حجتالاسلام والمسلمین نظریمنفرد درباره علت لزوم حجاب گفت: اسلام برای حفظ امنیت جامعه و دور کردن استرس و اضطراب از آن، دستور به مراعات حجاب میدهد. این مسئله محدود به حجاب نیست و حتی خداوند دستور میدهد با عشوه سخن نگویید که مبادا دیگران دچار اضطراب شوند. لذا اسلام نمیخواهد هیچگونه ناسالمی در جامعه، وجود داشته باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در مورد اینکه آیا حجاب محدودیت برای زن هست، اظهار کرد: بنده قبول ندارم که حجاب، محدودیت است. اگرخانمی با پوشش اسلامی در جامعه ظاهر شود، چه محدودیتی به او تحمیل شده است؟! خداوند که به زن نگفته دست و صورت خود را بپوشان. ضمن اینکه بسیاری از البسهای که زنان میپوشند را مردان نیز استفاده میکنند و فرقی بین آنها نیست. آیا بستن یک روسری، باعث ایجاد محدودیت برای زن میشود؟!
نظری منفرد در مورد ارتباط بین مراعات نکردنِ حجاب و نارضایتیهای اجتماعی، خاطرنشان کرد: کشفِ وجود چنین ارتباطی، نیازمند کار میدانی است اما آنچه واضح است اینکه حجابِ جامعهی ما، وضعیت مطلوبی ندارد و متأسفانه کشور ما در صدر کشورهای وارد کنندهی لوازم آرایشی است. متن گفتوگوی شفقنا با حجتالاسلام و المسلمین علی نظری منفرد را میخوانید:
اساساً چرا جامعهی ما نیازمند داشتنِ حجاب است؟
نظریمنفرد: در اسلام دو نوع واجب و فرایض دینی وجود دارد. یک نوع از فرایض ـ مثل روزه ـ فردی است و به جامعه مربوط نمیشود و فقط شخصِ روزهدار، میداند که روزه است یا خیر. نماز نیز اینچنین است و معمولاً عبادتی است که مربوط به شخص خود انسان است. ولی برخی از امور دینی، مربوط به جامعهاند و از جمله آن، میتوان به زکات، خمس، امر بهمعروف و نهی از منکر، جهاد و حجاب اشاره کرد. اینها قوانینیاند که شارع مقدس، هم برای شخص و هم برای جامعه وضع کرده است. حجاب، یکی از این قوانین است و حتی مرد هم باید خودش را بپوشاند؛ اما زن، بهخاطر جذبههایی که دارد اگر بدون حجاب، در جامعه ظاهر شود باعث فتنه و فساد میشود. این مسئله، امری نیست که ما بخواهیم برایش استدلال خاصی بیاوریم و همه این را میدانند و از همین جهت، شارع مقدس، حجاب را جعل کرده که جامعه، سالم باشد. اینکه قرآن میفرماید به مومنان بگو که چشمشان را از نگاهِ غیرمجاز بپوشانند، به این خاطر است که نگاهِ مسموم، در واقع تیری از تیرهای ابلیس است و چنین نگاهی، حتماً فسادهایی را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، حجاب واجب الهی است و خداوند در قرآن مجید میفرماید «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا » لذا حفظ حجاب، از وظایف افراد است تا با مراعات آن، جامعه نیز در آرامش باشد.
آیا رعایت حجاب، فلسفه و حکمت خاصی دارد؟
نظریمنفرد: اکثر آیات حجاب، در سوره احزاب و سوره نور است و اشاره دارند به این مسئله که ما نباید کاری کنیم که درجامعه فتنه و فساد بهوجود بیاید. قرآن به زنهای پیامبر میفرماید حتی صدایتان را طوری نکنید که دیگران را برانگیزانید و شخصی که در قلبش مرضی دارد، به طمع بیفتد و یا حتی میفرماید که به زنان بگو «وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِن» یعنی زنان نباید پایشان ـ اگر زینتی به آن بستهاند ـ را به زمین محکم بزنند چرا که باعث تحریک دیگران میشود. حکمت آیات ـ از جمله آیات حجاب ـ را خدا میداند اما مقداری که ما میتوانیم از این آیات برداشت کنیم این است اسلام برای حفظ امنیت جامعه و دور کردن استرس و اضطراب از آن، دستور به مراعات حجاب میدهد. این مسئله محدود به حجاب نیست و حتی خداوند دستور میدهد با عشوه سخن نگویید که مبادا دیگران دچار اضطراب شوند. لذا اسلام نمیخواهد هیچگونه ناسالمی در جامعه، وجود داشته باشد.
به نظر شما، مراعات حجاب، چه پیوند و ارتباطی با حفظ ارزش و کرامت زن و مرد، استحکام خانواده، کرامت جامعه و آرامش روانی افراد دارد؟
نظریمنفرد: با مراجعه به تاریخ زنهای عصر جاهلیت متوجه میشویم که در آن زمان، مردان، زنان را یک کالا میدانستند؛ آن هم یک کالای بیارزش. این را از آیه ۵۸ سوره نحل نیز میشود متوجه شد. «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ» یعنی زمانیکه متوجه میشدند خداوند به آنها فرزند دختری داده است، از شدت غم و حسرت رخسارشان سیاه میشد و دلشان، تنگ و خشمگین. در این حد، زن و دختر را بیارزش میدانستند؛ اما اسلام آمد و پرده از کرامت ذاتی زن برداشت و گفت که زن، انسان است. این اسلام بود که به زن حق مالکیت داد؛ اما غربیها بعد از انقلاب صنعتی برای اینکه زنها را از محیط خانه و خانواده ـ که مدیریتش دست زنان بود ـ بیرون بیاورند و از آنها کار سنگینِ با مُزد کم، بکشند حرفهایی را زدند و آنرا بهعنوان برابری زن و مرد، مطرح کردند و زنهای غربی هم در ابتدا متوجه نشدند که کلاه سرشان رفته است. به نظرم حتی الان هم غرب درهمین راستاست و با زن، معامله کالایی میکند تا از رهگذر آن، بتواند به اهداف خودش برسد. لذاست که اینها عکس زنهای عریان و نیمه عریان را که پشت کالاهایی که میخواهند بفروشند، بهعنوان تبلیغات، درج میکنند؛ بنابراین لازم است بانوان ما به این امر که غرب و دشمنان اسلام، خیرخواهشان نیستند توجه کنند و بدانند که تفکر غربی به دنبال سلب کرامت از زن است و برای رسیدن به هدفشان هم دائم به زنان میگویند شما باید آزاد باشید و این آزادی را هم در برداشتنِ حجاب، تعبیر و تفسیر میکنند در حالیکه این حرف اینها، در راستای آسیب رساندن به زن است نه کرامت بخشیِ به او.
آیا حجاب، معرفِ هویت اسلامی است؟ آیا لزوماً باید در هر جامعهی مسلمانی، افراد مکلف و حتی مجبور به مراعات حجاب باشند تا هویت اسلامیِ آنها، از بین نرود و برای دیگران، محرز باشد؟
نظریمنفرد: همانطور که عرض کردم، اساساً یکی از فلسفههای رعایت حجاب، سالمسازی جامعه و دور کردن اضطراب و استرس از آن است و بیحجابی باعث میشود که استرس، وارد جامعه شود شاهد این حرف هم فرمایش خداوند است که میفرماید اگر زن به سن و سالی رسید که دیگر آن جذبه را ندارد، لازم نیست به اندازه یک یک زن و دختر جوان حجاب داشته باشد؛ البته میفرماید باز هم اگر حجاب داشته باشد، بهتر است چرا که مراعاتِ حجاب، در اصل برای حفظ کرامت اوست؛ بنابراین میتوان گفت از نظر اسلام حجاب، یک نوع کرامت برای زنی است که هویت اسلامی دارد.
آیا نوع و رنگ خاصی از حجاب، مد نظر اسلام است یا معیارِ داشتنِ حجاب، صرفاً داشتن یک پوشش شرعی است؟ آیا اصرار به پوشیدنِ یک رنگ خاص، از ضرورتهای پوشش شرعی است؟
نظریمنفرد: روایات، رنگ خاصی را توصیه نکردهاند؛ اما چیزی که در روایات وجود دارد ـ و آنرا از فتوای فقها هم میتوان فهمید ـ این است که ما نبایستی کاری کنیم که درطرف مقابل، حالت خاصی را بهوجود بیاوریم و در جامعه، استرس ایجاد کنیم و چه بسا بعضی از رنگها، این خاصیت را داشته باشد که جذبه داشته باشند و به نظرم باید از استفاده از آنها، باید پرهیز کرد و این، اختصاص به خانمها ندارد و حتی مردان نباید لباسی را بپوشند که دیگران از حالت عادی بیرون بیاورد. زن و مرد باید پوشش داشته باشند و رنگ لباس آنها هم ـ تاجایی که مشکلی برای جامعه بهوجود نیاورد ـ دست خودشان است.
برخی از منتقدان، حجاب را تبعیض بین زن و مرد میدانند و آن را محدودیت برای زنها به حساب میآورند. آیا حجاب و عفاف مختص خانمهاست؟ نظرتان را در مورد این جمله هم که حجاب، محدودیت نیست و مصونیت است، بیان کنید.
نظریمنفرد: مطلقِ محدودیت مذموم نیست و برخی از محدودیتها، بسیار هم خوب و لازم است و بدون برخی محدودیتها، در جهان، شاهد قانون جنگل خواهیم بود. آیا میشود بگوییم تمام محدودیتهای جامعه ـ از جمله محدودیت در پوشش ـ باید لغو شود و مثلاً مردان، عریان در جامعه حاضر شوند؟! برخی از این محدودیتها، سلسه قوانین و مقراراتیاند برای سالمسازی جامعه و حاکم کردن نظم در آن. ضمن اینکه بنده قبول ندارم که از حجاب، محدودیت است. اگرخانمی با پوشش اسلامی در جامعه ظاهر شود، چه محدودیتی به او تحمیل شده است؟! خداوند که به زن نگفته دست و صورت خود را بپوشان و ضمن اینکه بسیاری از البسهای که زنان میپوشند را مردان نیز استفاده میکنند و فرقی بین آنها نیست. آیا بستن یک روسری ـ که خداوند آنرا برای پوشانیدن موهای سر زنان، واجب کرده ـ باعث ایجاد محدودیت برای زن میشود؟!
برخی استدلال میکنند که عفت، فقط حجاب ظاهری نیست و داشتنِ قلب پاک، بهتر از داشتنِ حجابِ به همراهِ ریاکاری است. در مورد این استدلال، چه نظری دارید؟
نظریمنفرد: عفاف معنای عامی دارد و اختصاص به عفت جنسی ندارد لذا کسی که فحاشی میکند، میدهد عفت در سخن ندارد. از همین رو یکی از انواع عفتها، عفت در پوشش و حجاب است. عفت جنسی، همه جا ملازم با حجاب نیست و ممکن است کسی حجاب داشته باشد ولی عفت جنسی نداشته باشد یا بالعکس. عفت، معنای وسیعی دارد؛ مثلاً فرض کنید کسیکه دست به هر مالی میزند و مال حرام میخورد، عفیف نیست. به همین جهت است که میگویم عفت، معنای عامی دارد و از همین رو، حجاب، مرتبهای از مراتب عفت است.
وضع کنونیِ در جامعه را چطور میبینید؟ اگر آنرا نامناسب میدانید، دلایل آنرا هم ذکر کنید.
نظریمنفرد: واضح است که حجابِ جامعهی ما، وضعیت مطلوبی ندارد و متأسفانه کشور ما در صدر کشورهای وارد کنندهی لوازم آرایشی است. آیا اینهمه لوازم آرایشی غیر از برای خودنمایی است؟ غیر از این است که برخی از بانوان میخواهند خودشان را در معرض چشم دیگران قرار دهند؟ لذا تردیدی نیست که حجاب در جامعه ما وضعیت مناسبی ندارد و البته این وضعیت هم مشهود است و نشان میدهد ما نتوانستهایم جامعه را سالمسازی کنیم و اثرات منفی ضعفِ حجاب درجامعه، غیر قابل انکار است.
به نظر شما عملکرد غلط برخی افراد در زمینههای دیگر و دامن زدنِ آنها به نارضایتیهای اجتماعی چه مقدار در ایجاد این وضعیت برای حجاب موثر بوده است؟
نظریمنفرد: پاسخ به این سوال، نیازمند کار میدانی است و لازم است از برخی از بانوانی که حجاب کمی دارند، بپرسیم که حجاب شما، چه مقدار بهخاطر نارضایتی شما از وضعیت کشور است؟ آیا شما با این حجابتان انگیزه خاصی دارید و به چیزی معترض هستید یا فقط میخواهید به این شکل ظاهر شوید و انگیزهی خاصی ندارید. به هرحال لازم است که در جامعهی ما سالمسازی صورت پذیرد و بر این باورم که الان، دیگر با این وضعیتی که به آن دچار شدهایم، کاری نمیتوان انجام داد و لازم است که کارمان را از مدارس شروع کنیم و روی فرزندانمان کار کنیم و سعی کنیم باورها را در دختران و پسرانمان تقویت کنیم تا برای آینده، بیمه شوند.
به نظر شما سهم عملکرد روحانیت و حاکمیت در ساخت شرایط موجود چقدر بوده است و آیا فکر نمیکنید رویههای انجام امر بهمعروفِ بهمنظور ترویج حجاب، مشکلاتی داشته که با این ضعیت مواجهیم؟
نظریمنفرد: قطعاً مشکلاتی از سوی ما بوده است که این وضعیت را داریم. وقتی دولت فرانسه با قوت و قدرت اعلام میکند که دختران محجبه حق ورود به دانشگاه را ندارند، چرا ما که مسلمانیم و کتاب آسمانیمان قرآن، است، این قاطعیت را نسبت به مسئله حجاب داشته باشیم؟ تا آنجا هم که بنده خبر دارم، قانون مربوط به این مسئله هم در مجلس تصویب شده است. بنده نمیگویم باید از خشونت استفاده کرد ولی فکر میکنم آن میزان تبلیغ و ترویج و اطلاع رسانی لازم دربارهی حجاب را نداشتهایم و به جامعه نگفتهایم که این مسیری که الان در پیش گرفته و لباسها و نحوه آرایشهای تقلیدیشان از غرب، در راستای خوشبختی و سعادت این جامعه نیست. نگفتهایم که غربیها سعادت ما را نمیخواهند و به خون ما تشنه هستند و در صدد به سقوط کشیدن ما هستند. به نظرم وضعیت امروز حجاب در جامعهی ما، تداعی کنندهی وضعیت اندلس دیروز و اسپانیای امروز است.
برخی با وارد کردن اشکال به قانون حجاب، بر این باورند که اگر حجاب اختیاری شود، تبعات مثبتی در جامعه خواهد داشت. بهنظر حضرتعالی، اختیاری شدن حجاب، کمکی به بهبود اوضاع جامعه نمیکند؟ آیا با این استدلال این افراد که با اختیاری شدن حجاب، ریاکاری در جامعه، کمتر میشود، موافقید؟
نظریمنفرد: الان که حجاب درجامعه ما اختیاری است؛ گرچه این اختیاری بودن، بهصورت رسمی اعلام نشده است. الان مگر کسی به خانمی که بدون حجاب در جامعه ظاهر میشود، چیزی میگوید؟
منظورم، اعلام رسمی این مسئله است.
نظریمنفرد: اینکه خالصها از ناخالصها جدا شوند، چه سودی به حال ما دارد؟ ما باید نتیجه و ثمرهی کاریکه بخواهیم بکنیم را بررسی کنیم و بعد، تصمیم به اجرایی کردنِ آن بگیریم. الان حجاب، آزاد است و هرکسی که میخواهد، چادر سر میکند و هر کسی هم میخواهد، روسری سر میکند. روسریها هم مختلف است؛ بعضیها موهای قسمت جلوی سر را بیرون میگذارند و در اتومبیلشان هم بی روسری هستند. الان عملاً کسی به کسی نمیگوید حجاب داشته باش و کسی هم مانع کسی نمیشود. جالب اینکه گاهی ممکن است افرادی که دوست دارند حجاب را مراعات کنند، با دیدن جامعهی بیحجابِ کنونی، به بیحجابی کشیده میشوند زیرا خجالت میکشند که با حجاب، در جامعه ظاهر شوند و این وضعیت، نتیجه سستی و عدم قاطعیت مسئولین ماست که هیچ اهمیتی به این مسئله نمیدهند. این را هم عرض کنم که خداوند متعال با کسی شوخی ندارد؛ وقتی ما به قوانین الهی توجه نکردیم خداوند متعال، لطفش را از ما میگیرد. این، سنت الهی است و تعارف و استثنا بردار نیست.
اساساً راه درستِ تشویق افراد به مراعات حجاب، چیست؟
نظریمنفرد: ما باید از دبستانها و بچهها و نونهالان شروع کنیم و باورها را در آنها تقویت کنیم؛ آنها را خداباور، پیغمبرباور، معادباور و دینباور تربیت کنیم و در ادامه، به آنها احکام فرعی اسلام را بیاموزیم. بهنظرم در وضعیت کنونیای که داریم، تنها راهی که جامعهی ما را ایمن میکند، همین است و راه دیگری وجود ندارد.
این حرف، یعنی امیدی به تغییر وضعیت کنونی در کوتاهمدت، ندارید؟
نظریمنفرد: راهی که ما در آن، گام گذاشتهایم، هرچقدر که در آن، پیشروی کنیم، به منزلهی فاصله گرفتن از وضعیت مطلوب، خواهد بود و وضعیت کنونی را بهنظرم نمیتوان در کوتاه مدت، تغییر داد و کاری کرد. شاید نظر بسیاری از صاحبنظران نیز همین باشد. ما باید نسل جوانتر و کم سنتر را دریابیم و متوجه این مسئله باشیم که روی آنها سرمایهگذاری کنیم و البته منظورم از سرمایهگذاری، فقط در مسئله حجاب نیست و لازم است نسبت به سایر مشکلاتی که امروزه به آنها دچار شدهایم ـ اعم از اعتیاد و استعمال سیگار و سایر مشکلاتی که حتی برخی از بچههای دبیرستانی ما به آن مبتلا هستند ـ حساس باشیم و برای آنها، چارهاندیشی کنیم و باورهای اصیل جامعه را تقویت کنیم.