شیوه پذیرش بهعنوان جزئی از نظام آموزشی باید اصلاح شود. اصلاح روشهای جذب امری ضروری حتمی است اما راهش کم کردن ورودی نیست. این پاک کردن صورت مسئله است. باید راهبردهایی برای جذب و پذیرش تدوین شود. یکی از مهمترین آنها آگاهی بخشی نسبت به هویت و مأموریت حوزههای علمیه و ارتباط آن با نظام آموزشی است. مسئله حوزههای علمیه ما مسئله استعداد نیست، بلکه مسئله انگیزه است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: : با وقوع انقلاب اسلامی و نیاز مبرم نظام به روحانیون در سطوح مختلف مدیریتی، خدماتی، فرهنگی و اداری، در کنار علاقه روز افزون جوانان به حضور و تحصیل در حوزههای علمیه، ورودی های این حوزه با افزایش چشمگیری مواجه شد تا آنجا که حوزهای که در زمان آیتالله بروجردی بیش از ۴۰۰۰ طلبه را در بر نمیگرفت، امروز با حضور چند صد هزار طلبه خواهر و برادر مواجه است. به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزههای علمیه، این موضوع را به بحث گذاشتیم. حجتالاسلام امین رضا عابدی نژاد، افزایش ورودیهای حوزه را امری مطلوب میداند و کاهش آن در سالهای اخیر را امری موافق با پروژه سکولاریسم میانگارد. مشروح گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با این مدرس سطح عالی حوزه علمیه قم و مؤلف کتاب «فقه پیشرفت» از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: آیا با کثرت ورودهای حوزههای علمیه در سالهای اخیر موافقید؟ به نظر شما این امر موجب کاهش توان خدماتدهی حوزه و همچنین کاهش میانگین سطح علمی حوزویان نشده است؟
عابدینژاد: برخی از گزارشها در برخی از موارد از کاهش ورودی حوزههای علمیه حکایت میکند. کاهش ورودی خبر بدی است و بنده بهصورت قاطع از کثرت ورودی در حوزههای علمیه دفاع میکنم. به سه دلیل:
دلیل اول این است که روحانیت کارویژههای بسیار متعددی در تمامی سطوح اجتماعی دارد. از شهر تا روستا، از اداره مساجد و هیئتهای مذهبی تا تبلیغ و روضهخوانی، از ارتباطات مردمی مثل اقامه عزا و روضهخوانی تا تجهیز میت، از تعلیم قران تا بیان احکام شرعی، از پاسخ به شبهات بسیار متنوع تا اسلامی سازی علوم انسانی و نقد فلسفههای غربی و تا پشتیبانی تئوریک و تولید نرمافزار اداره جامعه اسلامی، تلاش برای تحقق عینی توحید در عرصههای مختلف جامعه در مجالات متنوع آن و… . اینها طیف وسیعی از فعالیتهاست. کاهش ورودی معنایش واگذاری این عرصهها است. معنای نهاییاش انفعال در مقابل فرایند و پروژه سکولاریسم در ایران است؛ که در تناقض با اهداف انقلاب و اسلام است.
دلیل دوم هم این است که بسیاری از این کار ویژهها در حال حاضر اموری تخصصی است. نباید ما صرفاً برای اجتهاد و تفقه برنامهریزی کنیم. مثلاً مقتل خوانی و مداحی یا پاسخ به شبهات و بسیاری دیگر از وظایف حوزه، امروز یک کار تخصصی است که نیازمند صرف وقت و ورود عالمانه است… بههرحال برای کارویژههای متنوع روحانیت، ورود تخصصی لازم است. طبعاً ورود تخصصی مستلزم به رسمیت شناختن تنوع استعدادها است. به رسمیت شناختن انواع این تخصصها خودبهخود توجیهکننده کثرت ورودی است.
اما دلیل سوم، توجه به مقوله نخبگی است. وقتی استعدادهای متنوع به رسمیت شناخته شد در هر زمینهای یک حوزه نخبگانی به وجود میآید؛ اما مسئله این است که نخبگی یک مقوله نسبی و وابسته به جامعه آماری است. به لحاظ جامعهشناختی، جامعه نخبگانی یک مدل هرمواره دارد که در قاعده هرم کثرت بیشتری وجود دارد ولی وقتی که بهطرف رأس هرم نزدیک میشویم طبیعتاً تعداد کمتر میشود پس هم ما با طبقات و مراتب نخبگانی روبرو هستیم و هم باید توجه کنیم که این طبقات و مراتب وابسته به یک جامعه آماری هستند که کوچک کردن آن ضربه به جامعه نخبگانی است.
اما مسئله و مشکل سطح علمی اصولاً به کثرت یا قلت ورودیها مربوط نمیشود. مسئله و مشکل اصلی، نقص و اشکالات در نظام آموزشی و ناکارآمدی نسبی آن است. حتی اگر ورودی هم کم شود بازهم در بر همان پاشنه میچرخد.
اجتهاد: آیا شیوه فعلی پذیرش در حوزههای علمیه را صحیح میدانید یا آنکه باید سازوکاری طراحی شود تا تنها نخبگان علمی، وارد حوزه شوند؟
عابدینژاد: شیوه پذیرش بهعنوان جزئی از نظام آموزشی باید اصلاح شود. اصلاح روشهای جذب امری ضروری حتمی است اما راهش کم کردن ورودی نیست. این پاک کردن صورت مسئله است. باید راهبردهایی برای جذب و پذیرش تدوین شود. یکی از مهمترین آنها آگاهی بخشی نسبت به هویت و مأموریت حوزههای علمیه و ارتباط آن با نظام آموزشی است. مسئله حوزههای علمیه ما مسئله استعداد نیست، بلکه مسئله انگیزه است.
اجتهاد: آیا کثرت نهادهایی که نیازمند حضور روحانی و حوزوی در آنها هستند، دلیل مناسبی برای افزایش قابلتوجه تعداد طلاب است؟
عابدینژاد: مردم ما در کوچه و خیابان محل کار تشنه ارتباط با روحانی عالم دارای صلاحیت هستند همچنانکه دولت و نهادهای ما، همه این تشنگی را دارند؛ و این تشنگی دلیل موجهی برای کثرت ورودی در حوزهها است. منتها مسئله این است که این حضور باید با جانمایی مناسبی در هندسه فرهنگی صورت بگیرد و ساختارهای مربوط و آموزشهای مربوطه ارائه شود؛ و الا امکان اتصال بین ظرفیت عظیم حوزههای علمیه و نیازهای عینی اجتماع به وجود نمیآید. مثل این است که آب عظیمی پشت سد دارید و در پاییندست هم زمینهای نیازمند به آب باشند اما شما شبکه آبیاری نداشته باشید.
اجتهاد: آیا با افزایش تعداد ورودیهای حوزههای علمیه، بدون هماهنگی با مراجع تقلید که تأمینکننده اصلی شهریه طلاب هستند موافقید؟ به نظر حضرتعالی و با توجه به محدودیت وجوهات شرعی، افزایش تعداد طلاب، موجب کاهش امکان خدمات مالی و رفاهی به آنها و افزایش روزافزون سطح فقر آنها نمیشود؟
عابدینژاد: البته اشراف مراجع تقلید همیشه در حوزههای ما بوده و خواهد بود. با همین اشراف و مدیریت است که میتوان تحولات مطلوب را در حوزههای علمیه نهادینه کرد. یکی از این تحولات مسئله تأمین مالی حوزههای علمیه است.
احیا موقوفات و بهصورت کلی احیاء سنت وقف و هدفمند کردن هزینهها و شهریه طلاب توان و قدرت اجتماعی حوزه علمیه را بهصورت تصاعدی بالا میبرد. مشکلات مالی نباید بهانهای برای توقف رشد روزن افزون حوزههای علمیه قرار بگیرد. بهخصوص همه باید به مدیریت جدید و عالمانه کنونی بر حوزهها کمک کنند. مشکلات مالی با اشراف مراجع معظم و با سرپنجه توکل و تدبیر انشاالله گشوده خواهد شد.