آنچه پیش رو میآید بخشی از دلایل آیتالله محسن اراکی بر حرمت بلندمرتبهسازی است. این دلایل با فرض پذیرش رویکرد ایشان مورد نقد قرار گرفته است.
شبکه اجتهاد: توسعه عمودی در شهر از جمله مباحث «فقه زندگی شهری» است که در بخش «چشمانداز و فضاهای شهری» مطرح میشود. اینکه فقه زندگی شهری به چه معناست و دارای چه رویکرد متفاوتی با فقه عبادات است پژوهش مستقلی را میطلبد اما مهم آن است که پردازش ابعاد زندگی شهری وابسته به شناخت شهر است. نکته مهم در شناخت شهر آن است که شهر، یک کل یکپارچه و منسجم و شبکهوار است و نمیتوان با «روابط فردی» به تحلیل آن پرداخت. بر این اساس اشتباه روشی و «تحویلینگری» است که در رویکرد فقهی به شهر و بررسی بلندمرتبهسازی به آداب فردی در ارتباط با مستحبات و ادعیه تمسک شود!
آنچه پیش رو میآید بخشی از دلایل آیتالله محسن اراکی بر حرمت بلندمرتبهسازی است. این دلایل با فرض پذیرش رویکرد ایشان به قلم علی الهی خراسانی مورد نقد قرار گرفته است.
آیتالله اراکی به دستهای از روایات برای مرجوحیت و مبغوضیت شرعی بلندمرتبهسازی اشاره میکند و مینویسد:
«مجموعه چهارم مرکب از دو دسته روایات است: دسته اول روایاتی است که بر تعدادی از سنن و مستحباتی دلالت دارد که با ساختمانهای بلند سازگار ندارد بلکه ساختمانهای بلند موجب تعطیل کامل آنها میشود. نظیر:
«روایاتی که درباره استحباب نگاه کردن به آیات الهی آسمان قبل از نافله شب و بهطور مکرر وارد شده و اینکه سیره پیامبر اکرم(ص) بر آن جاری بوده است:
“معاویه بن وهب قال: سمعت أبا عبدالله (علیه السلام) یقول ـ وذکر صلاه النبی (صل الله علیه وآله) قال ـ : کان یؤتى بطهور فیخمر (۱) عند رأسه، ویوضع سواکه تحت فراشه ثمّ ینام ما شاء الله، فإذا استیقظ جلس، ثمّ قلّب بصره فی السماء، ثمّ تلا الأیات من (آل عمران): (إنّ فی خلق السماوات والأرض) (۲) الآیات، ثمّ یستنّ ویتطهّر، ثمّ یقوم إلى المسجد فیرکع أربع رکعات على قدر قراءه رکوعه، وسجوده على قدر رکوعه، یرکع حتى یقال: متى یرفع رأسه؟ ویسجد حتى یقال: متى یرفع راسه؟ ثمّ یعود إلى فراشه فینام ما شاء الله، ثمّ یستیقظ فیجلس فیتلو الآیات من (آل عمران)، ویقلّب بصره فی السماء ثمّ یستن ویتطهر، ویقوم إلى المسجد ویصلی الأربع رکعات کما رکع قبل ذلک، ثم یعود إلى فراشه فینام ما شاء الله ثمّ یستیقظ ویجلس ویتلو الآیات من (آل عمران) ویقلّب بصره فی السماء، ثمّ یستنّ ویتطهّر، ویقوم إلى المسجد فیوتر ویصلّی الرکعتین، ثمّ یخرج إلى الصلاه.(وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۷۰”)
در شهر گرفتار ساختمانهای بلند بهویژه در آنجا که با فاصلههای کم احداث میشوند فرصت و فضایی برای انجام کاری که در این روایت از سنت رسول خدا (ص) روایت شده است وجود ندارد، و عملاً زمینه انجام این سنت نبوی از میان میرود».
نسبت به دیدگاه آیتالله اراکی میتوان اشکالات ذیل را مطرح کرد:
اول اینکه نمیتوان با اطمینان گفت عبارت «یقلب بصره فی السماء» تنها بر این معنا دلالت دارد که پیامبر(ص) آسمان را میدید و آیات را میخواند. این احتمال نیز عقلایی است که پیامبر(ص) رو به آسمان میکرد یعنی به بالا نگاه میکرد و آیات را میخواند. بیدار شدن از خواب و نسشتن و بلافاصله آیات قرآن را خواندن مؤید همین احتمال است که پیامبر(ص) پس از بیدار شدن به محلی نمیرفتند که آسمان دیده شود تا رؤیت آسمان «موضوعیت» داشته باشد. مگر آنکه پیامبر(ص) در حیاط و یا فضای باز میخوابیدند. در اینصورت نیز آسمان را دیدن میتواند موضوعیت نداشته باشد بلکه مهم نگاه کردن به سمت آسمان است. اگر دیدن آسمان موضوعیت داشته باشد، این احتمال نیز مطرح است که پیامبر(ص) زیر سقف بوده اما از پنجرهای به آسمان مینگریستند که این حالت میتواند در ساختمانهای بلند اتفاق افتد. همچنین شخص میتواند در این ساختمانها به پشت بام رود و یا در بالکن بنشیند و به آسمان بنگرد.
دوم اینکه روشن است که با ندیدن آسمان، سنت نبوی بهصورت کامل تعطیل نمیشود!
سوم اینکه حتی اگر ظاهر روایت چنین باشد که دیدن آسمان موضوعیت دارد، شخص میتواند این قسمت از سنن مستحبی را به «قصد رجاء» بهجا آورد و تنها نگاه خویش را به سمت آسمان کند و چنین کاری در هر ساختمان بلند و کوتاهی امکان پذیر است. توجه آنکه تنها یک روایت این افعال توسط پیامبر(ص) را توضیح داده است.
چهارم اینکه نمیتوان به اطمینان رسید که روایت در مقام بیان این مطلب است که در تمام ساختمانها باید آسمان «بهراحتی» و با یک نگاه چرخاندن دیده شود!
آیتالله اراکی نسبت به دسته دوم روایات اینگونه مینویسد:
«آیات و روایاتی که بر تأمل و تدبر در آیات آسمانی و زمینی خداوند تأکید دارند که از آنها مطلوبیت تدبر و تأمل کثیر در این آیات استفاده میشود. از این آیات و روایات استفاده میشود: محیط زندگی انسانها باید بهگونهای باشد که در زندگی روزمره آنها چنین فرصت و امکانی وجود داشته باشد. روشن است در محیط بستهای که به وسیله ساختمانهای بلند بهوجود میآید چنین امکانی دست نخواهد داد.».
خدای متعال میفرماید: “قل انظروا ماذا فی السماوات و الارض» (یونس، ۱۰۱) (و چندین آیات دیگر مانند آن).
این آیات و دهها آیات دیگر که در آنها تأکید بر اندیشیدن و تدبر در آیات آسمانی و زمینی آمده است بر این حقیقت دلالت دارد که زندگی اسلامی زندگی یاد و ذکر و هوشیاری است. آنچه با زندگی یاد و هوشیاری سازگار است فضا ومحیطی است که امکان تدبر و تامل روزمره و شبانه روز را در آیات آسمانی و زمینی خداوند فراهم نماید، در حالیکه در محیط و فضایی که رابطه انسان را با آیات آسمانی و زمینی خداوند قطع میکند و فرصت و فضایی برای دیدن و تماشای آیات آسمانی و زمینی خداوند باز نمیگذارد جایی برای زندگی یاد و هوشیاری باقی نمیماند. شهری که در آن به هر سوی بنگری جز ساختمانهای سر به فلک کشیده و دیوارهای بلند به چشم نمیخورد چه فضایی برای تامل و تدبر در دشت و کویر و ستارگان و طلوع خورشید و سیر ماه و تابش مهتاب باقی میماند تا برای آدمی فرصتی برای تدبر در آنها پیش آید؟!»
نسبت به دیدگاه فوق این اشکالات مطرح میشود:
اول جواب نقضی: در ساختمانهای بلند راحتتر میتوان وسعت شهر و دوردستها و کوهها را دید و تدبر نمود. همچنین بدون ساختمانهای بلند نیز فرهنگ شهری و جلوههای آن در سبک زندگی مردم میتواند بهگونهای باشد که اساساً یاد خدا در آن محو شود!
دوم اینکه قرار نیست در تمام شهر یکپارچه ساختمانهای مرتفع ساخته شود و چنین تصویری مخالف با توسعه متوازن شهری است و هیچ شهرسازی آن را نمیپذیرد.
سوم اینکه این آیات اصل لزوم تدبر و تفکر در آیات الهی را گوشزد میکند و اساساً در مقام بیان ضابطه برای ساختمانسازی و شهرسازی نیست! اینکه تدبر با ساختمانهای بلند سازگار است یا نه بحثی مصداقی است و آیات، مصداق خود را بیان نمیکنند.
آیتالله اراکی به دسته دیگری از روایات اشاره میکند که به استحباب دعا در هنگام رؤیت هلال دلالت دارند. وی مینویسد:
«عمل به این روایات و به سنت نبوی در زمینه دعا هنگام رؤیت هلال در شهری که سراسرش را ساختمانهای بلند قرار گرفته است میسور نیست، بهگونهای که زندگی در چنین شهری به تعطیلی کامل این سنت نبوی منجر میشود همانگونه که عملا در شهرهای مسلماننشین امروز با کمال تأسف این سنت نبوی کاملاً به فراموشی سپرده شده است».
اشکالات دیدگاه فوق بدین ترتیب است:
اول اینکه در ساختمانهای بلند امکان رؤیت هلال بیشتر است!
دوم اینکه دلیل اصلی و غالبی تعطیلی سنت رؤیت هلال، وجود موانع دیگری برای رؤیت است مانند شدت نور در شهر، آلودگی هوا و گرد و غباری بودن آسمان. وجود تیمهای حرفهای نیز در سراسر کشور برای رؤیت هلال عملاً مردم عادی را برای تلاش نسبت به رؤیت بینیاز ساخته است.
سوم اینکه با مبنای اعتبار استفاده از چشم مسلح یا حتی نقطهگذاری با دوربین و تلسکوپ و رؤیت با چشم عادی میتوان با وجود ساختمانهای بلند، هلال را رؤیت کرد!
چهارم اینکه این روایات اساساً در مقام بیان ضابطه برای شهرسازی و مرتفعسازی نیستند!
پنجم اینکه میتوان پس از شنیدن رؤیت هلال و اطمینان از رؤیت هلال به قصد رجاء، دعای وارده را خواند تا این سنت به تعطیلی کشیده نشود.
همچنین آیتالله اراکی به روایات دیگری برای مبغوضیت شرعی بلندمرتبهسازی استناد میکند که استحباب دعا مقارن با طلوع و غروب خورشید را میرساند. وی چنین میگوید:
«عمل به چنین سنتی در جایی رواج پیدا میکند که طلوع و غروب خورشید برای عامه مردم محسوس باشد و در آنجا که محیط زندگی بهگونهای باشد که برای عامه مردم طلوع و غروب خورشید نامحسوس باشد زمینه عمل به چنین سنتی منتفی خواهد بود و بهطور طبیعی منجر به تعطیلی این سنت نبوی میشود».
اشکالات دیدگاه فوق با توجه به آنچه ذکر شد روشن است. علاوه بر آنکه این روایات هیچ ظهوری در رؤیت شخص نسبت به طلوع و غروب ندارد. چراکه تغیّر شمس به درک و حس شخص منتسب نشده است.