منابع استنباط نزد مالک
قرآن کریم
سنت: دومین تکیه گاه مالک بود. از دیدگاه او ـ برخلاف ابوحنیفه ـ خبر واحد حجت است و کوتاهی درباره آن تا زمانی که با عمل مردم مدینه مخالفتی نداشته باشد جایز نیست. بیشتر اتکای مالک در حدیث روایاتی بود که اهل حجاز نقل کردهاند.
اجماع: مالک، افزون بر اجماع به معنای مشهور آن نزد عموم، اجماع مردم مدینه را هم حجت میدانست.
قیاس: وی بر احکامی که در کتاب و سنت بدانها تصریح شده قیاس میکرد، چنان که درموطاء احکام بسیاری از این نوع آمدهاست.
اسـتـحـسـان: شـاطـبـی از قـول اصـبـغ میگوید: از ابن قاسم شنیدم که به نقل از مالک مـی گفت : استحسان نه دهم علم است. با این حال، مالک به اندازه ابوحنیفه دامنه استحسان را گسترش ندادهاست.
اسـتـصـحـاب: قرافی میگوید: اسـتـصـحـاب نـزد مـالک، امام مزنی و ابوبکر صیرفی حجت است.
مـصـالـح مرسله: یکی از اصول مالک اعتبار دادن به مصالح مرسلهاست ، چنان که مذهب اوبه عمل به مصلحت شهرت دارد.
سـد ذرائع: مالک بیش از دیگران دامنه این اصل را گسترد و بسیاری از احکام را بر آن استوار ساخت.
عرف: مالک به عرف هم پناه میبرد، اما در بنای احکام بر آن به اندازه دیگران پیش نمیرفت.
قـول صحابی: فقه مالک بر فتواها و داوریهای صحابه تکیه داشت. او فقه فقهای هفتگانه رادر مدینه فراگرفت و سنت را همان چیزی میدانست که صحابه برآنند. به همین دلیل در میان همه منابع استنباط او فتوای صحابه جایگاهی برجسته داشت.