آیتالله فاضل لنکرانی با بیان اینکه انتقاد در جایی است که امکان خطا و اشتباه وجود داشته باشد، گفت: از نظر مبانی اعتقادی شیعه، نقد و انتقاد، نسبت به ائمه(ع) معنا ندارد. اگر بخواهد نقد شود دیگر امام نیست، اگر بخواهد نقد شود، حجّت خدای تبارک و تعالی نیست و لزوم اطاعت مطلقه ندارد. چون منتقد در مقام نقد میخواهد میگوید شما اشتباه میکنی و من نباید در این مطلب از تو اطاعت کنم، آنگاه اطاعت مطلقه امام از بین میرود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهالسلام) در درس خارج اصول فقه خود پیرامون سخنان اخیر ریاست محترم جمهور مضمون بر اینکه همهی ما قابل نقد هستیم و باید انتقاد شویم، گفت: معالأسف این تعبیر را نسبت به معصومین(علیهم السلام) توسعه و سرایت دادهاند و تأسف بیشتر اینکه نسبت به وجود مبارک پیامبر اکرم(ص)، آن هم با استدلال به روایات این معنا را مطرح کردهاند. در اینکه مقصود اصلی ایشان چیست؟ آیا همین ظاهر کلام است یا نه؟ فعلا مطلبی نداریم. ممکن است مقصود اصلیشان معنای دیگری باشد، اما ظاهر کلام ایشان مطلبی کاملاً باطل و ناصحیح است.
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اظهار کرد: مسئلهی عصمت انبیاء که بالاترین درجهی آن متعلق به پیامبر اکرم(ص) است و عصمت ائمه معصومین(علیهم السلام) با آیات متعدد از قرآن کریم استفاده و اثبات میشود. در آیه معروف «أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» به تصریح مفسران شیعه و سنی، خصوصاً فخر رازی که میگوید چون خدای تبارک و تعالی وجوب اطاعت رسول و اولو الامر را در کنار وجوب اطاعت خود قرار داده، همان طور که وجوب اطاعت خدای تبارک و تعالی مطلق است، وجوب اطاعت رسول و اطاعت اولوا الامر هم مطلق است. کسی هم که وجوب اطاعت مطلقه دارد، بالضروره باید معصوم از خطا و گناه (هر دو) باشد، نمیشود بگوئیم فقط دلیل داریم که اینها گناه نکردند، خیر، باید از هر دو جهت معصوم باشند هم از خطا و هم از گناه. البته فخر رازی در معنای اولوالامر به مخمصه میافتد چون اگر آن را به حکّام مسلمین تعریف کند، که بسیاری از آنها اهل ظلم و فسق و فجور و اشتباه بودند، لذا آن را به اهل حل و عقد معنا کرده و به زعم خودش فکر میکند اهل حل و عقد اشتباه نمیکنند. در حالی که آنها هم مسلّم اشتباه میکنند. اینطور نیست که بگوئیم اهل حل و عقد اشتباه نمیکنند.
وی ادامه داد: ولی شیعه اولوالامر را ائمه معصومین(علیهم السلام) میداند که مصادیق آن محدود و معین است. لذا ما بالصراحه میگوئیم ائمه، معصوم هستند و این یک مسئلهی قرآنی خیلی روشن است. عرض ما این است به همان ملاکی که در مورد خدای تبارک و تعالی، مسئله نقد متصور نیست، اگر گفته شود خدا را میشود نقد کرد، آن خدا دیگر خدا نیست، به ملاک اینکه پیامبر و ائمه هم حجّت الهیاند و لزوم اطاعت مطلقه دارند، اینها هم قابل نقد نیستند.
انتقاد در جایی است که امکان خطا و اشتباه وجود داشته باشد
فاضل لنکرانی با بیان اینکه انتقاد در جایی است که امکان خطا و اشتباه وجود داشته باشد، و در مورد اینها تصور خطا، اشتباه است، گفت: در بحث عصمت یکی از بحثهای بسیار مهم، مبحث علم ائمه(علیهم السلام) است که آیات قرآن، دلالت بر نه علم نامحدود، بلکه یک علم وسیع فوق بشری برای ائمه میکند و این هم یکی از ادلهی خیلی روشن بر عصمت ائمه(علیهم السلام) است. لذا از نظر مبانی اعتقادی شیعه، نقد و انتقاد، نسبت به ائمه(ع) معنا ندارد. اگر بخواهد نقد شود دیگر امام نیست، اگر بخواهد نقد شود، حجّت خدای تبارک و تعالی نیست و لزوم اطاعت مطلقه ندارد. چون منتقد در مقام نقد میخواهد میگوید شما اشتباه میکنی و من نباید در این مطلب از تو اطاعت کنم، آنگاه اطاعت مطلقه امام از بین میرود.
«أمن الله أم من رسوله»، فقط در روز غدیر خم مطرح شده است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: جناب رئیس جمهور در صحبتهایشان به این جمله استشهاد کرده که گاهی اوقات پیامبر مطلبی را میفرمود بعد اصحاب سؤال میکردند «أمِن الله أم من رسوله»؟ اگر پیامبر میفرمودند از جانب خداست اینها دیگر اجازه نقد به خودشان نمیدادند، اما اگر پیامبر میفرمودند از جانب خودِ من هست، لعلّ که اجازهی نقد داشتند، پس پیامبر اجازهی نقد به خودش میداده. چنین کلامی از ایشان خیلی تعجبآور است. بالأخره ایشان در همین حوزه درس خوانده و پای درس بزرگان نشته، ولی مایه تعجب است که چطور این استدلال باطل را بیان میکند؟
وی با ارجاع به تاریخ و روایات که این قضیهی «أمن الله أم من رسوله»، فقط یک جا مطرح شده است، ابراز کرد: هیچ جای تاریخ پیامبر نداریم که پیامبر مطلبی را فرموده باشند و بعد اصحاب این سؤال را کرده باشند. فقط در روز غدیر خم بعد از اینکه ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اعلام کردند به اصحاب فرمودند «سَلِّمُوا عَلَى عَلِی بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِین»، تکلیفی بر عهدهی آنها قرار داد که به علی بن ابیطالب بگوئید «السلام علیک یا امیرالمؤمنین».
فاضل لنکرانی ادامه داد: این مطلب برای خلیفهی اول و دوم و جمعی دیگر سنگین بود که به علی بن ابیطالب بگویند «السلام علیک یا امیرالمؤمنین»، لذا این سؤال را مطرح کردند. البته از طرح این سؤال استفاده نمیشود که میخواستند مخالفت کنند، ممکن است توجیهش این باشد اگر از ناحیهی خداست اهتمام بیشتری داشته باشند و سؤال برای اهمیت موضوع بوده، جوابی هم که پیامبر دادند خیلی عجیب است و آن این است که «من الله و من رسوله»، یعنی از مواردی است که هم فرض الله است و هم فرض النبی است، تکلیفی دو قبضه است.
بازگذاشتن میدان اظهارنظر از سوی ائمه(ع) به معنای گشودن باب انتقاد بر آنان نیست
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) افزود: این سؤال برای این جهت بوده و إلا از کجا استفاده میشود اگر پیامبر میفرمود من میگویم، آنها بگویند پس ما بنشینیم با شما بحث کنیم ببینیم چرا؟! اصلاً چنین چیزی نبوده. وقتی افرادی شخصی را به عنوان نبی و رسول خاتم، به عنوان پیامبر قطعی و مسلم میدانستند، در مقام نقد او بر نمیآمدند. بله یک افرادی پیامبری پیامبر را قبول نداشتند، لذا خیلی مطالب بالاتر از این را هم گفتهاند، ولی مؤمنین به پیامبر هیچ وقت در طول تاریخ در مقام نقد حضرت یا نقد ائمه برنیامدهاند. البته سؤال بوده، مشورت بوده، پیامبر مجال میدادند، افراد عقول خودشان را به میدان بیاورند، امیرالمؤمنین(ع) میفرمود اگر چیز حقی به ذهنتان میرسد آن را بیان کنید؛ «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یکْفِی اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی». همین جمله را هم ایشان اوایل همین سال مطرح و استفادهی دیگری از آن کرده بود که ما اشکال آن را نیز بیان کردیم.
وی با بیان اینکه ائمه میدان را باز میگذاشتند تا افراد اظهار نظر کنند، اما این به معنای گشودن باب انتقاد بر آنان نبوده است، عنوان کرد: این جمله «فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ» که در خطبهی ۲۱۶ نهج البلاغه است. یعنی مثل قضیه حضرت یوسف است که فرمود «لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّه»، اگر بالذات خودم باشم و خودم و شما از دیدگاه انسانی به من نگاه کنید، مسئلهی خطا وجود دارد، ولی میگوید «إِلَّا أَنْ یکْفِی اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی»؛ اما خدا کفایت میکند. اصلاً در ذیل کلام حضرت، مسئلهی عصمت و همان «برهان رب» تصریح شده است.
رأی مردم در امامت و خلافت ائمه(علیهم السلام) دخالت دارد؟
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان ساخت: چندی پیش مطرح شد که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۹۲ فرموده است: «وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیرا» و متأسفانه از آن استفاده کردند که رأی مردم در امامت و خلافت ائمه(علیهم السلام) دخالت دارد، در حالی که اینطور نیست. اولا: ابتدای عبارت این است که «وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ»؛ حضرت فرمود من اگر حاکم شوم، فکر نکنید مثل خلفای گذشته عمل میکنم، خلفای گذشته در بسیاری از موارد، معیارشان قرآن و سنت پیامبر نبود، خودشان هم میگفتند ما در بعضی از جاها به غیر قرآن و سنت عمل میکنیم. خلفای گذشته برای تحکیم موقعیت خود، افراد غیر صالح را میآوردند و حاکم میکردند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ» من این کارها را نمیکنم و گوش به حرف کسی نمیدهم و طبق آنچه میدانم عمل خواهم کرد. خود همین کلام ردّ بر این است که کسی بخواهد حضرت را نقد کند، چون میفرماید من خودم ملاک هستم. بعد میفرماید «وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ»، اگر مرا رها کردید، و اطاعت از من نکردید که وظیفهی اولیه شماست، موضوع منتفی میشود. وقتی هم امیرالمؤمنین به امامت پذیرفته نشود، دیگران از جهت ناحق بودن فرقی نمیکنند، همهشان ناحق میشوند. منتهی در این ناحق بودن هر کسی را اکثر مردم انتخاب کردند، حضرت میفرماید من هم صدای انتخاب شما را میشنوم، ولی این به معنای اقتدا نیست.
فاضل لنکرانی افزود: حضرت نفرمودند هر کسی شما انتخاب کردید، من هم آن را قبول دارم، فرمود «وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیتُمُوهُ أَمْرَکُمْ»، تازه از «لعلّی» برمیآید شاید هم اگر حرف ناحساب بزند گوش نکنم. علی أی حال؛ این مسئله در مبانی اعتقادی ما خیلی روشن است و باید هم بیان شود.
در بیان مسائل دین، نباید ملاحظه اشخاص و افراد را کنیم
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم تاکید کرد: ما در بیان مسائل دین، نباید ملاحظه اشخاص و افراد را کنیم، باید بینی و بین الله عمل کنیم و همینطور نباید در اینگونه قضایا به فکر زمین زدن کسی باشیم. اگر این باشد که اشکال به خود ما هزاران برابر بالاتر وارد است.
فاضل لنکرانی افزود: مادامی که یک دولتی مورد تأیید رهبری و همه مراکز قانونی نظام است، ما باید در همین مسیر عمل کنیم و چنانچه کسی به این فکر باشد که آن را زمین بزند و تخطئه کند، این برخلاف مبانی رهبری نظام است، ولی از عملکرد مسئولین و گفتارشان میتوان انتقاد کرد.
این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار کرد: در مسائل اقتصادی انتقاد داریم انتقاد صریح کنیم، اگر کمکاری است صریح بگوئیم، ولی نباید در این انتقادات اهداف سیاسی و جناحی دنبال شود. خصوصاً در مسائل اعتقادی، از حوزه باید حرف دین خالصانه بیرون برود، تا آن دانشگاهیها و مردم نگویند این آقا چون مخالف یا موافق این مسئول است، این حرف را میزند. ما حتی زمانی که میخواهیم فرد یا سخنی را تأیید کنیم، به عنوان دین تأیید کنیم، تا جایگاه رفیع روحانیت محفوظ بماند.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در خاتمه گفت: امیدواریم این مطلب به گوش رئیس جمهور محترم جناب روحانی برسد و این مطلب را اصلاح کند إن شاءالله.
جسارتا و به طور خلاصه اعلام می دارد هر نقد و انتقادی لزوما صحیح و وارد نیست لذا فرموده اند : «احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی»