کتاب «ملاحظاتی درباره منطق سنجش حدیث؛ تأملاتی حول شیوه اعتبارسنجی رجالی در مواجهه با احادیث توحیدی و اخلاقی» به قلم سید حمیدرضا میررکنی بنادکی، عضو میز پژوهش فقه در اندیشکده علم و سیاست فارسی با مقدمه استاد محمدتقی فیاضبخش از سوی انتشارات فیض فرزان روانه بازار شد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، نحوه مواجهه با احادیث یکی از مسائلی است که همواره بر سر آن مناقشات و مطارحاتی وجود داشته، خصوصاً درباره احادیث اخلاقی و سلوکی که بسیاری از آنها فاقد اسناد صحیحاند، شیوه مواجهه و نحوه اعتبارسنجی همواره محل پرسش بوده است. کتاب منطق سنجش حدیث کوشیده است با تأکید بر مضمون احادیث اخلاقی و با استناد به تاریخ احادیث شیعه و نیز سیره علمای سلف در برخورد با احادیث، راهی به حلّ این مسئله باز کند.
این پژوهش با دو مقدمه استاد محمدتقی فیاض و مؤلف کتاب آغاز میشود که با دو فصل و یک نتیجهگیری در ۱۳۶ صفحه سامان یافته است. نگارنده در فصل اول مروری بر تاریخ احادیث شیعه با تمرکزی نسبی بر وضعیت احادیث اخلاقی و سلوکی دارد و در فصل دوم به مطالعهای در سیره فقهای متقدم شیعه میپردازد و در انتها نتیجه اصلی پژوهش را بهاختصار یادآور میشود.
قابل توجه است که نویسنده در این اثر بهجای آنکه وارد عرصه «اعتبارسنجی» این احادیث بشود، به طرح ملاحظاتی درباره «منطق» اعتبارسنجی این قبیل احادیث پرداخته است.
در مقدمه استاد فیاضبخش، پس از مرور مقدماتی آمده است: «همه این مطالب لازم میآورد تا در خصوص منطق سنجش حدیث یکبازنگری انجام گیرد و مضمون حدیث نقش اساسی در آن سنجش ایفا کند؛ به عبارتی، اعتبار حدیث در سند آن خلاصه نشود و آنچه ماهیت اصلی حدیث بر آن متکّی است -یعنی مضمون آن- مورد اهتمام بیشتر قرار گیرد.
تحقیق پیش رو قدمی -هرچند کوچک- در راستای این بازنگری است؛ و به دنبال پیشنهاد راهی است که در عین حفظ ضوابط علمی و عقلانی در مطالعه حدیث، از این گنجینه پُر رمز و راز ولایی نهایت استفاده را به عمل آوریم و از مطاوی آن بیبهره نمانیم».
در قسمتی از مقدمه مؤلف میخوانیم: «آنچه در مواجهه با حدیث آموزنده است، نه صورت و لفظ آن، بلکه معنا و مضمون آن است. خواندن هر حدیث یکدرگیری معنایی سترگ و یک مجاهدت درونی است که معنای بودن آدمی را تحتالشعاع خود قرار میدهد؛ چرا که اساساً صدور قول امام (ع) برای تحقق این درگیری است؛ بنابراین هر مطالعهای بر روی احادیث ائمه هدی علیهمالسلام که معلمان ربانی بشریتاند- مادامی که نسبتش را با این درگیری معنایی و مضمونی روشن نکرده باشد، باید بیربط و بیجهت قلمداد شود.
آنچه حدیث را حدیث کرده و میکند، آنچه تراث معصومین را به تراث بیبدیل معصومین بدل میکند و آنچه ما را محتاج رجوع به این تراث ذیقیمت میکند، همانا مضامین بلند و مفاهیم عالی آن است. حضور این مضامین است که این کلمات را به مرقات ایمان بدل ساخته است و از برای آن، دوستانی فراهم ساخته و دشمنانی تراشیده است».
در بریدهای از نتیجهگیری نویسنده آمده است: «روش مواجهه ما با احادیث فقهی به جهت اشتمال این احادیث بر احکام ظاهری، نمیتواند عین روش ما در مواجهه با احادیث باطنی و توحیدی باشد؛ چراکه مورد دومی از مسیر دشوارتر و با محدودیتهای بیشتری به دست ما رسیده است؛ ازاینرو، باید بر آن میراث خدشهها و ضعفهای شدیدتری نسبت به میراث فقهی وارد شده باشد.
پرسش این بود که با وجود این محدودیتها -که جزو واقعیات حتمی میراث حدیثی شیعه است- آیا شیوه برخورد رجالیون در اعتبارسنجی احادیث میتواند شیوهای بسنده و کافی باشد؟ به نظر میرسد با عطف توجه به آن محدودیتها، شیوه رجالی شیوهای بسنده و کافی نیست و لازم است در مواجهه با احادیث به شیوهای محکمتر اتّکا کنیم. بهنظر میرسد این شیوه محکمتر هرچه باشد میباید در پرتو توجّه به “مضمون” حدیث صورت بندد».
علاقهمندان برای خرید آنلاین کتاب «ملاحظاتی درباره منطق سنجش حدیث» میتوانند اینجا اقدام نمایند.