اگر ما ایرانیها یا شیعه بتوانیم حساسیتهای یک ارتباط و گفتوگو را رعایت کنیم و گامهای اساسیتر و مهمتری هم برداریم، قطعاً وحدت اسلامی وضع بهتری خواهد داشت. الازهر موانع و مشکلاتی دارد، دغدغههایی دارد و گاهی القائاتی به آنجا شده است باید مراجع هم پای کار بیایند چون نگاه آنها به قم و نجف است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری، ناگفتههایی از سفر خود به دانشگاه الازهر مصر و دیدارهای خود با بزرگان بزرگترین نهاد دینی اهلسنت جهان را تشریح کرد.
استاد مبلغی در جریان کنفرانس قاهره با موضوع «احترام به اختلاف، تنوع و همزیستی» به دعوت شیخ احمد الطیب رئیس دانشگاه الازهر به این کشور سفر کرد. در این کنفرانس شیخ الازهر به صورت مستقیم از ایشان برای حضور در کنفرانس الازهر دعوت به عمل آورد و پس از سالها، این اولین مشارکت یک عالم شیعی ایرانی در کنفرانسها و فعالیتهای دینی و سیاسی مصر به شمار میآمد.
متن پیش رو گفتوگوی خبرنگاران پویا با استاد مبلغی درباره راهکارهای وحدت امت اسلامی، تشیع انگلیسی، ماجرای دیدار وی با شیخ الازهر و… است که از منظر میگذرانید:
متأسفانه در سالهای اخیر جریانی در حوزههای علمیه در حال شکلگیری است که به شدت معارض وحدت امت اسلامی است و رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «تشیع انگلیسی» از آن یاد کردهاند. این جریان در مدت کوتاهی رشد پیدا کرد و در فضای رسانهای شدت گرفت. چگونه باید با این جریان که یکی از خطرات مهم انقلابزدایی در حوزه است برخورد کرد که به مرور زمان از بین برود و حوزهها را تهدید نکند؟
مبلغی: در وحدت دو اصل را باید لحاظ و رعایت کنیم. یکی اصل حضور پیداکردن معنادار شیعه و سنی کنار هم و با هم در پروسه وحدت است. حضور هر یک نباید به صورت تصدی خواهانه باشد، بلکه دوشادوش هم عمل کنند. هر کدام باید به عنوان یک رکن اساسی در وحدت اسلامی، رفتار مناسبی در قِبال امت اسلامی داشته باشند. از ادبیات رهبری درباره وحدت استفاده میشود که شیعه و سنی هر کدام باید حضوری فعال، پرمایه و پرنشاط را به عنوان اطراف امت اسلامی و با رعایت تمام اقتضائات همزیستی سالم در میان امت، پیدا کنند.
دوم اصل مقابله همه جانبه و هوشمندانه با مطلق تفرقهگرایی. مقصود از مقابله به صورت مطلق یعنی این که با تلاشهای تفرقه افکنانه مقابله کنیم، از هر کس، در فضای هر مذهب، در هر کجا و در هر زمان. ممکن است تفرقه افکنی در میان شیعه بروز پیدا کند و ممکن است در میان مجموعههای اهل سنت پدید آید.
با تفرقه نباید کنار آمد، خواه از شیعه باشد یا از اهل سنت. وقتی برای ما وحدت اصل است چه تفاوتی دارد تفرقه را این ایجاد کند یا آن ایجاد کند. چیزی که برای ما مهم است وحدت است و تفرقه نباید وجود داشته باشد.
مقصود از مقابله همه جانبه، این است که حجم مواجهه و نیز تنوع آن باید به اندازه و گونهای باشد که کارآمد افتد. باید اولا به تقویت مبانی وحدت دست زد و ثانیاً به انجام هر ابتکار و ابداع که میتواند وحدت را هر چه بیشتر ظهور و بروز بدهد روی آوریم؛ به ویژه در فضای رسانهای باید حضوری اندیشهای، قوی، اجتماعی و جدی همه پیدا کنند.
ما باید با همه توان به مصاف تفرقه برویم. از تذکر به اتباع جریانهای تفرقه گرا گرفته تا توصیههای لازم به جامعه در خصوص خطرات حاصل از تفرقهگرایی، از به محاق بردن فکر تفرقه ساز گرفته تا کنترل هوشمندانه شرایطی که تفرقهگرایان پدید میآورند، از به راه انداختن دیالوگهای گسترده به نفع اندیشه زیبای وحدت گرفته تا طرح “گفتمانهای پرقدرت امتگرا”، از بازگفتن تبار استعماری تفرقه گرفته تا ابعاد جدید استکباری آن، از دیپلماسی در ساحت سیاسی گرفته تا دیپلماسی در ساحت فرهنگی، از ترویج و برپاسازی نمادهای مشترک هویت بخش به امت گرفته تا تعمیق تلاش تمدنی فراگیر و… . هر کدام البته در جای خود ضرورتهای یک تلاش کارآمد است.
مقصود از هوشمندانه بودن مواجهه این است که باید مواجهه با تفرقهگرایان به گونهای نباشد که به موقعیت آنها کمک رساند و به تقویت آنها بیانجامد و به دست آنها بهانههایی جهت یارگیری بدهد و قدرت مانور آنها را بیشتر کند بلکه آنها را در مسیری رو به انزوا و تضعیف قرار دهد. ما نباید به گونهای عمل کنیم که عوامل تفرقه به جای اینکه تضعیف شوند، تقویت بشوند. ما میخواهیم تفرقه از بین برود و اگر کاری انجام بدهیم که تفرقه تقویت شود، در گناه تفرقه شریک میشویم.
به همین دلیل میبینیم رهبر معظم انقلاب نسبت به تفرقه و عوامل پیدا و پنهان تفرقه حساس است و نسبت به برخاستگی آن از سیاستهای دولتهای انگلیس و آمریکا و همگرایی و همنوایی این عوامل با آنها بسیار حساس هستند.
زمین وحدت، زمین باز، مستعد و تشنه ابتکارات و ابداعات است
فرمایشات رهبر معظم انقلاب ناظر به این است که چه تفاوتی دارد تفرقهگر شیعه باشد یا سنی، تکفیری سنی باشد یا تضلیلی شیعه باشد، هر دو آنها وقتی تفرقه ایجاد میکنند، دو روی یک سکه هستند و دارند وحدت را از بین میبرند. همه این اصول را باید رعایت کرد تا بتوانیم انشاءالله وحدت امت را حفظ کنیم.
زمین وحدت، زمین باز، مستعد و تشنه ابتکارات، ابداعات، تلاشهای گوناگون و حضوریابی هر چه بیشتر همه است. اصل هوشمندانه بودن ایستادگی در برابر تفرقه، اصلی بسیار مهم است تا تفرقهگر سوءاستفاده نکند و فضا را بیشتر به هم نریزد. فرض کنید ما در جهان اسلام امروز تکفیری را عامل تفرقه به حساب میآوریم اما اگر شما آمدید در برابر تکفیری بحثهایی را -هر چند علمی- در رسانهها و ماهوارهها به راه انداختید، با این کار تب حساسیت مذهبی را بالا میبرید و آب را به نفع تکفیری گل آلود میکنید و فضا را برای اخذ بهانه فراهم میآورید. این هوشمندانه نیست بلکه خود عملی از جنس تفرقه است.
برای مثال یکسری مباحث تاریخی اختلافی را در شبکهها و دانشگاهها مطرح نکنیم؟
مبلغی: مثلا بحثی در حوزه و دانشگاه مطرح میشود. یک شیعه یا یک سنی میگوید عقیده من نسبت به تاریخ این است و آن یکی میگوید عقیده من این است! این بحث، بحث علمی است و همیشه وجود داشته است؛ البته به شرطی که طرفین بخواهند، نه اینکه یک شیعه، سنی را یا یک سنی شیعه را وارد بحث کند. خودشان اگر خواستند، بیایند بحثی آرام داشته باشند اما اگر شما آمدید به جای تمرکز بر وحدت -که باید رسانهای شود- به بحث علمی اختلافی بین شیعه و سنی بُعد رسانهای دادید، ذهنها را از وحدت منصرف میکنید.
این مبارزه با تکفیر نیست و در واقع آمدید بهانه بیشتر در اختیار آنها قرار دادهاید و فضای رقابت را به نفع آنها تغییر داده اید. به نظر من باید مبارزه با عوامل تفرقه از یک هوشمندی و زیرکی خاصی برخوردار باشد و براساس اولویت دادن به وحدت و در درجه دوم اگر کسانی خواستند بحثهایی بکنند در جایگاه خودش اما نه به صورتی که بهانه بدهد.
بهنظرتان با عوامل تفرقه باید چگونه برخورد کرد؟
مبلغی: خود پیامبر اسلام(ص) وقتی میخواست امت واحده را ایجاد کند بسیار نگران بود از اینکه به نام دین، این امت اسلامی از بین برود و از همین خاستگاه، حساسیت ویژهای نسبت به عمل تکفیر نشان دادند. نفی تفرقه و تکفیر، حساسیت و ظرافت بسیار دارد و باید مواظب بود بجای تضعیف، تقویت نشوند. این حساسیت، هم در نفی تفرقهگرهای اهل سنت -که تکفیریها هستند- وجود دارد؛ یعنی نکند با طرح “دستور کارهای مناظرهای” و اقدام به آن، به آنها کمک کنیم.
باید هوشمند بود! رهبری آنچه فرمودند فقط عنوانهای کلی (تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی) بود. ما باید عنوانهای کلی را حفظ کنیم. آن کسی که در مسیر تفرقه وجود دارد با واسطه و بیواسطه از آنجا دارد سخن میگوید، اما اینکه ما بیاییم اینها را با نام و نشان به صورت مکرر مطرح کنیم جایگاه آنها را درون جامعه خود نهادینه کردهایم. ما باید بر همان کلیتی که رهبری فرمودند تمرکز کنیم.
البته در مقابل تفرقه افکنان باید بایستیم، اگر آنها یک گام برداشتند ما نیز پادزهر آن را تهیه ببینیم. باید مواظب بود خدایی نخواسته عوامل تفرقه رشد پیدا نکنند. به نظرم باید از حدود فرمایشات رهبری عبور نکنیم هر چه که ایشان فرمودند باید همان را رعایت کنیم چون ایشان با دقت این مطالب را بیان میکنند و فراتر از آن نباید برویم.
درباره تشیع انگلیسی خیلی درست اشاره کردید که مصداقسازی نکنیم اما یک نکتهای وجود دارد! بالاخره بلندگوی اینها در انگلیس است اما یک جریان حامی در داخل و در شهر قم دارد. یعنی یک جریانی هستند که دارند از این تفرقه حمایت میکنند و عملاً برخی کارها که موجب وهن تشیع میشود را تبلیغ میکنند.
ما باید مصداقها را نزد خود تحلیل کنیم و نقد و نفی را متوجه خط تفرقه کنیم و بر اصل “ضمیر مرجع خود را پیدا میکند” تمرکز کنیم. مواظب باشیم یک زمانی در زمین یک تفرقه جدید نیفتیم. اصولاً برخی کشورهای استکباری دوست دارند تفرقه ایجاد بشود حالا چه بین شیعه و چه بین اهل سنت و آنها سود میبرند. هرجا تفرقه باشد آنها میآیند.
طرح رهبری هوشمندانه است، خط کلی میدهد و هشدار میدهد و ما باید از ایشان تبعیت بکنیم اما اینکه بیاییم سرگرم بشویم و وحدت را رها بکنیم و چیزهایی دیگری را در نظر بگیریم باید حواسمان باشد.
این یک هشدار است و به نظر من ممکن است در آینده نتوانیم کنترل بکنیم، مصداقها را شناختن واجب است اما بر روی مصداقها تأکید ورزیدن و همه تخم مرغها را در سبد مبارزه با آنها گذاشتن و آنها را بزرگ کردن درست نیست. سعی کنیم فعلشان را مطرح کنیم و بگوییم نه اینکه شخصیت آنها را بزرگ کنیم.
شما اولین شخصیتی بودید از ایران که به دانشگاه الازهر دعوت شدید. رابطه حوزه علمیه قم را با الازهر به عنوان یکی از نهادهای بزرگ اهل سنت چگونه ارزیابی میکنید و برای اینکه وحدت بین این دو نهاد حفظ شود چه باید کرد؟ الازهر خیلی کم بحث تفرقه را مطرح کرده و همواره نهادی بوده است که بعضاً خیلی در بحث وحدت کار کردهاند؟ الان رابطه این دو نهاد چگونه است و چه باید بشود که این دو نهاد حوزوی و دو نهاد علمی در جهان اسلام ارتباط بیشتری داشته باشند که زمینه وحدت بین اهل سنت و شیعه را بیشتر بکند؟
مبلغی: همانطور که فرمودید الازهر یک جایگاه مهمی در تاریخ داشته و دارد و چشمهای بسیاری به الازهر دوخته شده است. نوع اعتدالی که در آنجا هست برای بسیاری آرامشبخش و چشمگیر بوده است. طبیعتاً در وانفسای سیاست امروز در منطقه، الازهر تعیینکنندگی بسیاری دارد
نیازمند دیپلماسی مبتنی بر وحدت وحدت امت هستیم/ باید با همه وجود به سمت الازهر برویم
در فضای امروز منطقه ما باید صدای الازهر را با توجه به فضای سیاسی و وضعیت سیاسی بشنویم. ما باید مشکلات فراروی الازهر و توقعاتی که الازهر دارد ببینیم ولی بسیاری از توقعاتی را که دارند برآمده از پیچیدگیهای سیاسی است. ما باید همانطور که رهبری فرمودند گفتگوی دیپلماسی را داشته باشیم یعنی گفتگویی از نوع دیپلماسی مبنی وحدت امت اسلامی داشته باشیم. به هر حال الازهر موانع و مشکلاتی دارد، دغدغههایی دارد و گاهی القائاتی به آنجا شده است. ما باید با همه وجود صادقانه این اصل را رعایت کنیم و با همه وجود به سمت الازهر برویم و مشکلاتی هم که آنجا وجود دارد درک کنیم، البته ممکن است بسیاری از مشکلاتی که آنجا وجود دارد تصنعی باشد یعنی برای آنها ساختهاند ولی اگر چنین رفتنی صورت بگیرد به نظر من بستر آماده میشود. ما باید گفتمان وحدت را به ویژه با الازهر در هر سطحی و با هر شرایطی شروع کنیم.
سوم اینکه میبایست به صورت شفافتری هم با مجامع اهل سنت برخورد بکنیم و خیلی باید سریع و سلیس نسبت به توهین به مقدسات اهل سنت فتواهای یکدستی از حوزههای علمیه خارج بشود. وحدت خاستگاهش صدق است و باید جلوی بهانهجوییهای بعضی از وسواسان خناس را در بیخ گوش الازهریون و امثال الازهریون بگیریم. اینها اصولی است که باید روی آن مطالعه کرد. بعد هم اینکه اعلام کنیم و بگوییم خط مشی جمهوری اسلامی نه این بوده و نه خواهد بود که بخواهد تشیع را توسعه بدهد.
اصلا مبنای ما نسبت به تشیع یا تسنن این نیست که کسی را فرا بخوانیم. آن فراخواستن برخلاف اسلام است و یک روند است. کسی ممکن است یک مذهبی را انتخاب بکند و یا مذهبی را رد بکند، این یک بستر خاص طبیعی خودش را دارد ولی پروژه توسعه تشیع را ما نداریم. آنچه که مدنظر است پروسه توسعه وحدت و تعمیق وحدت است. اگر جمهوری اسلامی میخواست توسعه تشیع بدهد، ابتدا اهل سنت داخل کشور خودش را به این سمت هدایت میکرد. شما یک مورد سراغ ندارید که جمهوری اسلامی فردی از درون را با برنامه به شیعهگری دعوت کرده باشد. ابدا چنین نیست، بلکه زمینه و بستر اینکه دروس خود اهل سنت در مدارس آنها خوانده شود فراهم آورده است و شاهد قوی آن اهل سنت داخل ایران هستند.
اتفاق دیگری هم که اخیراً رخ داد این بود که علمای اهل سنت برای اولین بار در منطقه چچن جمع شدند و حتی از علمای الازهر هم آنجا بودند و علیه جریان وهابیت موضعگیری کردند. ارزیابی شما از نشستی که در چچن برگزار شد و خود علمای اهل سنت بر علیه جریان وهابیت و عقبه تئوریک آنها که آلسعود است صحبت کردند، نظرتان چیست؟
مبلغی: ما هیچگاه خرسند نیستیم از اینکه نه تفرقه میان شیعه ایجاد شود و نه تفرقه میان اهل سنت ایجاد شود. ما دوست داریم شیعه یکدست باشد و اهل سنت هم یکدست باشد و بعد این دو بال اسلام را تشکیل بدهند و حرکت صورت بگیرد و همیشه این حق را رعایت میکنیم. اما همانطور که در ابتدای صحبتم اشاره کردم تلاش برای ایجاد وحدت بخشی از آن تلاش برای معرفی عوامل تفرقه هستند. الان وهابیت نوعی پروژه تفرقهافکنی ریشهدار را دارد شروع میکند ولی اهل سنت هم این را فهمیدند و جهان اسلام باید در آن اتفاقنظر پیدا بکند.
وهابیت بخشهای ذینفوذ دارد، لایههای زیرین دارد. ما باید در یک گفتوگوهایی با خود اهل سنت بر آنها توافق پیدا کنیم حتی حرکت ما در مبارزه با عوامل تفرقه باید خاستگاه جهان اسلامی پیدا بکند و این هوشمندی و هوشیاری را باید حفظ کرد و آنچه که مبارک است این است که افقهایی گشوده شده است. چه از سوی الازهر، چه از سوی مقام معظم رهبری.
شما در سال گذشته سفری به الازهر بزرگترین نهاد فکری اهل سنت جهان داشتید؛ ناگفتهای از سفر به این نهاد و مسائلی که گذشت برای ما بفرمائید؟ این سفر چه دستارودهایی داشت و نگاه شیوخ الازهر نسبت به ایران چگونه بود؟
مبلغی: یکسال و نیم پیش بود. آنها میگفتند که برای ما حضور ایران خیلی مهم است و شنیدیم در قم هم مبارزه با تکفیر شروع شده است و پیگیر این مسئله هستید. این همزمانی تلاش الازهر و همزمانی تلاش قم پیام خوبی دارد. یک مقدار از کم و کیف مبارزه تکفیر در قم سوال کردند و نشان دادند حضور ایران یا نماینده ایران، حضور ویژهای است و این دعوت حسابشده انجام گرفته است. در بعضی دیدارهای خصوصی هم بخصوص صحبت میکردند و دوست داشتند که دیدگاههای ما را بدانند. البته همه اینها بخاطر سایه آن جو سنگینی است که همیشه علیه ایران یا در جهت ایرانهراسی بوده و مصر را فرا گرفته است. اگر ما ایرانیها یا شیعه بتوانیم حساسیتهای یک ارتباط و گفتوگو را رعایت کنیم و گامهای اساسیتر و مهمتری هم برداریم، قطعاً وحدت اسلامی وضع بهتری خواهد داشت.
وضعیت کنونی الازهر و آرایش فکری کسانی که آنجا محوریت دارند چگونه است؟
مبلغی: جریان حاکم در الازهر جریان تصوفخواهانه است و این جریان طبیعتاً از دو جهت میتواند با وحدت ارتباط پیدا کند. یکی اینکه مشترکاتشان با شیعه بیشتر است اگرچه که از اهل سنت هستند. دیگر اینکه خود آنها مورد حمله سلفیگری افراطی است و سوم اینکه اصولاً اهل تصوف روحیه وحدتگرایانه بیشتری در وجود آنها تعبیه شده است.
ما باید به الازهر بهعنوان یک پتانسیل بزرگ خیلی توجه کنیم اما آن را باید به عنوان یک طرف که دارای خواستههایی است و با او درباره خواستههایش صحبت بکنیم، لذا خواستههای آنها خواستههای سختی نیست. مثلا اینکه تهمت به صحابه از طرف ما محکوم شود.
رهبر انقلاب که پیشگام این مسئله هستند و فتوا دادند.
مبلغی: باید مراجع دیگر هم پای کار بیایند چون نگاه آنها به قم و نجف است. فتوای رهبری خیلی تاثیر گذاشت ولی این حرکت را باید دیگران هم انجام دهند.
دیدگاه شما نسبت به مدیریت رهبر انقلاب در عرصه جهان اسلام و وحدت امت اسلامی چیست؟
مبلغی: به نظرم ایشان شخصیت استثنایی است از این جهت که هوش سرشار و تیزبینی دارند و حضور لحظه به لحظه ایشان در همهجا به نظرم خیلی مهم است. آن هم با آگاهی و با درایت و با مبنای فکری نه مبنای رفتارهای هر از چندگاهی. این ویژگی را من در ایشان یافتم و این وجود، وجود مهمی است که هم مسلح و هم مجهز به مبانی، هم سیاست به معنای واقعی، هم تلاش برای اقتدار مسلمانان و هم حضور در لحظه لحظهها در همه ساحتها است.
ایشان نسبت به قواعد اصولی و فقهی تمسّکات بسیاری دارند. تحلیلشان بسیار قوی است. در ارتباط با مسائل فقهی و اجتهادی، تحلیل اجتهادی ایشان قوی و دقیق است و یک فرصت گرانبهایی در اختیار امت اسلامی و حوزههای ما قرار دارد.
شما با علمای مختلف جهان اسلام ارتباط دارید. دیدگاه آنها نسبت به رهبری و ایران چیست؟
مبلغی: بعضی از آنها اصولا ایران را به عنوان جایگاهی که اسلام با همه علاقه، ارادت و توان دارد دنبال میشود و هیچگونه رعب و ترسی ما را از این مسیر بازنمیدارد، نگاه میکنند. نگاه بسیاری به ایران این است و طبیعتاً این را در شخصیت رهبری مجسم و فراهم شده میبینند. برخی از آنها هم ممکن است به دلیل همان تبلیغات رسانههای کاذب احیاناً نگاههای همراه با سوال و تردید نسبت به کل ما در قبال وحدت داشته باشند که شما دنبال وحدت هستید یا دنبال توسعه مثلاً شیعهگری؟! که البته من به آنها پاسخ دادم و پاسخ میگویم ولی نگاه به مقام معظم رهبری خوشبختانه نگاه عالی و متعالی است و در مواردی هم احیاناً نیاز به توضیحات و تبییناتی دارد.