نظم فقه را مدیون مرحوم محقق حلی هستیم و فقهای بعدی همان مسیر محقق را طی کردهاند، دیدهاند مسیر عقلانی است و نظم منطقی دارد و معیار نظم منطقی زایش هر مسئلهای از مسئله گذشته است. الآن یکی از مشکلات ما در اصول، بینظمی و درهمریختگی علم اصول است.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، دومین جلسه از سلسله نشستهای علمی «بررسی اندیشههای فقهی و اصولی محقق حلی (ره)» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین شیخ مهدی زمانیفرد با حضور فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد در مدرسه علمیه آیتالله خویی(ره) برگزار شد. در نشست پیشین استاد دروس خارج حوزه علمیه خراسان به اندیشه و نوآوریهای اصولی محقق حلی پرداخت (اینجا بخوانید). اینک استاد زمانی به بررسی و تبیین نوآوریهای فقهی محقق حلی چون «تنظیم و تهذیب فقه» میپردازد که گزارش تفصیلی آن پیشرویتان قرار میگیرد.
تنظیم منطقی مباحث علم فقه
قبل از مرحوم محقق حلی مسائل علم فقه نظم خاصی نداشتند و کتابهای فقهی بهصورت مخلوط مطرح میشد. بحث عبادات، عقود و ایقاعات، جایگاه مشخصی نداشتند. مباحث کتاب الصلاه، از نظم منطقی شایستهای برخوردار نبود. تقدیم و تأخیر در کتب وجود داشت. مرحوم محقق حلی بنیانگذار و اولین کسی بود که به دانش فقه هم به لحاظ کتابهای فقهی و هم به لحاظ مسائل درونی هر کتاب نظم خاصی داد و ما الآن در کتب فقهی شاهد این نظم هستیم.
محقق حلی تمام کتب فقه را به چهار بخش تقسیم کرد: عبادات، عقود، ایقاعات و احکام. ملاک ایشان این است که میفرماید: افعال مکلفین که موضوع علم فقه است، یا قصد قربت در آن شرط است و یا شرط نیست، اگر قصد قربت شرط شود «عبادت» میشود و اگر قصد قربت در آن شرط نیست، یا محتاج به صیغه هست یا محتاج به صیغه نیست. اگر محتاج به صیغه نیست، «احکام» میشود مثلاً کتاب ارث. الآن در ارث، نه قصد قربت معتبر است و نه صیغهای معتبر است؛ پس یک سلسله دستورات فقهی داریم و آن را منطقه «احکام» مینامیم که خود این احکام چندین کتاب فقهی است، محقق حلی علاوه بر تقسیمبندی، شمارهگذاری هم کرده است. پس تا اینجا محدوده عبادات و احکام مشخص شد.
آن قسمتی از افعال مکلفین که صیغه در آن معتبر است، باز دو بخش میشود: یا این صیغه طرفینی است یعنی ایجاب و قبول میخواهد که میشود «العقود» و یا اینکه این صیغه قائم به طرف واحد است و قبول در آن لازم نیست که میشود «ایقاعات». پس بنابراین ما باید فقهمان را اینچنین بر اساس یک نظم منطقی منظم کنیم.
«شرایع الاسلام» اولین کتاب فقهی با نظم خاص
معروفترین و بهترین کتابی که قبل از محقق حلی نوشته شده، کتاب «المبسوط فى فقه الامامیه» شیخ طوسی است، اگر ملاحظه فرمایید خواهید دید اصلاً نظمی ندارد، گاهی ایقاعات در لابهلای عبادات رفته و عقود در این طرف قرار گرفته است و … .
محقق حلی در اولین تألیف فقهی خود به نام «شرایع الاسلام» این نظم خاص را ایجاد کرده است. پس افعال مکلفین یا احتیاج به قصد قربت دارد یا ندارد که اگر دارد میشود منطقه عبادات. عبادات ۱۰ کتاب فقهی است. صلات، زکات، خمس، حج، صوم، اعتکاف و امثالهم. آنهایی که قصد قربت نمیخواهد یا صیغه در آن معتبر است یا نیست که اگر معتبر نباشد احکام میشود و آنها ۱۲ کتاب است: کتاب اطعمه و اشربه، صید و ذباحه، ارث، شهادات، القضاء و امثالهم که اسمش را منطقه احکام میگذارد.
حال آن مورد که صیغه در آن معتبر است یا دو طرفه است که میشود عقود، کتاب العقود هم ۱۵ کتاب است. یا میشود ایقاعات که قائم به طرف واحد است مثل طلاق، برخی از اقسام وقف مثل وقف فکی که میفرماید اینها جزء ایقاعات قرار میگیرد و ایقاعات هم ۱۱ کتاب دارد.
پس ۱۰ کتاب عبادات، ۱۵ کتاب عقود، ۱۱ کتاب ایقاعات و ۱۲ کتاب احکام است که مرحوم محقق میفرماید مجموعاً کتابهای فقهی مجموعاً ۴۸ کتاب است. البته برخی مثل شهید اول و شهید ثانی مقداری اعمال سلیقه کردهاند ولی شاکله کلی کتب فقهی ما از عبادات شروع میشود و به احکام ختم میگردد.
وقتی محقق «شرایع» را تألیف نمود تقریباً کتب شیخ طوسی از محدوده مباحث فقهی کنار گذاشته شد. لذا شرایع محقق محور درسهای خارج قرار گرفت و شروح متعددی بر آن نوشته شده است که بهترین و جامعترین آن جواهر است. همچنین وقتی مرحوم مظفر اصول فقه را نوشت، دیگر معالم و قوانین کنار رفتند، چون کتاب اصول فقه نظم خاصی دارد.
نحوه بیان مسائل وضوء در المبسوط شیخ و الشرایع محقق
یک نظم دیگر که خیلی مهم است، نظم درون خود کتابها است. تفاوت این نظم را در کتاب الطهاره بحث وضوء ببینید که چگونه محقق حلی و شیخ طوسی به آن پرداختهاند. تفاوت بیان مباحث وضوء را در مبسوط شیخ و شرایع محقق عرض میکنم که این دو فقیه بزرگوار چگونه مسائل را مطرح کردند.
شیخ طوسی در کتاب مبسوط، بحث وضوء را در پنج محور قرار داده است:
۱- مقدمات الوضو؛ یعنی آن چیزی که وضوء را واجب میکند.
۲- وجوب النیه؛ مثلاً آیا وضوء قصد قربت لازم دارد.
۳- کیفیت الوضو؛ در این کیفیت وضو، واجبات و مستحبات را با هم و یکجا ذکر کردهاند.
۴- تحت عنوان من ترک الطهاره متعمدا او ناسیا. مسائل مربوط به وضوء را گفته است.
۵- ما ینقض الوضو. چیزهایی که وضوء را باطل میکند.
این تنظیمی است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب مبسوط انجام داده است.
حالا میخواهم ارزش کار محقق را در تنظیم این مباحث فقهی نشان دهم. واقعاً بیخود به ایشان محقق نمیگویند؛ وی محقق علیالاطلاق در فقه است. واقعاً محقق بوده است و تحقیق کرده چگونه آشفتگی فقه را بهصورت یک کتاب سامانیافته دربیاورد. بدون تحقیق و پژوهش نمیشود چنین کاری کرد. رحمت خدا بر ایشان. البته شیخ طوسی هم جایگاه والایی دارد و مطالبی که گفته میشود به اذهان نیاید که شیخ کاری نکرده است. شیخ طوسی پدر علم فقه است و جایگاه علمی و فقهی ایشان بسیار بالا است. تکامل در همه مظاهر زندگی است؛ شیخ تا یک مرحلهای رفته است و مرحله بعدی را شخصیتی مثل محقق میرود.
محقق حلی بحث وضوء را در شش محور آورده است:
۱- اولین محور تحت عنوان: «الاحداث الموجبه للوضوء». شیخ طوسی این بخش اول را در مقدمات وضوء گفته بود. آیا حدثها مقدمه وضوء هستند یا موجب وضوء هستند؟ در بحث مقدمات وضوء، مبحث بول و غائط و اینها را دارد. یک مشکلی که در تنظیم شیخ است محور آخرش نواقض الوضو است و اینها با هم تداخل میکنند؛ در واقع یک تکراری در مبسوط اتفاق افتاده است. محقق میگوید اولین محوری که بخواهید وارد وضوء شوید، احداث است و تا زمانی که احداث نباشد، انسان وضوء نمیگیرد. این مقدمه وضوء نیست، بلکه موجبات وضوء یا نواقص الوضو است. لذا بخش اول محقق حلی نسبت محور اول شیخ این امتیاز را پیدا میکند.
۲- محور دومی که محقق حلی مطرح فرموده، تحت عنوان «احکام الخلوه» است. یکی از نواقض وضو، بول و غائط است. خُب درباره تخلی دستورات زیادی داریم هم واجبات و هم مستحبات. ایشان این را تحت این عنوان و محور قرار داده است. این نظم، نظم منطقی شد؛ یعنی این مترتب بر او میشود. نظم منطقی یعنی طوری جلو برویم که دومی در آغوش اولی قرار بگیرید. مبحث دوم از مبحث اول و مبحث سوم از مبحث دوم بجوشد. مباحث ما در فقه و اصول باید اینطور باشد، یعنی درختواره باشد.
۳- محور سوم تحت عنوان «کیفیت الوضو» است. در محور کیفیت وضو، جناب محقق رضوانالله تعالی علیه واجبات وضوء را بیان میکند که یکی از واجبات وضوء نیت است. ایشان میگوید وضوء ۵ واجب دارد: نیت، غسل الوجه، غسل الیدین، مسح الرأس، مسح الرجلین. اینجا محقق حلی بحث نیت را زیرمجموعه کیفیت وضوء میآورد؛ اما در بیانی که از شیخ طوسی گفتیم، نیت یک محور شده بود و کیفیت وضوء یک محور دیگر و این جداسازی منطقی نیست، چون نیت وضوء از واجبات وضوء است نه اینکه وجوب نیت جدا بشود و بعد واجبات وضوء هم جدا شود. سؤال این است که مگر نیت جزء کیفیت وضوء نیست؟! اینجا میبینیم که تنظیم محقق حلی منطقی به نظر میرسد.
۴- مسائل الوضوء که مرحوم شیخ طوسی بهعنوان محور چهارم قرار داده بود، ایشان هم محور چهارم را مسائل الوضوء قرار میدهد؛ مثلاً کیفیت مسح چگونه باشد و … .
۵- در محور پنجم سُنن الوضوء را میگوید. سُنن در فقه اعم از مستحبات و مکروهات است.
۶- محور ششم احکام الوضوء است. محور چهارم با محور ششم چه فرقی دارد؟ مسائل الوضوء فروعاتی است که مربوط به اجزای وضوء میشود مثلاً صورت و یا دست را چطور بشوییم؛ اما احکام الوضوء مسائلی است که مربوط بهکل وضوء میشود؛ یعنی شما یک وضوء گرفتهاید و شک میکنید که وضوء درست است یا غلط؟ وضوء گرفتهاید و بعد شک میکنید وضوء باقی مانده است یا خیر؟ احکام الوضوء غیر از مسائل الوضوء است.
سؤال و جواب: گفته شده است محقق حلی این نظم را از فقه اهل سنت گرفته است! جواب: نظم منطقی به تاریخ تولد کاری ندارد. نظم منطقی به این کار دارد که محور تقسیم حکم شرعی چیست؛ یعنی درست است که موضوع فقه افعال مکلفین است، ولی محمولش حکم فقهی است. ما باید ببینیم شارع چطور احکامش را تقسیم کرده است؟ یا تعبدی است یا توصلی. ما در فقه بهدنبال حکم فعل مکلف هستیم، بنابراین بر اساس تقسیم حکم شرعی باید جلو بروید و میگوییم یا تعبدی هستند و یا توصلی و توصلیها یا صیغه در آنها معتبر است و یا نیست که همه اینها تقسیم به لحاظ حکم است. ما در فقه دنبال موضوع نیستیم بلکه دنبال حکم هستیم، پس تقسیمبندی باید بر اساس حکم باشد. اینکه گفته میشود این نظم را محقق از اهل سنت گرفته است؛ اتفاقاً اهل سنت اینطور تقسیمبندی نمیکنند. اولین کسی که فقه شیعه از رسوبات فقه اهل سنت پاکسازی کرد محقق حلی بوده است.
فقها همان مسیر منطقی محقق حلی در مباحث فقهی را طی کردهاند
این نظم فقه را مدیون مرحوم محقق حلی هستیم و فقهای بعدی همان مسیر محقق را طی کردهاند، دیدهاند مسیر عقلانی است و نظم منطقی دارد و معیار نظم منطقی، زایش هر مسئلهای از مسئله گذشته است.
الآن یکی از مشکلات ما در اصول، بینظمی و درهمریختگی علم اصول است؛ یعنی نظمی که مسئله اول، دومی را تولید و دومی سومی را تولید کند و به این اصطلاحاً «نظم منطقی» میگویند؛ تولد مسئله بعدی از مسئله قبلی است. کشورهای غربی در علوم مختلف به اصل «پدیدار شناختی» خیلی توجه میکنند. میگویند وقتی یک مسئله، پدیدهای جدید است، باید سیر آن را درست کرد که سیر آن پدیده چطور بوده است. ما در تمام علوم و بهشدت در علوم حوزوی به این روش نیازمندیم. عرصههای پژوهشی جدید همین است.
اتفاقاً یکی از مشکلات رسائل و مکاسب همین است که نظم منطقی کم دارد و مسائل درهموبرهم است. شما هر درسی را که در مکاسب محرمه میخوانید مثل بیع فضولی، باید آن را بهصورت نظم منطقی دربیاورید و ببینید این بحث از کجا باید شروع شود و به کجا باید ختم شود. الآن حوزه به این روش خیلی نیاز دارد. الحمدالله روی محتوا کار شده و غنی است ولی روشها خیلی مهم است.
اساتید در مباحث علمی نظم منطقی را رعایت کنند
به مدرسان، مؤلفان و سخنرانان توصیه میکنم هنگام طرح بحث نظم منطقی آن را رعایت کنند. برخی مطلب دارند ولی درهمبرهم است. آن متعلم گم میشود و نمیفهمد که مسئله چه شد!. الآن باید از ایده و روش محقق حلی در تنظیم مباحث ایده بگیریم الهام بگیریم و در همه مباحث سعی کنیم نظم منطقی رعایت نماییم.
یکی از علتهایی که برخی از طلبهها نسبت به رسائل و مکاسب بیعلاقه میشوند، بهخاطر همین است که مباحثش درهمریخته طرح میشود. اینها برای مرحوم شیخ هیچ است ولی برای یک متعلم دشوار است. از عرایض من تنقیص مرحوم شیخ انصاری برداشت نشود؛ رسائل و مکاسب، درس خارج شیخ بوده است.
در بررسی اندیشه بزرگان، بهجای اینکه بیشتر تاریخنگار باشیم و بخواهیم مسائل تاریخی را مرور کنیم، الهام بخشی آن برای ما مهم باشد، یعنی ما آن ایده را بگیریم و در زمان خودمان اجراییاش کنیم.
تهذیب فقه؛ حذف زوائد و اضافه فوائد
دومین محور از نوآوریهای محقق حلی، «تهذیب فقه» است. تهذیب دو محور دارد: اولین محور تهذیب، حذف مطالب غیر مبتلابه است. برخی از مسائل مورد نیاز و مبتلابه هستند و برخی هم بهمرور زمان تاریخ مصرفشان میگذرد. زمانی که اینطور میشود، باید آن مسائل رها شوند. ما الآن از این مسائل کم نداریم و باید کنار بگذاریم. پس محور اول تهذیب، حذف مطالبی است که کاربرد ندارد و یا خیلی نادر است که وقت معلم و متعلم را میگیرد.
محور دوم تهذیب، وارد کردن مسائل مستحدثه روز است. محقق حلی مبسوط شیخ طوسی را که هشت جلد بود به سه جلد تبدیل کرد؛ یعنی بسیاری از فروعاتی که شیخ در مبسوط گفته است و دیگر تاریخ مصرفش تمام شده است و از طرف دیگر یکسری از فروعاتی که در مبسوط شیخ نبود و جزء مسائل مستحدثه زمان محقق بود، اینها را در فقه داخل کرده است؛ این کار خیلی مهم است و باید برای ما الهامبخش باشد.
اگر شرایع را با مبسوط مقایسه کنید، کاملاً این را درک میکنید که زوائد حذف شده است و فوائد به آن اضافه شده است. پس تهذیب میشود حذف زوائد و اضافه کردن فوائد. این هم محور دوم از نوآوریهایی که ایشان انجام دادهاند.
از محقق حلی درس بگیریم و به سراغ مسائل تاریخ مصرف گذشته نرویم
ما بهعنوان یک طلبه باید به دنبال مسائل جدید و بروز برویم. دیگر به دنبال تکرار مطالبی که مسائلش گذشته و پنبه آنها زده شده است نباشیم، به دنبال مسائل جدید برویم و به مسائل روز بپردازیم. ملاحظه میکنید در زمان ما بحثهای زیادی وارد شده و فقه باید ورود پیدا کند، البته ورود هم پیدا کرده است، ولی طلاب باید قواعد فقهی را مستحکم پایهگذاری کنند تا بتوانند مسائل روز را حل کنند، مثل مسائل مستحدثه، مباحث بورس، فضای مجازی و امثالهم که خیلی پیچیده است. از محقق حلی این درس را بگیریم که به مسائل تاریخ مصرف گذشته نپردازیم و به سراغ مسائل جدید برویم.
در زمینه پزشکی خدا میداند که ما چقدر مسئله داریم، آدم هر کجا دست میگذارد، یک دری از دنیایی مسائل فقهی باز میشود. مثل رحم اجارهای؛ خانمی نمیتواند رحمش نطفه را پرورش دهد، نطفه را از مرد میگیرند و به رحم خانم دیگری میگذارند و زمانی که منعقد شد، در رحم خانم دیگر میگذارند و آن خانم رحمش را اجاره میدهد و زمانی که بچه به دنیا میآید اصلاً این خانم بچه را نمیبیند و از همانجا بچه را به مادر و پدرش تحویل میدهند. سؤال این است آیا اصلاً چنین کاری جایز است یا خیر؟ آیا به آن خانم اول محرم میشود، بحث ارثشان چه میشود و امثال این سؤالها.
طلاب باید طوری درس بخوانند که دارای ملکه استنباط شوند و این مسائل را حل کنند. این نگاه زمانی برای طلبه حاصل میشود که درس پژوهش محور داشته باشد. درس متن محور طلبه را بهجایی نمیرساند. ما باید در حوزه کارهای گروهی را ترویج کنیم که اگر بشود برکات زیادی خواهد داشت، البته فرد هم میتواند در حد خودش از عهده این کار برآید. والسلام علیکم و رحمتالله