شبکه اجتهاد: وقتى پارادایمى رنگ قداست و دینى به خود گرفت، خدشه و تزلزل آن، حتى توسط حوزویان، نه روشنفکران، حرکتى ضد دینى عنوان میشود.
مقصود آنکه تصحیح و یا تغییر در اجزا و عناصر این پارادایم در نگاه به زن، نیاز به گفتگوهاى عالمانه دارد وگرنه موجهاى تبلیغاتى و سیاسى با شعار دفاع از زن، تنها به سخت و محکم شدن این پارادایم سنتى میانجامد.
همچنان که اکنون در فضاى علمى حوزه، شاهد انتشار کتابها و مقالههاى بسیارى هستیم که میکوشد الگوى فعالیت اجتماعى زن مسلمان را ترسیم کند و آن را به گفتمانى پذیرفته و رایج درآورد.
اما پیشفرضهاى پارادایم سنتى حوزه چیست که خوانش دینی را تحت تاثیر خود قرار داده است.
تنها براى نمونه، به پارهاى از دیدگاههاى شمارى از عالمان دینى اشاره میشود. باید توجه داشت ذکر این سخنان، تنها تصریحاتى نسبت به این پیشفرضهاست و نباید به عنوان دلیل به آنها نگریست.
تقلیل مسؤولیت زن به خانه دارى
در فضاى سنتى، آنچه براى زن مطلوب و شایسته است، حصر زن در خانه و اشتغال کامل او به شوهردارى و پرورش فرزندان است. به بیان دیگر، در هیچ دورهاى از زندگى زن، حتى در میانسالى که کار او در منزل بسیار کم شده، نباید حضور و مسؤولیت اجتماعى دیده شود.
تمام وظیفه و مسؤولیت زن در دایره خانه میگردد و کسب هر دانش و معلوماتى نیز باید در راه پیشبرد خانه و اداره شایسته خانواده صرف شود و تنها راه کمال و رشد او خانهدارى است.
(رساله نکاحیه یا کاهش جمعیت ضربهاى سهمگین بر پیکر مسلمین، آیتاللهحسینى طهرانی، ۴۲ و ۴۶)
“اگر زنى به جاى شرکت در کارها و فنون و صنایع اجتماعى، بچه بزاید و بزرگ کند و تحویل اجتماع دهد، خدمات وجودى خود را در اعلاترین درجه، با ضریب تعداد فرزندان خود بالا برده است. (همان، ۴۶)
آیتالله خویی میگوید وظیفه مطلوب از زنان، حجاب و عفت و پرداختن به کارهاى خانه است. (شرح عروهالوثقی،۱، ۲۲۶)
ناتوانى ذاتى و تکوینى زنان
در پارادایم سنتى، زن موجودى ضعیف و در خور ترحّم و رسیدگى است. مسؤولیتهاى اجتماعى و مهم، موجود کامل و قوى را مىطلبد که از هوش و عقل و تواناییهاى جسمى بیشترى بهرهمند باشد که تنها در مردان دیده مىشود.
تکوین و ذات زنان به گونهاى است که ظرفیت کارهاى اساسى و کلان را ندارند و تنها باید به امورى بپردازند که بار عاطفى و احساسى و یا زیبایىنمایى داشته باشد. استعداد ذاتى زن از شوهر دارى و اداره خانواده فزونى نمىیابد!
صدر المتألهین خالق اسفار اربعه، آفرینش زن را تنها براى ازدواج و همسرگزینى مردان مىداند.
حاج ملاهادى سبزوارى این رأى را به ضعف عقلى زنان در ادراک جزئیات وسیرت غالب آنان به زیورهاى دنیایى شرح کرده است. (الاسفار الاربعه، محمد صدرالدین شیرازى، ج۷، ۱۳۶)
برخی فقیهان براى زنى که مسؤولیت حضانت و نگهدارى فرزند را مىپذیرد، عدالت شرط ندانستهاند. به این دلیل که فسق بر زنان غالب است و عدالت در آنان کم یافت مىشود! (جواهر الکلام، محمد حسن نجفى، ج۳۱، ۲۸۹)
یا این که مرد را به کمال و رشد سزاوارتر از زن دانسته اند! (تذکره الفقهاء، حسن بن یوسف حلى، ج۲، ۲۲۳)
برخى آیه قوّامیت را به معناى برترى استعدادهاى ذاتى مرد بر زن تفسیر کردهاند. (رساله بدیعه، آیتالله سیدمحمدحسین حسینى طهرانى)
فسادافکنى مطلق رفتارهاى زنان
در پارادایم سنتى، حضور زنان در جامعه موجب بىبند و بارى و فساد خواهد شد! زن، حتى اگر با عفت و حیا باشد، موجب کندى کار مردان و خراب شدن ذهنیت سالم مردان مىگردد!
زنان همواره باید در حضور از فضاهایى که مردان نیز بدان راه دارند، بپرهیزند چراکه سخن گفتن و راه رفتن و حضور طولانى مدت زنان، برهم زدن آرامش روحى مردان را در پى دارد و به تدریج محیط به فساد آلوده خواهد شد.
زیرا هرگونه رفتار و سخن زن با بار جنسى همراه است! از این رو، حضور اجتماعى زن حتى در صورت همراهى با شرایط و ضوابط اسلامى، نکوهیده است.
علامه حلى، براى حرمت نگاه به دست و صورت زن نامحرم، حتى بدون قصد رَیبه چنین استدلال کرده است:
“نگاه به زن زمینه فتنه است. بنابراین زیبنده است که شارع از آن جلو گیرد و مشکل را از ریشه درمان کند.” (تذکره الفقهاء، ج۲، ۵۷۳)
حال با این سه پیش فرض قطعی در پارادایم سنتی حوزه، هر خوانشی از دین زن را به موجودی ابزاری و درجه دوم تبدیل میکند و زن را تنها بهرهمند از حقوق زیستن میداند.
اما فقیهانی همچون آیتالله جوادی آملی، آیتالله اسحاق فیاض از مراجع عراق و علامه عبدالهادی فضلی بر کرامت زن و یکسان بودن زن در کمال و رشد و نیز دو فقیه آخر تصریح میکنند که زن میتواند رییس دولت نیز شود.
مرحوم علامه عبدالهادی فضلی در مقاله ولایه المرأه فی الاسلام ثابت میکند که زن میتواند مرجع تقلید و نیز رهبر جامعه اسلامی شود. (برگرفته از کانال نویسنده)
واژهٔ پارادایم (از یونانی: پارادیگما παράδειγμα paraadeigma)، به انگلیسی پارادایم (paradigm)) نخست در سده پانزدهم و به معنی «الگو و مدل» مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر رشته علمی یا دیگر متون شناختشناختی گفته میشود.
لغتنامه مریام وبستر این واژه را چنین تعریف میکند: «یک چارچوب فلسفی و نظری از یک رشته یا مکتب علمی در کنار نظریهها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعدهمند شدهاند». بهطور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع. این مفهوم با نام فیلسوف و مورخ علم، توماس کوهن، مقارن است و نخستین بار توسط وی در کتاب معروف او، ساختار انقلابهای علمی (The structure of scientific Revolutions)، به کار گرفته شدهاست. «نتیجه:بهتر نیست از این واژه غربی استفاده نکنیم خصوصا حوزوی های ما؟»
پارادایم!یکی از مظاهر نفوذ غرب همین بکارگیری الفاظ هستش اونم تازه توسط یه حوزوی
واقعاً خجالت آور است که یک یادداشت کاملا غیر علمی و خالی از دلیل را با عنوان یادداشت «تحلیلی» منتشر می کنید. آن هم نوشته ای که بسیار بسیار مستعد سوء استفاده توسط نا آگاهان و مغرضان است و برای دوستان و آشنایان هم فایده ی علمی ندارد.