عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: برنامه تقریب توسط نخبگان دنبال میشود و این در حالی است که اختلافات و تشتات مذهبی در سطح توده مردم هست؛ همچنین ابهام در معنای تقریب در مواضع خود میتواند یک مانع بسیار بزرگی برای پیدایش تقریب در میان جهان اسلام باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام مهراب صادقنیا عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در مورد ضرورت پرداختن به تقریب گفت: مسئله تقریب شاید دریک دورهای به عنوان یک شعار زیبا و یا به عنوان یک موضوع یا نظریه جالب توجه ویترینی هست و باعث تزیین میشود مورد توجه بوده ولی در روزگار ما تقریب مذاهب با همدیگر از جهتهایی مختلفی ضرورت پیدا کرده است از یک سوی تشتت مذاهب از همدیگر باعث شده است که انسجام جامعه جهان اسلامی را از بین برده است. به این دلیل که تکیه بر تمایزات مذهبی به معنای آن است که جامعه جهانی در معرض فروپاشی قرار بگیرد و آن انسجام اولیه را از دست بدهد و حتی بیشتر از آن منازعاتی را در جامعه جهانی پدید آورده که گاه خونین هم هستند و باعث قتل و کشتار و غارت و از این قبیل مسائل میشود است.
وی ادامه داد: این وضعیت بشر امروز را به این نتیجه رسانده است که باید برای از بین بردن این تهدیدها، به سمت تقریب مذاهب بروند به سمت اینکه مذاهب به همدیگر نزدیک شوند تا حرف همدیگر را بفهمند و اگر ابهامی درباره یکدیگر دارند برطرف شود. دست کم حالتی پدید بیاید که مذهب زمینه پیدایش خشونتها و پیدایش جنگ را فراهم نکند یا بهتر است گفته شود مذهب زمینه شقاق و فروپاشی اجتماع را پدید نیاورد از این نظر جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقریب هست.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: شاید تا پیشتر تقریب مذاهب در جهان اسلام یک شعاری بود ولی الان واقعیت نشان میدهد که تقریب یک ضرورت میباشد. زیرا جامعه اسلامی را از خطر چند پارگی و به جان هم افتادن نجات میدهد. و آنها را برای دست یابی به آرمانهایی که برای همه گروههای اسلامی را فراهم میآورد، نسجم و تقویت میکند. از این نظر تقریب یک امر ضروری است و ضرورتش هم یک امر بدیهی است.
علل ناکامی تقریب در جهان اسلام
صادق نیا در مورد اسباب ناکامی تقریب در جهان اسلام گفت: یکی از اسباب ناکامی تقریب مذاهب آن است که برنامه تقریب توسط نخبگان دنبال میشود و این در حالی است که اختلافات و تشتات مذهبی در سطح توده مردم هست. فاصله بین توده مردم با نخگبان و یا اندیشمندان جامعه به حدی زیاد است که متأسفانه امکان از بین بردن اختلافات پدید نیامده است.
وی ادامه داد: ضرورتی که نخبگان جامعه برای تقریب مذاهب احساس میکنند به نسل پایینتر یا به گروههای اجتماعی دیگر به توده مردم منتقل نشده است. اینجاست که هر چه نخبگان بر وحدت جامعه و تقریب مذاهب در جهان اسلام تأکید بورزند، اما توده مردم هم چنان تمایل دارند به آن شکاف و تمایز مذهبی خود با دیگر مذاهب اسلامی ادامه دهند.
این استاد دانشگاه افزود: اختلاف بین توده مردم نشان دهنده آن است که نخبگان به رسالت خود خوب عمل نکردهاند. مباحث مربوط به وحدت و تقریب مذاهب در سطح کلان باقی مانده است و امکان تسرّی آن به توده مردم برای نخبگان وجود نداشته و شاید هم میلی وجود نداشته نخبگان جامعه توده مردم را توجیه کنند. و مردم به همان حالت باقی ماندهاند.
وی گفت: نکته دیگر از عوامل ناکامی وحدت اسلامی، ابهامی است که درباره مسئله وحدت و تقریب وجود دارد زیرا هنوز روشن نیست که منظور و مراد ما از تقریب چیست؟ وقتی ما از وحدت اسلامی صحبت میکنیم منظور ما این است که هر کس دست از گرایشهای مذهبی خود بردارد و به مذهب گروه دیگر متمایل شود؟ آیا منظور ما این است؟ آیا منظور ما این است که اصول هر مذهبی زیر پا گذاشته شود یا مذهب جدیدی درست شود تا همه مذاهب را زیر پر و بال خود سر و سامان دهد؟ یا منظور ما چیز دیگری است به هر حال بهاندازهای که این موضوع ضرورت دارد متأسفانه درباره چند و چون آن و چگونگی رخ دادن آن صحبتی نشده است.
صادق نیا ادامه داد: به همین دلیل است که تقریب یک مسئله نا روشنی است برای همه از نخبگان جامعه تا توده مردم و ممکن است کسی از آن استقبال نکند. یا اینکه اساساً اصلاً اتفاق نیفتد. به هر حال ممکن است اهل سنت فکر کنند که تقریب به آن معنا است که باید مذهب خود را رها کنند و شیعه شوند و یا حتی شیعیان فکر کنند تقریب به آن معناست که باید تمایزات مذهبی خود را کنار بگذارند و سنی شوند. به هر حال ممکن است از دوطرف مورد استقبال قرار نگیرد در حالی که اگر معنای تقریب برای طرفین روشن شود و گفته شود که تقریب اساساً به آن معناست که نسبت به هم داوریهای منفی نداشته باشند. تقریب به این معناست که همدیگر را بپذیریم، دگر پذیر باشیم دیگری را با هر مذهبی که دارد بپذیریم و آن را به رسمیت بشماریم و این نه به آن معناست که به او حق دهیم نه اینکه مذهب او را درست بدانیم. آن وقت میبینیم که مشکلی پیش نخواهد آمد. ابهام در معنای تقریب در مواضع خود میتواند یک مانع بسیار بزرگی برای پیدایش تقریب در میان جهان اسلام باشد.
وی افزود: واقعیت آن است که خیلی از افراد در جهان اسلام از تشتت و فرقه گرایی امرار معاش میکنند و هویت آنها در گرو همین اختلافات مذهبی است. اینها به صورت طبیعی نمیتوانند قبول کنند که جامعه اسلامی به سمت همگرایی برود و تقریب در آن صورت بگیرد. اینها دامنه اختلاف را پر رنگ میکنند و احساس آنها این است که باید هر چه بیشتر در جامعه اسلامی اختلاف باشد.
وی ادامه داد: مسئله تقریب در جهان اسلام، موانع تاریخی دارد که هنوزه بعضی افراد بر آن تأکید دارند و بر آن دامن میزنند. مثلاً در سقیفه چه گذشت اینکه در زمان جانشینی پیامبر (ص) به لحاظ تاریخی حق با چه کسی بود این گونه مسائل در حال حاضر در مقابل اهمیت وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اهمیت کمتری دارند. زیرا پرداختن به مسائل تاریخی چیزی را عوض نمیکنند و خود مانعی است برای تقریب مذاهب اسلامی در جهان اسلام. آگاهی از آن تاریخی برای اینکه موضوعی برای آن بحث باشد فرق میکند یعنی وجهی ندارد که با اهل سنت در این خصوص مشاجره کنیم. زیرای دعوای طرفین به هر سمتی برود چیزی را حل نمیکند. در حوادث تاریخی در بین طرفین دیدگاه مختلفی وجود دارد و نباید مشابهتی وجود داشته باشد. و این نباید سبب شود که تشابهات بین یکدیگر که کم نیستند را فراموش کنیم.
دلایل بیرونی ناکامی تقریب
این استاد دانشگاه گفت: در جهان متشتت امروز طبیعی است که بد خواهانی باشند که خیلی مایل نیستند جهان اسلام همگرا شود زیرا در صورت این همگرایی سرمایه اجتماعی فوق العادهای پیدا خواهد شد. قاعدتاً بد خواهانی هستند که نمیگذارند جهان اسلام به سمت همگرایی برود و جهان اسلام را برای نرسیدن به تقریب ناکام میگذارند. نباید عوامل بیرونی را فراموش کرد.
وی افزود: تعلقات مذهبی نباید به تعلقات اجتماعی تبدیل شود. تعلقات مذهبی میتوانند آدمها را به هم نزدیک کنند اما نباید مبنای شکل گیری جوامع باشد، متأسفانه در حال حاضر ساختارهای اجتماعی ما بر همین مبنای تعلقات مذهبی است. اگر تعلقات مذهبی وسط بیایند چون هم مذهب تفسیر پذیر است و هم مذاهب مختلفی هستند که به صورت طبیعی تعلقات مذهبی نه تنها به صورت طبیعی باعث وحدت نخواهد شد بلکه باعث از هم گسیختگی جامعه خواهند شد. باید چارهایاندیشید و تدبیری انجام داد که این اتفاق نیفتد.
صادق نیا ادامه داد: نباید تعلقات مذهبی و دینی افراد مبنای شکل گیری جوامع باشد، اگر اینطور باشد در خود جامعه ایران یک جامعه یک دستی نخواهیم داشت چون که در جامعه ایران سنی مذهب زیادی وجود دارد مسیحی مذهب کلیمی مذهب هست و مابقی مذاهب دیگر هم ممکن هست وجود داشته باشند. اگر قرار است تعلقات مذهبی به مثابه تعلقات اجتماعی باشد آن وقت جامعه ایران قاعدتاً دیگر نمیتواند یک جامعه باشد زیرا تعلقات مذهبی متفاوت است. حتی شیعیان هم نمیتوانند یک گروه شوند زیرا از تشیع تفسیرهای متفاوتی وجود دارد که اینها نمیتوانند با هم در یک جا جمع شوند. این یک بحثی است که باید چارهایاندیشی کرد که ضمن حفظ هویت بین مذهب شیعه و سنی باید از شعار زدگی دست برداشته و در سطح تشکیل کنفرانس و همایش نمانیم زیرا علمای شیعه و سنی اختلافی با هم ندارند که هر سال دور هم جمع شوند بلکه عمده اختلافات به توده مردم بر میگردد و لازم است در کنار این برنامهها توجهی هم به توده مردم و تلاش برای تقریب بین آنها شود.
وی گفت: باید معضلات عاطفی که مانع ایجاد تقریب میشود را برداشته شود. زیرا این یک مسئله عقیدتی و علمی نیست؛ مانع ایجاد تقریب گاهی ریشه در مسائل عاطفی دارد زیرا یک سری چیزهایی وجود دارد که شیعیان را میرنجاند و به همان دلیل حاضر نیستند با سنیها تقریب و وحدت ایجاد کنند و برای اهل سنت هم همین طور. شاید حتی حاضر نباشند با شیعیان یک جا باشند و یا حتی به دلیل داشتن مذهب خاص خود چه شیعه و چه سنی از مشاغلی محروم بمانند و این مسئله عاطفی است و سبب میشود سخت به تقریب ضربه بزند. ما یک سری درون مایهها در مذهب اهل سنت و مذهب شیعه داریم که آن درو مایهها مانع تقریب هستند. مثلاً روایات زیادی در نزد اهل شیعه و اهل سنت است که نتیجه آنها میشود تکفیر یکدیگر. لذا ما نمیتوانیم از تقریب مذاهب به نحو احسن صحبت کنیم پس باید برای این درون مایهها چارهایاندیشید تا مانع تقریب و وحدت نشوند.
صادق نیا گفت: بیایم حوزههای علمیه مشترک دایر کنیم. مثل دانشگاهها که در رشتههای علمی در کلاس درس با هم هستند. کتابهای متناسب که از قبل تعریف شده و استاد مناسب این درسها داشته باشند و در کنار این درسها برای اینکه هر کدام از مذاهب به راحتی به مسائل دینی خود بپردازند امکاناتی متناسب با شرایط اونجا برایشان فراهم کرد. و به نظر من به این شکل تفاوت مذهبی برای آنها شده خواهد بود.
وی ادامه داد: سیاستمداران و عالمان فریقین باید موانع تقریب را رفع کنند وخود آنها به اختلافات دامن نزنند و مسائل حل شده را در بین توده مردم منتشر کنند و به وحدت و تقریب به عنوان یک ضروت نگاه کنند و آن ضرورت را در بین مردم منتقل کنند.
بنابرگزارش مهر، این استاد دانشگاه در پایان گفت: اگر ضرورت تقریب را عالمان دینی بدانند نباید ترس از ترد شدن، منفور شدن و کم شدن مسائل مالی داشته باشند. به هر حال تقریب برای موافقان به آن محدودیتهای را دارد که باید آن را پذیرفت. اختلافاتی که بین عالمان دینی وجود دارد لزومی ندارد که بین تودهٔ مردم منتشر شود و باید عواطف دینی مردم را کنترل کنند.