شبکه اجتهاد: یکی از آشکارترین راهکارهای عقلایی جهت نیل به تصمیمات سنجیده در سطح کلان اجتماع و قاعدهای عمومی برای ساختن یک جامعه مطلوب، مشورت کردن است. در حقیقت میتوان گفت تصمیم گیریها زمانی دقیقتر میشود که افراد صاحب نظر که در امور مختلف دارای تخصص هستند در آن مشارکت داشته باشند و تصمیمی که قرار است بر سرنوشت گروهی از جامعه تاثیر بگذارد، برآمده از خرد جمعی باشد. از آثار مفید مشورت کردن و توسعه فرهنگ مشورت پذیری میتوان به رشد آگاهیهای عمومی، رشد و گسترش عقلانیت جمعی، توسعه فرهنگ کار جمعی و همدلی و اتحاد در میان افراد یک جامعه اشاره کرد. علاوه بر تمامی اینها مشورت کردن و رکن شورا از اهمیت بسزایی در تفکر اسلامی و متون دینی اسلام برخوردار است؛ تا جایی که خداوند متعال در قرآن کریم به رسول گرامی اسلام دستور داده است که با مردم مشورت کند. (۱) بدین ترتیب دیگر رهبران جامعه اسلامی نیز به طریق اولی به مشورت کردن با صاحب نظران، مامور خواهند بود؛ چرا که دین مبین اسلام مخالف خودمحوری و استبداد رای میباشد.
در ادامه، به اختصار به بررسی ادله و مستنداتی میپردازیم که مشورت کردن را بر کارگزاران نظام اسلامی واجب میکند.
الف: عقل: با توجه به اینکه رعایت مصلحت مسلمین بر تمامی مدیران و کارگزاران نظام اسلامی واجب است و انجام این وظیفه نیز در بسیاری از موارد جز به وسیله مشورت با خردمندان و متخصصان ممکن نیست، به وضوح میتوان نتیجه گرفت که مشورت در امور بر کلیه کارگزاران و تصمیم گیرندگان نظام اسلامی واجب است. این مطلب که تشخیص مصلحت در بسیاری از موارد فقط از طریق مشورت امکان پذیر میباشد از امور واضحی است که نیازی به استدلال ندارد؛ به خصوص در زمان حاضر که حکومت گستره وسیعی پیدا کرده و اداره آن نیاز به برخورداری یا استفاده از دانشها و مهارتهای گوناگون دارد.
برای اثبات لزوم رعایت مصلحت بر کارگزاران مسلمان ادله زیادی وجود دارد که در اینجا صرفا به دلیل قرآنی آن اکتفا میکنیم؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ »(۲) شکی نیست که تصرف در امور اجتماعی و حکومتی مهم تر از تصرف در اموال یتیمان است؛ بنابراین وقتی که بر اساس آیه فوق تصرف در اموال یتیمان حتما باید بر اساس مصلحت باشد، تصرف در امور عمومی امت به طریق اولی باید چنین باشد.
نتیجه آنکه اگر هر یک از مدیران و کارگزاران نظام اسلامی بداند یا حداقل احتمال دهد که در صورت مشورت با صاحب نظران، به راههای بهتری برای اداره امور دست یافته و به نتایجی میرسد که خود به تنهایی به آنها دست نمییافت، در اینصورت مشورت بر او واجب خواهد بود و الا وظیفه خود را که رعایت صالح؛ بلکه اصلح به حال اسلام و مسلمین است ترک نموده و صلاحیت تصدی مقام مزبور را از دست میدهد. (۳)
ب: قرآن: خداوند متعال میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ » (۴)
از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم(و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند؛ بنابراین آنها را عفو کن و برای آنها طلب آمرزش نما و در کارها با آنها مشورت کن؛ اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. این آیه شریفه پس از شکست ظاهری مسلمانان در جنگ احد نازل شد.
با اینکه عصیان و سرپیچی تعدادی از مسلمین منجر به نتیجه ناگوار شکست در جنگ مزبور گردید، باز هم خداوند به پیامبرش دستور میدهد که مسلمانان را مورد عفو قرار داده و برای ایشان طلب آمرزش نماید و همچنین در کارها با آنان مشورت کند.
از آنجا که فعل امر، ظهور در وجوب دارد؛ بنابراین امر به مشورت در آیه شریفه «شاورهم » بدان معناست که مشورت با اصحاب، بر شخص پیامبر واجب بوده است. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که مشورت در امور بر جانشینان پیامبر و رهبران بعدی امت اسلامی یعنی ائمه معصومین و فقهای جامعالشرایط و همچنین کلیه مدیران و تصمیم گیران نیز واجب است؛ زیرا وقتی شخص پیامبر اکرم با وجود علم لدنی و بی نیازی از مشاوره، به مشورت با اصحاب خود مامور میگردد، دیگران (به ویژه افراد غیر معصوم) به طریق اولی مامور به مشورت بوده و مشاوره با صاحب نظران، بر آنان واجب خواهد بود.
در پایان باید اضافه کرد که یکی از آثار مفید و مهم مشورت کردن، انتخاب مسیر صحیح برای پیشبرد جامعه اسلامی به منظور رسیدن به اهداف متعالی میباشد؛ و از دیگر آثار آن میتوان به انتخاب افراد اصلح برای مدیریت و رهبری جامعه و سپردن امور به آنها اشاره کرده؛ بدین ترتیب نباید تردید کرد که مشورت کردن با صاحب نظران، بر مسئولان و مدیران جامعه اسلامی، واجب است و در حد یک توصیه اخلاقی خلاصه نمیگردد؛ چراکه هم منافعی که از طریق مشورت کردن به دست میآید، بسیار مهم و تاثیر گذار است و هم ضررهایی که در صورت ترک مشورت، به دنبال خواهد آمد، بسیار کلان و پر اهمیت میباشد و بدون شک، خداوندی که احکام شرعی را بر اساس مصالح و مفاسد واقعی، تشریع میکند هیچگاه چنین مصالح کلانی را نادیده نمیگیرد.
۱) «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ »
۲) انعام، آیه ۱۵۲
۳)ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، انوارالفقاهه (کتاب بیع)، جلد ۱، ص ۵۳۰
۴)آل عمران، آیه ۱۵۹