عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: اسلام نظریاتی بسیار وزینتر از سوسیالیسم و لیبرالیسم درباره دخالت دولت، مالکیت و … دارد. اینکه عدهای میگویند اقتصاد اسلامی نداریم به این علت است که به سراغ این موضوع نرفتهاند و به همین سبب میگوییم چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمداسماعیل توسلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در پاسخ به اینکه چرا همچنان عدهای مصرّند که اقتصاد اسلامی نداریم، گفت: جواب این سؤال را با یک بیت شعر شروع میکنم که «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند». بعد از این همه سال تحقیق و پژوهش در زمینه اقتصاد اسلامی، این بحثی را که برخی از مخالفان اقتصاد اسلامی مطرح میکنند اساساً موضوعیت ندارد. مخالفان اقتصاد اسلامی با یک جستوجو میتوانند به همه مباحث اقتصاد اسلامی پی ببرند اما اجمالاً به سه محور اشاره میکنم که شامل مکتب اقتصاد اسلامی، نظام اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد اسلامی است.
وی افزود: وقتی اقتصاد اسلامی را مطرح میکنیم باید سه مورد یادشده در آن باشد، چراکه مجموع این موارد، اقتصاد اسلامی را شکل میدهند. در مکتب اقتصاد اسلامی، نظریات، در سطح نظام، قوانین و مقررات و نهادهایی که باید شکل بگیرند و در سطح علم نیز همه آنچه را به وقوع پیوسته را در بخش تولید، توزیع و مصرف، با ابزار خاص خود مورد تحلیل قرار میدهند. این ابزار در دوره ما ریاضیات و اقتصادسنجی است.
توسلی اظهار کرد: در سطح مکتب یعنی نظریات اساسی و جهانبینی، اقتصاد کلاسیک یا لیبرالیسم بر اساس جهانبینی اومانیسم و آزادی فردی، نظرات مخصوصی را در زمینه مالکیت و … مطرح کرده است. سوسیالیسم هم با نظرات خود به دنبال عدالت و برابری بوده و جهانبینی مادی صِرف داشته و نظریات آن در زمینه مالکیت و آزادی اقتصادی با نظریات لیبرالیسم متفاوت است. اسلام نیز با جهانبینی الهی نظراتی اساسی را در همه زمینهها مطرح کرده و براساس این جهانبینیها، نظامهای اقتصادی لیبرالیسم، سوسیالیسم و نظام اقتصادی اسلام شکل گرفتهاند.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: اگر قرار است نظام تولید، نظام بانکی، نظام توزیع، نظام مالیه دولتی و … شکل بگیرد، تمام اینها براساس نظرات اساسی در سطح مکتب شکل میگیرد. لذا در نظام لیبرالیستی بحث اقتصاد آزاد مطرح و از جهانبینی آنها یعنی اومانیسم نشئت گرفته و به آزادی انسان معتقد است. این سیستم سطحی از رفاه را آورده اما به توزیع ناعادلانه ثروتها هم دامن زده و تعدیلهای مختلفی هم در نظام لیبرالیستی به ویژه بعد از بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ صورت گرفت و از آزادی اقتصادی صرف دست برداشتند. از سوی دیگر سوسیالیسم هم به دلیل فشارهایی که بر طبقه کارگر وارد شده بود و توزیع ناعادلانه ثروت در برابر لیبرالیسم شکل گرفت و در برابر نفع شخصی لیبرالیسم، که اجتماع و طبقات آن را به نابودی کشانده بودند، عکسالعمل نشان داد و بر عدالت اقتصادی تأکید کرد. لذا همه مکاتب بر اساس جهانبینی شکل میگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: البته اسلام هم با جهانبینی خودش، نفع شخصی را هم در انسان قرار داده تا انسان دنبال کسب و کار و زندگی و تشکیل خانواده و تولید … باشد. در قرآن کریم آمده است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَه مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّه وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَه وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاه الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستى خواستنیهاى گوناگون از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دامها و کشتزارها براى مردم آراسته شده لیکن این جمله مایه تمتع زندگى دنیاست و حال آنکه فرجام نیکو نزد خداست.» (آل عمران/ ۱۴). خداوند مال را قوام زندگی و اساس اقتصاد میداند. اگر این نباشد، کمر جامعه میشکند، اما جهانبینی اسلام با سایر جهانبینیها متفاوت است.
توسلی بیان کرد: هدف اسلام این است که به انسان تربیتیافته دست پیدا کند. اسلام نمیخواهد از کارگران سوءاستفاده و حق آنها ضایع شود. انسانی که تحت آموزههای اسلام تربیت شود در تولید، توزیع و مصرف، موازین را رعایت میکند. لذا توزیع عادلانه ثروت نیز محقق میشود. اگر در جامعه فقر وجود دارد به این دلیل است که همه ارکان، آموزههای اسلام را کنار گذاشتهاند.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: هر ایدئولوژی که نتواند مردم را با خود هماهنگ کند و مردم آن را اجرا نکنند به نتیجهای دست نخواهد یافت. اسلام نظریات بسیار وزینتر از سوسیالیسم و لیبرالیسم درباره دخالت دولت، مالکیت و … دارد. اینکه عدهای میگویند اقتصاد اسلامی نداریم به این علت به سراغ این موضوع نرفتهاند و به همین سبب میگوییم چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
وی یادآور شد: باید کسانیکه تحت آموزههای اقتصاد اسلامی قرار گرفتهاند به عنوان کارگزار انتخاب شوند. نباید از کسانیکه چیزی از دانش اقتصاد اسلامی ندارد بخواهیم که اقتصاد اسلامی را در کشور اجرا کنند، چراکه هیچ نتیجهای در پی نخواهد داشت. وضعیت کنونی به این علت است که مسیر را درست نرفتهایم و هر کس را در جای خود به کار نگماشتهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: بسیار مایه تعجب است که چگونه بعد از چهل سال از انقلاب اسلامی این سؤال پرسیده میشود که آیا اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ باید اقتصاد اسلامی را با ادبیات امروزی اجرا کنیم، چراکه اقتصاد اسلامی همه چارچوبها و نهادهای لازم را در اختیار دارد. در زمینه تولید، توزیع، مصرف، تجارت و امثالهم پیشرفتهترین قوانین و نظامهای لازم را در اختیار داریم. مکاتب دیگر به فکر تعالی معنوی انسان نیستند اما اسلام این تعالی معنوی را هم پیگیری میکند. اگر چنین مواردی را دنبال نکردهایم به این معنی نیست که اقتصاد اسلامی نداریم، بلکه همه چارچوبهای اقتصاد اسلامی را در اختیار داریم که میتواند پشتوانهای برای اقتصاد مقاومتی باشد.
این کارشناس اقتصاد اسلامی در پایان تأکید کرد: ما علم اقتصاد اسلامی هم داریم و اسلام عمیقترین آموزهها و گزارهها را ارائه داده است و در این زمینه هیچ کمبودی ندارد، بلکه نیازمند افرادی هستیم که قوانین پیشرفته نظام اقتصاد اسلامی را اجرا کنند./ ایکنا