سخن از «تحول در ساختار اصول فقه» هرچند ریشه در قرنهای دور و اندیشه بزرگان این علم دارد؛ لیکن مدتی است توسط برخی تحولخواهان به موضوع پرحاشیهای تبدیل شده که بالتبع، موافقان و مخالفانی هم دارد. آنچه پیشرو دارید، آثار و گفتارهایی از صاحبان نظر و مدعا در این موضوع است که به اقتضائات، الزامات، چالشها و ساختارهای پیشنهادی پرداختهاند.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، سومین مجله الکترونیکی شبکه اجتهاد در سال ۹۶ با عنوان «تحول در ساختار اصول فقه» در چهار محور «آسیبشناسی ساختار فعلی»، «بایستههای ساختار معیار»، «ساختارهای متفاوت» و «چند ساختار پیشنهادی»، با آثار و گفتاری از صاحبنظران و اساتید مطرح حوزه و دانشگاه منتشر و بر روی این شبکه قرار گرفت.
آزمون پیشِ روی اصولیان!
حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد و مدیر مسئول شبکه بینالمللی اجتهاد در سخن آغازین مجله آورده است: بدیهی است رشد منطق درونی اصول فقه و پیدایش طرحوارهای برای انسجام بخشیدن به ابحاث اصولی، شرط اصلی ارتقای ساختار اصول فقه است. بدون یک پشتوانه نظری قوی و مبتکرانه که بتواند تا حدودی، متخصصان اصولی را با خود همراه سازد، نمیتوان به تکامل ساختار مباحث اصول فقه، امید بست. طرحهایی که از پشتوانه نظری قوی برخودار نیستند و یا در انزوای یک حلقه درسی و شفاهیات یک استاد، خلق میشوند، نه ثبوتاً و نه اثباتاً ظرفیت اثرگذاری بر ساختار موجود را ندارند. در این مسیر باید مراقبت کرد تا توسعه و تکمیل ساختار موجود، موجب قطع ارتباط تحقیقات و تعلیمات اصولی با میراث اصولی گذشته، نشود. ازاینرو بایستی این اصلاحات، بهتدریج و ابتدا از حوزههای پژوهشی آغاز شود و آنگاه به متون آموزشی راه یابد. همچنین ساختارهایی که بر اساس مبانی اصولی معیّنی شکل بگیرند و به اصطلاح «علی المبنی» باشد، توفیق زیادی برای نشر و ماندگاری نخواهد داشت. یکی از رموز مانایی ساختار پیشنهادی شیخ انصاریره در «رسائل» این است که تقسیمات را بر اساس پرسشها چیده است نه بر مبنای پاسخها و نتایج. از این رو اگر به احتیاط در شبهه بدویه هم قائل شویم، تقسیم وی در اصول عملیه تغییری نمیکند. ساختارهای علی المبنی فقط کارآیی آموزشی دارند و بس. چه این که سرعت یادگیری را افزایش میدهند و یادگیرنده را گرفتار تقسیمات پیچیدهای که همه اقوال را در خود جای دهد، نمیکنند.
«آسیبشناسی ساختار فعلی»
باید دفتر دوم اصول فقه نوشته شود: در سالهای اخیر، ساختارهای نوینی برای دانش اصول فقه ارائه شده است. یکی از این ساختارها، ساختاری است که حجّتالإسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست طرحریزی کرده است. این استاد حوزه علمیّه قم امّا ساختار ابداعی خود را نیازمند تأملات و اصلاحات بیشتری میداند و لذا انتشار آن در زمان حاضر را به صلاح ندانست. در عوض، خلاصهای از سخنرانی خود در نقد ساختار کنونی دانش اصول که چندی پیش در حوزهعلمیّه اصفهان ایراد کرده بود را برای انتشار در مجلّه الکترونیکی «تحوّل ساختاری دانش اصول» پیشنهاد داد. او در این سخنرانی، با نقد ساختار کنونی دانش اصول، زوائد و نواقص این دانش را میشمارد. در پایان نیز حاضرین را وعده میدهد که ساختار ابداعی خود که مشتمل بر نواقص و خالی از زوائد باشد را در فرصتی دیگر ارائه دهد، فرصتی که هنوز به فرجام نرسیده است.
نوسازی «علم اصول» و سه نکته: حجتالاسلام والمسلمین رضا اسلامی، از پژوهشگران صاحبنام در فقه و اصول و عضو هیات علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ضمن بیان نکاتی در خصوص نوسازی و متحول کردن علم اصول فقه، از توجه به تفاوت بین آموزش و پژوهش و نیز بایستههای متن درسی معیار، مینویسد.
مراجع تقلید و اساتید بزرگ هم از تورّم اصول نالانند: سید صمصام الدین قوامی، از سالها پیش که در درس خارج آیتالله فاضل لنکرانی شرکت میکرد، حذف مباحث بیثمر از دانش اصول را پیگیری مینمود. رئیس مرکز تخصّصی مدیریت، امروز نیز که خود بر کرسی تدریس خارج نشسته است، آرزوی پالایش اصول فقه و حذف مباحث بیثمر را دارد. به باور مدرس خارج فقه مدیریّت اسلامی، حذف مباحث بیثمر از دانش اصول، مطالبه قدیمی مراجع و اساتید حوزه بوده است.
دفاع تمام قدّ باقری شاهرودی از متون اصول فقه: حجتالاسلام والمسلمین محمد باقری شاهرودی استاد سرشناس و قدیمی سطوح عالی حوزه علمیه قم، عمر خود را صرف تدریس و تحقیق در کتب حوزوی نموده است. او بهترین لذت خود را در زندگی، کنکاش و تحقیق در این عرصه میداند. به نظر وی، آسیبشناسی کتب حوزوی ملازم با تغییر آنها نیست. وی همگان را بیش از تحوّل، به پاسداشت این کتب توصیه میکند، کتبی که دست امام زمان (علیهالسلام) را پشت سرخود دارد.
اصول فقه باید فرامذهبی شود: حذف یا بقاء مباحث بیثمر یا کمثمر در دانش اصول، موضوعی است که بهشدت مورد نزاع حوزویان است. حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، سعی در اتّخاذ موضعی میانه دارد. مدیر گروه فقهکاربردی پژوهشکده اسلامتمدنی، مشکل دانش اصول را نه در حذف مباحث بیثمره و نه در بقاء آنها میداند. دغدغه او عدم هماهنگی مباحث فعلی دانش اصول با مقتضیات جوامع انسانی است. به باور وی، فهرست مباحث پرداخته نشده در دانش اصول، بسیار طولانیتر از لیست مباحثی است که میبایست از این دانش خارج شوند.
همه مباحث اصول فقه ثمره دارند، چون اصولیاند!: حجتالاسلام والمسلمین مرتضی اسکندری، استاد قدیمی سطوح عالی حوزه علمیه مشهد، چند سالی است به تدریس خارج فقه نیز میپردازد. سالها حضور در درس اصول و فقه مرحوم آیتالله فلسفی و ارادت دیرینه به مرحوم سیّد محمود مجتهدی در کنار تبحّر در تاریخ و ادبیّات، وی را به فقه پژوهی ذوالفنون بدل کرده است. او اگرچه از ترویج کنندگان مکتب آیتالله سیستانی و شهید صدر است، لکن با تغییر کتب درسی و کاهش حجم مباحث اصول، چندان موافق نیست. مدیر مرکز فقهی ائمّه اطهار (ع) مشهد، تمام مباحث ساختار فعلی اصول فقه را دارای ثمره میداند.
اگر ضوابط استنباط از دل فقه بیرون میآمد…: حجتالاسلام محمدتقی اکبرنژاد مدیر موسسه فقاهت و تمدنسازی طی یادداشتی آورده است: شما را نمیدانم ولی من از گذشتههای دور، یعنی از همان زمان که با فقه و اصول آشنا شدم، هیچگاه نتوانستم با سازوکار موجود ارتباط صمیمانهای برقرار سازم. اصول فقه با همه مسائل لازم و جذابیتهایی که داشت، مشحون از مسائلی بود که ضرورت آنها در جریان استنباط روشن نبود. بدتر اینکه هر چه بیشتر تلاش میکردم تا سر از سرّ این ضرورت درآورم، بیشتر ناامید میشدم؛ مانند کسی بودم که هوس غذای لذیذ و خوش عطر هوش از سرش ربوده ولی وقتی در یخچال را باز میکند، چیزی دردناکتر از نگاه به غذای سرد و مانده نیست. یادم نمیرود همان سالی که تدریس اصول فقه مظفر را شروع کردم، به یکی از اساتید باسابقه میگفتم: «ایکاش اصولی داشتیم که از دل فقه بیرون آمده باشد». ما باید هم قدردان تراث و عقبه علمی خود باشیم و هم در آنها توقف نکنیم. بزرگان ما با پایداری غرورآفرین خود در بحرانیترین شرایط، شمع تشیع را در طوفان فتنهها روشن نگه داشتند و به دست ما سپردند. ما نیز باید متناسب با شرایط خود، یعنی در مواجهه با تمدنهای بیگانه، از حقیقت اسلام شیعی حراست کنیم. ازاینرو لازم است تا داشتههای خود را تقویت کنیم و ضعفهای آن را برطرف نماییم؛ یعنی زوائد را حذف کرده و نواقص را تکمیل کنیم. در روشهای پیشین درجا نزنیم و به بهبود آنها بپردازیم. همچنان که بزرگان ما در روش قدمای خود متوقف نشدند و در دورههای مختلف بر غنای آن افزودند.
معیار ثمره داشتن مباحث اصولی: بلال شاکری دانش آموخته حوزه علمیه مشهد در این یادداشت میآورد: در چندسال اخیر بحث از «زوائد علم اصول» در برخی محافل رونق دوبارهای یافته و برخی داعیهداران اصولپژوهی، ضمن نقد مسائل این علم، مدعی ثمره نداشتن بسیاری از آنها شدهاند؛ البته این دغدغه نیکو و مورد پذیرش است و در اصل این ادعا به نظر میرسد مخالفی وجود نداشته باشد که اگر مسألهای فاقد ثمره عملی است، لااقل از متون آموزشی حذف شود تا موجب اتلاف عمر طلاب در این مرحله نگردد. اما با توجه به اختلافاتی که گاه در ثمره داشتن یا نداشتن یک مسأله اصولی میان صاحبنظران اصولی دیده میشود، این سؤال به ذهن میرسد که چه مسأله و مبحثی از علم اصول را میتوان به عنوان یک بحث بیثمر معرفی کرد؟ آیا معیاری برای شناسایی مباحث بیثمر اصولی وجود دارد؟
آیا مشکل ما، اصلاح «ساختار» است؟: علیرضا اسدی دانش پژوه خارج فقه و اصول حوزه علمیّه قم طی یادداشتی مینویسد: اگر از داعیهداران اصلاح علم اصول بپرسیم مشکل این بهاصطلاح «ساختار» چیست؟ معمولاً چنین پاسخ خواهیم شنید: بسیاری مباحث زائد است؛ و یا جای برخی مباحث خالی است؛ و یا در برخی حوزههای تازه، مثل حکومت و اقتصاد، نمیتواند به همین شکلی که هست مورداستفاده قرار گیرد. گفتمان «زیادت» یا «زائد بودن» برخی مباحث اصولفقه، بهخودیخود مبهم و کلی است و باید بهدقت نشان داد چه منظوری از این سخن در میان است و یا اساساً به چه معنا میتواند به درستی منظور نظر کسی قرار گیرد. مثلاً آیا میتوان به یک کتاب تاریخی مفصل ایراد گرفت که چرا مباحث زائد دارد؟ به این معنا که برخی جزئیات تاریخی که همین امروز و بالفعل نمیتوانیم اهمیت آنها را دریابیم، نباید در آن میبود؟ اما چنین نقدی حداقل امروز که ما اهمیت آگاهی به دورههای فکری تاریخ اندیشهمان را _هرچند هنوز ناچیز_ دریافتهایم، پذیرفتنی نیست. مواجهشدن با منابع فکری همراه با بینش تاریخی و تلاش برای فهم عقلانیتهایی که در پس آنها نهفته یا این منابع، قرائنی برای آن محسوب میشوند، اساس استدلال به «زائد بودن» مباحث و مطالب را زیر سؤال میبرد. البته تنها یک فرض برای توجیه آن هست و آن اینکه: صاحبان آن آثار را از هرگونه عقلانیتی که احتمالاً امروز نقایصش روشن شده، محروم بدانیم و یا عقلانیت آنها را با مبانی تفکر امروز ما بهکل، دقت شود «بهکل»، مغایر! بطلان این هر دو فرض نیازی به استدلال ندارد.
مباحث بیثمر و کمثمر دانش اصول: حجتالاسلام مصطفی دری در یادداشتی میآورد: تحول در هر عرصه و جامعهای لازم است البته در جامعهای که دنبال کمال و تعالی است؛ و الا جامعهای که به حداقلها اکتفا دارد و نظری به پیشرفت و توسعه ندارد کمالش را در همین وضع موجود میداند. جامعه حوزوی نیز برای تکامل و تعالی خود نیازمند تغییر و تحول است. آنهم در ساحتی مثل اصولفقه که تمام حوزه علمیه را به خود درگیر کرده است. در مورد اصل تغییر و تحول در ساختار علم اصول، تقریباً اجماع وجود دارد؛ ولی نحوه و چگونگی تغییر و تحول و چگونگی ورود به این امر خطیر، نیازمند بحث و بررسی است. قطعاً بیشتر مباحث علم اصول بیثمر است.
بایستههای ساختار معیار
ویژگیهای ساختار معیار دانش اصول فقه: حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد، استاد حوزه علمیه تهران و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی مینویسد: ساختار دانش، به تعبیر فلسفی، یکی از علل اربعه تکون و هویتیابی دانش است؛ یعنی علت صوری دانش به شمار میآید و مراد ما از ساختار در اینجا همان ساختار صوری است. فهم و شناخت، ارزیابی و تحلیل بسیاری از مباحثی که مانند ساختارپژوهی جزء مسائلی هستند که به دانش هویت میدهند، به میزان زیادی درگرو فهم ساختار آن دانش هستند. بعضی از فضلای معاصر ویژگیهایی را برای ساختار عپیشنهاد دادهاند، اما در اینجا ما هفت شاخص ماهوی را بهالم اصول ضافه چهار شاخص غیرماهوی پیشنهاد میکنیم که بیشتر به هویت دانش بازمیگردد یا ترجیح میدهیم که آن شاخصها نیز در یک ساختار تحقق یافته باشند.
ساختار آخوند و تحلیل برجام!: حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی از نجفزادگانِ ساکن قم است. شاگردی در محضر اساتیدی همچون آیتالله خویی در نجف و آیات منتظری و تبریزی در قم، او را به یکی از بهترین اساتید خارج فقه و اصول حوزه علمیّه قم بدل کرده است. میخواستیم با ایشان در مورد امکان نظامسازی از ساختار فعلی دانش اصول سخن بگوییم؛ امّا وی آنقدر از انتقاداتی که اخیراً به دانش اصول میشود برآشفته بود که بخش مهمی از گفتوگو را به دفاع از ساختار فعلی پرداخت. به باور وی، ارائه ساختارهای جدید برای دانش اصولفقه، امری بیهوده است و از جانب کسانی مطرح میشود که اصول را بهدرستی نفهمیدهاند.
ساختار فعلی اصول فقه، نظامساز نیست!: بحث از کارآمدی ساختار فعلی دانش اصول فقه، چندی است که به بحث روزانه حوزویان تبدیل شده است. برخی ساختار فعلی را کارآمدترین ساختار میدانند و پارهای نیز چاره را در تحوّل میانگارند. گفتگوی «شبکه اجتهاد» با حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه با تناسب ساختار فعلی دانش اصول فقه با نظام سازی فقهی است. اینکه آیا ساختار موجود میتواند به نظام سازی منجر شود یا خیر؟
تحوّل بدون اقناع مراجع، ممکن نیست: بیست سال سابقه مدیریت بر حوزه علمیّه خراسان، حجتالاسلام والمسلمین اکبر فرجام را به یکی از آشناترین افراد با ساختار حوزههای علمیّه بدل کرده است. او که چند ماهی است عنان ریاست حوزه خراسان را واگذار کرده، در مورد تلاشهای خود و مجموعه تحت مدیریتش، در عمل به منویات مقام معظم رهبری در رابطه با کمکردن سنوات تحصیل در حوزههای علمیّه و حذف مباحث کمفایده از متون درسی سخن گفته است. به باور وی، اگرچه تلاشهایی برای تغییر کتب آموزشی و بهینهسازی سنوات تحصیلی انجام شده، امّا در عمل میتوان گفت توصیههای رهبری در رابطه با تحوّل در حوزههای علمیّه، مورد بیتوجهی واقع شده است.
متن خوب بنویسید، خودبهخود درسی میشود: حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری، علاوه بر تدریس و تألیف، مؤسّس و رئیس سابق مرکز تدوین متون درسی حوزه علمیّه بوده است. او بهقدری در پژوهش و جولان ذهن شهره است که آیتالله شبیری از وی بهعنوان «بحّاث جلیل» تعبیر میکند. تلاشهای وی در تدوین متون آموزشی جدید، بهانهای شد تا از فعّالیّتهایش برای تجدیدنظر در ساختار کتب اصولی سخن بگوییم.
اصولفقه حکومتی باید در موضوعات دخالت کند: حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی خادمی کوشا، مدیر گروه «دانشهای وابسته به فقه» در پژوهشکده فقه و حقوقِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. از آنجا که یکی از وظایف این گروه علمی، بررسی تحوّلات دانش اصولفقه و بهینهسازی آن است، با وی در مورد اصولفقه بهینه برای فقه حکومتی، گفتگو کردیم؛ اینکه آیا فقه حکومتی مستلزم نگارش اصولفقه جدیدی است یا آنکه همین اصولفقه فعلی میتواند فقه حکومتی را نیز سامان دهد.
مشکلاتی مهمتر از تحول متون داریم: حجّتالإسلام والمسلمین سیّد حمید علویآزیز، علاوه بر سالها تدریس در حوزه علمیّه مشهد، هشت سالی است که در مرکز مدیریت حوزه علمیّه خراسان مشغول به فعالیت است. سابقه مدیریت او بهعنوان مدیر آموزش و پژوهش حوزه علمیّه خراسان، بهانهای شد تا با ایشان در رابطه با پاسخهای حوزه به مطالبات رهبری در مورد تغییر و چابکسازی علوم حوزوی، گفتوگو کنیم. عضو شورای علمی گروه پژوهشی فقهکاربردی پژوهشکده اسلامتمدّنی، از آمار و ارقامی در رابطه باکیفیت طلاب حوزوی سخن گفت که به گمان وی، بحث از تغییر کتب درسی را به امری حاشیهای بدل میسازد.
مدّت تحصیلات حوزوی، باید کوتاه شود: دفتر تدوین متون درسی حوزه علمیه، سالهاست که به غرض تدوین متونی جدید برای فصول درسی حوزههای علمیه تشکیلشده است. کتابهایی که این دفتر تاکنون موفّق به تدوین آن شده است، کمتر در مجامع حوزوی مورد اقبال قرارگرفتهاند؛ لذا باوجود تشکیل این دفتر، کتابهای رشتههای اصلی حوزه یعنی فقه و اصول، کماکان بدون تغییر ماندهاند. با حجتالاسلام سید حمید جزایری، مدیر تدوین متون حوزه علمیه، از فعالیتهای مرکز و کامیابیها و ناکامیهای آن گفتوگو کردیم.
آداب المتغیّرین!: حجتالاسلام مصطفی دری مدرس حوزه علمیه قم در یادداشتی مینویسد: تغییر چه در ساختار دانش اصول باشد، چه در متون آموزشی و چه در ساختار سیاسی و اجتماعی، آدابی دارد. بیرعایت این آداب، یا تغییر محقّق نمیشود و یا ابتر میماند.
ساختارهای متفاوت
ساختار پیشنهادی اصفهانی از ساختار شهید صدر متقنتر است: آیتالله سیدمحمد حسینی زنجانی، فرزند مرحوم آیتالله سیّد عزّالدین حسینی زنجانی است. او با فوت پدر و بازگشت به مشهد، درس فقه و اصول خودرا دوباره برپا کرده است. در این میان، ارادت قدیمی او، به سان پدرش، به محقّق اصفهانی، موجب شده تا علاوه بر دروس روزانه خود، تدریس نهایۀالدرایه را نیز به صورت اختصاصی با برخی از شاگردان قدیمی آغاز کند. به همین بهانه، با او از ساختار جدیدی که محقّق اصفهانی درکتاب «بحوث فی أصول الفقه» پیشنهاد دادند و تفاوتهای آن با ساختار مشهور مرحوم آخوند درکفایه سخن گفتیم.
نظریه آیتالله سیستانی در ساختار و جغرافیای دانش اصول: حجتالاسلام علی الهی خراسانی مدرس حوزه علمیه مشهد طی یادداشتی میآورد: حضرت آیتالله سیستانی، دو ساختار پیشنهادی برای دستهبندی منطقی و چینش مباحث دانش اصولفقه دارد: ۱- ساختار حجیتمحورانه اصول: چینش بحثهای اصولی براساس ساختار حجیتمحور، بر این اندیشه استوار است که علم اصول بهعنوان مقدمه علم فقه تدوین گشته است؛ بنابراین باید روش و ساختار آن با نقش مقدمیت اصول، همخوانی داشته باشد. ازآنجاکه علم فقه به بررسی و بیان حکم شرعی میپردازد، متناسب با آن، دانش اصول براساس «حجت» که حکم شرعی را اثبات میکند، شکل میگیرد. تنظیم ساختار علم اصول براساس «حجت» با مقدمه بودن اصول برای فقه نیز سازگار مینماید. بر همین اساس، آیتالله سیستانی، موضوع علم اصول را «حجت در فقه» قرار داده است. طبق این اندیشه، دانش اصول به سه بخش کلی تقسیم میشود: «احتمال»، «کشف» و «قرارداد عقلایی».
۲- ساختار اعتبارمحور اصول: براساس ساختار اعتبارمحور، ابتدا باید گفت مبادی تصدیقی هر علمی یا بدیهی است که نیازی به پژوهش ندارد و یا نظری است که باید در دانش دیگری بهعنوان مقدمه علم موردبحث قرار گیرد. علم فقه ازآنجاکه به حکم شرعی میپردازد و حکم نیز نوعی اعتبار به شمار به میرود، به دانش دیگری نیاز دارد تا از مبادی تصدیقی حکم شرعی سخن گوید. به سخن دیگر، این دانش از اعتبار و اعتبار شرعی و اقسام و شرایط آن بحث میکند. به چنین دانشی، اصولفقه میگوییم.
بررسی ساختارهای اصولی پیشین با تأکید بر ساختار شیخ انصاری: حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد استاد خارج فقه حوزه علمیه تهران طی یادداشتی مطرح میکند: باید گفت پس از شیخ نوعی امتناع معرفتی و عقیم شدن در بعضی از ابواب اصول، رخ داده است؛ مانند همان اتفاقی که پس از صدرالمتألهین در فلسفه روی داد. اگرچه بزرگانی مانند آخوند خراسانی، محقق اصفهانی و شهید صدر طی عمر پربرکتشان در حوزه علم اصول منشأ آثار بسیار مهمی شدهاند، قله شیخ آنچنان بلند است که هر کوهنوردی نمیتواند به آن دست پیدا یابد.
اصول فقه فعلی، نظامساز نیست: حجتالاسلام والمسلمین سید منذر حکیم، رئیس پژوهشکده «الذریه النبویه» در حوزه علمیه قم و پایهگذار گروه فقه تخصصی خانواده در جامعه المصطفی العالمیه است. او همچنین سرپرستی گروه تحقیق کتاب «الاصول العامه للفقه المقارن» تألیف شهید سیّد محمدتقی حکیم را نیز به عهده داشته و علاوه بر آن، آراء مرحوم آیتالله عبدالهادی فضلی را نیز مورد مداقه قرار داده است. آشنایی وی با آراء این دو اصولی، بهانهای شد تا با او در رابطه با ساختار پیشنهادی این دو فقیه برای دانش اصول فقه گفتوگو کنیم.
چرا تحوّل در ساختار دانش اصول، ناکام مانده است؟: ده سال پیش، مهدی علیپور و حمیدرضا حسنی، دو پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با نگارش مجموعه دوجلدی «جایگاهشناسی علم اصول»، اولین گامهای ایجاد تحوّل در این دانش را برداشتند. این کتاب، هم گفتگوهایی با دانشیان این علم دارد و هم مشتمل بر مقالاتی از این دو پژوهشگر است. در بخشی از کتاب، به آسیبشناسی ساختار فعلی دانش اصولفقه و نقد تحوّلاتی که در این رابطه انجامشده است پرداختهشده و پسازآن نیز از بایستههای ساختار معیار اصولفقه سخن گفتهشده است. خلاصهای از این دو بخش، در زیر میآید.
مکتب اصولی میرزا، مکتب حجّیّت عقلائی است: حجتالاسلام محمد بیابانی، از محققین عرصه معارف اهلبیت علیهمالسلام و مروّجان مکتب تفکیک است. تحقیقات او در راستای معارف اهلبیت (علیهمالسلام) تاکنون به نگارش پانزده کتاب منجر شده است. از آنسو، مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، ساختار جدیدی را از علم اصول ارائه دادند که در میان شاگردان باواسطه و بیواسطه ایشان، موردبحث جدی قرار نگرفته است، گویا اینکه شاگردان ایشان بیشتر به ترویج مبانی اعتقادی و نفی فلسفه ایشان پرداختهاند تا مکتب اصولی وی. ایشان با تسلّط کامل بر مبانی میرزا، از مختصات دقیق مکتب اصولی وی و تفاوت آن با سایر ساختارهای علم اصول پرده برداشت.
تطور تاریخی هندسه علم اصول: بلال شاکری دانش آموخته حوزه علمیه مشهد در یادداشتی میآورد: بیشک هر علمی در تاریخ خود تحولاتی را در مسیر پیشرفت، رشد و تکامل علم داشته است. پیشرفت در مسائل و موضوعات یک علم و توسعه و تکامل آن، موجب میشود ساختار و نظام طبقهبندی اطلاعات آن علم نیز دچار تحولاتی شود؛ زیرا برخی مسائل و موضوعات جدید که در طول زمان به مسائل و موضوعات علم افزوده میشود، ممکن است در ساختار قدیمی علم جایگاه مشخصی نداشته باشد؛ بنابراین بر اساس رشد و تکامل علم، در ساختار و طبقهبندی مسائل یک علم نیز باید بازنگریهایی صورت پذیرد. نکتهی اساسی در بازنگریها و ارائه ساختار برای یک علم، این است که بتواند تصویری روشن از مسائل و جایگاه آنها در ذهن مخاطب علم قرار دهد.
آراء شهید صدر، نظریه یا مکتب؟: حجتالاسلام والمسلمین رضا اسلامی پژوهشگر و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی طی یادداتشی میآورد: شهید صدر در مقدمه کتاب «حلقاتالاصول»، چرائی ساختار خود و سبب برتری آن بر ساختارهای دیگر و ازجمله ساختار مرحوم آخوند را مطرح میکند. مهمترین مشکل کتب رایج درسی پیش ازحلقات، این است که دانشپژوهان این عرصه را با نظریات مثل مرحوم نائینی و اصفهانی آشنا نمیسازد و در درس خارج، ناگهان با این انظار آشنا میشوند؛ درحالیکه درباره آن آموزش ندیدهاند. نکته دیگر، نداشتن ترتیب و تنظیم آموزشی است چون در مباحث، تقدیم وتأخیر نابجا پید اشده و تفریق مجتمعات و تجمیع متفرقات شده است.
بایستههای فلسفه اصولفقه: در رابطه با فلسفه دانش اصول فقه، نگاشتههای زیادی وجود ندارد. حجّتالإسلام والمسلمین سعید ضیائیفر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سالهاست که یکی از دغدغههای مطالعاتی و پژوهشی خود را در فلسفه اصولفقه قرار داده است. وی که چند سالی است درس خارج فلسفه اصول فقه را نیز آغاز نموده است، در این یادداشت، به بایستههای ساختار فلسفه اصولفقه از دیدگاه خود میپردازد.
معرفی تفصیلی مجموعه فلسفه علم اصول نگاشته آیتالله آملی لاریجانی: انتشارات مدرسه علمیه ولیعصر (عج) از زمستان سال ۱۳۹۳ شمسی و در طی دو سال، سه مجلد از مجموعه «فلسفه علم اصول» را به جامعه علمی کشور تقدیم کرده است. این اثر به قلم اندیشمند نوآور، حضرت آیتالله صادق آملی لاریجانی و با همکاری تنی چند از شاگردان ایشان گرد آمده است.
چند ساختار پیشنهادی
ساختار پیشنهادی حجتالاسلاموالمسلمین درایتی: حمید درایتی اگرچه در محافل عمومی به حفظ قرآن و نهجالبلاغه و داوری مسابقات شهره است، امّا در محافل حوزوی، او را استاد برجسته فقه و اصول میدانند. او که ده سالی ست تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرده است، همواره به دنبال دستیابی به ساختاری معیار برای دانش اصول بود تا ارتباط مباحث دران، بهروشنی مشخص گردد. دانشآموخته حوزه قم و مشهد، پس از تلاش فراوان، حاصل تأملات خود را در ساختاری ارائه داده است.
ساختار پیشنهادی حجتالاسلام و المسلمین علیاکبریان: حسنعلی علیاکبریان، از پژوهشگران قدیمی فقه، یکی از کسانی است که به تدوین ساختار جدیدی برای دانش اصول فقه پرداخته است. به باور وی، آنچه اهمیت بیشتری نسبت به تغییر ساختار علم اصول دارد، تعیین نواقص علم اصول است. امّا اینکه این نواقص در کجای این عمل و براساس چه ساختاری باید اضافه شوند، بحث کماهمیتی است که خیلی ارزش پرداخت ندارد. دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی، در این یادداشت، به بیان نظریه خود میپردازد.
ساختار پیشنهادی حجتالاسلام و المسلمین نورمفیدی: سیّد مجتبی نورمفیدی، فرزند آیتالله سیّد کاظم نورمفیدی، نماینده ولیفقیه در استان گلستان و امامجمعه گرگان است. او پس از آنکه در سال ۶۲ وارد حوزه علمیّه قم شد و دروس سطح را گذرانید، در دوره خارج، علاوه بر دائی خود (آیۀالله محمد فاضل لنکرانی) از آیات تبریزی، وحید و شبیری زنجانی نیز استفاده نمود. عضو هیئتمدیره مرکز فقهی ائمّه اطهار، علاوه بر سالها تدریس دورههای سطح و خارج، کتابهای مختلفی در موضوعاتی از قبیل حکم ظاهری، نظریه حقالطاعه، خطابات قانونیه، بلوغ دختران و … نگاشته است. او بهتازگی، ساختار جدیدی برای دانش اصولفقه ارائه داده است.
ساختار پیشنهادی حجتالاسلام اکبرنژاد: محمّدتقی اکبرنژاد، اگرچه با جلسات بررسی زوائد علم اصول شناخته شده است؛ امّا پیش از این، سالها با مسجد مقدّس جمکران همکاری داشته و با مجلّه «کاوشینو در فقهاسلامی» همکاری میکرده است. او پس از یک سال مدیریّت در حوزه علمیّه کنگاور، مؤسّسه فقاهت و تمدن سازی را راه اندازی کرد و به ترویج افکار خود در دو دانش اصول و فقه پرداخت. نگارش شش جلد کتاب در رابطه با روش استنباط (که البتّه هنوز چاپ نشدهاند)، حاکی از تلاش جدی وی در عرصه تحوّل است. با این همه، ناظران بیرونی، تا به حال، کمتر با پیشنهاد علمی وی برای دوران پساتحوّل آشنا شدهاند. او در این یادداشت، از ساختار پیشنهادی خود برای دانش اصول فقه پرده بر میدارد.