یکی از ابعاد خوانش تمدنی به نوع نگاه به علوم اسلامی مخصوصاً علوم معطوف به عرصه زندگی بازمیگردد. علمی که بیش از همه به عرصه زندگی مربوط بوده، فقه است. نگاه به فقه در ظرفیت تمدنسازی در دین مؤثر بوده و نگاه بسته به فقه نمیتواند مجالی برای تمدن ایجاد کند؛ همچون نگاه سلفی تکفیری و افراطی. نوع نگاه ما به فقه در اینکه چقدر مجال ایجاد کند، متفاوت است. فقه بسته سلفی تکفیری مجالی برای تمدنسازی و تمدنزایی ایجاد نمیکند بلکه تمدنستیز میشود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، مرحوم آیتالله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی از جمله اندیشمندان و فقهای روشنبین مشهد، صاحب آثار عدیده و نافع در موضوعات مختلف علوم اسلامی بود. نام او با کنگره هزاره شیخ طوسی که در سال ۴۸ در دانشگاه مشهد برگزار شد گره خورده است. مرحوم استاد دبیر این کنگره بود و تا به امروز هم آوازه آن اتفاق بزرگ و مبارک در محافل علمی زبانزد است. وی که شاگرد دو مکتب مهم خراسان و قم بود، محضر بزرگانی چون میرزا مهدی اصفهانی، شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی، میرزا احمد کفایی و دیگر بزرگان مکتب خراسان و همچنین بزرگان مکتب قم از جمله آیتالله بروجردی، حجت کوه کمری و امام خمینی(ره) و برخی دیگر از بزرگان این مکتب را درک کرد.
بنابراین گزارش، به مناسبت دومین سالگشت رحلت علامه آیتالله واعظ زاده خراسانی طی مراسمی از شخصیت و آثار ایشان تجلیل و کتاب «سپهر فرزانگی، یادنامه استاد شیخ محمد واعظ زاده خراسانی» که به زوایای مختلف علمی و اجتماعی ایشان پرداخته، با حضور شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی از جمله حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد واعظی، حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر الهی خراسانی و دکتر صادق واعظ زاده خراسانی در محل دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی رونمایی شد.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در این مراسم در خصوص قرائت و خوانش تمدنی از دین اظهار داشت: یکی از مشکلات در مباحث مربوط به فرهنگ، تمدن و علم مرزبندی بین آنهاست. اگر بخواهیم تمدن را درک کنیم، باید به عقب بازگشته و تحلیلی از انسان ارائه دهیم. انسانها با یکدیگر در طبیعت زندگی میکنند. انسانها یک دنیای درون دارند و آنچه به درون انسان بازمیگردد، تماماً قلمرو فرهنگ است. فرهنگ به درون مربوط بوده اما تمدن به حوزه درون مربوط نمیشود. بیرون انسان شامل افعال، گفتار و تصرفات در طبیعت بوده که افعال انسان دو گونه در ارتباط با دیگر انسانها و تصرف در طبیعت است. آنچه انسان در طبیعت تصرف میکند از جلوههای تمدن بوده و وجه سختافزاری آن است.
تمدن منحصر به این وجه نمیشود بلکه به عرصه زندگی مربوط میشود که تنها وجه سخت ندارد و وجه نرم نیز دارد. تمام نهادسازیهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و مناسبات اجتماعی مظاهر تمدن است.
مساله بسیار مهم پیوند بین فرهنگ و تمدن است، رفتار معطوف به خود انسانها همان قلمرو فرهنگ بوده و این قلمرو شامل فضای درون، باورها، احساسات، نظام ارزشی، زیباشناختی، آداب و سلوک است اما رفتار و تصرف در طبیعت قلمرو تمدن است.
فرهنگ دو نوع بوده و برخی فرهنگها ظرفیت تمدنسازی دارد؛ یعنی فرهنگ امتداد تمدنی پیدا میکند اما برخی دیگر زایش تمدنی ندارد و نمیتواند امتداد تمدنی پیدا کند. در دین نیز همین تقسیمبندی وجود دارد. یک نوع از فرهنگها ظرفیت داشتن امتداد تمدنی را دارد اما نوع دیگر فاقد این ظرفیت است.
مهم نیست فرهنگ در چه محیط جغرافیایی ظهور پیدا میکند، اسلام که در مدینه و در یک مکان کوچک طرح شد، به قدری غنی بود که در زمان کوتاهی تمدن بزرگی را به ارمغان آورد و اوج شکوفایی آن در قرن پنجم و ششم هجری رخ داد. این زایش دین اسلام است که امتداد تمدنی را داشت. قرائت و خوانش تمدنی از اسلام یعنی ما میتوانیم دوگونه اسلام را بفهمیم، یک نوع اینکه ظرفیت دانش تمدنی را عقیم کنیم و دیگری اینکه این ظرفیت را برجسته کنیم.
تمدن در سایه همکاری اجتماعی پایدار و رو به پیشرفت حاصل میشود
اگر اسلام را به گونهای بفهمیم که کاری به عرصه زندگی ندارد، دین کاملاً معنوی، انزواطلب و دعوتکننده به فردیت تلقی میشود که لبه اجتماعی و معطوف به زندگی ندارد و این فاقد ظرفیت تمدنسازی است اما اگر بفهمیم که اعتماد به زندگی، عمران، آبادانی، کار و کوشش دارد و به آن ترغیب میکند، این امر موجب تمدنسازی میشود. اگر بخواهیم خوانش تمدنی از اسلام داشته باشیم، عناصر مربوط به زندگی و اهتمام به کار و کوشش باید برجسته شود؛ در صورتی که اگر کار، کارآفرینی و اشتغالزایی مذموم باشد، این زمینه تمدنی عقیم میشود.
تمدن در سایه همکاری اجتماعی پایدار و رو به پیشرفت حاصل میشود،: هرگونه تعصبات قومی، نژادی، مذهبی و دامن زدن به اختلافات مذهبی، نژادی، قومی و رفتارهای انحصارطلبانه با رویکرد تمدنی سازگار نیست. اگر نگرشهای مذهبی با تعصب شدید و منازعهطلبی زیاد باشد، این قرائت از دین تمدنساز نخواهد بود.
یکی از وجوه برجسته شخصیت استاد واعظ زاده این بود که به جای دریچه تنگ تعصبات مذهبی، در افق بالاتری به جهان اسلام و بشریت نگاه میکرد. ایشان خوانش تمدنی در دین داشت.
بعد دیگر خوانش تمدنی به نوع نگاه به علوم اسلامی مخصوصاً علوم معطوف به عرصه زندگی بازمیگردد. علمی که بیش از همه به عرصه زندگی مربوط بوده، فقه است. نگاه به فقه در ظرفیت تمدنسازی در دین مؤثر بوده و نگاه بسته به فقه نمیتواند مجالی برای تمدن ایجاد کند؛ همچون نگاه سلفی تکفیری و افراطی. نوع نگاه ما به فقه در اینکه چقدر مجال ایجاد کند، متفاوت است. فقه بسته سلفی تکفیری مجالی برای تمدنسازی و تمدنزایی ایجاد نمیکند بلکه تمدنستیز میشود.
تمدنسازی با پیشرفت همراه است، تمدن معطوف به عرصه زندگی و مقرون با پیشرفت است. تمدن زمانی شکل میگیرد که نیازهای انسان ارضا شود. اگر نگاهی بخواهد جامعه را ایستا نگه دارد و یا به عقب بازگرداند، نمیتواند زمینه را برای زایش تمدنی ایجاد کند.
نوعی قرائت از دین که به هیچ وجه تمدنساز نیست
بعد مؤثر دیگر در خوانش تمدنی از دین مساله نوع نگاه به علم و دانش است. هیچ تمدنی در پهنه زمین نیست که رکن آن علم و دانش نباشد. یکی از جنبههای اصلی تمدن علم و دانش است. گاه دین را به گونهای میفهمیم که دانشاندوزی را ترغیب و تشویق کرده و امتداد تمدنی پیدا میکند؛ گاه نیز با رویکردها و قرائتهایی از دین مواجه میشویم که میخواهد عرصه علم را محدود و آن را در دین هضم کند.
در اینجا سخن از اسلامی سازی دینی با قرائت ناپخته به معنای هضم یا حذف علوم موجود به اسم اسلامی کردن علوم است. گاه تصور میکنیم که اگر بگوییم هر زمینهای اسلامی است، به آن خدمت کردیم. منظور آنها از علوم اسلامی این است که روش اجتهاد در مساله علوم طبیعی جایگزین شده و علوم طبیعی اسلامی ایجاد شود. این قرائتی از اسلام بوده که میخواهد منابع نقلی دین را جایگزین عقل و یا عقل تجربی کند. این قرائت از دین به هیچ وجه تمدنساز نیست به این دلیل که عقل را تعطیل میکند.
یکی از ارکان خوانش تمدنی از دین، خوانش صحیح علم است، باید بین منابع دینی و عقل و همچنین بین انحای دانش و به رسمیت شناختن آن با آموزههای منابع نقلی اجتماع ایجاد شود. یکی از بزنگاههای تمدن نوع نگاه به علم است و اینکه دین چه نگاهی به علم دارد.
آزاداندیشی و مجال دادن به بروز خلاقیتها از لوازم تمدنسازی است. هرکجا تمدنی همچون تمدن اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده، در فضایی بوده که فکر و اندیشه حرمت داشته، اگر فکر و اندیشه ناصواب باشد، حرمتش این است که با اندیشه صواب پاسخ داده شود.
آیتالله واعظ زاده خراسانی، الگویی در تشخیص تکلیف و وظیفه
در ادامه مراسم حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی مسعودی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی نیز طی سخنانی با اشاره به اینکه باید قدر عالمان را در زمان حیات ایشان بدانیم، در خصوص جایگاه استاد واعظ زاده خراسانی بیان داشت: زمانی که ما به آسمان حوزه علمیه در بیش از هزار سال نگاه میکنیم، ستارگان بیشماری را میبینیم که جنبههای متفاوتی برای شعاع وجودی آنها وجود دارد.
عالمان ما سه بعد مهم داشتند، بعد اول این است که عالمان ما از بعد علمی و دانشی نمونه و سرآمد بودند. دانشمندان و عالمای شیعه به لحاظ دانشی و علمی از مهمترین دانشمندان مشهور تاریخ تمدن بشر چیزی کم نداشتند و تعلمات ایشان در علوم مختلف از دیگر دانشمندان در علوم تجربی کم نبوده است.
بعد دوم جنبه عملی این عالمان بوده که موجب شده هر انسانی در محضر آنها از لحاظ علمی و معنوی بهره ببرد.
بعد سوم نیز این است که عالمان ما از هوش، زمانآگاهی، تکلیفمداری، علم به حوادث زمان و انتخاب برترین وظیفه برخوردار بودند.
مرحوم آیتالله واعظ زاده خراسانی در کنار سایر ابعاد شعاع وجودی خود، در این سه بعد نیز برجسته بود. ما محضر علمی ایشان را درک نمیکردیم مگر اینکه احساس میکردیم که بر مراتب وجودی ما افزوده شده است.
استاد واعظ زاده از یک هوش برجسته برخوردار و انسان والایی بود. ایشان در تشخیص تکلیف و وظیفه برای ما به عنوان الگو قرار داشت. مرحوم استاد یک انسان وارسته بودند و به وظیفه خود در دنیای اسلام و خدمت به آن مبادرت کردند. معمولاً ما در حیات عالمان قدر آنها را نمیدانیم و در زمان ممات به آنها توجه میکنیم.
نگرانی بزرگ!
همچنین در این نشست رونمایی، دکتر صادق واعظ زاده خراسانی، فرزند استاد و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی طی سخنانی اظهار کرد:خراسان خصوصیت اعجابآوری دارد؛ ایران در دنیای اسلام مهد علم شناخته شده و خراسان نیز در ایران بزرگ مهد دانشمندانی چون ابنسینا و ابوریحان بیرونی، عارفانی همچون ابوسعید ابوالخیر، جامی و عطار و شاعرانی مانند رودکی، مولوی و خیام است.
این وضعیت در توس پدیدار شد. فردوسی که حماسهسرای اول ماست تا شخصیتهای درجه یک فقهی چون شیخ طوسی و غزالی نیز در خراسان بودند. شیخ طوسی شخصیت اول تاریخ اسلامی ما بعد از ائمه(ع) است، این وضعیت تا دوران معاصر ادامه پیدا کرد.
سؤال اینجاست که چگونه چنین علما، مراجع و بزرگانی در نقطه کوچکی از کره خاکی جمع میشوند؟ نهضت ترجمه در مرو، حکومتهای علمپرور، به خصوص سامانیان و همجواری با هند، چین و ماوراءالنهر در پرورش این چهرههای بزرگ مؤثر بودند. البته خراسان با ناملایماتی نیز مواجه بوده است. خراسان اولین پیشانی برخورد چنگیز، هولاکو، تاتار، ازبک و روسها بود اما از همین منطقه چنین معجون عجیبی به وجود آمد که در ایران و اسلام بیسابقه بوده و شاید در دنیا نیز بیسابقه باشد.
تمام این عوامل یک طرف، حضور کوتاهمدت ۳ ساله امام رضا(ع) در مرو نیز یک طرف که حضور ایشان نقش فوقالعادهای در شکوفایی خراسان در علم داشت است. خراسان سابقه عظیمی از قبل اسلام دارد. نقش امام رضا(ع) از سال ۲۰۰ تا ۲۰۳ هجری قمری در خراسان برجسته بود. از جمله کارهای بزرگ ایشان تدریس، مباحثات، مناظرات که غیر از متن، رویه آن نیز مهم بوده، تألیف، مکاتبات، پاسخگویی به سؤالات، بزرگداشت شاعران و مراودات با مردم بوده است. بعد از وفات امام رضا(ع)، مدفن ایشان چنین نقشی را ادامه داد.
جریانی که امام رضا(ع) نقش برجستهای در آن داشتند، ادامه پیدا کرد و خراسان و مشهد به تاج علمی ایران و دنیای اسلام شناخته شد. امروز ما و این جریان بزرگ هستیم. مرحوم واعظ زاده نیز در این جریان پرورش پیدا کرد. اکنون این جریان به کجا خواهد انجامید؟ آیا واعظ زاده جزو آخرین علمای بزرگ در این نقطه خواهد بود و در نهایت به تاریخ خواهد پیوست و تنها باید هر سال او را بزرگ داشت؟ چه باید کرد؟
امروز مشهد به عنوان مرکز توریسم مذهبی شناخته شده است، رونق اقتصادی در مشهد عالی است اما خطی که عالم اهلبیت(ع) در تأسیس آن نقش اساسی داشت و سلسله علما و آثار به کجا ختم خواهد شد؟ آیا دانشگاه فردوسی در سطح دانشگاههای ایران میدرخشد یا نه؟ آیا بزرگترین جشنوارههای ادبی و هنری در جوار امام رضا(ع) برگزار خواهد شد؟
این نگرانی بزرگی است؛ به خصوص که اکنون در دوره جمهوری اسلامی هستیم و امکانات عظیم مادی، معنوی، ارتباطات و قدرت سیاسی در اختیار داریم. آیا امروز نباید ۱۰۰ دانشمند درجه یک دنیای اسلام در این خطه مستقر باشند؟ این نگرانی است که امیدواریم تحولی در آن ایجاد شود. البته کارهای خوب بسیار است اما آن سلسلهای که در این خطه پرورش پیدا کردند کجا و اوضاع امروز کجا. این جریان باید بار دیگر شکل بگیرد.
یادآوری میشود، این مراسم با رونمایی از یادنامه آیتالله استاد شیخ محمد واعظ زاده خراسانی(ره) با حضور ریاست دفتر تبلیغات اسلامی قم و مشهد، مدیران و اعضای هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی، دانشگاه فردوسی و بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی پایان یافت.
لازم به ذکراست، کتاب «سپهر فرزانگی، یادنامه استاد آیتالله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی به کوشش امید حسینی نژاد از سوی ادارهکل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی چاپ و منتشر شده است. این یادنامه شامل ۱۰ فصل میباشد. فصل اول گزارشی از همایش نکوداشت مرحوم استاد آیتالله واعظ زاده خراسانی است. فصل دوم به زندگینامه و سلوک شخصی و فصل سوم به حیات علمی و سلوک اندیشه این استاد عالیقدر میپردازد. در فصل چهارم به استاد از نگاه همکاران و شاگردان، فصل پنجم به آثار علمی و نقد اندیشه استاد و در فصل ششم نیز به اندیشه تقریب مذاهب اسلامی پرداخته شده است. عنوان فصل هفتم هفت آسمان بوده و در فصل هشتم به همایشها و کنگرهها میپردازد. فصل نهم نیز در خصوص مقالات اهدایی بوده و فصل دهم نیز ضمائم شامل تصاویر، اجازات، اسناد و دستنوشتهها است.