اولین واکنش حوزه نجف در بحث ملت و دولت، مقاومت در برابر تجزیه امپراطوری عثمانی است و پیش بینی علمای نجف این بود که شکل گیری دولت-ملتهای محلی بر اساس قراردادها، صرفاً بهانهای است برای دولتهای غربی تا جلوی قدرت دنیای اسلام را بگیرد چون تحلیل شان این بود که حتی از مراکز مذهبی که میتوانست در خدمت این دولت-ملتهای جدید قرار بگیرد، گذشتند.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «بازخوانی آراء علمای نجف در مواجهه با مشروطه و تجدد با تاکید بر آراء میرزای نائینی (ره)» به مناسبت سالگرد امضای فرمان مشروطیت، با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین شیخ مجتبی الهی خراسانی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد و مدیر مسئول «شبکه بینالمللی اجتهاد»، با حضور طلاب نخبه و استعدادهای برتر از سراسر کشور در مجتمع فرهنگی-اقامتی آفتاب ولایت مشهد برگزار شد. در ادامه گزارشی کوتاه از سخنان رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم را میخوانید.
حوزه علمیه نجف به عنوان یکی از چند مرکز آموزشی جهان تشیع از ابتدا تا عصر حاضر حداقل دو دوره را پشت سر گذاشته است؛ دوره آغاز حوزه نجف با هجرت اجباری شیخ طوسی از بغداد به نجف شکل میگیرد و از طریق فرزندان و شاگردان شیخ طوسی این حوزه آرام آرام تشکیل میشود. رونق حوزه نجف در دوره اول خود با جابه جایی علمای شیعه از نجف به حله در حدود قرن هفتم کمکم کمرنگ میشود و این رونق همچنان مفقود است تا بعد از اینکه مدرسه حله جای خودش را به مدرسه جبل عامل داد و سپس منتقل شد به مدارس ایران یعنی اصفهان و به صورت مشترک بین تهران، مشهد، قم و سپس هم حوزه علمیه نجف و این دورهای است که باید از آن به عنوان دوره دوم حوزه نجف یاد کرد.
وحید بهبهانی آغازگر دوره دوم آموزشی حوزه علمیه نجف
دوره دوم حوزه نجف با هجرت شاگردان وحید بهبهانی به نجف آغاز شد چراکه وحید بهبهانی با استقرار در کربلا بساط تقابل علمی و اجتماعی با اخباریون را گسترد و کم کم حوزه درسی و علمی بهبهانی از طریق شاگردان به نجف منتقل شد و بنابراین باید وحید بهبهانی را آغازگر دوره دوم حوزه علمیه نجف دانست. هم اکنون ما همچنان حوزه علمیه نجف را در دوره دومش ملاحظه میکنیم و این سیر اساتید و شاگردان در دوره دوم آن است. تحلیل حوزه نجف در روزگار ما به معنای برشی از دوره دوم حوزه علمیه نجف است و دوره دوم مدتها پیشتر از ورود تجدد به دنیای اسلام آغاز شده اما بخش میانی دوره دوم حوزه نجف مصادف است با هجوم کشورهای اروپایی به سمت کشورهای اسلامی و دوره تجددگرایی. منظور از تجدد خصلتی است که در یک بازه تاریخی عارض به جهان اسلام شد فارغ از اینکه این خصلت خوب یا بد باشد باید گفت تجدد یک ویژگی است که با ورود صاحبان دنیای تجدد از طریق لشکرکشی نظامی، صادرات کالا به کشورهای اسلامی، ورود فرهنگ، زبان و آداب به دنیای اسلام آغاز میشود.
بعضی دوران تجدد را در زمان حکومت شاه عباس صفوی و بعضی هم در اوایل دوره ناصرالدین شاه قاجار میدانند و این تجدد عناصر و ارکانی دارد که این ارکان و عناصر شامل مباحث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و در حوزه علم و فناوری است، بنابراین وقتی درباره تجدد سخن میگوییم باید به یک منظومه از آن دقت کنیم که این منظومه در ابعاد و مولفههای مختلف قابل تعریف است و مواجهه علما هم در همین مولفهها قابل تفسیر و توضیح خواهد بود.
تنوع خواستگاههای موثر در حوزه علمیه نجف
حوزه علمیه نجف چون حوزه مادر است در دوره دوم مرکز بلامنازع تحصیلات عالی حوزویان بود. حوزویانی با خواستگاههای ایرانی یا عرب به نجف هجرت میکردند بنابراین تنوع خواستگاه در حوزه نجف باید حتماً مورد ملاحظه قرار بگیرد و تصور نکنیم با حوزهای مواجه هستیم که همه حوزویانش در نجف به دنیا میآیند، زندگی میکنند و سپس در آنجا درس میخوانند. همچنین تنوع مذاقها و مسلکهای علمی یکی دیگر از عناوینی است که در حوزه علمیه نجف دیده میشود. ما در نجف تقریباً تمام نهضتهای فکری را میبینیم در موضوعات کاملاً متنوع و گاهاً با دیدگاههایی مقابل یکدیگر. به عنوان مثال در نجف کرسیهای عمیق فلسفه و عرفان حضور دارد و گروهها و تفکرات مخالف هم حضور دارد و همچنین در ابعاد سیاسی میتوان گفت به عنوان مثال افراطی ترین مشروطه طلبان و افراطی ترین مشروطه ستیزان در نجف حضور داشتند و همچنین جریانهای بینابین نیز بودند.
از تأثیرات حضور تفکرات مختلف در نجف تا واکنش به مولفههای تجدد
در جریان مشروطه میبینیم که نزاعهای فکری به نزاعهای اجتماعی تبدیل میشود و طرفین از نقد آرای یکدیگر کم کم به مبثوت سازی اجتماعی طرف مقابل روی میآورند و هر کدام از طرفین متهم میشوند به ترور شخصیتهای مقابل خودشان. ما در دوره مشروطیت گزارههای متنوعی از ترور اشخاص ذی نفوذ و صاحب رأی داریم و اینکه این یک حرکت هدفمند متمرکز بوده و مربوط به تشکلهای گوناگون میشود مورد اختلاف است.
مهمترین مولفههای تجدد و واکنش حوزه علمیه نجف، مولفههای سیاسی است که مشروطه یکی از آنهاست و یکی دیگر از این مولفههای سیاسی، اجتماعی مسأله پارلمان است و به اصطلاح دیگر محدودسازی قدرت متمرکز و قدرت پادشاهی است. این از آوردههای دنیای مدرن به شمار میآید در دنیایی که پادشاه به صورت مطلقه نمیتواند حکم کند لذا مشروطه یا نظام پارلمانی در عرف مردم ایران به عنوان عدالت خانه مطرح میشود یعنی جایی که بتواند از پادشاه تظلم کند. در کنار این نظام پارلمانی قوانین مدون نیز مطرح شد و یکی از مولفههایی که دنیای غرب برای محدود کردن قدرتهای مطلقه پیدا کردند این است که قوانین مصوب را مطرح نمودند.
مولفه دیگری که در دنیای تجدد مطرح شد پدید آمدن مفهوم ملت و دولت است. آغاز تجزیه امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول حوزه نجف را وارد یک دوره تازه کرد. به دلیل آنکه مفهومی شکل گرفته بود به نام دولت که با امپراطوری، پادشاهی و خلافت متفاوت است و مفهومی دیگر با نام ملت که با امت متفاوت است.
اولین واکنش حوزه نجف در بحث ملت و دولت، مقاومت در برابر تجزیه امپراطوری عثمانی است و پیش بینی علمای نجف این بود که شکل گیری دولت-ملتهای محلی بر اساس قراردادها، صرفاً بهانهای است برای دولتهای غربی تا جلوی قدرت دنیای اسلام را بگیرد چون تحلیل شان این بود که حتی از مراکز مذهبی که میتوانست در خدمت این دولت-ملتهای جدید قرار بگیرد، گذشتند.
اولویت علمای نجف در مقابل تجزیه امپراطوریهای مسلمان
اولویت اول علمای نجف در مقابل تجزیه امپراطوریهای مسلمان مقاومت بوده است و سعی میکردند تا حد ممکن زیر بار مفهوم دولت و ملت نروند. در بحث نهادها و سازمانهای مدرن سیاسی یا به تعبیر دقیق تر حاکمیتی یعنی ارتش، پلیس، احزاب و همچنین وزارتخانهها میشود گفت با توجه به اینکه دولتهای مرکزی تازه تأسیس شده خود را نیازمند برقراری امنیت میدیدند واکنش اولیه علمای نجف و ایران، عدم مخالف با نهادهای مدرن دولت مرکزی بود لذا کمتر میبینیم که با داشتن ارتش یکپارچه، پلیس یا تقسیم کار در وزارتخانهها مخالفت کنند. اما طبیعتاً در شکل اجرایی آنها مخالفتهای کم و بیش داشتند. علما همچنین نسبت به سازمان آموزش پرورش مخالفتهایی کردند با توجه به اینکه درسی که در آنها تدریس میشد با تعالیم اسلامی ناسازگاری داشت و ناظر به فرهنگ مسلمانان ایران و عراق نبود و ارزش گذاری مثبت نسبت به فرهنگ غربی داشت نتیجتاً مدارس جدید خیلی دیر توسط علما پذیرفته شد یعنی تقریباً تا دوران انقلاب اسلامی اکثر علمای نجف حاضر نبودند فرزندان خود را به مدارس جدید ببرند و نهایتاً سعی کردند این خلأ را با تأسیس برخی مدارسی که عالم زادگان یا یک کادر شناخته شده آن را اداره میکردند و بعضاً با تأسیس مدارس غیردولتی جبران کنند و در این خصوص آیتالله زادگانی که از خاندانهای مشهور علمی بودند راه را به شدت هموار کردند.