اصلاً خوب نیست که ما از القاب دانشگاهی و همینطور از القاب جدید استفاده کنیم. همان وزانت و جاافتادگی القاب پیشین کفایت میکند. نیازی نیست که القاب جدیدی اختراع کنیم که باری از نظر معنا ندارد. اگر قرار شد القاب جدیدی جعل شود از القاب دانشگاهی استفاده کنند، ولی همان القاب قدیم اولویتدارند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: یکی از آفتهایی که به ویژه در دهه اخیر گریبان حوزه علمیه را گرفته، رشد «آیتالله»هایی است که معلوم نیست با ضابطه علمی و عینی به این مرتبه رسیدهاند یا خیر. القاب حوزوی اگرچه مسئلهای عرفی میان حوزویان است، ولی رقابت برای تعنون آن، ولو در بین اندکی از این جامعه باشد، شایسته حوزه و حوزوی نیست. در این راستا گفتگویی با حجتالاسلاموالمسلمین مرتضی اسکندری، استاد خارج اصول حوزه علمیه مشهد صورت دادیم. رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) مشهد در این گفتگو از درجات القاب روحانیون و شیوه نظام مند کردن آنها سخن گفت. مشروح این گفتگو از نگاه شما می گذرد.
اجتهاد: هماکنون القاب روحانیون کدامند و هر یک برای چه رتبهای به کار میروند؟
اسکندری: القابی که در سالیان طولانی بین علما و روحانیون و طلاب متداول بوده است از مروج الاحکام، عماد الاعلام، رکن الاسلام آغاز میشود که اینها نزدیک به هم بوده تا به ثقهالاسلام، حجتالاسلام، حجتالاسلاموالمسلمین، آیتالله و آیتاللهالعظمی میرسد.
این القاب در اجازات امور حسبیه زیاد دیده میشود، مخصوصاً در مراجع نیمقرن اخیر و حتی جلوتر از دوره مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی میبینیم که این القاب متداول شده است. البته غیر از آیتاللهالعظمی که از دوره مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی شروع شد. ثقهالاسلام مربوط به صاحب کتاب شریف کافی یعنی ثقهالاسلام کلینی بوده است. حجتالاسلام مخصوصاً در عصر شیخ و تلامذه شیخ استفاده میشود یعنی آن را برای مجتهدین طراز اول به کار میبردند. در دوره میرزای شیرازی و بعد هم در دوره آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی تقریباً در نیمه دوم عصر قاجاریه خیلی زیاد بهکاربرده میشد. اگر رجوع کنیم به نامههای آن زمان و کتب تراجم آن زمان این لقب حجتالاسلام را خیلی میبینیم که با پیشوندی استفاده میشد. مثلاً حجتالاسلام آقا میرزا صادق مجتهد تبریزی، لفظ «مجتهد» را اضافه میکردند، یعنی حجتالاسلام را مساوی با اجتهاد و در سطح بالا میدانستند.
آیتالله رسماً بعد از علامه حلی شروعشده است. آیتاللهالعظمی از دوره آیتاللهالعظمی بروجردی شروع شد. قبل از آن آقا سید ابوالحسن در تقریظهایی که بر برخی از کتابها نوشته یا در اجازات بهصورت شفاهی گفته که من حجتالاسلام را مساوی با اجتهاد مطلق میدانم.
در کتب تراجم که قبل از این و در دوران معاصر میبینیم که یکسری القاب زیبایی هم هست که به دست فراموش سپرده شد. وقتی نگاه میکنیم به خاتمه مستدرک الوسائل محدث نوری میبینیم وقتی اسم علما را میبرد با چه القاب زیبایی از آن نام میبرد. یا حتی در دوره محدث قمی در کتبی که شرححال علما را نقل مینماید با یک الفاظ زیبایی از علما نام میبرد. در دوران معاصر مرحوم آیتالله مرعشی نجفی هم از کسانی بودند که به این القاب بسیار مقید بودند که نام بزرگان را آنچنانکه شایسته آنان است نام ببرند. مخصوصاً در مقدمههایی که بر بعضی از کتابها مینوشتند ایشان گاهی رساله مستدلی در وصف صاحب آن کتاب مینوشتند. ولی اکنون آن اوصاف فراموششده و به همین القاب کوتاه بسنده میکنند. مثلاً میبینیم آقاسیخ عباس قمی در فوائد الرضویه میخواهد اسم آقا سید کاظم یزدی را ببرد وی را بهصورت سید علما الامه، شیخ الطائفه، فقیه عصرنا و…یاد میکند اما الان مرسوم نیست.
اجتهاد: آیا نظاممندکردن القاب روحانیون، امری مطلوب است یا آنکه وضعیت فعلی مناسب است؟
اسکندری: مسلماً اگر ممکن و عملی باشد که نظاممند شود بسیار کار خوبی است اما اینکه آیا واقع خواهد شد را بعید میدانم. چون ناظم باید کسی باشد که در اطلاق القاب، هوای نفس و حب و بغضها را دخالت ندهد و عالم شناس باشد، زود فریب نخورد که فلانی شایسته آن لقب است. فکر سلیمی هم داشته باشد و هیچ اغراض دنیوی هم نداشته باشد و بدون خوف و روی موازین ورود پیدا کند. اگر چنین کند خوب است؛ همچنین مسلکشان هم مسلک فقهای امامیه و فقه جواهری باشد. طبیعی است که یک نفر هم نمیتواند این کار را انجام دهد بلکه باید عدهای به این کار اهتمام ورزند.
اجتهاد: آیا استفاده از معادلهای دانشگاهی برای القاب روحانیون مطلوب است یا آنکه باید القاب حوزوی جدیدی برای این امور ایجاد شود یا آنکه همان القاب پیشین حوزوی را منضبط کرد؟
اسکندری: اصلاً خوب نیست که ما از القاب دانشگاهی و همینطور از القاب جدید استفاده کنیم. همان وزانت و جاافتادگی القاب پیشین کفایت میکند. برای اینکه ما آنها را باقی بگذاریم، نیازی نیست که القاب جدیدی اختراع کنیم که باری از نظر معنا نداشته باشد. اگر قرار شد القاب جدیدی جعل شود از همان القاب دانشگاهی استفاده کنند. ولی اگر همان القاب قدیم باشند اولویت دارند.
اجتهاد: برای نظاممند کردن القاب روحانیون چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
اسکندری: مهمترین عمل آن است که باید شورایی از علمای بصیر و پایبند به فقه جواهری تشکیل شود. اولاً حدود و ثغور این القاب مشخص شود و بهاصطلاح مفهوم شناسی شود. لذا اول مفهوم آن روشن شود. تشخیص مصداق هم بحث دیگری است. آنهم باید توسط افراد دانای مقبول موجه فی العلم و العمل صورت گیرد. لذا در مرحله عمل به مشکلات متعددی برخورد خواهد کرد.
اجتهاد: سخن پایانی خود را بفرمایید؟
اسکندری: آنچه طلاب باید در نظر داشته باشند این است که دنبال مدرکگرایی نباشند گرچه میبینیم در این زمان برخی احساس ضرورت میکنند ولی گرایش به مدرکگرایی دامنگیر حوزویان شده است. علم را ارزش قائل شوند و بدانند به قول آقای سید صدرالدین صدر که یکی از مراجع قم بودند که سفارش به طلاب میکرده که خیلی دنبال این نباشیم که مدرکی نداریم و کسی ما را نمیشناسد. اگر عالم شدید بالاخره خودش را نشان خواهد داد. باید سیره سلف صالح احیا شود. اینکه تحصیل علم را کنار بگذاریم و دنبال مدرکگرایی باشیم آفت بزرگی برای حوزهها محسوب میشود.