از منظر آیتالله جوادی هر علمی که در جوامع بشری وجود دارد چون به نحوی به کشف فعل خداوند میپردازد لذا میتواند منبع معرفت دینی نیز باشد. از دیدگاه ایشان علوم دینی مانند فقه و اصول و تفسیر به بررسی قول خداوند و علومی مانند پزشکی و طب و … به بررسی فعل خداوند میپردازند. لذا هر دوی اینها جزء علوم دینی و علوم اسلامی هستند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام سبحانی از جمله کسانی است که به این نظریه نقد و اشکالات متعددی دارد و اساسا این نظریه را محملی برای قبول تمام دانشهای تجربی و سکولار غرب میداند. ایشان معتقد است دانسته یا ندانسته این نظریه مهر اسلامی بر تمام دانشهای سکولار موجود میزند و در دانشهایی مانند پزشکی به بهانه بررسی فعل خداوند، دست هر ملحدی را برای هر کاری باز میگذارد و مارا نیز ناچار به پذیرش آن دانشها میکند.
شاید مهم ترین مبنا در قبول وحیانی بودن و یا تجربی بودن علومی مانند طب، همین نگاه به علم دینی و غیر دینی باشد. با یک نگاه میتوان خوش بینانه به تمام دانشهای عصر مدرن پرداخت و همه آنها را بررسی فعل خداوند دانست و اساسا مسائل خطرناکی مانند تراریختهها را الهی و فرایند دستیابی به محسوسات تجربی شمرد. با نگاهی دیگر میتوان با رد این نظریه بستری برای برگشت به داشتههای کهن وحیانی خود در عرصه سلامت و بهداشت و طب داشت.
متن پیشرو بخشی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی در کرسی مناظره، نقد و بررسی دیدگاه آیتالله جوادی آملی درباره ماهیت علم دینی است که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است ایراد شده است:
سبحانی در این کرسی اظهار کرد: آیتالله جوادی آملی معتقد است که علم دینی مبتنی بر جهانبینی دینی و دارای روش است و اگر روش به کار نیاید دینی نیست و به لحاظ کاربرد نیز به دینی و غیر دینی تقسیم میشود.
لایه اول نقد
او بیان کرد:من در سه لایه به این نظریه، نقد دارم، در درون این نظریه، مطالبی وجود دارد که ابهام درونی و تناقض دارد؛ میگوید موضوع دانش، خلقت است پس باید علت غایی در گزارهها ملحوظ باشد؛ اما وقتی عمیق شدیم میبینیم استاد، آن را نقض کرده و گفته اگر کسی منکر جهان باشد و سکولار باز هم علمش، اسلامی خواهد بود. یعنی خلاصه این نظریه این میشود که جهان بینی اسلامی در گزارههای دانش و علوم تجربی (مانند پزشکی و حوزه سلامت) هیچ اثری ندارد.
این محقق و استاد حوزه علمیه اظهار کرد: در خصوص روش نیز گفته شده که روش باید دینی باشد؛ ولی در عمل، مبنایی برای روششناسی گذاشته شده است که علم تجربی و فرایند دستیابی به محسوسات را تایید میکند و در نهایت به ما میگوید دغدغهمند روش نباشید و اگر عالمان تجربی کار خود را به درستی انجام داداند و اطمینان یافتند گزاره واقع است، علم است و حجیت دارد و اسلامی بودن علم هم بیش از این نیست. اتفاقا این نظریه به ما میگوید که دغدغه مند روش نباشید بلکه حتی اگر عالمان جدید و دانشمندان تجربی کار خودشان را در شناخت طبیعت درست انجام دادند و سراغ طبیعت رفتند و اطمینان حاصل کردند که این گزاره واقعیت دارد، این حجت است و این علم اسلامی محسوب میشود و اسلامی بودن علم بیش از این نیست.
استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: این نظریه روشن نمیکند که آیا درنظرگرفتن علت فاعلی و غایی در حوزه دانش تجربی، جزء اسلامی شدن دانش هست یا نیست؟ این نظریه روشن نمیکند که آیا صرف اطمینان به واقعیت، جزء حقیقت است یا خیر؟.
لایه دوم نقد
سبحانی بیان کرد: لایه دوم نقد من، ناکارآمدی این نظریه نسبت به دانشهای موجود تجربی است؛ وقتی ما سخن از دانش تجربی میآوریم با یک واقعیت بیرونی از دانش سر و کار داریم، تاریخ و سابقهای دارد و در محافل آکادمیک مورد پژوهش و تعلیم و تعلم است؛ ولی این نظریه دور از این دنیای دانش موجود به نظریهپردازی در باب علم دینی پرداخته و تصویری از دانش تجربی تصویر شده که ابنسینا و دیگران داشتهاند.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: استاد به صراحت فرمودهاند اگر ما در علم، به واقع رسیدیم، علم است؛ وگرنه اگر دانش در حد فرضیه باقی ماند اساسا علم نیست در صورتی که امروز منطق تولید دانش خلق فرضیات در باب واقعیت و به آزمون زدن آن و نشان دادن کارآمدی و تاثیر آنهاست. از این غفلت شده است که آنچه که امروز در دانش تجربی وجود دارد، نه برهان است و نه استدلال و نه… بلکه امروز منطق تولید دانش خاصه در دانشهای طبیعی (مانند پزشکی و حوزه سلامت) خلق فرضیه در باب واقعیت، به آزمون زدن آنها و نشان دادن تاثیر آنهاست و در نهایت این چیزی جز یک معرفت نسبی نیست.
سبحانی اظهار کرد: معتدلترین داوری این است که دانش مرهون درانداختن فرضیات و ایجاد فرضیههای رقیب برای فرضیات گذشته و رسیدن به معرفت نسبی است؛ امروز در علم از یقین سخنی نیست و علم بدون فرضیه پیش نمیرود و محتوای نظریه علم دینی در تنافی با این موضوع است. اساسا مبنای علوم تجربی فرضیه است! لذا خلاصه نقد دوم من این است که اگر این نظریه در مقام فرضیه ذهنی هم درست باشد –که درست نیست- هیچ ارتباطی به واقعیت دانش امروز ندارد. اتفاقا اگر قرار باشد ما لازمه این نظریه را بگیریم، برخلاف نتیجهای که حضرت استاد میگیرند که میگویند: «همه دانش مندان فعل خداوند را تصویر میکنند پس کار خوبیست»! اتفاقا لازمه سخن ایشان این است که کل بساط علم تجربی را جمع کنیم، تمام آزمایشگاههای علوم طبیعی را جمع کنیم چون تمام اینها مبتنی بر فرضیه است. خلاصه این مطلب این است که این نظریه ناظر به دانشهای تجربی امروزه نیست! اساسا این نظریه ناظر به واقعیت موجود دانشها تجربی (پزشکی و حوزه سلامت) نیست. هیچگونه کارایی در رابطه با وضعیت امروز جامعه و نسبت میان حوزه و دانشگاه و … ندارد!
لایه سوم نقد
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه این نظریه، هیچ کارآیی در ارتباط با وضعیت امروز حوزه و دانشگاه و تولید علم دینی ندارد عنوان کرد: لایه سوم نقد من این است که بپذیریم اصل نظریه درست و کارآمد و خالی از ابهام است، ولی باز هم این نظریه نه تنها نظریه در باب علم دینی نیست بلکه معتقد است که علم، دینی و غیر دینی ندارد.
وی افزود: این نظریه میگوید اسلامی و غیر اسلامی بودن علم، در دانش تجربی، بیمعناست و هر کسی براساس تجربه به پدیدهها بنگرد و دچار وهم و خیال نشده و در آزمایشگاه به اطمینان برسد، علم اسلامی است؛ خواه تولیدکننده علم، مومن و یا سکولار و غیر مومن باشد؛ لذا سکولار بودن و نبودن هیچ ارتباطی به اسلامی و غیر اسلامی بودن نظریه ندارد.
سبحانی ادامه داد: ایشان علت اسلامی بودن یک گزاره، را در صحت آن در تجربه بیان میکند؛ این نظریه که در ظاهر میخواهد پیکره همه دانشهای بشری را دینی کند بهترین مجوز برای ورود علم سکولار به حوزه علم دینی و مهر اسلامی زدن به علوم سکولار است؛ نتیجه این نظریه این نیست که ما دانشها را در سطح دانشها به اسلامی و غیر اسلامی بلکه به درست، نادرست، صادق و ناصادق تقسیم کردهایم.
سبحانی همچنین در بخش دوم وقت خود در این مناظره اظهار کرد: این نظریه در آغاز، اسلامی و غیر اسلامی بودن را توضیح میدهد، ولی همین مسئله به صراحت در فرمایشات خود استاد نقض میشود. هیچ انسان عاقلی نیست که در آزمایشگاه تحقیق کند و اصل عدم تناقض را در نظر نگیرد؛ در صورتی که ادعا شده که غایت و فاعلیت است که بر این موضوع اثر میگذارد البته همین بحث نیز توسط خود استاد جوادی آملی در مطالب دیگرشان نقض شده است.
سبحانی تصریح کرد: ایشان معتقد است ما شیمی و فیزیک غیراسلامی نداریم و تبیین کار خدا، حتما اسلامی است هرچند فهم بنده آن را نداند؛ سؤال این است که پس تاثیر متافیزیک در دانش تجربی چیست؟
این استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: دیدگاه ایشان با کسانی که میگویند علوم تجربی (مانند پزشکی و حوزه سلامت) اگر حقیقت بود، علم است و شما چرا سخن از اسلامی و غیراسلامی بودن میکنید، هیچ فرقی نمیکند؛ زیرا امروز کسانی در دانشگاه هستند که میگویند حوزه وقت خود را تلف میکند، ما علم دینی و غیردینی نداریم.
وی افزود: امروز نظریات علم دینی بر سر مصادیق و تئوریهای مشخص بحث میکنند بنابراین صرف ادعا مهم نیست که این نظریه به آن اکتفا کرده است و هیچ مدلی را برای آنچه که نفی کرده ارائه نمیدهد.
سبحانی تصریح کرد: ایشان معیار حجیت را کشف و کشف را هم تابع یقین ضروری با همین ابزار میدانند ضمن اینکه ایشان باید راه نشان دهند و گزاره خدا هست یا نیست و خلقت، هدفمند است یا نیست را باید ارائه دهند و تا این مسئله روشن نشود این نظریه هیچ سودی ندارد.
وی با بیان اینکه این نظریه اساسا در فضای غیرواقعی و غیرناظر به علوم تجربی است افزود: این نظریه ناظر به علوم تجربی موجود نیست؛ این نظریه فرضیه را علم نمیداند بنابراین نمیتواند در مورد علوم تجربی کنونی سخنی داشته باشد.
سبحانی اظهار کرد: آیا متافیزیک الهی و یا الحادی در دانش تجربی موثر است یا نه؟ استاد میگویند موثر نیست؛ نظریه ایشان تاثیر متافیزیک الهی و الحادی را در حوزه گزارههای تجربی ثابت نمیکند بلکه آن را نفی نیز میکند.
حجتالاسلام سبحانی در پایان گفت: اگر این نظریه را بپذیریم یعنی تمام اهتمام دانشمندان در حوزه علوم باید سراغ این برود که نظریات تجربی را به درستی اعمال کنند و انجام دهند؛ این نظریه منتهی به این مسئله است که دانشگاه بگوید حوزه دست از سر من بردار و تنها در جایی که ما مشکل روشی داشتیم به ما تذکر دهید.