رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) با بیان اینکه ابتکارات اصولی امام از معاصرین و اقران خودش بهمراتب بیشتر است، اظهار کرد: حق علمی امام در حوزههای علمیه و مراکز علمی واقعاً تضییع و به آن توجه نشده است. اگر ابتکارات امام از اول تا پایان علم اصول را با درجه اولهای نجف در دوران خودش مقایسه کنیم، با آنکه آنها هم در قله قرار دارند و حق علمی فراوانی بر همه دارند، اما ابتکارات اصولی امام بیش از آنها است. اساساً این یک قصه پر غصهای است که حق علمی مکتب قم مغفول واقع شده است.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، خطابات قانونیه را نباید یک قاعده اصولی یا حتی گفتمان اصولی به حساب آورد بلکه این مهم یک ایماژ (تصویر ذهنی) است و صد البته از این نظر مقبول است که میتواند تأثیری بسیار عمیق بر جای گذارد. تبدیل نگاه از نظام واره «مولا و عبد» به نظام واره «قانون و شهروند» قطعا تأثیراتی بزرگ را حتی فراتر از فقه و اصول میتواند موجب شود.
کتاب خطابات قانونی در میان شاگردان امام خمینی(ره) چندان جدی گرفته نشده است و تا جایی که میتوان گفت، جز شهید آیتالله سید مصطفی خمینی، کسی در میان شاگردان ایشان به شرح و نقد و بررسی این نظریه به صورت تفصیلی اقدام نکرده است. البته در سالهای اخیر این مسأله در مقابل بزرگان قرار گرفته و به فراخور توان و حوصله خویش آن را بررسی کردهاند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی به جهات متعدد همت خود را در مباحث علمی، مصروف بازخوانی و شرح و نقد آثار حضرت امام (ره) کرده است به همین جهت در سیر مباحث خود، بخش زیادی از سال تحصیلی ۹۹ -۹۸ را به بررسی نظریه خطابات قانونیه اختصاص داد که حاصل آن کتاب «خطابات قانونیه» است که اخیراً با تنظیم و نگارش حججاسلام سید محمود صادقی و محمود شهیدی از سوی مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) به زیور طبع آراسته شده است.
بهتازگی مراسم رونمایی از کتاب «خطابات قانونیه»، با حضور و سخنرانی استاد محمدجواد فاضل لنکرانی و حججاسلام محمد مقدم، سید محمود صادقی و محمود شهیدی در پژوهشکده امام و انقلاب اسلامی برگزار شد. آنچه میخوانید خلاصهای از سخنان اساتید حاضر در این نشست، برگرفته از «جماران» با تلخیص و ویرایش است.
استاد محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع): «خطابات قانونیه» یکی از نظریههای بسیار اساسی و کلیدی امام است که مکرر در جلسات گفتهام باید سمینارها، همایشها، کتابها و مقالات برای این نظریه تدوین شود. فضلای حوزه علمیه قم و برخی از اساتید در مباحث خارج اصولشان این نظریه را مورد بحث قراردادهاند و تا مقداری که اطلاع دارم سه مجموعه مدون در این زمینه تقریر و تحریر شده است.
این نظریه بسیار مهم و حاکی از نبوغ بسیار عمیق امام و احاطه وسیع امام به مباحث فقهی، اصولی و تفسیری دارد. این نظریه فقط مجرد یک نظریه نیست؛ که بگوییم فقط در یک دایره محدودی تأثیرگذار است. بلکه یک تحولی را در همه فقه ایجاد میکند؛ یک تحولی را در مبانی اصولی مشهور تا قبل از امام ایجاد میکند. به نظر میرسد اصلاً با این نظریه، تفسیر قرآن یک شکل دیگری پیدا میکند.
واقعاً ابتکارات اصولی امام از معاصرین و اقران خودش بهمراتب بیشتر است. تعبیر نکنم که ظلمی به امام شده-که شده- ولی واقعاً از موارد تضییع حق است؛ یعنی حق علمی امام در حوزههای علمیه و مراکز علمی واقعاً تضییع و به آن توجه نشده است. اگر ابتکارات امام از اول تا پایان علم اصول را با درجه اولهای نجف در دوران خودش مقایسه کنیم، با آنکه آنها هم در قله قرار دارند و حق علمی فراوانی بر همه دارند، اما ابتکارات اصولی امام بیش از آنها است. اساساً این یک قصه پر غصهای است که حق علمی مکتب قم مغفول واقع شده و همین قضیه مربوط به مرحوم آیتالله بروجردی و دیگران در عداد آنها است؛ مرحوم آیتالله حائری، مؤسس حوزه، ابداعات و ابتکارات دارند.
جنبه بسیار بینظیر امام در رهبری، هدایت سیاسی و اندیشههای سیاسی امام جهات علمی ایشان را تحتالشعاع قرارداد؛ میشود این را گفت و این هم میتواند یک عامل باشد اما بالأخره نباید از این مسأله غفلت کرد. باید مسئولان حوزه و مراکز علمی و دانشگاهی ایران و غیر ایران به دنبال این باشند که شخصیت بزرگ و بینظیر سیاسی در عالم روحانیت، از نظر علمی چه ابتکارات و ابداعاتی داشته است.
نظریهای که امام در باب حکومت دارد و اسلام را مساوی با حکومت قرارداده، به نظرم تفوق بر نظریه خطابات قانونیه دارد. بالأخره خطابات قانونیه جزئی از متون دین است اما «الاسلام هو الحکومه» یک نگاه وسیعتر و گستردهتر، عینیت اسلام و حکومت است؛ یعنی ایشان میخواست این ذهنیت را از مسلمانان و متدیّنین دور کنند که خدای تبارکوتعالی این همه در طول تاریخ انبیاء را فرستاد برای اینکه یک احکام جزئی را به بشر بدهند و بشر هم بخواهد عمل کند یا نکند؛ اصلاً ارسال هر پیامبری برای حکومت بوده است.
میفرمایند این احکام «مطلوبات بالعرض» است و هنوز من نمیتوانم بگویم عمق مطلب امام برای ما روشن شده که چرا احکام مطلوب بالعرض است. یک نتیجه قهری این نظریه امام این است که هیچ حکمی از فروع مثل نماز، روزه و حج نمیتواند با حکومت تزاحم کند؛ نه اینکه بگوییم تزاحم پیدا میکند و حکومت مقدم است. اصلاً قابلیت ندارد، چون در عرض حکومت نیست.
اینها دو نظریه بسیار ریشهای و عمیق هستند؛ در کنار آن ابتکارات و ابداعاتی که در اثناء مباحث اصولی و فقهی دارند. کتاب البیع امام مشحون از نظریات عمیق و جدید و حرفهای نو در این کتاب البیع بسیار فراوان است؛ اما متأسفانه هنوز اینها بهصورت خام باقی مانده، تحقیق نشده و باید تحقیق شود.
در مورد نظریه خطابات قانونیه، این فکر برای امام به وجود آمد که به چه ملاکی ما بگوییم که عاجز مکلف و مخاطب است؟ چرا ما خدای تبارکوتعالی را به یک خطاب و مخاطب تنزل بدهیم و بعد هم مسأله بعث را مطرح کنیم؟! در فقه ما ادعای اجماع شده بر اینکه کفار هم به نماز و روزه مکلف هستند. مسأله عدم اشتراک کفار در فروع را چند نفر مثل مرحوم آیتالله خویی و شاید دو سه نفر قبل ایشان قائل هستند. آقایان فقها تمسک میکنند به اطلاق ادله و میگویند وقتی خداوند فرمود «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» اطلاق دارد و اختصاص به مؤمنین ندارد. کنارش هم فتوایی دارند که اگر کفار نماز بخوانند و روزه بگیرند، باطل است.
با روش اصولی گذشتگان این چگونه قابلحل است؟ گاهی اوقات خودشان تعبیر میکنند که اینجا یک مشکل عقلی وجود دارد. پنج شش راه برای حل آن ذکر شده اما به نظر ما بهترین راه همین راه خطابات قانونیه است. در خطابات قانونیه، اشخاص مدنظر نیستند؛ درست است که «أَقِیمُوا» دارد ولی اساسش «جعل قانون» است. بعید نیست یکی از مبانی نظریه خطابات قانونیه همین «الاسلام هو الحکومه» باشد. امام در ادله میفرمایند که همه مجالس دنیا وقتی قانونی وضع میکنند دیگر به افراد نگاه نمیکنند و قانون کلی وضع میشود.
وقتی قانونی در نظر میگیرند که فرض کنید در این کشور باید این مطلب رعایت شود، اینکه این شخص قدرت دارد یا ندارد، قبول دارد یا ندارد و انجام میدهد یا نمیدهد، در هیچ قانونی و هیچکدام از عقلا توجه نمیکنند. آنوقت ایشان میفرماید خدای تبارکوتعالی در قانونگذاری یک روش جدید انتخاب نکرده و همان روش عقلا را دارد. البته ریشههای ذهنی عقلایی امام آنقدر قوی بوده که در جایجای اصول و فقه خودش را نشان میدهد. ولو اینکه ایشان مکرر به شاگردان میفرمایند که فقه و اصول جای برهانهای فلسفی نیست و جاهای زیادی هم میفرماید که اینجا آقایان بین معقول و غیرمعقول خلط کردهاند و نباید این کار را بکنند.
فقهایی که قائل به خطابات قانونیه نیستند نظرشان این است که «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» برای بچهای که تازه به دنیا آمده حکم انشائی است و وقتی مکلف شد تبدیل بهحکم عملی میشود. ایشان اشکال میکند که این مستلزم تغییر در اراده الهی و تغییر در اراده الهی محال است. میفرمایند اینطور بگوییم که خداوند قانونی را در این شریعت آورده و کاری به اشخاص ندارد و هر بشری مشمول این قانون است. این بیان امام بسیاری از شبهات لاینحلی که تا حالا قابل جواب نبوده را حل کرده است.
مسأله زمان و مکان یکی از ابتکارات بسیار خوب امام بود. از مرحوم حاج احمد آقا یاد کنم، وقتی که بعد از ارتحال امام (ره)، همایشی برای این نظریه امام گرفتند. عدهای همین را تطبیق میدهد که قرآن اگر فرموده «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، برای شرایط آن زمان بوده که مرد کار میکرده و زن در خانه بوده و حالا که اینطور نیست ما دست از این آیه برداریم؛ بعد هم میگفتند امام فرموده زمان و مکان در اجتهاد دخالت دارد. امام تمام اینها را بهعنوان یک جعل قانونی قرارداده است؛ یعنی در اساس این نظریه امام «حلال محمد حلال إلى یوم القیامه» قانونی تا قیامت است.
خطابات قانونیه که امام فرمودند، نمیشود مگر نبوغ و پرکاری امام در مباحث دینی؛ مجرد نبوغ و استعداد هم آدم را به این نظریات نمیرساند؛ پرکاری، احاطه، نبوغ، به روز بودن. مسأله این است که خطاباتی که شارع بیان فرموده به نحو قانونی است و افراد و خصوصیات آنها اصلاً مدنظر نیست. امروز اگر یک مجتهدی کسی را به قتل رساند، ولیدم میتواند او را قصاص کند. خطابات روی ملاکات قانونی جعل شده و اصلاً با خطابات فردی و شخصی برابری نمیکند و خودش یک وادی دیگری است.
فکر نمیکنم که این نظریه قانونی بودن، در مقابل مسأله مولی و عبد باشد. امام به همین فقه موجود بسیار معتقد بود. فقهی که میگوید «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْر»، فقهی که میگوید «مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»، فقهی که اینقدر برای بشر کرامت قائل است را بگوییم فقه موجود ما فقه مولی و عبد بوده است؟! این درست نیست و اصلاً نظریه امام ربطی به این مسأله ندارد. بنابراین تقاضا میکنم در این تعبیر تأمل کنید. این تعبیر را نمیشود به امام نسبت داد و معلوم نیست که نسبت دادن این تعبیر به نظریه ایشان مورد پسند امام باشد.
مرحوم حاجآقا مصطفی؛ فقیه، اصولی، فیلسوف و مفسر کمنظیر بود. وقتی مرحوم والد سال ۵۲ تا ۵۴ در یزد تبعید بودند، یک روز طلبهای از پدر ما پرسید اگر یک روزی آقا به رحمت خدا رفتند به نظر شما چه کسی برای تقلید صلاحیت دارد، بلافاصله حاجآقا مصطفی را نام برد. یکی از منابعی که انسان بخواهد مطالب امام را عمیق بفهمد، کتابهای حاجآقا مصطفی است. بسیار دقیق و عمیق مسائل را مطرح فرمودهاند. ایشان نظریه امام را تحکیم کرد و شبهات زیادی پیرامون نظریه امام را جواب داد؛ اضافاتی مثل «انحلال حکمی» را بر نظریه امام آورد. حق بزرگی بر تحکیم نظریات فقهی، اصولی و فلسفی امام دارد؛ همانطوری که مرحوم حاج احمد آقا توفیق بزرگی در تحکیم مبانی سیاسی امام داشت.
بسیار خوشحال شدم که جناب حاج سیدحسن خمینی در مباحث خارج اصول در مورد خطابات قانونیه بحث کردند و انصاف این است که چند مرحله جلوتر بردند؛ یعنی ابهامات در نظریه امام و یا حتی جاهایی که برای مرحوم حاجآقا مصطفی حل نشده را ایشان زحمت کشیده و ازاینجهت ما خدای تبارکوتعالی را شاکریم. تقاضای من این است که بیت امام قبل از هر چیزی، نظریات علمی امام در فقه و اصول، حتی نظریات فقهی که مبنای انقلاب است را بیشتر اهمیت بدهند؛ جامعه و حوزه علمیه ما به اینها زیاد نیاز دارد.
حجتالاسلام سید محمود صادقی، محقق کتاب «خطابات قانونیه»: این نکته که هر دانشی احتیاج به تحول و تطور دارد، یک اصل و لازمه انکارناپذیر است؛ یعنی همه دانشها نیاز به تحول دارند. فکر میکنم این پرسش که دانشها در چه دورانی دچار تحول میشوند اواسط قرن بیستم سؤال عمدهای بود که فیلسوفان علم مطرح کردهاند و گفتهاند هرگاه گفتمان حاکم بر یک علم تغییر کند در آن علم انقلاب اتفاق میافتد.
وقتی یک گفتمان علمی مطرح هست میتواند به سؤالاتی که پیرامون آن گفتمان به وجود میآید پاسخ بدهد. دقیقاً زمانی گفتمان تغییر میکند که قادر نباشد به پرسشهای در مورد خودش پاسخ بدهد؛ مثلاً وقتی سیر تطور دانش فلسفه را بررسی میکنیم، از حرکت از فلسفه مشاء تا رسیدن بهحکمت صدرایی تطوری دارد؛ یعنی یک زمانی هست که دیگر فلسفه مشائی پاسخگو نیست و حملات شدیدی به این دانش میشود و کمکم این گفتمان حاکم تغییر میکند و بهحکمت صدرایی تبدیل میشود که پاسخگوی بسیاری از مسائل و معضلات اندیشه فلسفی ما بود.
ما نمیتوانیم دانش فقه را از این اصل عمومی درباره همه علوم مستثنی کنیم و بگوییم دانش فقه چنین چیزی را نیاز ندارد؛ یعنی فکر میکنم زمانی که حضرت امام نظریه خطابات قانونی را مطرح میکردند شاید بحثهایی که امروز در حوزه فقه مطرح هست، اینقدر ملموس نبود و نگاه ایشان بسیار بلندتر از زمان خودش بود. من فکر میکنم تعبیری که آیتالله شهید مصطفی خمینی بیان کردهاند که این یک بارقه ملکوتیه است، یعنی امام در آن زمان افق را بسیار بلندتر دیدند و دقیقاً بر این نکته التفات داشتند که این گفتمان که بر این فقه حاکم هست نمیتواند پاسخگوی انبوه پرسشهایی باشد که در دنیای جدید با آنها مواجه هست.
امام این تصویر را به ما دادند که گفتمان مولی و عبد باید به گفتمان حاکم و شهروند تغییر کند. شاید برخی سؤالات جزئی در این نگاه جواب بگیرد اما اصل نظر امام این بوده که گفتمان تغییر کند و یک افق بلندی در فقه ایجاد شود. قطعاً فقیه باید موضوع را بشناسد و با شناخت موضوع میتواند حکم را صادر کند. آنچه در نظریه خطابات قانونیه اتفاق میافتد همین نکته بسیار مهم است که گفتمان مولی و عبد یک منطق جزءنگر ایجاد میکند اما امام آن را از این حالت جزءنگری خارج و به یک حکم عام قانونی تبدیل میکند.
حاج حسن آقای خمینی از سال ۸۹ درس خارج اصول خودشان را شروع کردهاند و بنده و آقای شهیدی از همان سال در جلسات درس حضور داشتیم. سنت تقریر نویسی در حوزههای ما رایج هست و همه اساتیدی که تدریس میکنند قطعاً شاگردانی دارند که این درسها را تقریر میکنند؛ اما این کتاب سبک جدیدی در تقریر نویسی است. قالب تقریر بهگونهای است که روح حاکم بر آن درس در کتابهای تقریری هست. ما سعی کردهایم که این کار تبدیل به یک کتاب شود و نگذاشتهایم در حد یک تقریر باقی بماند؛ یعنی این کار بهعنوان یک اثر پژوهشی قابل ارائه است و یک کار تقریر نویسی به معنای معمول نیست؛ تمام اسالیبی که باید در یک پژوهش رعایت شود، در این اثر رعایت شده است.
حجتالاسلام محمود شهیدی، محقق کتاب «خطابات قانونیه»: ظاهراً اولین مرتبهای که بحث خطابات در درس امام مطرح شد، قبل از مشرف شدن به نجف بود. در دوره اول تدریس خارج اصول ایشان بحث خطابات قانونیه را مطرح فرمودند؛ در دوره دوم و همچنین پاورقی انوار الهدایه به این مبنای خطابات قانونیه اشاره فرمودهاند؛ اما بعد از اینکه به نجف مشرف شدهاند، علیالظاهر بحث اصولی نداشتهاند و حاجآقا مصطفی خمینی تحریرات اصول را تدوین کرده بودند و در جلد سوم تا حد زیادی به این بحث خطابات قانونیه پرداخته بودند.
حضرت امام خطابات قانونیه را در هفت مقدمه مطرح فرمودهاند، ایشان در پی این بودند که در این هفت مقدمه دو ادعا را اثبات کنند. ادعای اول این بود که قدرت قید مکلف به نیست و ادعای دوم این بود که قدرت قید تکلیف یا مکلف هم نیست. برای تصحیح عبادت مهم زمانی که در تزاحم با یک امر و عبادت اهمی قرار میگیرد، خطابات قانونیه مطرح شده است. خیلی از بزرگان در اینجا بحث و بررسی کردهاند و هرکسی یک نظریه را اتخاذ کرده که هرکدام آنها خالی از اشکال نبوده اما با ورود حضرت امام با مبنای خطابات قانونیه خیلی از این اشکالات مرتفع شد.
آقا مصطفی به یکی از دو ادعایی که مطرح شده اشراف نداشتهاند و لذا تنها یک مقدمه را متوقف میدانند بر اینکه خطابات قانونیه پذیرفته شود. مقدمه ششم را هم تکرار میدانستند برخلاف حاج حسن آقا که معتقد است نکته دیگری در آن هست، اما میفرمودند سایر مقدمات ربطی به پذیرش نظریه خطابات قانونیه ندارد؛ اما این خطابات قانونیه برای حاجآقا مصطفی بسیار مهم بوده و قسم میخورد که این مطلب را در جایی ندیدهام و تأکید میکند هرکس با نگاه انصاف ببیند نمیتواند این بارقه ملکوتیه را رد کند. بسیاری از معضلات را همین خطابات قانونیه حل میکند.
هرجایی که مشکل خطاب به فرد میآید خطابات قانونیه با بال باز وارد میشود و این اشکال را مرتفع میکند. استاد تمامی اشکالاتی که در مورد خطابات قانونیه بوده را بررسی کردهاند و حتی اشکالات فرضی هم مطرح شده و قریب به ۱۷ اشکال را منصفانه مطرح کردهاند و تنها یک اشکال قابلقبول و موردپذیرش قرار گرفت که اشکال آیتالله شبیری زنجانی بود و البته این اشکال هم خدشهای وارد نمیکرد. چون این خطابات قانونیه دو استدلال بسیار محکم داشته و این فقط یکی از استدلالها را خدشه وارد میکند و البته با دیده مسامحه میتوانست این استدلال هم مورد خدشه واقع نشود.
حجتالاسلام والمسلمین محمد مقدم، رئیس پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی: معمار انقلاب اسلامی عالمی فرهیخته، فقیهی روشنضمیر، دانشمندی اسلامشناس و آگاه به مبانی دین و زمانه خویش بود. نقش و تأثیر امام در آفرینش این حرکت بزرگ از جهاتی قابلتوجه و عنایت است. از سویی هنر بزرگ امام در این بود که مبارزه ملتی آرمان دار، حقطلب، ظلمستیز و هدفدار که همگان در جهت آیندهای نیک و توأم با صلابت و سعادت به پا خواسته بودند را در قالبهای دینی شکل دهد. آزادیخواهی تا عدالتخواهی، مبارزه با ظلم و استبداد و ستیز با دشمن خارجی را بهعنوان تکلیف و نگاه اعتقادی و ایمانی در جامعه ایران شکل داد ملتی مسلمان، معتقد و باورمند را به دنبال خویش بسیج کرد.
هنر دوم امام در این بود که پس از پیروزی انقلاب نظامی را شکل دهد که بر پایه و اساس باور و اعتقاد دینی شکل گیرد. او تلاشش این بود که در جامعه ایران نظامی مبتنی بر دین به نام «جمهوری اسلامی» حاکم گردد. جمهوری از نوع آنچه در دنیای آن روز مطرح بوده که در دامن آن مردمسالاری، آزادیخواهی، عدالتخواهی، پیشرفت و مدنیت شکل میگیرد. تمام تلاش امام در این بود که دین و بهخصوص جوهرمایه نظام اجتماعی که بر پایه فقه و فقاهت شکل میگرفت، با نگاه و نگرشی تبیین و تفسیر کند که توان اداره جامعه را در عرصههای مختلف سیاست، فرهنگ، اقتصاد و غیره داشته باشد.
امام تئوری و نگاهی را از مبانی دینی و فقهی خویش ارائه کرد که نظام اجتماعی در سایه آن تئوری محقق گردد. تلاش امام برای ایجاد اجتهاد مبتنی بر شناخت دو عنصر زمان و مکان، طرح مصالح عمومی در عرصه سیاسی و غیره با این نگاه شکل گرفته بود. امام با نگاهی که نسبت به اسلام و فقه اسلامی داشت، از آن جهت که دستگاه فقهی از حوزه عملی، سیاسی و اجتماعی به دور بود و جزءنگر و فردگرا شکل گرفته بود، تلاش امام بر این بود که فقه و فقاهت و اندیشه دینی را مبتنی بر نظامی اجتماعی و سیاسی شکل دهد.
تلاش امام در خطابات قانونیه بر این بود که تکالیف شکل گرفته از «فقه جزءنگر» را بهعنوان «فقهی جامعنگر» مبتنی بر کلیت و وحدت تفسیر کند؛ یعنی تلاش امام این بود که خطابات را از فرد به سمت جمع و از جزء به سمت کل و پایه و اساس نظام سیاسی نوین برای اداره جامعه باشد. در حقیقت رابطهای که میان «مولی» و «عبد» مطرح بوده است را بهعنوان نظامی مبتنی بر اداره مجموعه جامعه مطرح میکنند.
علاقهمندان برای تهیه کتاب «خطابات قانونیه» به صورت حضوری میتوانند به فروشگاههای انتشارات عروج در تهران خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران بین ۱۲ فروردین و فخر رازی، پاساژ ظروفچی پلاک ۱۲۹۶ تلفن: ۶۶۴۹۳۰۸۱ و خیابان انقلاب، زیر پل حافظ، جنب فروشگاه برک تلفن: ۶۶۷۰۶۸۳۳ مراجعه نمایند و یا برای خرید الکترونیکی آثار حضرت امام به (اینجا) مراجعه کنید.