فقها و مراجع تقلید معتقدند سهام شرکتی که تولید کالای حرام کنند، نمیتوان در آن سهام سرمایه گذاری کرد. همین طور اگر بانک ربوی باشد این گونه است. اما اگر شرکتی که قصد خریداری سهام آن را دارم، تولیدکننده حرام و بانک ربوی نیست، خرید سهام و سود بردن آن از نظر شرعی ایراد و اشکالی ندارد و با توجه به این که بعد از تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا، شرکت تولید کننده کالای حرام و حتی بانک ربوی نداریم و مردم از لحاظ شرعی با اطمینان خاطر میتوانند در شرکتهای سهامی شرکت کرده و سود ببرند.
به گزارش شبکه اجتهاد، این روزها بورس و بازار سرمایه و سیر صعودی آن عطشی زیاد در مردم ایجاد کرده تا به نوعی با حضور در این بازار پر طمطراق لااقل بتوانند بخشی از مشکلات زندگی خود را جبران کنند؛ همین مسئله باعث شده افراد زیادی دانسته یا ندانسته وارد این بازار عریض و طویل و پیچیده شوند تا هم سرمایه خود را محک بزنند و هم از سویی بتوانند خود و خانواده را از این گرداب اقتصاد و اوضاع بد معیشتی نجات دهند، برای چند و چون بورس و بازار سرمایه و روند صعود یا عدم صعود این بازار در آینده، خبرگزاری حوزه، گفتوگویی را با حجتالاسلام والمسلمین سید عباس موسویان، عضو شورای فقهی بانک مرکزی و کارشناس بورس انجام داده است که در ادامه میخوانید:
بورس چه تأثیری در جامعه، خانواده دارد؟
موسویان: در فعالیتهای اقتصادی و بعد از فعالیت مستقیم اقتصادی (این که فردی بعد از راه اندازی کارخانهای و یا آماده کردن و شخم زدن مزرعهای برای تولید، که به آن فعالیت اقتصادی گفته میشود)، بعد از این کار، سرمایه گذاری از طریق بورس سهام بهترین و مفید ترین نوع سرمایه گذاری است به این معنا که وقتی شما سهام شرکتی را میخرید، در حقیقت شما در آن شرکت سرمایه گذاری کرده و صاحب کارخانه و مزرعه صنعتی و مؤسسه مالی شده اید.
سرمایه مالی شما در بخش سرمایه بکار گرفته شده و از این طریق ایجاد اشتغال و تولید و رفاه برای جامعه و درآمد برای افرادی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیمی که شما سرمایه گذاری کرده اید، استفاده و کار و درآمد کسب میکنند. پس بعد از راه اندازی کارخانه، بهترین امر برای سرمایه گذاری، بورس سهام و اوراق بهادار است.
سرمایه گذاری در سهام شرایطی و ضوابطی دارد که باید رعایت شود. بخشی در ارتباط با مسائل شرعی است. فقها و مراجع تقلید معتقدند سهام شرکتی که تولید کالای حرام کنند، نمیتوان در آن سهام سرمایه گذاری کرد. همین طور اگر بانک ربوی باشد این گونه است. اما اگر شرکتی که قصد خریداری سهام آن را دارم، تولیدکننده حرام و بانک ربوی نیست، خرید سهام و سود بردن آن از نظر شرعی ایراد و اشکالی ندارد و با توجه به این که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا، شرکت تولید کننده کالای حرام و حتی بانک ربوی نداریم و مردم از لحاظ شرعی با اطمینان خاطر میتوانند در شرکتهای سهامی شرکت کرده و سود ببرند.
نکته دوم ملاحظه ریسک است، کسانی که روی سهام سرمایه میگذارند و به عبارتی سهام میخرند، باید بدانند که این سرمایه گذاری همراه با ریسک است. قیمت سهام دائما در حال تغییر و تحول است، ممکن است افزایش و یا نقصان پیدا کند. ممکن است شخصی خوش شانس باشد، روزی که سهام میخرد قیمت پایین باشد و روزی که می خواهد بفروشد قیمت افزایش داشته باشد و از دو طرف سود ببرد و ممکن است کسی بد شانس باشد. روزی که سهام را خریده، افزایش داشته و روزی که نیاز به پول دارد و میخواهد سهام را بفروشد، قیمت آن سهام نقصان پیدا کرده باشد.
پس کسی که میخواهد در بورس سرمایه گذاری کند، باید بداند که قیمت بورس، قیمت بازار است و متناسب با عرضه و تقاضا، دائما در تغییر و تحول است. به همین جهت به افرادی که میخواهند در بورس سرمایه گذاری کنند، توصیه این است همه سرمایه خود را وارد بورس نکنند، ماشین و خانه شان را نفروشند و وارد بورس نکنند. این اشتباه است. اگر سرمایه مازاد بر زندگی دارند و نمیدانند کجا سرمایه گذاری کنند، بانک یا تعاونی یا ملک و سکه و ارز بخرند، در میان همه اینها حلال ترین و مفید ترین سرمایه، بورس است.
پس اگر کسی میخواهد سرمایه مازاد خودش در جایی سرمایه گذاری کند، بورس بهترین مکان برای سرمایه گذاری است. نکته دیگر در بحث بورس باید مورد توجه باشد این است، اگر کسی خود تجربه بورسی دارد، چه موقع بخرد، چه موقع بفروشد، به دانش و تجربه خود عمل کند، اما این موارد نیست، میتواند از طریق صندوقهای بورسی اقدام به خرید و فروش کند، یعنی به جای این خودش سهام بخرد و بفروشد، وارد یکی از صندوقهای بورسی شود و در واقع با سرمایه گذاری در آن صندوق، به هیئت مدیره آن صندوق که افراد حرفهای و کاربلد آن کار هستند، به آنها وکالت میدهد که از طرف او خرید و فروش کنند.
صندوقها از طریق افراد حرفهای اداره میشود و از جهت این که روی سهم مشخصی خرید و فروش نمیکنند، بلکه بستهای از سهمها سرمایه گذاری میکنند و بر فرض هم سهمی افت قیمت داشته باشد، سایر سهمها افزایش قیمت خواهند داشت و میآید ضرر و زیان احتمالی را پوشش میدهد، از این لحاظ این صندوقها میتواند مورد اطمینان و اعتماد فرد سرمایه گذار در بورس باشد.
آیا با توجه به منفی بودن ۱۶ درصدی اقتصاد کشور در سال گذشته، سیر صعودی بورس و بازار سرمایه طبیعی است؟
موسویان:در بحث رشد قیمت سهام، عوامل زیادی دخیل است که یکی بحث سود دهی شرکت است. مسلما اگر بخش سود دهی شرکتی خوب باشد، استقبال مردم نسبت به خرید سهام آن شرکت و کارخانه خوب خواهد بود و تقاضا برای خرید سهام آن کارخانه هم افزایش پیدا میکند بعد قیمت سهام هم افزایش پیدا میکند. اما زمانی است که شرکتی بخش سود دهی آن خوب نیست، زیانده است. مردم هم استقبالی از خرید سهام آن شرکت انجام نمیدهند، نتیجه افت قیمت سهام آن شرکت خواهد بود.
در کنار این عامل اول، عوامل دیگر هم هست که باعث میشود که قیمت سهام در جامعه رشد و یا افت پیدا کند در حالی که سود دهی شرکت هیچ تغییری پیدا نکرده باشد.
مهمترین عامل بحث تورم در یک کشور است. شرکت سهامی تشکیل شده از مجموعهای زمین، ساختمان، ماشین آلات، تأسیسات، وسایل حمل و نقل، خط تولید و … است. وقتی کشوری اقتصادش تورمی است و در طی ۵ سال این اقلام و داراییها، قیمتش دو برابر میشود، انتظار طبیعی این است که صاحبان سهام که مالک این دارییها هستند، ارزش داراییهایشان به همان اندازه افزایش پیدا کند. پس اگر اقتصاد کشوری توری باشد، به صورت طبیعی انتظار داریم که قیمت سهام در حد توری گاهی کمتر و گاهی بیشتر افزایش پیدا کند.
عامل دیگر با قطع نظر از سود روی قیمت سهام تأثیر میگذارد، بازدهی سایر زمینههای سرمایه گذاری است. شخصی که سرمایه دارد، میخواهد در جایی مانند طلا، سکه، ارز، ملک و سهام سرمایه گذاری کند، وقتی اینها را با هم مقایسه میکند، متوجه میشود سرمایه گذاری روی سهام ارزشمند است، ایجاد تولید و کمک به تولید و اشتغال میکند اما بلعکس، سرمایه گذاری روی سکه و طلا موجب تولید ملی و اشتغال و نمیشود و هیچ گونه ارزش افزودهای ندارد، این مسئله را وقتی نگاه میکند و از طرف وقتی به بازدهی توجه میکند، میبیند که بورس بازدهی سود آن بهتر از قیمت رشد ارز و سکه و ملک است. همین مقایسه باعث میشود فرد تصمیم به سرمایه گذاری در بورس بگیرد و در نتیجه تقاضا برای خرید سهام افزایش پیدا میکند و به دنبال آن قیمتها هم افزایش پیدا میکند چرا که افزایش قیمتها تابع عرضه و تقاضا است. بله ممکن است در کشوری این مسئله اتفاق بیافتد و سود سالانه هیچ تغییری نکند و چه بسا سود سالانه کاهش پیدا کند ولی قیمت سهام آن شرکتها افزایش پیدا کند. پس جای تعجب نیست و این را به معنای حبابی بودن قیمتها نمیتوان گرفت.
البته تحلیل کارشناسی دقیق لازم است بورس به عنوان نهاد ناظر بر بورس دائما قیمتها را پی گیری و رصد کند، اگر قیمتها دستکاری و تبانی در قیمت ایجاد شود و اگر حباب شکل بگیرد، با تدابیری که سازمان بورس دارد و روشهایی که در بورسهای دنیا شناخته شده است، از رشد حباب وار و رشد هیجانی جلوگیری میکند. روی این حساب میتواند بازار بورس جزء حلال ترین، مفیدترین و سود مند ترین از نظر اقتصادی در جهت سرمایه گذاری به حساب میآید، چرا که سرمایه فرد مستقیما در بخش تولید و فعالیت اقتصادی بکار گرفته میشود و برای جوانان اشتغال ایجاد میشود و برای سرمایه گذار هم سود ایجاد میشود.
البته باید فرد ریسک پذیر باشد و بداند این بازار همراه با ریسک است. بازار سرمایه و سهامی کاملا ریسکی است ممکن قیمت خیلی بالاو پایین بیاید و شخص هم متضرر شود از این لحاظ اشخاصی که در طبقه بندی اهل ریسک هستند و فعالیت اقتصادی را همراه با ریسک آن میپذیرند بهترین بازار برای سرمایه گذاری است.
آیا نقش بورس در سفته و دلال بازی بیشتر از ایفای آن در جهت تولید وجهش تولید است؟
موسویان:در بورس دو نوع سرمایه گذاری انجام میشود، نوع اول سرمایه گذاری اولیه یا عرضه اولیه (سهام) است. این بخش به صورت مستقیم موجب شکل گیری بنگاهها و به وجود آمدن شرکتها میشود و روی تولید ملی به صورت مستقیم تأثیر دارد و به همان اندازه تولید ملی را افزایش میدهد. وقتی کارخانهای و شرکتی به وجود میآید عرضه اولیه ۱۰۰ میلیاردی میکند به اندازه همان ۱۰۰ میلیارد اقتصاد کشور بزرگ میشود، پس عرضه اولیها کاملا باعث افزایش تولید ملی و رونق اقتصاد میشود و به همان اندازه ایجاد اشتغال میکند.
نوع دیگری از بازار، بازار ثانوی است. کسانی که سهام دارند و میخواهند بفروشند و افرادی هم این سهام را میخرند. در مورد نقش بازار ثانوی در تولید نظرات مختلفی است. بعضی معتقدند که این تنها بورس بازی است و اثر سودمند اقتصادی ندارد، ولی اکثر اقتصاد دانان بازار سرمایه هم معتقدند که وجود بازار ثانویه شفاف وفعال و کارآمد باعث رونق بازار سرمایه میشود. اگر این بازار نباشد، بازار اولی هم شکل نمیگیرد. پس بازار ثانوی موجب رونق بازار اولی میشود. براین اساس بازار ثانوی در فعالیت اقتصادی کاملا موثر و مولد است.
نسبت به معاملات بازار بورس بازانۀ مخرب که در بازارهای مالی مطالعات زیاد و گستردهای روی آن شده، ابزارهای مختلفی در اختیار نهاد ناظر(سازمان بورس و اوراق بهادار) وجود دارد، که اگر ببیند که معاملات بورس از حالت طبیعی خارج شده و وارد بازار بورس بازانه مخرب شده، جلوگیری و در مواردی حکم به ابطال معامله میکند. بر این اساس در شرایط کنونی بازار، هنوز معاملات بورس بازانهای که مخرب باشد و به فعالیت اقتصادی ضربه بزند، وجود ندارد.
آیا بورس نوعی قمار است؟
موسویان:در بورس قماری نیست. اگر کسی دارایی و یا ملکی را بخرد، ممکن است بعد از مدتی آن ارزش آن دارایی افزایش یا نقصان پیدا کرد. مانند اتومبیل. آیا این افزایش و یا نقصان، قمار است. سهام دقیقا مانند سایر دارییها است، ممکن افزایش یا نقصان پیدا کند. این خرید و فروش دارایی یا ملکی است که نوسان قیمتی دارد. ممکن کسی سود یا ضرر کند. این سود و ضرر در ارز و طلا و سکه هم است. این که قمار بازی نیست. قمار در فقه و اقتصاد تعریف خودش دارد. این که برد کسی حتما مساوی با باخت کسی باشد این هم درست نیست، چرا که کسی ممکن سهامی را به قیمت هزار خریده باشد و موقع فروش دو برابر فروخته و از بازار خارج شده باشد و روز بعد که قیمت سهام افزایش پیدا میکند و ۲هزار تومان، میشود ۲ هزار و ۵۰۰؛ ممکن همان فرد فروشنده دیروز که رفته بود سهام دیگری خریده بود، که آن به جای ۲هزار و ۵۰۰، امروز شده ۲هزار ۶۰۰ تومان، یعنی هم فروشنده سود بیشتری کرده است. ممکن هر دو سود و ضرر کرده باشد. این قمار در بحث مشتقات است. این که سود یکی همراه با ضرر دیگری است این گونه نیست. ممکن فردی سهامی را به ۲ هزار تومان بفروشد، فردا با همین پول، سهامی را به قیمت ۲ هزار و ۵۰۰ بخرد، خریدار ۵۰۰ سود ببرد، ولی خودش سهامی دیگری را خریده که شده ۲ هزار و ۷۰۰؛ سود بیشتری برده است. عکس آن هم است ممکن است فردی سهامی را ۲ هزار تومان فروخته، موقع فروش شده هزار و ۸۰۰ تومان، اینجا خریدار ۲۰۰ تومان ضرر کرده و خودش هم ممکن است رفته باشد با پول ۲ هزار تومانی سهامی را خریده باشد که بیشتر ضرر کرده باشد. این طوری نیست که سود یکی متوقف بر ضرر دیگری و ضرر دیگری متوقف بر سود دیگری باشد. در بازار سهام دو نفر با اختیار و اراده سهامی را میخرند و میفروشند که ممکن است قیمتش افزایش یا نقصان پیدا کند. هر دو هم سود و هم ضرر کنند.
آیا میشود به بورس به عنوان بازار سرمایه گذاری نگاه کرد؟
موسویان:یک موقع است جوانی میخواهد سرمایه اش را وارد بازار بورس کند، او باید در این مسیر ریسک پذیر باشد و تنها سرمایه مازادش را وارد بازار کند. بورس بهترین جا برای سرمایه گذاری است ولی در عین حال نباید همه سرمایه را وارد بازار کرد که اگر فردا ضرری آمد، همه اموالش را از دست رفته ببیند، اما موقعی است که جوان به عنوان نقش آفرینی در بورس میخواهد مشارکت داشته باشد مثلا به عنوان کارگزار، سبد گردان، شرکت تأمین سرمایه و مشاور میخواهند شرکت کنند لازم است در این رابطه هم دورههای علمی بورس را گذرانده باشد، از دانش علمی مناسب برخوردار باشد و در این رابطه تنها وابسته به نوسان کوتاه مدت بورس نشود، این سیر صعودی همیشگی نیست، ممکن باز دهی بورس به حالت طبیعی خود برگردد.
در کنار مباحث علمی باید مجوزهای لازم را هم داشته باشد. بعضیها با کد بورس و پول دیگری وارد بورس میشوند بدون این که مجوز لازم را داشته باشند این از نظر حقوقی جرم و میتوان ادعای جرم علیه این فرد کرد.
پیش بینی شما از وضعیت بورس با توجه به دلار بالای ۲۰ هزار تومان چه خواهد بود؟
موسویان:خودم شخصا امیدوارم ولی به دلیل این که عضو شورای عالی فقهی بورس هستم نمیتوانم بیش از این به این سوال پاسخ دهم.
مردم چه سهامی بخرند؟
موسویان:به دلیل این که اعضاء شورای عالی بورس از خرید و فروش سهام ممنوع هستند، نمیدانم چه سهمی چه قیمتی دارد و به همین دلیل نمیشود بیش از این به این سوال پاسخ داد.
آیا شرکتهای سرمایه گذاری استانی برای واگذاری سهام عدالت به نفع مردم است؟
موسویان:در بحث سهام عدالت روش مستقیم یا غیر مستقیم را انتخاب کند، نمیشود قضاوت داشت کدام به نفع و ضرر دارد. بستگی به نوع انتخاب دارد. فرد ممکن در روش مستقیم به دلیل برخورداری از تجربه و علم و دانش در بورس، انتخابهای مفیدی در بورس داشته باشد و به نفع او باشد و ممکن کسی روش مستقیم را انتخاب کرده باشد و به دلیل نداشتن علم ودانش لازم، نتواند سود خوبی از بورس کند. به موقع نتواند سهم را بفروشد و یا با موقع سهم دیگری را بخرد و این موارد. اما وقتی شرکت سرمایه گذاری استانی را انتخاب میکند، آنجا فرض براین است که افراد خبره سرمایه به عنوان وکیلهای صاحبان سهام عدالت، برای سرمایه گذاران سهام عدالت روزانه تصمیم میگیرند چه سهمی را برایشان بخرند و یا بفروشند. روی این اساس نمیشود قضاوت کرد که روش مستقیم یا غیر مستقیم کدام یک به نفع فرد است. کسانی که حرفهای و دانش کافی در بازار سرمایه دارند چه بسا انتخاب مستقیم برای شان بهتر باشد و کسانی که وقت ودانش لازم را ندارند، چه بسا روش غیر مستقیم همان شرکتهای سرمایه گذاری استانی برای آنها بهتر باشد.
چرا خرید و فروش سهام به وسیله مردم صورت نمیگیرد و این وسط کارگزاریها ورود دارند واین کارها را انجام میدهند و چه بسا سود خوبی هم در این واسطه گری نصیب شان میشود؟
موسویان:کارگزاریها سودی از سهام برنمی دارند تنها درصدی به عنوان کمیسیون و کارمزد خرید و فروش که رقم بسیار جزئی است از محل خرید و فروش نصیب شان میشود.
اما چرا از طریق کارگزاری چون مردم با سیستم بورسی و خرید و فروش آشنایی کامل ندارند. سیستمها در حال ارتقاء است و ناگزیر اینجا کارگزاریها وارد میدان میشوند و معاملات را انجام میدهند و سود اصلی از آن سهام داران و کارگزاریها سود ناچیزی بر نمیدارند.
اصل و سیاست سهام عدالت برای رونق پیدا کردن اقتصادکشور بوده آیا آزاد کردن سهام عدالت میتواند به این سیاست کمک کند؟
موسویان:اصل سهام عدالت برای این بود که مردم در اقتصاد کشور دخالت داشته باشند. در سال ۸۵ برای هر فردی ۵۰۰ تا ۱ میلیون سهام درنظرگرفته بودند تا در شرکتهای سهامی شریک باشند و شریک هم شدند ولی قیمت و ارزش این سهام را میبایست میپرداختند، اما ۱۰ سال طول کشید که از محل سود شرکتهای سهامی که مال مردم شده بود، بدهی شان به دولت تسویه شد. پس آزاد سازی تا سال ۹۵ معنا نداشت چون سهام داران عدالت ۴۹ میلیون و چند که بودهاند به دولت بدهکار بودند و سهام شان در رهن و گروه بدهی شان بود.
سال ۹۵ بدهی سهام داران به دولت تسویه شد. از سال ۹۵ به بعد دولت مقررات آزاد سازی را آماده کرد و طی این سه سال اعلام کرد کسانی که سود سهام شان را میخواهند شماره شبایشان را اعلام کنند تا سود سهام به آنها داده شود و طی ۳ سال هم سود به آنها پرداخت شد و کسانی که نداده بودند اخیرا شماره شبای حساب را وارد و سود سهام آنها هم پرداخت شد.
پس سال ۸۵ مشارکت مردمی ایجاد شد و ۹۵ بدهیها تسویه شد و در این مدت سود دریافت کردهاند و از امسال رهبر انقلاب فرمودند که اداره و مدیریت سهام عدالت با مردم باشند نه دولت. براین اساس دستور داده شد اردیبهشت ۹۹ این واگذاری به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم یا همان شرکتهای استانی انجام شود.
بنابراین سهام عدالت به هدف خود رسیده و خانواری که پنج نفر بودند که اگر ۵ تا سهم یک میلیونی داشته اند، الان با افزایش سهم تبدیل به ۱۵۰ میلیون به ازای هر سهمی ۳۰ میلیون شده و میتوانند به اندازه ۱۵۰ میلیون تومان در اقتصاد ملی شریک باشند، در سود آن شریک هستند و میتوانند از سهم خود استفاده کنند و اگر احیانا نیازمند پول هستند میتوانند سهم خودشان را بفروشند.
چرا سهام به بعضی افراد تعلق نگرفته است؟
موسویان:چون خودشان نخواستهاند و دنبال سهام نرفته اند. نمونه در خانواده خودم پسر خودم فرم سهام را پر نکرد و الان پشیمان شده است.
چهار روز دیگر که این حباب ترکید امثال این آقا که بورس و بانک رو برای خلق الله شرعی سازی(اسلام مالی) میکنند باید جواب گو باشند