شبکه اجتهاد: بیانات پنجشنبه گذشته رهبر انقلاب درباره موضوع «حجاب» و نقش حکومت اسلامی در قبال آن، با تحلیلهای گسترده و در عین حال متفاوتی مواجه شد. ایشان در اینباره فرمودند: «آن کاری که در ملأ انجام میگیرد، در خیابان انجام میگیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد میکند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی بهصورت آشکار در کشور انجام بگیرد. حالا یک نفر یک غلطی برای خودش میکند، [به] کنار، آن بین خودش و خداست؛ امّا آنچه در مقابل چشم مردم است، در محیط جامعه است، حکومت اسلامی -مثل حکومت امیرالمؤمنین، مثل حکومت پیغمبر- وظیفه دارد در مقابل آن بایستد.»
در اینباره، برخی از کارشناسان معتقد بودند که اساساً حکومت دینی، وظیفهای در قبال مسالهای که ظاهراً شخصی است ندارد و بنابراین میبایست موضوع حجاب را به خود مردم واگذار کرد تا هرطور که خود میدانند رفتار کنند. از نظر اینان، حتی دخالت حاکمیت در این موضوع، موجب تشدید بیشتر مقوله بدحجابی خواهد شد. عدهای دیگر قائل بر ایناند که از سیره پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، موضوع الزامآور بودن حجاب توسط حکومت، استخراج میشود. (درحالیکه شاید بدیهیترین استدلال این باشد که آیه حجاب، نه در مکه، بلکه در مدینه و بعد از تشکیل حکومت توسط پیامبر نازل شد.) عدهای دیگر نیز با پز حقوق بشری و گرفتن قیافه روشنفکرمأبانه، اینگونه بیان کردند که الزام حکومت به حجاب، با حق آزادی انتخاب انسانها در تضاد است و قس علی هذا. گرچه هر یک از این مسائل، خود میتواند موضوع یک یادداشت یا مقالهای مطول باشد، اما در این یادداشت، صرفاً به سه نکته کوتاه بسنده میشود که شاید کمتر مورد توجه بوده است.
اول. اساساً مسأله حجاب داشتن یا نداشتن زنان، با همه اهمیتش، برای رهبر انقلاب، مسأله دست دوم است نه اول. مدعای سخنم، آن جمله رهبری در پنج سال پیش در سفر به خراسان شمالی است: «بعضی از همینهایی که در استقبالِ امروز بودند… خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند خانم بدحجاب؛
اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد.»
اما مسأله حجاب از آنجا برای رهبر انقلاب تبدیل به یک مسأله دست اول میشود که عدهای از «خواص» (دانسته یا ندانسته) ابرپروژه کلان دشمن یعنی تبدیل ایران به یک «جامعه سکولار» را تکمیل میکنند. اینکه این خواص با قصد و مرض سیاسی این کار را میکنند یا خیر، خود موضوع مهمی است که فعلاً مجال پرداخت به آن نیست، اما آنچه برای رهبر انقلاب اهمیت دارد، مسأله «حیات اجتماعی دین» است، بنابراین با هر موضوع یا جریانی که این مسأله را مورد تهدید قرار دهد، مقابله میکنند.
دوم. این جمله رهبری درباره اینکه «ما که نگفتیم اگر کسی در خانه روسریاش را مقابل نامحرم برداشت تعقیب میکنیم. آن کاری که در ملأ انجام میشود یک کار اجتماعی و تعلیم عمومی است و برای حکومتی که با نام اسلام آمده، تکلیف ایجاد میکند. حرام، کوچک و بزرگ ندارد. حالا کسی در خلوت یک کار غلطی میکند، آن بین خود او و خداست»، یکی از پیشروانهترین نگاهها نسبت به «انسان» و «جامعه» است.
کافی است نگاهی کنید به جامعه پلیسی و بسته آمریکایی، که در آن همه حرکات و سکنات مردم، حتی ریز مکالمات تلفنهای خصوصی، تحت کنترل دقیق دولت و حکومت قرار دارد و مو به موی آن ثبت و ضبط میشود.
حالا این جمله رهبری را بگذارید کنار نظر ایشان درباره وظیفه حکومت اسلامی در برابر همه مردم، که محمد باقر قالیباف، دو سه سال پیش از قول ایشان نقل به مضمون کرده بود: «وقتی که در نیروی انتظامی بودم، ایشان اشاره کردند که امنیت و آبروی مردم در دست شماست. در نظام اسلامی، شما بهعنوان کسی که میخواهید امنیت عمومی را برقرار کنید، حق ندارید نگاه کنید که سلیقه مردم چیست؛ یعنی نباید برایتان مهم باشد که چه کسی شب تا صبح عبادت خدا را کرده و
چه کسی شب تا صبح معصیت خدا را کرده است. هریک از این انسانها چه عبادت و چه معصیت خدا را کرده باشند، خورشید صبح، نورش را به هر دوی اینها میتاباند.»
سوم. مسأله داشتن یا نداشتن حجاب در عرصه عمومی، اساساً «مسأله» (به معنای یک پرابلم یا شبهه) نیست، امری است کاملاً واضح که به قول منطقیون تصورش موجب تصدیق است. برای همین هم معتقدم، مسأله کاملاً سیاسی است نه اندیشهای. صورت مسأله مشخص است: هر حکومت، مبتنی بر باورها و نظام ارزشی و فرهنگی خود، یک سری قوانین برای کنترل اجتماعی و ساختارمند کردن روابط اجتماعی انسانها با یکدیگر وضع میکند.
مثلاً چندی پیش، دولت فرانسه، سن قانونی رابطه جنسی را ۱۳ سال اعلام کرد (که البته با فشار مردم تبدیل به ۱۵ سال شد) هیچ کس هم سؤال نکرد که چرا ۱۳ سال و مثلاً چرا ۱۱ سال یا ۱۷ سال نه؟!
مسأله حجاب هم از آن دست از قوانین اجتماعی است که حکومت اسلامی موظف به اجرای آن است برای «سالمسازی اتمسفر اجتماعی» جامعه. نکته جالب آنکه مثلاً اقدام دولت فرانسه در ممنوعیت «داشتن حجاب» مسلمانان در عرصه عمومی، میشود امری کاملاً قانونی و دموکراتیک و روشنفکرمأبانه که هیچ خدشهای هم به آن وارد نیست، اما اقدام دولت ایران در ممنوعیت «نداشتن حجاب» در حوزه اجتماعی، میشود موضوعی بر خلاف همه قوانین حقوق بشری و دموکراتیک! صبحنو