اختصاصی شبکه اجتهاد: اگر حوزههای علمیه غیر سکولار باور دارند که اندیشههای دینی باعث شکوفایی و رشد اقتصاد سالم است. اگر باور دارند که اسلام و تحقق آن نه تنها منافاتی با کار و تولید و درآمدزایی ندارد بلکه کار و تولید و عقل اقتصادی داشتن بخش با اهمیت و تعیین کننده زندگی دیندارانه است، ایکاش به جای شنیدن این حرفها از بالاترین مقامات حوزوی در نگرش بزرگان و اعاظم فقاهت به مقوله اقتصاد تحولی رخ میداد.
درسهای اصلی حوزه با تعادل و منطق عقلانی بین اقامه الصلاه و ایتاء الزکات با مفهوم شامل و جامع نماز (پیوند جامع و کامل انسان با خدا) و زکات (پیوند با برکت و سازنده و زاینده افقی انسان با انسان) پیش میرفت و خود حوزه به عنوان نمونه عملی قابلیت تحقق این ایدهها برای خود و نهادهای خود برنامهای اقتصادی میداشت. در این برنامهها لازم است مفهوم المال الاسلامی و وجوهات شرعی و امثال آن دستخوش تحولات و تغییراتی گردد که با وضعیت اقتصادی مسلمان معاصر نسبت معقول و درستی داشته باشد.
شرایط دولت پیچیده و سخت شده است. بحران مالی دولت امر قابل انکاری نیست. انتظار این است که اگر در دستگاه بزرگان و اعاظم حوزه نظریه و نظام اقتصادی برای نجات کشور تولید نمیشود و البته این انتظار هم نیست با شرایط و منطق کنونی فقاهتی، اما دستکم با همان فتاوای سنتی و بر اساس همین فقه ارزشمند و نورانی کنونی با بیان حلال و حرامها در دستگاه کنونی نسبت به مقولههای حساس و معضلاتی که باعث از هم پاشیدگی اقتصادی میشود همانند احتکار اجناس ضروری و مورد نیاز مردم حوزه علمیه واکنشهای جدی داشته باشد.
با رصد واکنشهای این چند ماه که نظام با چالشهای بزرگ و حقیقی اقتصادی روبهرو شده است کاملاً مشهود است که واکنشهای بزرگان حوزه غالباً مطالبهگرانه و اعتراضی است. پس فقه کارآمد حوزه در شرایط کنونی دولت در هم پیچیده و مچاله شده آقای روحانی که دولت همه ماست، برای نقش فعال و کارآمد ایفا کردن و وارد کردن منطق فتوای شرایط اضطراری کجاست؟ اگر عالمان بزرگ ما با نگاه اضطراری به شرایط فعلی نگاه نکنند و فقه شرایط دشوار و حرج و اوضاع دقیق ثانویه را برای تولید محصولات فتوایی تازه به کار نگیرند کی به کار خواهند گرفت؟
قصد و غرض این حقیر اعتراض نیست. فقهای عظام و بزرگان حوزه نگاهداران و حامیان و پاسداران حقیقی اسلام هستند؛ اما جامعه و نظام و دولت انتظار دارند که فقه و فتوا مطابق شرایط بحرانی هر زمانه چهره خاصی داشته باشد. مگر فقه چیزی بهجز بازتولید کلیت و اصول و مبانی اسلام در زمان خاص نیست؟ آن بخش از فقه که زمان پذیر نیست و فرا شرایط است، آنکه اصلاً بیرون از چارچوب وظیفه اجتهادی است. آن بخش از اسلام گفته شد و اختلافات جزئی آن هم در درسها میآید اما به نظر میرسد اصل و فلسفه اجتهاد اعمال کردن نقش زمان در فهم و تفسیر فقاهتی اسلام است که کمتر شاهد تحقق آن هستیم.