سنت گرایی از این جنبه منفی است که بخواهیم بر همان نظریات سلف صالح باقی بمانیم چرا که این امر باعث عقب ماندگی حوزه ها می شود. هنوز عده ای تأکید دارند که باید راه سلف صالح را طی کنیم و با همان نظرات آشنا شویم، اما به نظر می رسد حوزه ها برای اینکه در این عرصه نیز پیشرفت داشته باشند باید سلف صالح را به عنوان الگو مدنظر قرار دهند و به آرا و نظریات آنها توجه داشته باشند، اما این توجه در حد تقلید محض نباشد. به عبارت دیگر حوزه های علمیه باید «پای در سنت، اما نگاه رو به آینده داشته باشند».
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین کاملان استاد درس خارج فقه حوزه، معتقد است که حوزههای علمیه باید «پای در سنت، اما نگاه رو به آینده داشته باشند». اگر حوزهها این دو بُعد را در کنار هم جمع کنند یعنی هم حافظ سنت باشند و هم به نیازهای زمانه توجه داشته باشند و پس از موضوع شناسی، با ابزار استنباط و اجتهاد مسایل امروز را حل و فصل کنند، میتوان آینده روشنی برای آن متصور بود.
این عضو هیأت علمی دانشگاه مفید تأکید دارد که سرعت زمانه بیش از سرعت پیشرفت حوزههای علمیه است و تفکر سنت گرایی مانعی برای پیشرفت سریعتر حوزه شده است. کاملان میگوید: امروز موضوع شناسی از جایگاه عظیمی برخوردار است و ضروری است با توجه به تحولات روز، موضوع شناسی نیز تحول پیدا کرده تا با تناسب موضوع، احکام نیز مناسب با آن استنباط شود. متن گفت وگوی شفقنا با حجتالاسلام و المسلمین محمدصادق کاملان را میخوانید:
وضعیت کرسیهای درس خارج از نظر کیفی و موضوعی و موضوع شناسی به ویژه پاسخگویی به مسائل مستحدثه در اجتهاد چگونه است؟
کاملان: کیفیت کرسیهای درس خارج در حوزههای علمیه قم، نجف، مشهد، اصفهان و سایر حوزهها متفاوت هستند و این تفاوت به میزان به روز بودن مباحث و توجه به مسایل مستحدثه یا موضوعات روز بستگی دارد.
یک روشی از قدیم در حوزههای علمیه مرسوم بوده و آن اینکه طلاب در حین ورود به حوزه علمیه ابتدا مقدمات، ادبیات و معانی بیان و منطق میخوانند و سپس وارد سطوح بالاتر شده و فقه و اصول را دریافت میکنند و در کنار دروس فقه و اصول به مطالعه تفسیر نیز میپردازند.
اما امروز برخی از حوزهها بر اثر تحولاتی که در جوامع مختلف مانند ایران، ترکیه، سوریه، پاکستان و کشورهای آفریقایی مانند مصر و لیبی به وجود آمده، سعی میکنند روش تدریس و موضوعات مورد بحث را تا حدودی به روز کنند. امروز اطلاعات و اطلاع رسانی از طریق اینترنت، جهانی شده و در بسیاری از کشورها یک انفجار انفورماتیک را شاهدیم لذا به طبع آشنایی حوزههای علمیه با جهان، بیشتر و روز آمد شده است.
میزان آشنایی و روز آمدی حوزههای علمیه با مسایل مبتلا به جوامع مختلف به مقدار جست و جو و کنکاش حوزهها و استفاده از اینترنت برای به روز شدن در این عرصه میباشد که معتقدم حوزه علمیه قم از این نظر پیشرفته تر از سایر حوزههاست. با توجه به اطلاع رسانیهای لحظهای که امروز در فضای مجازی صورت میگیرد، حوزههای علمیه ناچار هستند که با سلسله مسایل دیگری غیر از فقه و اصول نیز آشنا باشند.
پیشرفت حوزه نسبت به تحولات کُند است
نکته دیگر اینکه اگرچه حوزه علمیه قم در زمینه توجه به مباحث روز حرکتهایی را آغاز کرده و در موضوعات درسهای خارج به مباحث مستحدثه روی آورده است.
تحولات و نیازهای جوامع نشان میدهد که حوزهها به علومی مانند روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه، عرفان، اخلاق و تاریخ نیازمندند و روحانیون باید نسبت به آنها دقت نظر لازم را داشته باشد و پاسخگوی نیازهای جامعه در این عرصهها باشند. البته تحولات در برخی از عرصهها حاکی از حرکت آهسته و پیشرفتهای حوزهها در این مسیر است به عنوان مثال زمانی حوزه علمیه مشهد در مقابل خواندن فلسفه مقاومت میکرد، اما امروز در حوزه مشهد، فلسفه در حد بدایه الحکمه و نهایه الحکمه تدریس شود.
مسیر تحول و به روز شدن مباحث، در حال طی شدن است
به هر ترتیب در حوزههای علمیه مخصوصاً حوزه علمیه قم، موسسات تحقیقاتی و دانشگاههای فراوانی مانند دانشگاه مفید، دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه باقرالعلوم و دانشگاه قم تأسیس شدند و به مباحث روز میپردازند. اگرچه حوزه با مقداری تأخیر پا به این عرصه گذاشت، اما مسیر تحول و به روز شدن مباحث، در حال طی شدن است.
امروزه حداقل صدها مساله قضائئ، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی به ویژه در پزشکی و اخلاق پیدا شده است که همه آنها از قبیل تبدّل موضوع و تغییر موضوع است و احکام جدیدی را میطلبد. آیا مجتهدین که امروز پرورش مییابند مجتهدینی آگاه به زمان و موضوع شناس و توانمند در اجتهادی پخته و جامع هستند؟
کاملان: مجتهدین امروز با مجتهدین گذشته متفاوت هستند. اجتهاد دارای دو رکن است که یک رکن «موضوع» و رکن دوم «حکم» است. حکم را مجتهد از ادله، کتاب، سنت و احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، عقل و اجماع استنباط و استخراج میکند، اما مهم تر از حکم، «موضوع» است. امروز ضروری است تا حکم مناسب با موضوع بیان شود و به همین دلیل موضوع شناسی از جایگاه عظیمی برخوردار است.
تناسب «موضوع» و «حکم» از نیازهای ضروری امروز است
مقایسهای میان حکم گذشته و امروز درباره موضوع «پول و بانکداری» اهمیت موضوع شناسی را بیشتر نشان میدهد. در قدیم طلا و نقره ارزش مالی داشت و معاملاتی با این دو کالا انجام میگرفت، اما امروز اسکناس، جایگزین طلا و نقره شده و ارزش آنها به واسطه پشتوانه سیاسی و اقتصادی کشور است؛ با این حال در رسالهها میبینیم که مجتهدی برای فرار از ربا (حیَل ربا) جایز میداند که مثلاً یک اسکناس هزار تومانی را به دیگری بفروشید و در ازای آن پس از گذشت چندین ماه، ۵ هزار تومان دریافت کنید.
این نمونهها نشان میدهد که ضروری است «موضوع شناسی» در حوزهها به صورت جدی دنبال شود. اگرچه بسیاری از مسایل مهم روز از جمله اقتصاد اسلامی، پول و بانکداری در برخی از دانشگاهها و موسسات حوزه در حال تدریس است، اما سرعت کُند است؛ تعداد افرادی که جذب این رشتهها و گروهها میشوند، نسبت به حوزویان زیاد نیستند بنابراین باید سرعت را بیشتر کرد و این امر را جدی تر گرفت. امیدواریم شرایط فعلی زمانه موجب شود تا حوزهها به صورت جدی تر به این مباحث ورود کنند.
آیا به عنصر زمان و مکان به عنوان یک عنصر بنیادی و اساسی و فراگیر موثر در اجتهاد اهتمام ورزیده میشود؟ توجه به آن چه ضرورتی دارد؟
کاملان: اهتمام به دو عنصر زمان و مکان مخصوصاً در ناحیه موضوع شناسی به شدت مورد نیاز است. حتی اگر بیان کنیم که احکام را از کتاب و سنت به دست میآوریم و چیز جدیدی نیست، اما فهم امروز یک مجتهد از همان ادله، با فهم مجتهد گذشته کاملاً متفاوت است؛ نمونههای آن را در فقه میتوانیم ببینیم مثل «منزوحات بئر» به معنای کشیدن آب از چاه.
در آن زمان که مردم آب چاه مصرف میکردند، اگر حیوانی در چاه میافتد و میمُرد، آقایان قائل بودند به اینکه آب چاه نجس شده و باید چند دلو از آب چاه کشید تا آب پاک شود که بر اساس نوع حیوان، تعداد دلو هم متفاوت است؛ اما از دوره علامه حلی به بعد این حکم تغییر کرد. ایشان از روایاتی استفاده کرد و فرمود که آب چاه چون از خودش تراوش میشود و دارای منبع است، هرگز نجس نمیشود.
بنابراین در زمانهای مختلف فهم مجتهد از یک موضوع، آیه و روایت کاملاً متفاوت است. در مسایل معارف هم همینطور است، امروزه در بحث توحید افعالی، ذاتی و صفاتی از آیات قرآن و روایاتی که در حوزه عقاید آمده، استفادههایی میشود که در گذشته استفاده نمیشد؛ استفاده از این آیات و روایات در میان کسانی که اهل تعقل بودند و برای عقل جایگاهی قائل بودند، با کسانی که وجهه اخباری داشتند، کاملاً متفاوت بوده و هست.
به عنوان مثال شیخ صدوق به عنوان یک محدث، رساله کوچکی به نام «اعتقادات شیعه» دارد و در حوزههای مختلف اعتقادات، فرمایشاتی کردند و چون شیخ مفید یک عالم نسبتاً عقل گرایی بود، اعتقادات مرحوم صدوق را به طور مفصل نقد و بررسی کرد و کتاب «تصحیح الاعتقادات» را نوشت. امروز هم با توجه به تحولات روز، موضوع شناسی دقیق و صحیح و سپس ارتقا و تغییر حکم از ضروریات است که حوزه در این مسیر قدمهایی برداشته و پیشرفتهایی کرده، اما باید تلاش مضاعفی کرد چرا که سرعت زمانه بیش از سرعت پیشرفت حوزههای علمیه است.
تفکر «سنت گرایی» مانعی برای روز آمدی و پیشرفت بیشتر حوزه
برای اینکه این عقب ماندگی که به آن اشاره کردید جبران شود، مهم ترین موانع و کاستیها کدام است و برای نیل به وضعیت مطلوب چه باید کرد؟
کاملان: مانع اساسی «سنت گرایی» است که در میان حوزویان وجود دارد. البته سنت گرایی جنبه مثبت و جنبه منفی دارد؛ جنبه مثبت آن این است که باید دین را از منابع دین بگیریم؛ مخصوصاً در حوزه فقه و فروع فقهی باید توجه به فقهای گذشته داشته باشیم و اینطور نباشد که نظریهای دهیم که کاملاً بی ربط با نظر گذشتگان باشد.
اما سنت گرایی از این جنبه منفی است که بخواهیم بر همان نظریات سلف صالح باقی بمانیم چرا که این امر باعث عقب ماندگی حوزهها میشود. هنوز عدهای تأکید دارند که باید راه سلف صالح را طی کنیم و با همان نظرات آشنا شویم، اما به نظر میرسد حوزهها برای اینکه در این عرصه نیز پیشرفت داشته باشند باید سلف صالح را به عنوان الگو مدنظر قرار دهند و به آرا و نظریات آنها توجه داشته باشند، اما این توجه در حد تقلید محض نباشد؛ به عبارت دیگر حوزههای علمیه باید «پای در سنت، اما نگاه رو به آینده داشته باشند». اگر حوزهها این دو بُعد را در کنار هم جمع کنند یعنی هم حافظ سنت باشند و هم به نیازهای زمانه توجه داشته باشند و پس از موضوع شناسی، با ابزار استنباط و اجتهاد مسایل امروز را حل و فصل کنند، در این صورت میتوان امیدوار بود که حوزهها به مرور پویا شوند.
برای تغییر در رویهها و موضوعات حوزه چه پیشنهاداتی دارید؟
کاملان: باید از بحث درباره موضوعات جزئی مربوط به نماز، روزه، حج و امثال ذلک خارج شویم، این موضوعات از دیر زمان مورد توجه فقها بوده است و بحثهای مفصلی درباره آنها شده، اما امروز باید مسایل مستحدثه را بررسی کنیم و پاسخگوی نیازهای جامعه در این عرصه باشیم؛ البته چند سالی است که حوزه قم درسهایی با این عناوین را تدریس میکند که شروع مبارکی است و ادامه آن ضروری به نظر میرسد.
نکته دیگر اینکه حوزهها در زمینه موضوع شناسی باید با علوم دیگر نیز آشنا شوند به عنوان مثال میتوان از فلسفههای تحلیلی در علم اصول فقه استفاده کرد. به طور کلی معتقدم به جای بحثهای لغوی که در ابتدای علم اصول هست و در درسهای خارج مطرح میشود، بهتر است روی مباحث فلسفههای تحلیلی مخصوصاً در جهت استنباط و فهم متن کار شود و آموزش داده شود، این امر به یک روحانی کمک میکند تا بتواند فهم خوبی از متن کتاب و سنت داشته باشد.
با روند فعلی آیا در دهههای آینده حوزههای علمیه همپای نیازهای دین و پاسخگوی جامعه خواهند بود؟
کاملان: از آن جایی که حوزهها از مدتها پیش نسبت به مسایل مستحدثه و آنچه مبتلا به جامعه هست مانند اقتصاد اسلامی و… توجه کرده و به این مباحث میپردازند، باید نسبت به آینده حوزه علمیه امیدوار بود. البته هنوز فلسفههای تحلیلی در حوزهها رایج نیست، کم و بیش برخی از دوستان بحثهای هرمنوتیک را مطالعه میکنند و ترجمهها را دیدند، اما اگر این مباحث از سوی اساتید تدریس شود، بسیار مفید خواهد بود. به طور کلی حوزهها با رفع نواقص و تلاش مضاعف در عرصه پیشرفت، خواهند توانست همراه با زمانه پیش بروند و پاسخگوی سوالات روز باشند که در این صورت میتوان آینده روشنی برای حوزههای علمیه متصور بود.