فقه در لغت به معانی گوناگونی به کار رفته است:
۱- مطلق علم و آگاهی(۲) ۲- مطلق فهم(۳) ۳- در قـرآن کـریـم، بـه مـعـنـاى تـدبـّر، تـعـمّق و فهم عمیق به کار رفته است. (۴)
در اصطلاح فقیهان به عبارتهای مختلفی تعریف شده که از میان آنها، عبارت «علم به احکام شرعی» از ادله تفصیلی آنها(۵) … شهرتی بیشتر دارد.
محمول فقه
محمول فقهی عبارت است از تشریع الهی برای تنظیم حیات انسان چه آنکه به ذات انسان یا افعال او یا امور دیگری که به نوعی به انسان یا افعال او بر میگردد، تعلق میپذیرد.
تعریف تربیت
زبانشناسان و فرهنگ واژهها چنین برمیآید که «تربیت» مصدر باب «تفعیل» و دارای سه ریشه است:
۱- ربأ، یربؤ (= فعل مهموز) ۲- ربی، یربی (= فعل ناقص) ۳- رب، یرب (= فعل مضاعف)
تربیت چون از «ربا، یربو» باشد، رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و بالیدن را میرساند. ابن منظور در لسانالعرب میگوید: «رَبا الشیءُ یَرْبُو رُبُوّاً و رِباءً: زاد و نما(۶)، یعنی چیزی رشد کرد و افزوده شد.
و رَبَّیْتُهُ تَرْبِیَهً و تَرَبَّیْتُهُ، أى غذوته(۷)، او را تربیت کرد؛ یعنی غذا داد.
رَبَّ فلان ولده یَرُبُّهُ رَبًّا، و رَبَّبَهُ، و تَرَبَّبَهُ، بمعنًى أى رَبَّاهُ(۸). یعنی پروردن، سرپرستی و رهبری کردن، رساندن به فرجام، نیکو کردن، به تعالی و کمال رساندن.
رب در اصل به معنای مالک و صاحب چیزی است که به تربیت و اصلاح آن میپردازد و باید توجه داشت که رب از ماده «ربب» است، نه «ربو» (یعنی ماده اشتقاق آن مضاعف است و نه ناقص). و به هر روی در معنای آن پرورش و تربیت نهفته است. (۹)
به گونهی اجمال تربیت را میتوان چنین تعریف کرد:«فرایند اثرگذاری و اثرپذیری که میان مربی و متربی، به منظور ایجاد صفتی یاتغییر و اصلاح در شخصیت متربی برقرار میشود» در این فرایند دو سویه، مربی اثر گذار است و متربی اثرپذیر؛ گر چه متربی هم میتواند اثرگذار باشد، اما بیشتر اثرپذیری وی در این روند ملحوظ است. (۱۰)
فقه التربیه بخشی از دانش فقه است که به تعیین حکم رفتارهای مربیان و متربیان میپردازد و یکی از حکمهای پنج گانه را برای رفتارهای آنان بیان میکند. فقه التربیه با آنکه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید،ولی ریشههای آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلاً مباحثی که درباره ی تعلیم علوم، انواع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت جزئی از فقه التربیه است و به همین دلیل نمیتوان گفت فقه التربیه موضوع فقهی کاملاً جدیدی است، بلکهاین موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته و بخشهایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است.
فلسفه فقه تربیتی
اگر بخواهیم به یک نظام تربیتی اسلامی دسترسی پیدا کنیم، باید به سه قلمرو اصلی بپردازیم:
اول، «فلسفه تربیتی اسلام» است که به حوزه مبانی و نگرشهای کلان در تعلیم و تربیت بر میگردد؛
دوم، «حوزه فقه تربیتی» است که به تعیین شیوهها و روشها و وضعیت رفتارهای صادر شده در مقام تعلیم و تربیت میپردازد؛
سوم، «اخلاق تربیتی» است که در واقع، به همان حسن و قبحها در مقام تعلیم و تعلم میپردازد.
اینها سه قلمرو اصلی هستند (فلسفه تربیتی اسلام، فقه تربیتی اسلام و اخلاق تربیتی) که در کنار هم، «نظام تربیت اسلامی» را ترسیم میکنند و هر یک، به قلمروها و ساحتهای گوناگون تربیت میپردازند. اگر با نگاه استنباطی و اجتهادی و با روش درست به آن پرداخته شود، میتوان یک نظام تربیت اسلامی را تصویر کرد. (۱۲)
ارتباط فقه و تربیت به چندگونه متصور است:
۱- فقه تربیتی که به بررسی موضوعات تربیتی از نگاه اجتهادی و فقهی میپردازد و نتیجه آن، گزارههای فقهی در زمینه تربیت است.
۲- نظام تربیتی، که به جمع بندی گزارههای فقه تربیتی و نظام دهی به آنها میپردازد؛ نظیر نظام اقتصادی.
۳- تحلیل تربیتی احکام، که به بررسی آثار اخلاقی و تربیتی همه احکام فقهی میپردازد.
از میان این سه ارتباط، فقه تربیتی تنها به همان قلمرو اول اختصاص دارد.
فقه(۱۳) به عنوان دانشى که ماهیت دینى و اسلامی دارد با تربیت(۱۴) به عنوان فرایندى که میتواند اسلامی باشد، داراى تأثیر و تأثّراتى هستند که آثار و نتایج آنها در جهتدهى نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی آشکار میگردد.
مهمترین زمینههایى که امکان تعامل میان فقه و تربیت را میسر میسازد:
تأثیر فقه در ترییت
الف) تأثیر فقه در مبانى تربیت
ب) تأثیر فقه در اهداف تربیت
ج) تأثیر فقه در اصول تربیت
د) تأثیر فقه در روشهاى تربیت
۲- ایجاد عناوین ثانویه فقهى
۳- توسعه در قلمرو فقه و زمینه سازى براى تدوین «فقه تعلیم و تربیت»
۴- ارائه تحلیلهاى تربیتى از احکام فقهى
نوع دیگرى از تحلیل نیز در فقه قابل تصور است که نه براى کشف و تدوین نظام تربیتى، بلکه براى به دست آوردن و آگاهى از آثار و کاربردهاى تربیتى عبادات و معاملات به کار مىرود. مثلاً آثار تربیتى نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهى از منکر، وضو و غسل و غیره و کاربردهاى هر یک از این اعمال در زمینه تربیت را مىتوان با تحلیل علمیآنها کشف کرد و هر یک را به عنوان یکى از دستورهاى دینى که داراى اثرهاى تربیتى خاصى بر روى فرد یا جامعه است، شناسایی و معرفى کرد.
۱٫ اهداف تعلیم و تربیت؛
۲٫ مبانى تعلیم و تربیت؛
۳٫ اصول تعلیم و تربیت؛
۴٫ روشهاى تعلیم و تربیت؛
۵٫ مراحل تعلیم و تربیت؛
۶٫ عوامل تعلیم و تربیت؛
۷٫ آسیبهاى تعلیم و تربیت؛
۸٫ پیشگیرى و درمان آسیبها.
ب. تحلیل تربیتى احکام:
۱٫ تحلیل تربیتى عبادات (نماز، روزه، حج، جهاد، خمس و …)؛
۲٫ تحلیل تربیتى معاملات (انواع فعالیتهاى اقتصادى)؛
۳٫ تحلیل تربیتى قواعد فقهیه (استحباب عبادت صبى، قاعده تقیه، قاعده «کل کافر نجس»، قاعده «عدم اشتراط احکام الوضعیه بالبلوغ»، قاعده «المؤمنون عند شروطهم»
یکى تخصص در فقه و به کارگیرى روش فقهى، و دیگرى تخصص در علم تربیت یا علوم مربوط به آن. لزوم تخصص در فقه تاکنون روشن شد، اما تخصص در علم تربیت هم براى فقیه در باب تربیت ضرورى است، تا دقیقا با زیر و بم موضوع تحقیق خود در فقه آشنا باشد. فقیه باید بر همه جوانب مسأله آگاه باشد و موضوع حکم را به روشنىبشناسد. شناختن انواع مسایلى که در حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد، و در نتیجه موضوعاتى که فقه باید به دنبال یافتن حکم آنها باشد و نیز تحلیل تربیتى احکام فقهى، نیازمند تخصص در زمینه علوم تربیتى است که در دنیاى امروز دانشى گسترده بوده و به دلیل شدت تأثیر آن در جنبههاى مختلف زندگى بشر، از اهمیت و جایگاه ویژهاى در رشتههاى علوم کاربردى برخوردار است.
فقه التربیه بخشی از دانش فقه است که به تعیین حکم رفتارهای مربیان و متربیان میپردازد و یکی از احکام خمسه را برای رفتارهای مربی و متربی بیان میکند. فقه التربیه اگرچه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید، ولی ریشههای آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلا مباحثی که درباره تعلیم علوم، انوع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت، جزئی از فقه التربیه است و به همین دلیل، نمیتوان گفت فقه التربیه یک موضوع فقهی کاملا جدید است، بلکه این موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته است و بخشهایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است، اما به دلیل اینکه اصولا این مباحث تعین و تشخص مستقل نداشته است، کتاب تعلیم و تربیت یا فقه التربیه نداشته ایم.
دوم: مباحثی که در اخلاق از منظر تعیین حسن و قبح عقلی مطرح شده است که باید این مباحث را با روش اجتهادی به منظور تعیین حکم شرعی آنها مورد بحث قرار داد؛
سوم: مباحث و موضوعات جدیدی که در تعلیم و تربیت و علوم تربیتی و فناوری آموزشی مطرح اند و پرسشهای نوینی را رویاروی فقه قرار میدهند. (۲۰)
پینوشتها:
۱- فقه التربیه نظریهای نودر علوم تربیتی سلامیدر گفت و گو با حجه الاسلام و المسلمین علی رضا اعرافی،ص۱۲و۱۳
۲- ابن فارس،معجم مقاییس اللغه،ج ۴،ص ۴۴۲
۳- جوهرى،الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۶،ص۲۴۳
۴- مـنـافـقون (۶۳)، آیات ۳ و۷؛ انعام (۶)، آیات ۶۵ و ۹۸؛ اسراء (۱۷)، آیات ۴۴ و ۴۶
۵- صدر، دروس فی علم الاصول،ج۱، ص۱۴۶
۶- ابن منظور،لسان العرب،ج۱۴،ص۳۰۴
۷- جوهرى، الصحاح- تاج اللغه و صحاح العربیه،ج۶،ص۲۳۵۰
۸- جوهرى، الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۱،ص۱۳۰
۹- مکارم شیرازی، تفسیرنمونه،ج۱،ص۵۴
۱۰- فقه التربیه نظریهای نودر علوم تربیتی سلامیدر گفت و گو با حجه الاسلام و المسلمین علی رضا اعرافی،ص۱۲
۱۱- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، علی همت بناری- م معرفت، ش ۵۷، ص ۱٫
۱۲- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی م معرفت ش۱۰۴
۱۳- بنابراین، هر عملی که از مربی یا متربی در مقام تربیت، به معنای عام آن، اعم از تعلیم و تربیت صادر شود و به نحوی اختیاری باشد، شریعت و فقه باید برای آن حکمیاز احکام خمسه را تعیین کند و اینجاست که «فقه تربیتی» معنا پیدا میکند
۱۴- «تربیت» به عنوان فرایندی انسانی هم موضوع «علوم تربیتی» (در شاخهها و گرایشهای گوناگون آن) قرار میگیرد و هم موضوع «فقه». البته علوم تربیتی، شناخت این فرایند و قوانین حاکم بر آن را هدف قرار میدهد و فقه، تعیین احکام شرعی رفتارهای تربیتی را جهت گیری مینماید و موضوعات گوناگون در رشتههای مختلف علوم تربیتی، میتواند در این قلمرو قرارگیرد. بدین ترتیب، میتوان مبانی علوم تربیتی و فقه را از لحاظ موضوع، «عموم و خصوص من وجه» دانست.
۱۵- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، م معرفت، ش ۵۷، ص ۳۹٫
۱۶- رابطۀ تعلیم و تربیت با علوم دیگر سایت خبرگزاری کتاب ایران کد مطلب:۱۴۷۳۸۵
۱۷- خواه مربى بودن و متربى بودن در یک فرد تحقق یابد، خواه در دو فرد. از آن جا که هر رفتار اختیارى انسان، الزاما به یکى از احکام پنجگانه تکلیفى (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) یا احکام وضعى متّصف مىگردد و رفتارهاى مربى و متربى در ضمن فرآیند تربیت نیز از این قاعده مستثنى نیست، در نتیجه فقه عهدهدار تعیین حکم شرعى براى اقدامات و رفتارهاى مربى ـ به معناى عام آن ـ و رفتارهاى متربى خواهد بود.
مربى ـ به معناى عام ـ و رفتارهاى او، شکلهاى مختلفى مىتواند به خود بگیرد.
۱۸- در فرآیند تربیت از نخستین مراحل تربیت (پیش از تولد) تا مراحل بزرگسالى، مسایل بسیارى مىتوان یافت که یا قبلاً هم وجود داشته و مورد بحث فقهى قرار نگرفته ـ مانند حد و حدود تربیت جنسى در مدرسه، آموزش و پرورش و خانواده ـ و یا مسایل جدیدى است که به اقتضاى تحوّلات دنیاى معاصر به وجود آمده و با توجه به آثار تربیتى آنها، حکم فقهىشان روشن نیست؛ مانند رفتار رسانهها و رفتارهاى کلان نهاد آموزش و پرورش و غیره. در این میان، رفتارهاى متربى و متعلم نیز به عنوان پذیرنده تربیت مىتواند موضوع حکم فقهى قرار گیرد.
۱۹- فقه التربیه، تعامل فقه وتربیت ؛مجله پژوهش و حوزه ۱۳۸۱ شماره ۹
۲۰- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی م معرفت ش۱۰۴
منابع:
– مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج۱٫
۲ -صدر، سید محمدباقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۱۴۶
۳-جوهرى، الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۶،ص۲۴۳
۴- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی ؛ گفتوگو با حجه الاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی ش ۱۰۴- http://marifat. nashriyat. ir/node/146
۵- سید نقی موسوی؛ رابطۀ تعلیم و تربیت با علوم دیگر
http://www. ibna. ir/vdcfcedytw6djma. igiw. html
۶- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، علی همت بناری، ش ۵۷، ص ۳۹٫
http://marifat. nashriyat. ir/node/1524
۷- فقه التربیه،تعامل فقه وتربیت ؛هادی رازقی مجله پژوهش و حوزه ۱۳۸۱ شماره ۹
http://www. ensani. ir/fa/content/51064/default. aspx