوازم آن است: جمع بین آرمانگرایی و واقع بینی (نه واقع گرایی) است.
آرمان حجِ واقعا ابراهیمی و برائت واقعی از مشرکین (نه نمادین و مخفی در چادرهای عرفات) و آرمان وحدت واقعی مسلمین علیه آمریکا و اسرائیل و مانند اینها، در واقعیت موجود در گرو افزایش اقتدار بخصوص قدرت نرم جمهوری اسلامی است.
اقتدار نرم و سخت انقلاب مقدمه واجب برای تحقق آن آرمانهاست. امام از آن به “تعادل قوا در جهان به نفع مسلمانان” تعبیر میکرد!
قدرت نرم انقلاب اسلامی راهپیمایی علیه آمریکا را در ایام حج بنام برائت از مشرکین درون خیابانهای مکه برد و به تعبیر امام “فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت”!
به رخ کشیدن قدرت سخت جمهوری اسلامی توسط رهبر انقلاب حل چالش فاجعه منا را تسریع و فوریت داد!
این مقدمه واجب، فقط حکم وجوب ندارد؛ بلکه چگونگیاش نیازمند نظریه، راهبرد و پیگیری مستمر است!
از الگو شدن ایران (امه وسطا لتکونوا شهداء) در عدالت و دیانت، تا پیگیری راهبردهایی برای تحقق ایدههایی مثل منطقه آزاد دینی شدن مکه و مدینه برای همه مسلمانان! همان که رهبر انقلاب بعنوان “حق بالسویه همه مسلمین نسبت به مکه” از آن یاد کردند! چیزی که نه در محافل علمی و اندیشکدهای و نه دیپلماسی رسمی و نه عمومی خبری از آن نمیبینیم! (حتما بخوانید!)
بدون افزایش این امکانها، اظهار بیانیههای انقلابی، وقتی/جائی که دولتمردان جاری باید هزینهاش را جبران کنند، چک کشیدن از یک خزانه خالی از اقتدار است!
پاسخش هم همان توئیت منفعل وزیر خارجه یا حمله رسانههای داخلی به گوینده است! سعی مان باید پیگیری مستمر آرمانها با واقع بینی و رعایت اقتضاء میدانها باشد!
برای چالش جدید میتوان رابطه را با دفاع از حقوق شهروند جمع کرد بخصوص وقتی نقض حقوق بینالملل (چه رسد به اسلامی) هم نشده است!
*مطالب مرتبط: