کتاب «مشروطه اسلامی: زندگی و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی» پژوهشی است در قلمرو تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر که با تلاش دکتر علیرضا جوادزاده نگارش یافته و در ۴۴۰ صفحه وزیری به همت معاونت پژوهشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی منتشر شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، موضوع زندگی و اندیشه سیاسی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی از سه جهت دارای اهمیت است: ۱. برجستگی علمی آخوند در تاریخ اجتهاد شیعه؛ ۲. رهبری ایشان در نهضت مشروطیت ایران؛ ۳. ارتباط موضع و اندیشه سیاسی وی با وضعیت سیاسی حال و آینده ایران.
از حدود دو دهه قبل، اهتمام به تبیین زندگی و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، افزایش چشمگیری یافته است. برخی نویسندگان که به نظامهای سیاسی دموکراتیک غربی گرایش دارند و مبنای مشروعیت حکومتها را خواست مردم میدانند، با تکیه بر برخی اسناد، گزارشها و تحلیلها از مواضع سیاسی آخوند در دوره نهضت مشروطیت ایران، کوشیدهاند تفکر ایشان را بهنوعی سازگار با اندیشههای مردمسالار غربی و در نقطه مقابل دیدگاه سیاسی فقهای شیعه نشان دهند؛ بهویژه آنکه آخوند در مقام عمل، از نظامی حمایت کرد که بهظاهر در عرض نظام مبتنی بر ولایت فقیه بود.
بر این اساس، پرسش محوری کتابِ «مشروطه اسلامی: زندگی و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی»، به نسبت میان اندیشه آخوند در مشروعیت حکمرانی و موضع مشروطهخواهی وی بازمیگردد.
چکیده مباحث کتاب در مقام پاسخ به این سؤال، به شرح ذیل است: پاسخ به این پرسش که «اندیشه سیاسی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی درباره مشروعیتِ حکومت در عصر غیبت (شرایط حکمران) چه بود و این اندیشه چه نسبتی با مشروطهخواهی وی داشت؟»، مبتنی بر تقسیم اندیشه سیاسی به دو قسمِ «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» است. «اندیشه سیاسی ثابت»، مجموعهای از گزارههای انتزاعی، کلی و دائمی در حوزه سیاست است که اصالتاً ناظر به محیط سیاسی نیست. در مقابل، «الگوی سیاسی»، عبارت است از مجموعه گزارههای عینی در حوزه سیاست که با توجه به مبانی و اندیشه سیاسی ثابت، اصالتاً ناظر به زمان و مکان خاص بوده، در پاسخ به محیط سیاسی ارائه میشود.
براساس این تفکیک، اندیشه سیاسی ثابت آخوند خراسانی در زمینه شرایط حاکم، اعتقاد به مراتب چهارگانه طولی حاکمیت معصوم(علیهاسلام)، فقیه جامعالشرایط، شیعه عادل و مسلمان فاسق بود. در نتیجه در دوره غیبت معصوم(علیهاسلام)، فقیه در عهدهدار شدن مسئولیت و وظیفه حکمرانی، بر دیگران تقدم دارد.
آخوند خراسانی، با در نظر داشتن این اندیشه سیاسی ثابت و نیز دیگر اندیشههای سیاسی ثابت (همچون لزوم از میان برداشتن و کم کردن ظلم حاکمان، تقابل با سلطه کفار، امربهمعروف و نهیازمنکر و مشورت با مردم و مشارکت آنان در امر حکومت)، با ملاحظه محیط سیاسی ایرانِ عصرِ مشروطیت، چنین تشخیص داد که امکان عملی حاکمیت فقهای جامعالشرایط در آن زمانه وجود ندارد. بنابراین ضمن توجه به مراتب بعدی شرایط حاکم (شیعه عادل و مسلمان فاسق) و نیز توجه به اصول سیاسی ثابت دیگر، با برداشت و تفسیری اسلامی از قانون اساسی مشروطه ایران و متمم آن، به حمایت و سپس رهبری نهضت و نظام مشروطیت اقدام کرد. تفسیر اسلامی وی و دیگر علمای مشروطهخواه، موجب تولد الگوی سیاسی «مشروطه اسلامی» شد. این الگو، بهلحاظ ذهنی و فارغ از مرحله عمل، در مقایسه با الگوی سیاسی «دوقطبی حاکمیت» که قبل از مشروطه برقرار بود، ازیکسو زمینه رفع یا کاهش ظلم حکومت و دخالت بیگانگان و کفار در امور کشور را فراهم میساخت و ازسویدیگر، بستر را برای مشارکت مردم در نظام سیاسی و افزایش اختیارات فقها آماده میکرد؛ چنانکه الگوی یادشده، به دلیل ابتنا بر ارزشهای اسلامی و تقابل با سکولاریسم، با مشروطه غربی تفاوتهای بنیادین داشت. آخوند خراسانی و دیگر همراهان و همفکران وی، به دلایلی از جمله «عدم شناخت دقیق وضعیت ایران» و «آگاهی ناقص از ماهیت مشروطه غربی»، نتوانستند الگوی «مشروطه اسلامی» را ـکه دارای زمینههای پیشرفت بومی ایران بودـ به مرحله عینیت تبدیل کنند؛ و درنتیجه این الگو بیش از آنکه عینی باشد، ذهنی بود. بااینحال بهلحاظ تاریخی، در زمینهسازی الگوی سیاسی «جمهوری اسلامی» تأثیرگذار بوده است.
آنچه از برخی اَسناد استنباط شده است و نیز برخی گزارشها و تحلیلها که بیان میکند آخوند مخالف برتری فقیهان در انجام وظیفه حکمرانی بود و از نظر وی، مشروعیت حکومت با نظر جمعی مردم حاصل میشود، ازیکسو مبتنی بر خلط میان «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» است و ازسویدیگر، ایرادات سندی و دلالی دارد و نمیتواند دیدگاه مخالفِ نوشتار حاضر را ثابت کند.
درود بر دکتر جوادزاده عزیز