قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / نگاه حداقلی به فقه ممکن نیست!/ فقهای متخصص بسیار اندک هستند
نگاه حداقلی به فقه ممکن نیست!/ فقهای متخصص بسیار اندک هستند

استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

نگاه حداقلی به فقه ممکن نیست!/ فقهای متخصص بسیار اندک هستند

کسانی که واژه فقه را در کنار نظام قرار دادند دو منظور را دنبال می‌کنند. یکی اینکه معنای حداکثری از فقه را در نظر دارند، دوم اینکه معتقدند که فقه یک مجموعه نظام‌مند است؛ یعنی به صورت نظام‌مند، حاکی از رفتارها، روابط، ارتباطات، اجزاء و عناصری هست که می‌تواند سعادت دنیا و آخرت را برای انسان مهیا کند و تکلیف انسان و جامعه را برای رسیدن به رفاه و سعادت روشن سازد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه نظام اصطلاحی است که در سال‌های اخیر وارد دائره واژگان حوزه‌های علمیه شده است. در این راستا، هم پژوهش‌های متعددی صورت گرفته است و هم مراکز مختلفی تأسیس شده‌اند. با این همه اما هنوز معنای دقیق این اصطلاح، روشن نشده است. برخی فقه نظام را یک باب فقهی در نظر می‌گیرند، برخی مجموعه چند باب و برخی دیگر، آن را یک رویکرد می‌انگارند. در این خصوص، با حجت‌الاسلام احمدرضا صفا، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر اقتصاد اسلامی گفتگو کردیم. او در این گفتگو تلاش داشت تا رویکرد نظام ساز به فقه را تبیین کرده و مشکلات فراروی آن را شرح دهد. او معتقد است رویکرد نظام ساز به فقه، موجب کارآمدی و روزآمدی بیشتر دانش فقه می‌شود.

اجتهاد: مراد از فقه نظام چیست؟ آیا یک باب فقهی است یا یک رویکرد نسبت به تمام ابواب فقهی که حتی ابواب عبادی را می‌تواند شامل بشود؟

صفا: وقتی بحث فقه نظام را مطرح می‌کنیم یک ترکیبی از دو کلمه فقه و نظام را در کنار هم گذاشتیم. اوّل باید ببینیم تعریفمان از هر کدام چیست و هر کدام چه محدوده‌ای را در بر می‌گیرد؟ در مورد فقه، گاهی تعریف حداقلی از فقه را داریم. در این تعریف، همان احکامی که مکلف با آن روبرو است را با یک روشی که در اصول بحثش را می‌کنیم برداشت می‌کنیم. لکن اگر یک معناهای گسترده‌تری از فقه مد نظرمان باشد، یعنی دین مبین اسلام را به عنوان یک دین کارآمد، یک دین اجتماعی، یک دین جامعه‌ساز و یک دینی که می‌خواهد رویکرد اجتماعی برای تمام رفتارها و روابط و عناصر و اجزای یک اجتماعی سالم و الهی داشته باشد، در نظر بگیریم، نگاه ما متفاوت می‌شود.

نظام تقریباً ترجمه کلمه سیستم است. وقتی که می‌گویند به صورت نظام یعنی یک مجموعه منظم از اجزایی که در ارتباط با همدیگر هستند و در این ارتباط و نظم به دنبال یک سری اهدافی هستند. به این مجموعه منظم، نظام می‌گویند.

مثلاً نظام اقتصادی یک مجموعه مرتبط و منظم از رفتارها، روابط و پدیده‌هایی است که به دنبال اهداف اقتصادی در زمینه تولید و توزیع و مصرف است. این می‌شود نظام اقتصادی. به همین تعبیر، تعبیرات دیگری از نظام، مانند نظام اجتماعی و … است.

به نظر من کسانی که این واژه را در کنار نظام قرار دادند دو منظور را دنبال می‌کردند. یکی اینکه معنای حداکثری از فقه را در نظر داشتند، دوم اینکه مد نظرشان این بوده که فقه ما یک مجموعه نظام‌مند است؛ یعنی به صورت نظام‌مند، حاکی از رفتارها، روابط، ارتباطات، اجزاء و عناصری هست که می‌تواند سعادت دنیا و آخرت را برای انسان مهیا کند و تکلیف انسان و جامعه را برای رسیدن به آن سعادت مشخص سازد. این می‌تواند تعبیر درستی از فقه نظام باشد. این فقه نظام چون مربوط به تمام بحث‌های فرد و جامعه می‌شود از یک جهت می‌شود فقه نظامات فردی، از یک طرف می‌شود فقه نظامات اجتماعی. از طرف دیگر می‌شود تقسیم دیگری کرد و با رویکرد علوم به آن نگاه نمود؛ یعنی بگوییم فقه حقوق، فقه نظام حقوقی، فقه نظام اجتماعی، فقه نظام سیاسی، فقه نظام اقتصادی. از این جهت تقسیم با رویکرد علم‌هایی که می‌تواند ناظر به آن باشد ثابت است.

اجتهاد: آیا نگاه حکومت و نظام‌ساز، از الزامات نگاه حداکثری به فقه است یا اینکه با نگاه حداقلی به فقه نیز سازگار است؟

صفا: اصلاً نمی‌شود نگاه حداقلی به فقه داشت. در فقه هم موضوعات فردی وجود دارد و هم موضوعات جمعی. آیا به نظر شما، ممنوعیت ربایی که در باب معاملات بحث می‌کنیم یک مسئله فردی تنهاست؟ در مسائل قضایی، مسأله شدیدتر می‌شود. بحث قضا و محاکم و دعاوی، بحث‌های فردی خاص نیست. بلکه تمامش برمی‌گردد به قاضی که از طرف حاکم و ولی تعیین شده است.

منتها باید نوع برداشت‌ها جدیدتر بشود. یک وقت فقط نگاه فردی به ربا می‌کنید، گاهی وقت‌ها نگاه سیستمی به ربا می‌کنید. خیلی از فقهای فعلی در کتبشان هم آوردند، مثل ‌آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب حیله‌هاى شرعى و چاره‌جوئى‌هاى صحیح و مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی در کتاب قراءات فقهیه معاصر. این بزرگواران می‌گویند وقتی ربا را با دید نظام مند می‌بینیم، به این نتیجه می‌رسیم هر عملیاتی که به ظاهر هم شرعی باشد اما همان فلسفه ربا را پیش بیاورد، این حیله غیر مجاز می‌شود و همان حکم ربا دارد. در اصل حیله یک راهکار فردی و فرعی برای نجات مکلف از ابتلاء به حرام و فرار از حرام به حلال است. از این رو نمی­تواند در دین اسلام که ادعای نظام سازی در امور مختلف اجتماعی دارد مبنا و اصل برای طراحی نظام اقتصاد مالی و به تبع الگوهای آن قرار گیرد به فرموده امام راحل حتی نسبت جواز و اشاعه آن به امام معصوم ‌علیه‌السلام، وهن به مقام امام معصوم ‌علیه‌السلام است. همچنین موضوعات جدید دیگری که در عزصه‌های مختلف اجتماع توسط فقها بررسی و از منابع معتبر حکم آن استخراج گردید.

از طرف دیگر اینها حاصل کار فقهی فقهای شیعه است که از همین منابع فقهی به دست آوردند؛ بنابراین لازم نیست منابع جدیدی اضافه شود و همین منابع قوی و قدیم فقهی و اصولی شیعه کافی می‌باشد، البته با رویکرد و فکر جدید و بنا به نیازهای جدید و به صورت نظام مند فقاهت نمود. یک زمانی نیاز بازار ما، بازارهای ساده‌تر بود، اما الآن با بازارهای مالی پیچیده، مانند بازار بیمه، بورس و بانک روبروییم. از این رو باید فکر کرد که آیا این ساختارها نیز مورد قبول اسلام هست یا نه؟

وقتی که ما با ساختارهای جدید اجتماعی  روبرو می‌شویم اولین سؤالمان باید باشد که آیا این ساختار فعلی که بر اساس مبانی و اصول خاص لیبرال و گاها الحادی طراحی گردیده است، می‌تواند ما را به اهدافی که در فقه – به صورت عامتر در دین -برای فرد و اجتماع تعیین شده برساند؟

از این دیدگاه انفعالی به مباحث جدید باعث ایجاد چالشهای شدید شرعی و عملیاتی در ساختارها می‌گردد نمونه عملی آن رویکرد محققان اسلامی به بانک و ارائه الگوهای بانکداری بدون ربا است که نه تنها مشکل را حل ننمود بلکه در عمل نیز به منجر به ناکارآمدی نظام پولی و به تبع معظلات شرعی و اقتصادی فراوان گردید.

یه نظر می‌رسد در فقه نظام، باید با توجه به مبانی و اهداف نظام اسلامی که از متن دین استخراج می‌گردد به روش اجتهادی و فقاهتی به طراحی راهبردهایی جهت حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب اسلامی بر اساس مبانی و اهداف اسلامی و در جهت رفع نیازهای جامعه یپردازیم.

اجتهاد: دلیل مقاومت فعلی حوزه سنتی نسبت به رویکرد نظام‌ساز و حکومتی به فقه چیست؟

صفا: احساس می‌کنم این دو دلیل داشته باشد. اوّلین دلیلش این است که ما نتوانستیم منظور خودمان را خوب تفهیم کنیم که منظور ما از فقه نظام چیست؟ ما نمی‌خواهیم یک تفسیر ذوقی از فقه داشته باشیم. ما می‌خواهیم بیاییم فقه‌مان را کارآمدتر و به روزتر بکنیم. همانگونه که زمانی شیخ طوسی و بعدها، علامه حلی و شیخ انصاری این کار را انجام دادند.

شما کتب فقهی شیخ انصاری را نگاه کنید نمی‌شود گفت که آقای شیخ انصاری آمد و یک چیزی را بر فقه بار کرد. بلکه به غنای فقه افزود وقتی که الآن بحث فقه نظام می‌شود خیلی‌ها رویکردشان این است که اینها چی می‌گویند؟ می‌خواهند چیز جدیدی اختراع کنند؟ نه، اختراع جدیدی نیست، بلکه قرار است ما همان غنا بدهیم، مثل شیخ انصاری‌ها، مثل شیخ طوسی‌ها، مثل علامه حلی‌ها، فقه‌مان را بارورتر، روزآمدتر و کارآمدتر کنیم.

دلیل دوم اینکه نمونه عملی هم نتوانستیم برای شاهد خودمان بیاوریم. یعنی یک خروجی داشته باشیم که آنها خروجی را ملاحظه کنند بگوییم این خروجی کار ماست. حالا عدم خروجی به خاطر چه بوده است؟ یکی از دلائل این است که به خاطر یپچیدگی امور اجتماعی جدید حتما احتیاج به تخصص در این امور است و فقهانی که وارد این عرصه‌های تخصصی شده باشند بسیار اندکند. می‌توان این ضعف را با جمعهایی متشکل از متخصصان و فقها جبران کرد؛ یعنی یک گروه‌هایی تسکیل داد که در آن هم مجتهد و هم متخصص حضور و دستاوردهای مشترک داشته باشد.

اجتهاد: آیا کاربرد دستاوردهای فقه نظام تنها در نظامهایی است که فقیه حاکم بوده یا حداقل در ممالک اسلامی است یا در دیگر ممالک غیر دینی نیز این دستاوردها قابل اجراست؟

صفا: این را با یک مثال از اقتصاد شروع می‌کنم. وقتی که می‌گوییم نظام اقتصادی لیبرال، آیا اقتصاد جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد لیبرال نیست و از الگوهای لیبرال استفاده نمی‌کند؟ آیا جامعه اسلامی عراق و کشورهای اسلامی دیگر از الگوهای لیبرال استفاده نمی‌کنند؟ وقتی که می‌گوییم نظام اقتصاد سوسیالیستی، آیا اقتصاد برخی از کشورهای مسلمان سوسیالیستی نبودند؟ مسلماً می‌گویید آری. چرا؟ چون وقتی یک نظامی طراحی می‌شود در مرحله الگو گرفتن، مهم نیست که آن مجری، مسلمان باشد یا مسیحی. وقتی یک اقتصادی براساس مبانی لیبرال چیده می‌شود، الگوی ایرانی آن می‌شود چیزی که در ایران دارد اجرا می‌شود و الگوی آمریکایی‌اش می‌شود آن چیزی که در آمریکای مسیحی دارد اجرا می‌شود.

به همین صورت وقتی که شما یک نظام اقتصادی براساس مبانی اسلامی طراحی می‌کند، هم مسلمانها می‌توانند الگویش را بر اساس شرایط سرزمینی، مکانی و زمانی خودشان پیاده کنند و هم مسیحی‌ها.

لذا وقتی می‌گوییم نظام اقتصاد اسلامی، با حتی اقتصاد اسلامی نه اینکه اقتصادی که منحصر به جوامع اسلامی بشود بلکه می‌تواند در جوامع دیگر حتی غیر مسلمان هم پیاده گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics