اختصاصی شبکه اجتهاد: قسمت اول مناظره، با سخنان دکتر سروش درباره غیراخلاقی و ناکارآمدی فقه شروع شد. استاد علیدوست با تفکیک برخی از گزارههای فقهی (مانند شروط صحت نماز و صحت وضوء) از بنیاد دانش فقه و نظام فقاهت که اخلاقگرا است، بطلان اتهام تهی بودن نظام فقه از اخلاق را تبیین کرد. او با ذکر گزارههای اخلاقی دانش فقه (مانند حرمت کذب، حرمت خیانت، حرمت غیبت و تعریف فسق و عدالت، ذکر گناهان کبیره و …)، نشان داد که ادعای تهی ماندن فقه از اخلاق، ناشی از نداشتن نگاه جامع به دانش فقه است.
سروش به بحث فربه شدن دانش فقه نیز پرداخت که استاد علیدوست با نقل آنچه که در کتاب فقه و عرف نوشته، قلمرو فقه را تابعی از قلمرو شریعت دانسته و سخن را به قلمرو شریعت کشاند و نشان داد که از نظرگاه کلامی چون شریعت، گسترهی گستردهای دارد، پس فقه هم باید متناسب با همان گستره حق گسترش دارد با این حال اموری هم هستند که از قلمرو خارج هستند. با طرح مباحثی از قبیل آیات مبین غایات شریعت، این نکته را نیز تبیین کرد که دیدگاه دکتر سروش درباره انتظار از دین، به سبب فقدان معیار دقیق در تعیین این انتظار و نیز نداشتن معیار درست در تعریف دین و … آسیب دیده است.
استاد علیدوست در میانه مناظره از حالت دفاعی خارج شد و به نقد این سخن دکتر سروش نیز پرداخت که بارها گفته بود، روایات صحیح ما مانند انگشتری است که درتلّی از زباله.
سروش با استناد به آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» (المائده: ۱۰۱) سعی کرد فقه را به یک بسط غیرموجّه و منافی با این آیه، متهم کند و این سوال را نیز پرسید که چرا فقها از این آیه بحث نمیکنند؟ استاد علیدوست با تبیین دقیق معنای این آیه مباحثی از دانش فقه را مطرح کرد که در آنها این آیه نیز بحث و بررسی شده است.
قسمت اولِ مناظره که با دکتر سروش شروع شد به نکات پایانی استاد علیدوست ختم شد. علیدوست در این قسمت پایانی، مناظره را از تعارف و خونسردی خارج کرد و با قاطعیت و صلابت بیشتری مناظره را ختم نمود.
مشاهده کنید: قسمت اول (شریعت و عقلانیت: گستره فقه)
در قسمت دوم مناظره که استاد علیدوست شروع کننده بود، ابتدا سروش را با این نقد مواجه کرد که چرا هنگام نقد دانش فقه، فقیهان را به تعابیری گزنده و غیراخلاقی و بیفایده و غیرمصلحانه مینوازد؟ آنگاه این سخنان سروش را درباره روایات صحیح امامیه که آن را مانند انگشتری در میان تلّی از زباله معرفی کرده بود! نوعی فرهنگسوزی و کتابسوزی نرم که از کتابسوزیهای گرم هم ویرانگرتر و ضدتمدنیتر است، معرفی کرده و از او خواست که با این تعابیر راه حقیقتجویان و مهتدیان را در استفاده از میراث روایی امامیه محروم نکند.
این سوال علیدوست موجب شد سروش اقرار کند که وقتی میگوید: فقیهان چنین چناناند، منظورش فقط برخی از فقیهان است و به طور کلی دانش فقه را قبول دارد! و وصیت کرده که در کنار قبر فقیه بزرگواری مانند فیض کاشانی دفن شود! گرفتن چنین اقراری از عبدالکریم سروش، بخش مغتنم این مناظره بود.
این مناظره، از میانهی وقت، به تدریج وارد مسائلی مانند رابطه فقه با عقل نیز رابطه فقه با حقوق و تکالیف، شد. استاد علیدوست با استفاده از روایات اهل بیت (ع) توضیح داد که فقیه اگر روایتی را با عقل منافی ببیند، عقل را مقدم میکند. او ظرفیت عقل و عقلا و عرف را از ظرفیتهای مهم دانش فقه دانست که فقه با آن بنیاد عقلانی و خردپسند خود را سامان میدهد. با این حال قلمرو عقل را هم محدود کرد و نشان داد که عقل در فقاهت قلمرو مشخصی دارد.
در این بخش به تدریج محل نزاع طرفین درباره رابطه فقه و عقل مشخص شد و سروش، استاد علیدوست را با این چالش مواجه کرد که عقل را وقتی به «عقلا بما هم عقلا» برمیگردانید، غیرقابل کشف و خارج از دسترس میشود بنابراین باید در عقل باید همین خواست عقلای امروزی جهان را معیار قرار بدهید و فقه را تابع همین عقل انسان تاریخی (خواست عقلا) بکنید تا در مباحثی مانند فقه و حقوق بشر، یا فقه و اعدام و قصاص و … راهحل داشته باشید.
مشاهده کنید: قسمت دوم (شریعت و عقلانیت ۲: فقه و عقل)
قسمت سوم مناظره با ورود به ریزمسألههای عقل و فقه ادامه یافت و استاد علیدوست با ارجاع مکرر بینندگان به کتاب فقه و عقل، سعی کرد که از باور فقیهانه عقل دفاع کند. او سعی نمود با ارائه نمونههایی که فقه از عقل و عقلا بهره جسته نشان دهد که آنچه فقه به نام عقل و عقلا معرفی کرده کاملا در دسترس و ممکن الاثبات و ممکن الحصول است. این نکته را نیز مطرح کرد که این چالش تنها چالش دانش فقه نیست چون آقای سروش هم وقتی میخواهد از عقل انسان تاریخی نیز استفاده کند، همین مشکل را دارد. از سوی دیگر با اشاره به اینکه عقل انسان تاریخی که مورد تأیید سروش است انسان معاصر را به سوی تأیید سقط جنین و جنگ علیه بشریت و کودکان و … پیش برده است! و کارآیی سندی و استقلالی عقل را از کارآیی ابزاری عقل تفکیک کرد.
در نهایت این مناظره، استاد علیدوست با نقل قولهایی از کتابهای غزالی و فیض کاشانی که همواره سخنانشان مورد اعتماد و اعتنای دکتر سروش است، نشان داد که آن دو اندیشمند چه نگاه بلندی به دانش فقه دارند و از دکتر سروش خواست که در گفتهها و نوشتههایشان، سخنان فیض و غزالی را گزینشی به جوانان و شاگردان خود تحویل ندهد و از اعتماد شاگردان خود، امانتدارانه سوء استفاده نکند.